سپهرغرب، گروه زیستبوم: یکی از استادان علم سیاست میگوید: قلمروسرزمینی که محیط زیست هم ازجمله آن است، از شروط اصلی برای تشکیل یک کشور مستقل است. اکنون در سراسر جهان و ایران خشکسالی و فرونشست دو چالش اصلی این حوزه هستند و در زمره تهدیدات ملی محسوب میشوند.
در کتاب «مبانی علم سیاست» نوشته «عبدالرحمان عالم»، به چهار شرط اساسی برای تشکیل یک کشور مستقل اشاره شده که این چهار شرط به قرار ذیل هستند:
قلمرو سرزمینی: منظور از قلمرو سرزمینی وجود یک جغرافیای قابل سکونت و با ظرفیت برای توسعه و تامین نیازهای اولیه است. با این توصیف قلمرو سرزمینی شامل کوهها، دریاها، رودخانهها و... با حدود مرزهای مشخص است.
جمعیت: شرط دوم برای تشکیل کشور مستقل، داشتن جمعیت است. به عبارتی برای اینکه یک کشور تشکیل شود نیازمند جمعیت یا مردم است.
حکومت: این بعد از تشکیل یک کشور مستقل تقریبا حالت انتزاعی دارد و آن هم چیزی نیست جز ساختارهای اصلی برای اداره یک جامعه که شامل: قوه مقننه، مجریه و قضاییه است.
حاکمیت: این بعد نیز جنبه انتزاعیتری یافته و به نوعی چسب میان ساختارهای یک حکومت و نحوه اداره کردن سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه است.
فارغ از اینکه این چهار شرط با چه سیستمی حاکمیتی اداره میشوند، این چهار شرط برای تشکیل یک کشور مستقل ضروری و لازم بوده و بدون هریک از این چهار شرط امکان تشکیل یک کشور مستقل وجود ندارد. از این چهار شرط دو مورد نخست کاملا عینی و دو بعد دیگر انتزاعی هستند.
طبق این نظریه از شروط جمعیت و قلمرو سرزمینی برای تشکیل یک کشور مستقل تحت هیچ شرایطی نمیتوان چشمپوشی کرد و تهدیدات و مخاطرات در این زمینه باید شناسایی و مرتفع شود.
چالشهای زیست محیطی چالشهای قلمرو
چنانچه بدان اشاره شد قلمرو سرزمینی شامل کوهها، دشتها، جنگلها، رودخانهها، منابع آبی و همه آن چیزی است که شرایط برای سکونت مهیا میکند و به اصطلاح زمین زیرپا و هوایی که ما آن را تنفس میکنیم، تشکیل میدهد. بنابراین چالشهای زیست محیطی در زمره چالشهای قلمرو محسوب میشوند.
نگاهی به شرایط منابع آبی و هوایی و حتی وضعیت فرونشست زمین در این حوزه نشان میدهد که شرایط قلمرو سرزمینی در ایران دارای چالشهای زیست محیطی متعددی است که حتی بر میزان جمعیت مناطق مختلف نیز تأثیر داشته است.
بررسیهای بهعمل آمده در رابطه با میزان مهاجرت در کشور نشان میدهد که چالشهای زیست محیطی بر روند جابهجایی افراد در درون کشور تأثیر گذاشته است.
به استناد گزارش آماری مرکز آمار ایران استانهای خوزستان، لرستان، کرمانشاه سه استانی هستند که بیشترین میزان مهاجرت به سایر مناطق کشور را داشتهاند. تصویر ذیل مفاهیم فوق را به زبان دیگر بازگو میکند.
به استناد گزارش مطبوعاتی «اقتصاد نیوز» یکی از اصلیترین دلایل مهاجرت داخلی ایران «پیروی از خانواده» (49.8درصد) و سپس «جستجوی کار»(9.7درصد) و «جستجوی کار بهتر» (7.5 درصد) عنوان شده است. این وضعیت در میان مهاجرین شهری و روستایی تقریباً به یک شکل عنوان شده و همه این افراد بنابر همین دلایل از مکانی به مکان دیگر در داخل کشور مهاجرت کردهاند.
