گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:54241

شیطان، بنیان‌گذار اومانیسم

شیطان، بنیان‌گذار اومانیسم

   شیطان موحد است

نکته‌­ای که توجه به آن می‌­تواند زمینه پاسخ نهایی را فراهم آورد و انسان را از ابتلا به عاقبت شیطان نجات دهد این است که «ایمان به خدا» و پذیرش «توحید ذاتی» برای سعادت کافی نیست. از آیات قرآن چنین برمی‌­آید که شیطان هم به وجود خدا و خالقیت وی اعتقاد داشت: «قَالَ ما مَنَعَکَ ألّا تَسجُدَ إذ أمَرتُک قالَ أنا خَیرٌ مِنهُ خَلَقتَنِی مِن نارٍ و خَلَقتَه مِن طِینٍ» خداوند فرمود چه چیز مانع آن شد که وقتی دستور سجده بر آدم دادم از سجده امتناع کنی؟ شیطان گفت: من بهتر از او هستم؛ (زیرا) مرا از آتش و انسان را از گِل آفریدی (اعراف، 12). هم به روز جزا: «وَ أنظِرنِی إلی یَومِ یُبعَثُونَ» (شیطان گفت) تا روزی که مبعوث شوند به من مهلت بده (اعراف، 14)؛ ازاین‌­رو لازم است بدانیم مشکل اساسی شیطان که موجب رانده ­شدن وی از درگاه الهی شد، کفر وی نسبت به توحید و معاد نبود. چراکه اساساً او فردی بود موحد و خداپرست، مشکل اساسی شیطان همان چیزی بود که امروزه از آن به «اومانیسم» یاد می‌­شود.

   شیطان، بنیان‌گذار اومانیسم

موجوداتی که از اختیار برخوردار هستند، به‌­طور کلی در مقابل دستورات خداوند دو رویکرد متفاوت را درپیش می‌­گیرند؛ رویکرد «خدامحوری» و «خودمحوری». رویکردی که امروزه در مغرب‌­زمین رواج دارد این است که انسان از اختیار برخوردار بوده و در انتخاب مسیر زندگی خویش آزاد است. هیچ­کس نمی‌­تواند آزادی وی را محدود و او را به کار خاصی وادار کند. این امر شامل خدا نیز می­‌شود؛ یعنی خداوند هم حق دخالت در انتخاب­‌های انسان و چگونگی زندگی او را ندارد. انسان است که تصمیم می­‌گیرد از چه چیزی تناول کند، چه زمانی بخوابد و چه زمانی بیدار شود، با چه کسانی معاشرت داشته باشد، چه قوانینی وضع کند و چه کسانی را برای حکمرانی بر سر کار بیاورد. انسان عقل دارد و خود برای سرنوشت خویش تصمیم می‌گ­یرد؛ بنابراین انسان در دوست‌­یابی، تغذیه، نوع پوشش، نوع رابطه­ با سایر انسان­‌ها یا حیوان‌­ها یا طبیعت، تولید انواع جنگ‌­افزارها و به­‌طور کلی در همه جنبه­‌ها و شئون مادی و معنوی زندگی آزاد است و کسی نمی‌تواند کوچک­‌ترین لطمه‌­ای به آزادی وی بزند.

براساس چنین نگرشی، انسان‌ محور همه انتخاب‌­های خویش است. درحقیقت خواست و گرایش­‌های انسان و خوش‌­آمدها و بدآمدهای وی تعیین‌­کننده نوع رفتار او است. نتیجه چنین رویکردی آن بوده که انسان می‌­تواند ازدواج دائم یا موقت را بپذیرد یا آن­که خدای‌ناکرده به ازدواج سفید یا هم­جنس‌­گرایی رو آورد یا برای رهایی از دغدغه‌­ها و اضطراب­‌ها خود را با مشروبات الکلی سرمست کند، اجازه دارد از سایر موجودات به‌­ویژه وجودِ خود هرگونه که بخواهد التذاذ ببرد، پای هر نوع فیلم و سریال هالیوودی بنشیند، او حتی مجاز است به حیات خویش خاتمه دهد، وقتی بناست خواسته­‌ها و آرزوها و تمایلات انسان حاکم مطلق باشند، طبعاً چنین نتایجی به ­دنبال خواهد آمد.

