شناسه خبر:56252
1401/3/17 09:39:28
عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند:

اثر هنرمندان برجسته، دارای فلسفه است

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با اشاره به اینکه بسیاری از برندگان نوبل و اسکار کسانی هستند که فلسفه دقیقی را در هنر خود عنوان می‌کنند، بیان کرد: برخی از کارگردانان بزرگ، نویسندگان سرآمد، شاعران فوق‌العاده و غیره در پی پرسش‌های اساسی و ناب و پاسخ به آن‌ها هستند که این مهم کارشان را شاخص می‌کند.

«دنیای آینده از آنِ مطالعات میان‌رشته‌ای است»؛ این عقیده مهیار علوی‌مقدم، عضو هیئت‌علمی دانشگاه حکیم سبزواری بوده، براساس نظریات استاد عالی‌قدر زبان و ادبیات فارسی در رابطه با ادبیات تطبیقی، بر آن شدیم تا چندین شماره از صفحه درهای دری روزنامه سپهرغرب را به این موضوع اختصاص دهیم؛ در نخستین شماره به سراغ موضوع پیوند ادبیات و روان‌شناسی رفتیم و در شماره دوم ارتباط بین ادبیات عرفانی و سینما را بررسی کردیم. در این شماره هم به سراغ علی‌اکبر سام خانیانی، عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند رفتیم تا با ما از ارتباط ادبیات و فلسفه بگوید:

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند در رابطه با مفهوم «فلسفه» گفت: فلسفه به معنای عام یعنی دانش پرسش‌های اساسی و یافتن پاسخ‌های اساسی در هر موردی؛ چه درباره جهان هستی و چه پیرامون مسائل دیگر.

علی‌اکبر سام خانیانی با بیان اینکه به فلسفه جهان هستی در زمان‌های قدیم بسیار پرداخته شده است، ابراز کرد: فلسفه به دنبال توضیح و تفسیر چگونگی خلقت یا نظام علت و معلولی است، اینکه هر معلولی یک علتی دارد و بر این اساس به تفسیر جهان هستی می‌پرداختند؛ برای مثال اگر مخلوقی هست، خالقی هم داریم و غیره.

سام خانیانی با اشاره به اینکه اما امروزه فلسفه را به معنای اندیشه عمیق و عقلانی در همه حوزه‌ها ازجمله اجتماع، سیاست و غیره می‌دانیم، اظهار کرد: فلسفه امروزی می‌گوید علت وجودی این پدیده اجتماعی، فرهنگی یا غیره چیست؛ تعریفی هم شهیدمطهری در رابطه با فلسفه دارد که می‌گوید «بدون فلسفه نمی‌شود یک کاسه ماست خرید»! یعنی حتی یک خرید ساده هم هدف و غایتی دارد.

وی با بیان اینکه ادبیات یکی از مهم‌ترین جایگاه‌های تجلی فلسفه است، افزود: بسیاری از ادیبان خودشان فیلسوف و حکیم بوده‌اند؛ مانند فردوسی، نظامی، خیام و غیره.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با اشاره به اینکه در گذشته غالب فیلسوفان با عنوان «اندیشمندان بزرگ» شناخته می‌شدند، گفت: در زمان‌های قدیم مانند امروز رشته‌ها تفکیک‌شده و تخصصی نبود، بلکه هر فرد برای تحصیل می‌بایست به جمیع علوم مسلط می‌شد؛ برای مثال مطالعه علم کلام و حکمت برای هر تحصیل‌کرده‌ای ضروری‌ بود.

سام خانیانی با بیان اینکه با توجه به نکات مطرح‌شده باید گفت با وجود اینکه غالب شاعران فیلسوف خوانده نمی‌شدند اما اصطلاحات و مفاهیم دقیق فلسفی در اشعار آنان وجود دارد، ابراز کرد: برای مثال در طرح مدینه فاضله سعدی در بوستانش با نوعی از فلسفه روبه‌رو هستیم.

وی با اشاره به اینکه بعضی از کتاب‌های فلسفی نیز در قالب آثار ادبی، قصه رمزی یا عرفانی است، تشریح کرد: آواز پر جبرئیل، صفیر سیمرغ و عقل سرخ سهرودی ازجمله مورد مذکور هستند.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با بیان اینکه در مواردی هم فلسفه و ادبیات با یکدیگر ترکیب می‌شوند، اذعان کرد: رساله «حی بن یقظان» بوعلی‌سینا از مواردی است که در آن فلسفه و ادبیات حالت ترکیبی و امتزاج دارند.

سام خانیانی با اشاره به اینکه با توجه به جمیع جهات سه بحث در فلسفه و ادبیات داریم، خاطرنشان کرد: نخستین بحث «فلسفهِ ادبیات» است که درباره چیستی ادبیات بوده؛ حال چه ادبیات فارسی، چه عربی، چه انگلیسی و چه غیره.

وی با بیان اینکه «ژان پل سارتر» بنیان‌گذار مکتب اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) کتابی با عنوان «ادبیات چیست» دارد، ابراز کرد: جالب است که چرا یک فیلسوف می‌بایست در رابطه با ادبیات نظر دهد و کتاب بنویسد؛ به‌واقع ژان پل سارتر شعر را بروز فلسفی شاعر می‌داند و معتقد بوده که جهان بدون شعر بی‌معنا است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه نظریه ژان پل سارتر در مورد شعر یک ادعای عادی و بی‌اساس نیست چراکه او یک فیلسوف و اندیشمند است، اذعان کرد: درحقیقت در شعر مفهوم، زبان و فرم با یکدیگر ترکیب می‌شوند و شاعر محصولی را ایجاد می‌کند که بروز فلسفی او است؛ این مهم در رابطه با نویسندگان نیز صدق می‌کند.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با بیان اینکه شاعر یا نویسنده در قالب داستان و شخصیت‌ها اندیشه‌های خود را تجلی می‌دهند، گفت: نمادها، گره‌ها، پی‌رنگ، مقدمه و پایان‌بندی یک داستان یا شعر بروزی از اندیشه و فلسفه زندگی خالق آن است.

سام خانیانی با اشاره به اینکه بسیاری از برندگان نوبل و اسکار کسانی هستند که فلسفه دقیقی را در هنر خود عنوان می‌کنند، بیان کرد: برخی از کارگردانان بزرگ، نویسندگان سرآمد، شاعران فوق‌العاده و غیره در پی پرسش‌های اساسی و ناب و پاسخ به آن‌ها هستند که این مهم کارشان را شاخص می‌کند.

وی با بیان اینکه آنجا که حافظ می‌گوید «آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است/ با دشمنان مدارا، با دوستان مروت» این خود نوعی از فلسفه زندگی است، عنوان کرد: همچنین وقتی سعدی می‌سراید «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها ر ا نماند قرار» این نیز نوعی از فلسفه انسان‌محور است و همچنین غالب اشعار مولانا که در مورد آفرینش بوده، فلسفه هم دارد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه نگاه و تفکر انتقادی خیام نیز که در پیوند فلسفه و ادبیات ید طولا دارد مهم است، افزود: خیام پرسش‌هایی در مورد مرگ و زندگی مطرح می‌کند و بر افکار ظاهربینان و قشری‌نگران نقد دارد؛ همین انتقادها و افکار فلسفی خیام را معروف می‌کند.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با خواندن شعری از خیام، گفت: خیام می‌سراید «گویند بهشت و حورعین خواهد بود/ آنجا می‌ و شیر و انگبین خواهد بود/ گر ما می‌ و معشوق گزیدیم چه باک/ چون عاقبت کار چنین خواهد بود» که در آثار او به‌ویژه اشعاری مانند مورد مذکور، یک نوع از فلسفه «خوش‌باشی» را شاهد هستیم.

سام خانیانی با بیان اینکه البته با این اشعار نباید گمراه شد و حق و لب مطلب را گم کرد، اظهار کرد: خوش‌باشی با دین‌داری منافاتی ندارد؛ آقای قرائتی باری در بیان مطلبی عنوان کردند که در قرآن کریم 72 مرتبه نام دنیا آمده است و نام آخرت تنها با یک مورد بیشتر، یعنی 73 بار آمده، پس چرا برخی از ما کاملاً دنیا را رها می‌کنیم و به دنبال کسب لذایذ آن نیستیم و زندگی را فقط به آن طرف اختصاص داده‌ایم؟

وی با اشاره به اینکه دومین بحث در مورد فلسفه و ادبیات به «فلسفه در ادبیات» مربوط است که مصادیقش موارد ذکرشده بود، خاطرنشان کرد: بنابراین تفکر فلسفی در اشعار شامل افلاطونی، ارسطویی، اشراقی و غیره یا مکاتیب اگزیستانسیالیسم، اومانیسم و غیره در قالب فلسفه در ادبیات جستجو می‌شود.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه «فلسفه در ادبیات» به دو بخش تقسیم می‌شود، تشریح کرد: بخش نخست طرح مسائل و اندیشه‌های فلسفی است و بخش دیگر مربوط به آموختن اندیشه است که ما با خواندن اشعار فلسفی یک شاعر، اصولاً پرسشگر، اندیشمند و منتقد بار می‌آییم.

سام خانیانی اذعان کرد: ادبیات صدای زندگی بشر است که بخشی از آن صدای ایدئولوژی هنرمند بوده؛ این فلسفه گاهی دینی و گاه در رابطه با سایر موضوعات است.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با اشاره به اینکه در جمع‌بندی سخنانم باید بگویم در کتاب‌هایی که بررسی کرده‌ایم همان‌طور که گفته شد پیوند فلسفه و ادبیات در سه حوزه کلی است، ابراز کرد: «فلسفهِ ادبیات»، «فلسفه در ادبیات» و «بیان فلسفه در قالب ادبیات»، سه حوزه این بحث است.

شناسه خبر 56252