شناسه خبر:55862
1401/3/5 09:50:38

سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: سؤال این است که در صورت بروز هر مسئله بحرانی مسئولان ما طرف چه کسی را خواهند گرفت؛ معتاد و موادفروش یا مردمی که متأثر از سوء‌مدیریت آن‌ها کارد به استخوانشان رسیده است؟

فارغ از همه شعارها و سخنرانی‌ها و یا حتی برخی اقدامات سلبی و ایجابی اما واقع امر این است که در بحث برخورد و مقابله با اعتیاد بسیاری از مردم دیگر اعتماد و امید چندانی به عملکرد مسئولان ندارند.

هرچند آسیب‌های اجتماعی (در هر نوع و شکل) خاصه تمامی جوامع انسانی محسوب و ملت‌ها و دولت‌ها را با شدت و ضعف‌های گوناگون با خود درگیر می‌کنند با این حال اما این یک حقیقت غیر قابل انکار است که متأثر از برخی علل امروزه انواعی از آسیب‌های اجتماعی در کشور ما دیگر رسماً وارد مرز بحران شده‌اند.

و البته این نیز در حالی است که ارگان‌ها، سازمان‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی بسیاری، با صرف هزینه‌ها و اعتبارات مالی و حتی انسانی بی‌شمار، مسئول پیشگیری، درمان و رفع آن‌ها هستند اما با این وجود مشخص نیست که چرا تاکنون هیچ‌کدام نتوانسته‌اند ضمن ارائه راهکاری مناسب، نسخه‌ای شفابخش برای این بیماری‌ها بیابند.

از منظر کارشناسان و صاحب‌نظران ماهیت علی و معلولی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی موجود در جوامع به‌گونه‌ای است که عموماً یا در توالی هم قرار دارند و یا با یکدیگر در حال هم‌پوشانی هستند و به‌اصطلاح از یک آبشخور سرچشمه می‌گیرند؛ بنابراین می‌توان با درمان یکی، تا حدود بسیار زیادی به رفع و یا حذف دیگر آسیب‌ها اقدام کرد.

حال چرا برخلاف وجود متولیان بسیار و هزینه‌کردهای بالا این خواسته محقق نمی‌شود شاید مهم‌ترین دلایل آن را باید در موضوعاتی چون؛

-حضور دستگاه‌ها، وزارتخانه‌ها و مؤسسات متعددی با دستورالعمل‌ها، سلایق و راهکارهای سلیقه‌ای، انفرادی، غیر همگرا و موازی‌کار به‌عنوان متولی پیگیری کاهش آسیب‌های اجتماعی و مبارزه با آن‌ها و به تعبیر دیگر پراکندگی مسئولیت‌ها در کاهش آسیب‌های اجتماعی

-عدم انجام کامل وظایف از سوی دستگاه‌های متولی

-عدم تصویب قوانین جدید و به‌روز شده مبتنی بر مجازات‌های بازدارنده و مؤثر در حوزه سلبی و ایجابی

-فقدان کارشناسان و کمبود نیروی انسانی متخصص در امر مددکاری؛ پیشگیری و درمان

-عدم ارائه برنامه و راهکار مطلوب از سوی معاونت پیشگیری از جرم که چند سالی است در قوه قضائیه راه‌اندازی شده

کم‌توجهی به امر پیشگیری از جرم و آسیب اجتماعی و بزه برای کاهش مشکلات به‌عنوان راهکاری مؤثر، زودبازده و کم‌هزینه

بی‌توجهی به تأثیر فعالیت‌های فرهنگی و تکیه صرف به اقدامات عملیاتی، اجرایی، انتظامی و قضائی و... جست‌وجو کرد که باعث می‌شود نتوان در این زمینه افق امیدوارکننده‌ای را شاهد بود.

البته برخی دیگر از صاحب‌نظران با تأیید موضوعات پیش گفته بر این نکته نیز تأکید دارند که در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی و روند نزولی آن‌ها باید به دلایل و مؤلفه‌های مشخص دقت کرد، بدین معنا که در گام نخست باید به‌دنبال چرایی ایجاد و افزایش آن‌ها بود زیرا اقدامات عملیاتی، اجرایی و یا سلبی به‌تنهایی منجر به حذف و یا کاهش آسیب‌های اجتماعی نمی‌شود و صدالبته در گام بعدی نیز هر آسیب را هرچند کوچک و کم‌اهمیت، به‌نوبه خود جدی محسوب کرده و برای درمان آن به‌دنبال راهکار باشیم زیرا مسائلی که شاید از منظر عمومی آسیب جدی‌ به‌شمار نمی‌روند، این توانش را دارند تا چنان در بافت جامعه اثر بگذارند که پس از یک دوره زمانی کوتاه با تغییرات منفی، خود باعث هدر رفتن سرمایه و نیروهای ثمربخش جامعه در گستره و ابعاد عظیم شوند.

  اعتیاد و پاسخ به چند سؤال ساده...

و اما در مجموع همه آسیب‌های اجتماعی قطعاً، اعتیاد به مواد مخدر، به‌عنوان یکی از مسائل بسیار پیچیده اجتماعی زمینه‌ساز بروز بسیاری از آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی محسوب می‌شود، گو اینکه در این میان کشور ما نیز به‌عنوان پرچم‌دار خط مقدم مبارزه با این بلای خانمان‌سوز نیز هزینه‌کردهای مالی و جانی فراوانی را متحمل شده با این حال اما همچنان اعتیاد در حال درنوردیدن جامعه است و هر روز هم زندگی‌های بسیاری را به خاکستر تبدیل و بنیان خانواده‌های زیادی را برمی‌اندازد.

حالا البته هرچند از منظر برخی صاحب‌نظران علوم رفتاری اعتیاد یک پدیده چندبعدی است و ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی متعددی در بروز و شیوع آن دخالت دارد اما در منظر دیگر نباید غافل بود که شیوع روزافزون مواد مخدر در جامعه جدای از موضوعات پیش گفته اما به‌نوعی هم مقیاس و معیار بسیار خوبی برای سنجش عملکرد واقعی دستگاه‌های مسئول در این عرصه محسوب می‌شود.

اینکه وقتی با وجود سال‌ها هزینه‌کرد و ساختارسازی برای ممانعت و کاهش اعتیاد، نه‌تنها شاهد حذف آن نبوده‌ایم بلکه گسترش آن در طیف‌های مختلف اجتماع، کاهش سن مصرف، افزایش مواد نوظهور گرایش زنان و دختران به مصرف، تهیه آسان مواد و... افزایش یافته‌ایم، آیا وقت آن نرسیده که در مقابل این وضعیت مسئولان از خود بپرسند که چه کرده‌اند و اقداماتشان از چه کیفیتی برخوردار بوده و یا با توجه به دسترسی آسان و ارزان به مواد و یا در امر کاهش عرضه، آیا سیاست‌های مقابله‌ای، سیاست درستی بوده است؟

آیا سیاست‌های کاهش عرضه با کاهش تقاضا همسو و همراه است؟ آیا مبتنی بر رویکردهای علمی است؟ آیا همه زوایای آن را بررسی و مطالعه کرده‌اند؟

آیا وقت آن نرسیده که متولیان، مدیران، مسئولان و صاحب‌منصبان به این بارور برسند که کاهش سن و افزایش نرخ شیوع اعتیاد در بین اقشار مختلف جامعه ازجمله نوجوانان، زنان و به‌خصوص دختران نشانگر این واقعیت است که برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی ناشی از آن با وجود هزینه‌های هنگفت سالانه، آن‌چنان که باید کارساز نبوده است؟

آیا وقت آن نرسیده تا مسئولان بپذیرند که طی این سال‌ها موضوع پیشگیری به‌عنوان اولویت مقابله با بحران مصرف مواد مخدر و اعتیاد یا آن‌گونه که شعارش مطرح می‌شود در عمل جدی گرفته نشده است؟

آیا نباید بپذیرند که بسیاری از مجازات‌های موجود (چه فروش و چه مصرف) از بازدارندگی برخوردار نبوده و قوانین این حوزه دارای نقایص اساسی است که باید رفع شود تا نتیجه ملموس داشته باشد؟

آیا کسی می‌تواند بگوید چرا با وجود همه اخبار موجود مبنی بر برخورد و مبارزه، هر روز شاهد ورود محصولات جدید افیونی در مقادیر بالا به کشور و در میان مردم هستیم؟

چرا با وجود جرم‌انگاری صریح و آشکار قانون برای خرید و فروش و مصرف مواد اما شاهد ایجاد و فعالیت پاتوق‌ها و محل‌های فروش آشکار و علنی مواد مخدر هستیم؟

آیا نباید از مسئولان پرسید که چرا تنها 20 تا 30 درصد از معتادان درمان‌شده روند بهبود خود را طی می‌کنند و بقیه بار دیگر به مصرف مواد روی می‌آورند و یا اینکه چرا با این همه کار که در حوزه فرهنگی و پیشگیری از اعتیاد کشور انجام می‌گیرد، هنوز به موفقیتی که مدنظر است دست نیافته‌اند؟ و سؤالاتی از این دست که باید برای آن به‌دنبال پاسخ گشت.

البته هدف از بیان این سؤالات این نیست که با انداختن توپ مشکلات به زمین مسئولان از سهم خود معتادان در بروز این مسئله غافل شویم بلکه داستان این است که ما می‌خواهیم بدانیم چرا مسئولان با وجود اطلاع از وضعیت موجود، کماکان در حال غفلت و کوتاهی در قبال موضوعی هستند که تمامی تار و پود جامعه را به چالش کشیده و هر روز نیز در حال تعمیق و گسترش است.

موضوع این است که ما می‌خواهیم بدانیم به‌رغم همه ادعاهای عنوان‌شده در خصوص خطرات اعتیاد برای سلامت و امنیت جامعه آیا واقعاً اراده و عزمی جدی برای حل این معضل در میان مسئولان ما وجود دارد یا نه؟ اگر دارد پس چرا نتیجه نداده و اگر نیست بر کدام مبنا و طی این چند 10 سال با مشتی حرف باد هوا، وعده، شعار و بیانیه جامعه را علاف و آویزان خود کرده‌اند؟

اساساً چیزی که باعث شد تا در این سال‌ها جز دست و پا زدن در یک گرداب بی‌ارادگی و دویدن در یک دور باطل کاغذبازی چیزی عاید ما نشود موضوعاتی چون؛

-فقدان دیدگاه یکسان و نظریه واحد اجتماعی بین مسئولان در امر مبارزه و برخورد

-علمی نبودن اجرای برنامه پیشگیری از اعتیاد و متعاقباً برخورد با معتادان متجاهر

-فقدان برنامه مدون، منسجم و هدفمند در زمینه حذف پاتوق‌های مصرف و مناطق فروش

-اجرای سلیقه‌ای برنامه‌ها به‌صورت موردی بدون توجه به سهم افراد حاضر در فرایند اعتیاد (فروشنده و مصرف‌کننده) به‌ویژه در خصوص فروشندگان مواد مخدر

- عدم بازدارندگی و تأثیر مجازات‌ها

-نامناسب بودن برنامه‌های نظام پایش و ارزشیابی برنامه‌های پیشگیرانه

-شعاری بودن حرکت‌ها و برخوردها و ضعف در برنامه‌ریزی

-فقدان و یا پایین بودن دانش اعتیاد مدیران

-بی‌توجهی به امر پاک‌سازی و ایمن‌سازی مناطق آسیب‌خیز و پرخطر در حاشیه شهرها

-دخالت و اعمال نفوذ در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی و حضور نهاد‌های غیر تخصصی و غیر علمی و نامعتبر در این عرصه و... بود.

  آقای مسئول به خودت بیا...!

حالا اما آقایان مدیر و مسئول، تصمیم‌گیران و کارشناسان و خبرگان خوششان بیاید یا نه، انکار کنند یا تکذیب اما از صدقه‌سری این سبک مدیریتی کاملاً خنثی و بی‌تفاوت نسبت به اعتیاد و مواد مخدر، اکنون شهر همدان در حال تبدیل شدن به یکی از امن‌ترین و آزادترین شهرها برای معتادان و موادفروشان است.

البته دراین‌بین هم نمی‌توان به خرده‌فروش و مصرف‌کننده ایرادی گرفت چون نفس کارشان همان است که می‌کنند یعنی حداقل بین حرف و عملشان یک انطباق هست اما مشکل و مسئله ما مسئول و مدیری است که بین شعار، حرف و عملش فرسنگ‌ها فاصله دارد، اخطار می‌دهد اما اخطارش به‌مثابه تیر هوایی و مشقی کاملاً بی‌خطر است، خط و نشان می‌کشد اما در نهایت انقدر این خط کم‌رنگ است که به چشم هیچ‌کس نمی‌آید، وعده می‌دهد اما مثل طبل توخالی است و خلاصه اینکه این سبک مدیریتی چنان با صلابت و مقتدرانه عمل می‌کنند که حتی معتادان خمار و بی‌حال هم برایش تره خورد نمی‌کنند.

و صدالبته دلیل این امر را هم باید در ییلاق و قشلاق جماعت خرده‌فروش و مصرف‌کننده از این سوی شهر به آن‌سوی تجمع‌های آرام و سرخوش چند 10 ‌نفری زنان و مردان برای مصرف و صف‌های شبانه مقابل برخی خانه‌ها برای خرید مواد و استنشاق بوهای رنگی از جمع‌های دخترانه و پسرانه جوانان در میان پارک‌ها و قلیانسراها و... می‌توان به‌وضوح دید و حس کرد.

جماعتی که بی‌ترس و واهمه در حال خرید، فروش و مصرف هستند درحالی‌که می‌دانند حتی اگر از سر اتفاق کسی به آن‌ها گیر داده و دستگیرشان کند در کمتر از چند ساعت با دادن چند 10 هزار تومان جریمه ناقابل آزاد می‌شوند. خوب حالا کسی هست بفرماید مقصر بروز این ملغمه آشفته کیست؟

شاید نه کسی جز مردم و موادفروشان و معتادان زیرا طبق معمول حضرات آقایان مسئول که در این سال‌ها با تمام توان سعی در کنترل، مهار و برخورد با موضوع داشته و با راهبردهای حکیمانه کارشناسی شده و پشتکار شبانه‌روزی خود سعی در براندازی این بلای خانمان‌سوز داشته‌اند.

حالا تقصیر مسئول بیچاره چیست اگر موادفروشان به تهدید و خط و نشان کشیدن‌های وی وقعی ننهاده و با جسارت تمام در سطح شهر و مراکز شناخته‌شده و به‌نام، 24 ساعته مواد می‌فروشد؟

تقصیر مسئول چیست که با وجود توصیه به ایمن‌سازی شهر اما در گوشه‌ گوشه شهر می‌توان معتادان متجاهر و گله‌های اعتیاد را دید که با خیال راحت و در ملأ عام مشغول تزریق هستند؟

تقصیر مسئول چیست که با وجود دستورات 24 ساعته، مبنی بر ایجاد توسعه فضای سبز ورزشی اما به دلیل فقدان مراکز تفریحی و ورزشی مناسب، کودکان و نوجوانان باید در مناطق جرم‌خیز و مجاور اماکن فعالیت موادفروشان بازی و تفریح و یا گذران اوقات فراغت کنند؟

موضوع این است که اصلاً این‌ها وظیفه مسئولان ما نیست بلکه کار اصلی‌شان فقط این است که در همایش‌ها حضور یافته، شعار داده و سخنرانی کنند، محکوم کنند، تأیید کنند، شعار زنده‌باد، مرده‌باد بدهد و سر آخر با تکان دادن فیلسوفانه سر به دلیل تأسف از شرایط موجود، به اتاق خودش رفته و ضمن نوشیدن چایش، منتظر حقوق چند 10‌میلیونیِ سر ماه باشد همین و بس...