از منظر قرآن، معبود چنین شخصی «هواهای نفسانی» اوست: «أرَأیتَ مَن إتَّخَذَ إلهَهُ هَوَاهُ» آیا نمی‌­بینی کسی را که هوای نفس خویش را به­‌عنوان معبود گرفته است؟ (فرقان، 25). آیه مذکور بیانگر روح اومانیسم است؛ اومانیسم و انسان­‌محوی به­ معنای حکومت امیال و آرزوهای انسان و محوریت او در انتخاب رفتارهای فردی یا اجتماعی است. اومانیسم نقطه مقابل تفکر دینی و بزرگ‌­ترین دشمن دین بوده؛ این تفکر با حاکمیت ارزش­‌های الهی و اجرای فرامین خداوند بیگانه و در تعارض است.

خلاصه چنین رویکردی به ­زبان ساده همان عبارتی بوده که ممکن است بسیاری از مؤمنین هم در مقاطعی از زندگی به آن باور داشته باشند: عبارت معروف «من دلم می‌خواهد و دوست دارم این کار را انجام دهم و به کسی هم مربوط نیست» یا عبارتی که یکی از زوجین ممکن است هنگام مشاجره و پس از محکوم ­شدن بر زبان آورد: «من همین هستم که می­‌بینی، می‌­خواهی بخواه، نمی‌­خواهی نخواه». محور حرکت چنین افرادی دلخواه آن‌ها است.

ریشه این تفکر در مغرب‌­زمین به قرن 14 میلادی که معروف به «رُنِسانس» است، بازمی‌گردد. رنسانس به ­معنای «نوزایی» اصطلاحی است که به تحولات همه‌­جانبه در غرب پس از رهایی از حاکمیت کلیسا اطلاق می­‌شود. قرن چهادهم سرآغاز پیشرفت‌­های شگرفت اروپا در کشف حقایق تجربی، تحولات فکری و فرهنگی و متأسفانه رویارویی با دین­داری است. کلیسا قرن­‌ها بود که بر دانشگاه‌­های اروپا سیطره داشت و از هرگونه نوآوری و اظهار نظرهای خلاف کتاب مقدس (تحریف‌­شده) ممانعت به‌­عمل می‌­آورد. این درحالی بود که حقایقی در ارتباط با نجوم، خلقت انسان، پیامبران و آموزه‌­های دینی در کتاب مقدس به­‌مرور راه یافته بود که با یافته‌­های جدید دانشمندان حوزه‌­های مختلف و با عقل سلیم هم­خوانی نداشت؛ برای نمونه، نظریه بطلمیوسی و «زمین­‌مرکزی» در متن کتاب مقدس گنجانده شده بود و کلیسا قرن­‌ها از این نظریه به‌­عنوان آموزه‌­ای مقدس دفاع کرده بود، بنابراین تاب و تحمل نظریات مخالف را نداشت و مُهر ارتداد بر پیشانی دانشمندانی که برخلاف آن نظریه­‌پردازی می­‌کردند، می‌­چسباند. کتب حاوی نظرات مخالف را و حتی گاهی خود آن اندیشه‌ورزان را زنده­ زنده در آتش می‌­سوزاند؛ به ­همین مناسبت در نظر بسیاری از اندیشمندان که اطلاع از حقیقت دین نداشتند، «تعارض علم و دین» نهادینه شد و گمان کردند که یا باید دین­داری را پذیرفت و همچنان با خرافات زندگی کرد و مطیع دستورات کلیسا و خدای کلیسا ­بود یا چشم باز کرد و حقایق عالم را دید و از دین و دینداری و پیروی از آرای «تاریخ‌­مصرف‌گذشته» سرپیچی کرد و تابع امیال نفسانی و یافته‌­های علمی شد.

   روح اومانیسم

«حاکمیت خواسته­‌های نفسانی در مقابل خواسته خداوند» که از رُنسانس شدت یافت، همان چیزی بود که در درون شیطان نیز موج می‌­زد و با وجود اعتقاد به یگانگی خداوند، به مقابله با او پرداخت. جالب است بدانیم شیطان پس از 6 هزار سال عبادت تنها یک­‌مرتبه خواست خود را بر خواست خداوند مقدم کرد، اما روحِ «خودمحوری» و «اومانیسم» حتی یک­‌مرتبه نیز با «خدامحوری» سازگاری ندارد؛ به همین مناسبت، همان رویارویی کافی بود تا برای همیشه مورد لعن خداوند واقع شود: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلى یَوْمِ الدِّینِ» تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود (حجر، 35).

خلاصه آنکه شیطان با وجود آنکه موحد است، بنیان‌گذار اومانیسم و خودمحوری بوده و همین عامل اصلی گمراهی او است. این نه پاسخ مسئله بلکه مقدمه آن است؛ در شماره بعد پاسخ نهایی با استفاده از «توحید در مالکیت» انشاالله تبیین می­‌شود.

ارسال نظر

سوال: رنگ پرچم آلمان؟ Siah

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار