سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: در دنیای گردشگری اساساً مفهومی به نام سهمدهی، وجود خارجی ندارد بلکه این سهمخواهی مبتنی بر هزینهکِردهاست که باعث جذب گردشگر و برندسازی میشود؛ اینکه هرچقدر مدیریت شهر برای توسعه گردشگری هزینه کند به همان میزان هم سود دریافت خواهد کرد. حال این سؤال پیش میآید که امسال در همدان چقدر، کجا، چگونه، توسط چه کسانی و با کدام معیار برای جاذبهسازی صنعت گردشگری هزینه شده است؟
امروزه صنعت گردشگری برای بسیاری از مدیران و مسئولان شهرها بهصورت یک امر کاملاً اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین بسیار با اهمیت درآمده تا بدانجا که در جهت کسب امتیاز سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری دائماً باهم در حال رقابت هستند تا با کسب امتیاز میزبانیهای مسابقات ورزشی داخلی، خارجی و منطقهای، برپایی نمایشگاههای اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و هنری، برگزاری نشستها و همایشهای علمی، سیاسی، جشنوارههای هنری، دینی و... برای خود در این دنیای پررقابت و صدالبته پرسود، فرصت و جایگاه قابل قبولی را کسب کنند.
این دست مدیران موفق، آیندهنگر، متعهد و آگاه به نیاز روز بر این باورند که در دنیای امروز گردشگری در چارچوب الگوهای فضایی خاصی عمل میکند و شهرهای گردشگرپذیر به علت آنکه دارای جاذبههای تاریخی و فرهنگی بسیاری میباشند، غالباً مقاصد اول و آخر گردشگران محسوب میشوند؛ بنابراین این صنعت بهنوعی فرایند رقابتی میان کلانشهرها تبدیل شده که آنها میتوانند با ارائه تعاریف، تعیین اهداف، داوری میان گزینههای گوناگون در زمینه سرمایهگذاری، آمایش، ایجاد ساختار مدیریت مناسب و تجاری کردن فراوردههای گردشگری در جهت توسعه پایدار محلی گامهای مؤثری بردارند.
چراکه بررسیها نشان داده عامل اصلی در جذب گردشگر به شهرها، ابتدا جاذبههای آن شهر و سپس محل اقامت گردشگران است که مرکز ثقل حرکتی گردشگران در شهر محسوب میشود. همچنین سومین عامل خرید و تهیه سوغات شهرهاست که البته عوامل فوق به همراه عوامل دیگر چون دید و بازدید اقوام و تعاملات اجتماعی، فضای گردشگری شهر را شکل میبخشند. مضاف بر اینکه مهمترین عامل در الگوی رفتاری در فضای گردشگری سهولت در رفت و آمد یا مسیرهای گردش گردشگران برای بازدید از جاذبههای شهری است. در این میان تغییر نگرش مسئولان نسبت به تأمین زیرساختها و پیشنیازها، ارائه رفتارهای مناسب با این میهمانان، کنترل معضلات و مشکلات گردشگران، توجه به فرایند ارائه اطلاعات مورد نیاز به گردشگر و... میتواند جزء مهمترین عوامل توسعه پایدار راهکارهای گردشگری باشد.
کارشناسان دنیای گردشگری با تأکید بر برنامهریزیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ساختار شهرهای گردشگرپذیر،توسعه عمران شهری و گردشگری در کلانشهرها و نوسازی بافتهای تاریخی و گردشگری مناطق توریسم شهری، معتقدند باید این اصول بهصورت سالانه مورد بازبینی قرارگرفته و مبتنی بر نیازها و بایستگیهای روز و فارغ از تکرارها و یکنواختی به یکی از سرلوحههای فعالیتهای عمده دستگاههای متولی گردشگری شهری در هرزمان و هر دولتی بدل شود.
آنها براین باورند که تحلیل یافتههای موجود نشان میدهد برای توسعه گردشگری شهری در هر شهر باید جوانب مختلفی مورد دقت و توجه قرار گیرد که مهمترین راهبردهای پیشنهادی از سوی کارشناسان و صاحبنظران این حوزه، عموماً مبتنی بر تقویت عزم و اراده توسعه گردشگری در میان مردم و مسئولان، ملاحظه گردشگری با تفکر شبکهای منسجم، تشکیل سیستم مدیریت یکپارچه مقصد، تقویت بازاریابی گردشگری، ارائه و ترویج تصویری مثبت از شهر مورد نظر، ارتقای فرهنگ گردشگرپذیری و نگهداشت گردشگر، افزایش ظرفیتهای رویدادسازی و... در جهت برندسازی شهر مورد نظر در حوزه گردشگری است.