چراکه در ساختار فکری آن‌ها این خانواده‌ها هستند که باید مراقب فرزندان و همسران و یا پدر و مادران خود باشند و سهم فرد و خانواده‌ها در بروز اعتیاد بیشتر از شرایط محیطی است حتی اگر محیط 100 درصد برای بروز و ارتکاب بزه مناسب و مهیا باشد.

  آقایان مسئول لطفاً تکلیف خودتان را با مردم و مشکلاتشان روشن کنید

حالا هرچند که مسئولان ما عموماً عادت دارند تا در قبال مطالبات، مشکلات و دادخواهی‌های مردم توپ را به زمین دیگران انداخته و از استکبار جهانی و صهیونیسم گرفته تا تب و حباب و خود مردم کف کوچه و خیابان را مقصر جلوه دهند اما واقع امر این است که در برخی موضوعات که دارای بازی قانونی و قضائی بوده و به‌ناچار باید از طریق قوای قهریه به مشکلات غلبه کرد، این مسئولان هستند که باید آستین همت را بالا زده و نه برای رضای خدا و مردم بلکه حفظ میز و صندلی خود هم که شده پای کار بیایند.

و اینکه این امر به‌صورت خاص در مورد وضعیت اعتیاد و فروش مواد مخدر در شهر همدان دارای اهمیت ویژه است. قطعاً هیچ‌کس انتظار ندارد که مردم به جنگ معتادان و خرده‌فروشان رفته و آن‌ها را از محلات و خانه‌هایشان بیرون بریزند (که البته هیچ دور از تصور هم نیست که اگر روزی کاردبه استخوان برسد چنین خواهد شد) اما گمان این می‌رود که اگر ما تابع قانون هستیم قانون برای تأمین امنیت مردم تعریف شده و باید ملتزم به رفع آسیب‌ها باشد، پس لاجرم اینجا نیز باید قانون و مردان قانون وارد عمل شده و تکلیف مردم را با افراد ناهنجار مشخص کنند.

در واقع حرف دل بسیاری از مردم این است که داشتن شهری ایمن و سالم برای خود و فرزندانشان یک حق مسلم و عُقلایی است پس بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند و نباید که از در بی‌تفاوتی و حتی تعارض با این خواسته برآید الا به اینکه در حفظ همان آسیب منافعی را کسب کرده باشد که فعلاً ما براین باوریم که اینگونه نیست.

بنابراین از شما مسئول، مدیر، رئیس، فرمانده، دادستان، وزیر، نماینده و وکیل محترم که سکاندار مدیریت شهری همدان هستید تقاضا داریم بر اساس نص صریح قانون و مبتنی بر منشور حقوق اجتماعی صدها هزار نفر سکنه این شهر یک بار برای همیشه تکلیف خود را نه با مردم و قانون بلکه با خودتان مشخص کنید و به‌وضوح بگویید نهایتاً در کدام جبهه قرار دارید؛ با مردم یا علیه مردم؟

اینکه اگر با مردم هستید چرا در قبال برخورد و حذف این آسیب آشکار کاری نکرده و نمی‌کنید؟ اگر خدای‌نکرده در صف هنجارشکنان و آسیب‌سازان قرار دارید چرا در سخنان خود دم از مردم، قانون و سلامت اجتماع می‌زنید؟ آقای مسئول نگذارید روزی برسد که علناً و آشکارا گفته شود که مردم از عملکرد شما در برخورد با این بلیه قطع امید کرده و بی‌خیال شده‌اند و در نظر دارند که با هر شکل ممکن خودشان به‌دنبال حل مشکلات خوشان باشند. حالا سؤال این است که در صورت بروز هر مسئله آن‌وقت شما طرف چه کسی را خواهی گرفت؟ معتاد و موادفروش را یا مردمی که متأثر از سوء مدیریت شخص شما و دوستانتان دیگر کارد به استخوانشان رسیده است؟

شناسه خبر 55862