آنچه انتظار داشتیم و آنچه دیدیم و بهدست آوردیم!
حالا اما پس از یک وقفه دوساله در روند گردشگری با فرا رسیدن نوروز 1401 انتظار حرکت یک موج سنگین از گردشگران و مسافران به مقصد شهرهای گردشگرپذیر چندان دور از ذهن نبود اما حُسن این وقفه در این بود که مدیریت شهرهای گردشگرپذیر ضمن یک تنفس کوتاه، فرصت این را داشتند تا در قالب کارگروهای منسجم و همگانی در همه جهات (اعم از زیرساختی، خدماتی، رفاهی، فرهنگی، هنری، مذهبی و...) اقدام به جمعبندی و بازنگری پرونده فعالیتهای قبلی خود و متعاقباً ایدهسازی، برنامهریزی و اعتبارسنجی برای برنامههای آینده این صنعت و بهصورت ویژه ایجاد و تأمین نیازمندیهای خدماتی و زیرساختهای رفاهی آن کنند.
قطعاً جدای از عامل جاذب تاریخی یا طبیعی، در سایه چنین تفکری است که میتوان انتظار رونق هرچه بیشتر و بهتر این صنعت در برخی شهرهای کشورمان را داشت زیرا در دنیای گردشگری اساساً مفهومی بهنام سهمدهی وجود خارجی ندارد بلکه این سهمخواهی مبتنی بر هزینهکِردهاست که باعث جذب گردشگر و برندسازی میشود؛ اینکه هرچقدر مدیریت شهر برای توسعه گردشگری هزینه کند به همان میزان هم سود دریافت خواهد کرد.
بنابراین اکنون این پرسش مطرح است که در شهری مانند همدان که بهصورت خدادادی و نه صدقهسری حضور مدیران و مسئولان، سرشار از جاذبههای گردشگری است؛ چقدر بر ای رونق این صنعت هزینه شده و یا تصمیمگیران و مجریان، طی این دو سال چقدر برنامهریزی و هدفگذاری در این خصوص داشتهاند؟ آنها تا چه میزان نسبت به تأمین زیرساختها، پیشنیازهای خدماتی و رفاهی و تسهیلگری گردشگری اقدام کردهاند؟ تا چه حد برای تأمین اعتبارات آن به معنای واقعی چانهزنی و رایزنی مؤثر نه فقط در حد حرف، با بخش خصوصی و یا دولت داشتهاند؟
حالا اما پس از دو سال سکوت و سکون یکبار دیگر همدان نیز بهمانند سالهای قبل از کرونا و بسیاری از شهرهای کشور، شاهد حضور هزاران نفر میهمان مقصدی و عبوری بود. آنان آمدند تا در یک تعطیلات چندروزه ضمن گردش در شهری تاریخی و فرهنگی و بازدید از جاذبههای شهر بهصورت غیرمستقیم، شاهد باشند که مدیریت کهنشهر تاریخی ایران برای آنان چه تدارک دیده است.
توجه به این مسئله از آن حیث دارای اهمیت است که از منظر صاحبنظران و برعکس دیگر شهرهای گردشگرپذیر که طی چند سال اخیر شاهد واقعه خاصی در این خصوص نبودند اما برگزاری اجلاس گردشگری در سال 98 فرصت بسیار مغتنم و خوبی برای معرفی استان همدان بهعنوان مهد تاریخ و تمدن و جذب گردشگر برای آن بوده که مسئولانش میتوانستند از همان زمان برای استفاده از نه تمام، بلکه بخشی از ظرفیتها و فرصتهای موجود و زمینهسازی برای فعالیتهای بعدی آماده شده و با فراتر گذاشتن یک قدم هرچند کوتاه، از مرز شعار، این فرصتهای بالقوه را تبدیل به افقی درخشان و بالفعل برای همدان کنند.
اما با این حال تقریباً همه مسافران نوروز امسال از همان بدو ورود نهتنها شاهد تغییر خاصی نبودند بلکه برعکس تجربهگر یک آلبوم کامل از شقالقمرهای آشکار بیتوجهی، بیتفاوتی و بعضاً سوءمدیرتی در خصوص آمادگی برای پذیرایی از نوروز و گردشگری شدند که نه فقط قابل قیاس با کمیت و کیفیت اجرایی دیگر رقبای حاضر در این صنعت نبود بلکه هضم فکری آن هم با یک دنیا توجیه بهانه ممکن نشد.
البته به ظاهر و از سر وظیفه ظاهراً کارهایی انجام شده بود؛ اینکه مثلاً چند جلسه هماهنگی برنامههای داغ و پر شور نوروزی بین دستگاهها برگزار شد و صورتجلسهها و بیانیههای پرطمطراقی با صدها دستورِ باید و نباید به امضا رسید و پس از ابلاغ به مجموعههای ذیربط، تقریباً همه این مصوبات در قالب برپایی یکی دو دسته موزیکال و رقص کُردی، برپایی چند ایستگاه راهنمایی گردشگر، بازنصب المانها و مجسمههای سال قبل در برخی میادین (حتی بدون اینکه میلی برای ر نگ کردن مجدد آنها باشد)، رنگآمیزی چند میدان و بلوار، کاشتن مقادیری گل در فضاهای سبز و نصب یکی دو پلاکارد به انجام رسیده و مثلاً شهر را آماده پذیرش گردشگر کردند. در واقع چیزی بیشتر از جامع عملکردهای سه سال قبل نبود.
و البته این همه نیز در حالی بود که همین مسئولان دم به ساعت گزارشهای بلندبالایی مربوط به هزینهکردهای آنچنانی با ارقام تأملبرانگیز پذیرش و اسکان چندهزار نفری مسافران و ارائه خدمات آنچنانی به آنها میدادند و چنان بر طبل تبلیغات میکوبیدند که گویا در این شهر اتفاق خارقالعادهای افتاده!
البته شاید اگر با عینک سیاست مدیران شهری همدان به این فعالیتها بنگریم بله، قطعاً این حجم از فعالیتها؛ خارقالعاده و حتی معجزهآسا و خارج از تصور بشر است، چه اینکه اگر مسئولان و مدیران شهرهایی مثل مشهد، اصفهان، شیراز و حتی استانهای شمالی کشور که در این بازده زمانی رسماً با ترافیک و بحران حضور میلیونی گردشگر مواجه شدند اگر کمی به شیوه مدیران شهری همدان در این خصوص (پذیرش چندهزار گردشگر) عنایت کرده و از آن الگو میگرفتند قطعاً با چنین معضلاتی مواجه نمیشدند.
حالا البته هرچند ممکن است عدهای نویسنده را به سیاهنمایی و یا ناسپاسی در قبال تلاشهای شبانهروزی و شبنخوابی مسئولان محکوم کنند و طبق معمول بهدنبال تکذیب، تهدید و تقبیح رسانه منتقد باشند اما واقع امر این است آیا واقعاً ظرفیت گردشگری شهر همدان در همین چند المان و اقدامات تکراری خلاصه شده و امکان افزایش نداشت؟
و صدالبته برای پاسخ به برخی لافزنیهای مدیریتی و نیز تنویر افکار عمومی، بهتر است توجه شما را به این نکات جلب کنیم؛
نخست اینکه عمده گردشگران برای دیدن آثاری به شهر ما میآیند که اساساً هیچکدام از مدیریتها نقشی در ساخت و یا ایجاد آنها نداشته و جزئی از مواریث و موهبتهای الهی و یا ساختهشده دهههای قبل شهر است پس نباید این حضور را مرهون فعالیت خود بدانند.
دوم اینکه رنگآمیزی، پاکسازی و فضاسازی شهر و تدارک دیدن مقدمات گردشگر نیز جزو وظایف اصلی نهادهای شهری است که بابت آن هم حقوق میگیرند و هم بودجه و اعتبار؛ بنابراین مِنَتی بر شهر و مردم ندارند حالا البته بماند که اگر کمی ترس و نگرانی از استیضاح، پرسش بالادستی و یا دستورالعملهای ملی گردشگری هم نبود، شاید هیچگاه خود را بهزحمت انجام همین خردهکارها نمیانداختند.
سوم اینکه در سراسر دستورالعملها و برنامهریزیهای خُرد و کلان، بارها مسئولان، مدیران و سرپنجههای اجرایی توصیه به تهیه پیشنیازها، نوآوری، خلاقیت، ایدهپردازی و... میشوند ولی در مقایسه با گذشته و مستند به دیدههای میدانی، اساساً چنین موضوعی دیده نمیشود که این امر بهمعنای بیتفاوتی رسمی و فقدان علاقه به پیشرفت است. در واقع حتی وجود برخی از این آثار نه رنگ و بوی هنری دارد و نه مفهوم خاصی و یا اینکه بومی استان باشد. حالا کدام عقل غیر هنری و سلیقه غیرخلاق اقدام به طراحی و ساخت آنها با رقمهای ریالی عجیب و غریب کرده نیز بهجای خود.
نکته چهارم اینکه وقتی فلسفه صنعت گردشگری زمینهسازی برای شناخت آداب، رسوم و فرهنگ یک استان و یا شهر و منطقه است پس چرا در این فرایند پر شور و داغ در همدان اصلاً خبری از خود همدان نبود. المانها و صنایعدستی غیر بومی، آجیل، پاستیل، پفک نمکی، گز اصفهان، سوهان قم و سنگ پای قروین و در بهترین حالت یک فروشگاه سفال و سرامیک قطعاً معرف همدان نیست که بخواهیم در قبال نمایشگاه همدانشناسی از آن یاد کنیم.
در حقیقت وقتی مسئول و زمامدار گردشگری یک شهر حتی نمیداند اسم کوچه بغلدستی اداره مطبوعهاش چیست و یا در نهایت فقط تا لبه میز با مسئولیتش آشناست هم انتظاری غیر از این نمیرود و خلاصه اینکه بنا و کارکرد شهرداری باید با ساختن مجسمه کج و معوج گربه، سیر و سیب در ورودیهای شهر بهعنوان معرف گردشگری قد علم کند.
حالا البته در پایان این دوره گردشگری چقدر سند هزینه، فاکتور و حقالعملهای میلیونی برای آثار فوق هنری و عملکردهایی که بهمانند کت و شلوار بعد از عروسی شدند و پاداشهای میلیاردی برای رؤسا و مدیران تلاشگر خلاق، خوشفکر و ایدهپرداز هم روی میز ادارات گذاشته میشود و چکهای آن قبل از برگزاری طی همایش بینالمللی تقدیر و تجلیل، به آنها داده میشود هم به جای خود.
البته ما به نوبه خود ممنون و سپاسگزار برخی خُردهفعالیتهای انجامشده در امر پذیرایی، کنترل و تنظیف شهر در این ایام هستیم اما یقیناً این فعالیت به معنای گردشگری و یا تلاش در جهت توسعه آن نیست؛ چراکه این اقدامات اساساً جزء شرح وظایف و فعالیتهای مسئولان در 365 روز سال است که در قبال آن حقوق میگیرند پس نمیتوانند و نباید که آنرا بهعنوان اقدامی ویژه و یا اضافه بر وظیفه، قابل تحسین و تشویق لحاظ کرده و ارائه دهند و یا برای آن ردیف بودجه ویژهای در حد ساخت سه دهنه پل تعریف کنند.
دوباره این سؤال تکرار میشود که آقای مسئول و مدیر همدانی، ماسوای برنامههای تکراری، کمرنگ، بیحال و رمق هر ساله برای توسعه گردشگری چه برنامه جدیدی را به سرانجام رساندید؟ کدام قدم را بیشتر و بلندتر از سال قبل برداشتید کدام مانع را رفع و کدام قوت را تقویت کردید که امسال بدان بنازیم و فخر و مباهات کنیم؟
سؤال این است که آقای مسئولی که بر کرسی مدیریت این شهر تکیه زدید اگر همدان فاقد این مواریث بود آنوقت شما با عقل کامل و جامع خود برای توسعه گردشگری چه میکردید؟ گو اینکه حالا که از رهاورد بخت و اقبال نیز بر مسند مدیریتِ شهری، تکیه زدهاند که سرشار از مواهب و ثروتهای خدادای در حوزه گردشگری است بهجز برخی اقدامات تشریفاتی و دستورالعملی، دیگر چه اقدام خاصی برای تقویت و اعتلای آن انجام دادهاید؟
حال البته نگذارید بگوییم که در این روند کمحال و بیرمق نیز شاهد موجسازی آشکار و بدون توجیه و تأملبرانگیز تقسیم شهر به دو قسمت اکثریت فقیر فراموششده و اقلیت ممتاز بالانشین نیز هستیم. اینکه وقتی در مقایسه با میلیاردها تومان هزینههایی که برای زیباسازی یک ناحیه و دو منطقه خاص شد فقط چند 10 ملیون ناقابل آنهم بهصورت چند مجسمه مضحک و آبروریز برای زیباسازی شهر هزینه شده که این مسئله هم به جای خود قابل بحث و بازخواست از تصمیمگیران است.
داستان این است که اگر فقط کمی عدالت و توزیع نگاه مساوی در مسئولان و مدیران شهر بود، همان چند میلیارد را هم میشد با یک حساب و هزینهکِرد معقول بهجای ساخت یک دکور غیر مفهومی و چراغانی کردن دو منطقه در قالب ایجاد چند ویترین فرهنگی متوسط به پایین در تمام شهر و بهخصوص ورودیهایی که سالهاست رنگ مسئول و مدیر به خود ندیدهاند هم هزینه کرد؛ اما چه کنیم که از نگاه مسئولان دلسوز، مردمی و خاکی ما، همدان فقط در میدان آرامگاه بوعلی، سعیدیه و متخصصین دیده و تعریف میشود و مابقی شهر مشتی خاک و خُل است که در نهایت فقط در سخنرانی تبلیغاتی و عکسهای نمایشی اهمیت پیدا میکنند نه بیشتر. خاک و خلی که البته ماحصل همان مدیریت است نه الزاماً چیز دیگر.
سخن آخر
و اما با به پایان رسیدن تعطیلات نوروزی و ایام گردشگری بهاری و از سر گذراندن یک تجربه نهچندان قابل قبول از این فرایند برای مجموعه تصمیمگیر و مدیریت اجرایی شهر همدان، اکنون چند سؤال اساسی به ذهن متبادر میشود که بهرغم داشتن یک سرمایه و ثروت عظیم خدادادی در حوزههای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و طبیعی تاکنون و مبتنی بر نیاز آینده چه اهداف (کوتاه و بلندمدت) و استراتژیهای مشخص و نظامندی برای توسعه گردشگری در شهر همدان تدوین، تعیین و تعریف شده است؟
-جایگاه خرد جمعی، تقسیم وظایف، شرح وظیفهنگاری دستگاههای متولی در ساختار گردشگری شهر همدان کجا و چگونه است؟
-به دور از سوگیری، فرافکنی و مصلحتاندیشی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای گردشگری شهر همدان بر اساس تجربههای سالهای گذشته و مبتنی بر نظرسنجیهای واقعی چه هستند؟
-با توجه به نتایج این پیمایشها و مبتنی بر نظر کارشناسان و صاحبنظران و در مجموع خرد جمعی چه راهبردهایی برای توسعه این صنعت تعریف و به مرحله اجر ا گذاشته شده و یا خواهد شد؟
-مسئول این همه هدررفت سرمایه، و بیهنری و زشتنمایی شهر کیست و چه جوابی برای این تراژدی دارد؟
حالا اما چه کسی خوشش بیاید یا نه، تکذیب کند یا تأیید اما واقع امر این است که صنعت گردشگری شهری پدیدهای است که تنها یک متولی بهنام شهرداری ندارد که ضمن تقسیم کردن شهر به دو بخش فقیر و غنی بهعنوان یکهتاز بیرقیب این عرصه بخواهد هر طور دلش میخواهد برای ساختار گردشگری و زیباسازی شهر در این ایام برنامه ریخته و آن را به اجبار به خورد مردم بدهد.
در واقع از آنجا که این فرایند ناگزیر با بخشهای مختلف ساختار شهری ارتباط دارد، مدیران شهری در همه سازمانها، ارگانها و نهادها باید در یک تعامل رقابتی در پی ایجاد تنوع در جاذبههای شهری بوده و با معرفی و بهرهگیری از جاذبهها در قالب طراحی سایتهای گردشگری و شیوههای اطلاعرسانی متنوع در داخل و خارج، طراحی لوحهای فشرده، توسعه گشت و گذارهای شهری در داخل و خارج از کشور، انتشار تصاویر جاذبه شهری، وجود تبلیغات داخلی و خارجی در حوزه مکانها، اقامتگاههای استراحت و تفریحی، و... سعی در معرفی و شناساندن شهر خود گامهای پایدار و مستمر بردارند.
یکی از مشکلات این صنعت در حوزه مدیریت شهری ما این است که محدودههای این فعالیت برای سازمانهای شهری ما روشن و واضح نیست، بدان معنا که هر چند ظاهراً گروههای متعددی از نهادها و سازمانهای شهری خود را متولی این امر دانسته و هریک به نوبه خود اقدام به ارائه آمار و بیلان فعالیت و متعاقباً خدمات به گردشگران میکنند اما در نهایت و بهصورت کلی نمره قابل قبولی برای شهر ما حاصل نمیشود زیرا این تکثر، فاقد وحدت رویهای مشترک؛ متعهدانه، خلاقانه و مبتنی بر خرد جمعی است که در نهایت و بهرغم همه سرمایهریزیها و تلاشها راه به جایی نمیبرد.
متأسفانه و در حالی که بازار صنعت گردشگری شهری در دو دهه اخیر برای توسعه گردشگری پایدار شهر همدان بسیار با اهمیت تلقی میشد و کماکان میشود اما مجموعه تصمیمگیران و عرصهگردانان آن (در همه جهات) هنوز به این باور نرسیدهاند که گردشگری تنها آمد و شد باری به هر جهت، اتفاقی و یا فصلی مسافر به شهر ما نیست که بیتفاوت یا دقیقه نودی فکری به حال آن کند بلکه شامل تمام خدمات و ویژگیهایی است که بهصورت زیرساختی و بنیادین، برنامهریزیشده، دائمی و مبتنی بر نیازی است که در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا آنچه گردشگران میخواهند، فراهم آورند.
قطعاً بر همین اساس است که مدیریت عمده شهرهای گردشگرپذیر کشور ما درصددند که از تمام و حداکثر ویژگیها و امکانات خاص شهر خود سود برده تا متعاقباً از مزایای جلب توریست شهری بهره گیرند زیرا آنان هم به این باور رسیدهاند که در عصر جدید، بسیاری از مردم در فرایند گردشگری خواستار تهییج، رفع نیاز فراغتی، انعطافپذیری، لذتبخشی، پویایی، فرار از کار مستمر و خستهکننده در تمام عرصههای مختلف دارند.
مدیریت شهر همدان میتوانست از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری خوبی برای توسعه محلی پایدار در امر گردشگری و جاذبهسازی توریسم بردارد اگر به این چند نکته یعنی؛
-بررسی امکان افزایش طول زمان ماندگاری و ایجاد بازارهای تخصصی.
-در نظر گرفتن نیاز اسکان و مکانهای اقامتی گروههای هدف.
-در نظر گرفتن خردهفروشیهای آینده و نیازهای سکونتی، چگونگی رفع این نیازها و محل لازم برای آنها.
-ایجاد برنامه مدیریتی کارآمد.
-در نظر داشتن ساز و کارهای برنامهریزی بر اساس اطلاعات برای پاسخگویی به تغییرات آینده.
-ترویج شرکت فعال محلی بهمنظور تضمین اینکه ساکنان شهر بخشی از فرایند برنامهریزی باشند و سودآوری گردشگری به وسیله آنها و برای آنها باشد.
-بهوجود آوردن فرصتها، دورههای آموزشی و مشاغل در حیطه محلی.
-تکیه بر نیازهای فرهنگی و آموزشی بازدیدکنندگان و افراد اجتماعات محلی.
-حمایت از ابتکارات آداب و رسوم صنایع دستی، محلی، بومی و...
-ایجاد تغییر نگرشهای مسئولان و شهروندان نسبت به گردشگران شهری، برای جذب پایدار توریسم شهری.
-ایجاد راهکارهای مناسب برای تقویت حل مشکلات گردشگری و کنترل معضلات ترافیک، تخریب فضای سبز، عدم امنیت، نحوه ارائه خدمات به توریسم، حملونقل داخلی و خارجی به گردشگر.
-ارائه مدیریت اجرایی مناسب برای ارائه اطلاعات صحیح از اماکن تاریخی و فرهنگی به گردشگر.
-رفع ناهماهنگیها در جهت ارائه خدمات و برنامهریزیهای متنوع به گردشگر شهری و مسئول بودن تمام نهادهای متولی نسبت به ایجاد هرگونه مشکل و تلاش همهجانبه نهادهای متولی برای حل مشکلات و مسائل گردشگران شهری.
-مسئولیتپذیری و پاسخگویی تمام نهادهای مؤثر در این حوزه برای ارائه هرگونه خدمات نامناسب به گردشگر، در جهت توسعه پایدار توریسم شهری، توجه خاص کند.
شناسه خبر 53947