هرچند پیروی از خانوار به درستی در این گزارش تشریح نشده اما بیکاری و جستجوی کار بهتر یکی از عوامل اصلی مهاجرت در این مناطق است. از آنجایی که در مناطق روستایی فعالیتهای اقتصادی وابسته به زمین و منابع آبی با چالشهای متعددی روبروست میتوان میزان بالای مهاجرت را مرتبط با وضعیت کمآبی و خشکسالی نیز در نظر گرفت.
در مناطق شهری هم عامل دیگری به نام «ریزگردها» حضور دارند که در یک دهه اخیر بخش زیادی از کشور را درگیر خود کرده و عملا سکونت در این مناطق را با چالشی جدی روبرو کرده است.
به گفته «شهریار عسگری» مدیر روابط عمومی ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان، در پی وقوع ریزگردها هوای بسیاری از شهرهای این استان در وضعیت «خطرناک» قرار دارد. چنانچه در تاریخ 2 خرداد 1401 غلظت گرد و خاک در «حمیدیه»، 66 برابر حد مجاز اعلام شده بود.
موارد فوق تنها بخشی از وجود بحران محیطزیست و چالشهای بعد از آن است که کشور را درگیر خود کرده است. هرچند جبران تبعات اجتماعی چنین بحرانهایی به میزان بسیار زیادی دشوار است، اما میتوان با سیاستگذاری صحیح و صرف بودجه و هزینههای کلان مادی در ادوار زمانی پیوسته از وسعت این مشکلات محیطزیستی جلوگیری و تا حدی آن را کنترل کرد.
اما مشکل اصلی از آنجایی آغاز میشود که بحران کمآبی قلمرو سرزمینی را با ایجاد فرونشست مورد تهدید جدی قرار دهد.
فرونشست، بحرانی که بعد از وقوع قابل جبران نیست
صحبت از فرونشست و ابعاد مخرب آن با وجود عوارض آشکار در سراسر کشور موضوع جدیدی نیست و بحث درباره پیامدهای زیستمحیطی آن نیز بارها توسط کارشناسان در محافل علمی و رسانهای مطرح شده است. اما روشن کردن بعد سیاسی و حاکمیتی آن شاید بتواند حساسیت موضوع را قدری بیشتر کرده و تلاشها برای مرتفع کردن آن را بیشتر کند.
اکنون 28 میلیون نفر از جمعیت کشور در «مناطق خطر جدی فرونشست» زندگی میکنند و 8.5 میلیون واحد مسکونی بر روی مناطق مستعد فرونشست قرار دارند.در شرایط کنونی 609 دشت و 30 استان کشور با پدیده فرونشست مواجه هستند و به غیر از استان گیلان، تمام استانهای کشور با این خطر دست و پنجه نرم میکنند.
این بدان معناست که بیشتر قلمرو سرزمینی ایران در معرض تهدید فرونشست است. نکته مهم این است که کارشناسان زیست محیطی میگویند پس از فرونشست، زمین قدرت اصلاح و جبران را ندارد و یک منطقه بعد از فرونشست برای همیشه قابلیت سکونت خود را از دست میدهد.
شواهد زیست بومی و چالشهای متعدد محیط زیستی بیانگر آن است است مدیریت اقلیم خشک ایران در سالهای اخیر نسبت به این مسائل کم توجهی داشته و همین امر سبب شده تا ایران رکورد جهانی فرونشست زمین را در دو دهه گذشته به میزان بسیار زیادی جابهجا کرده و تنها فرونشست زمین در تهران بهعنوان پایتخت به میزانی بوده که تا دو بار این رکورد شکسته شده و رقم جدیدی برای فرونشست زمین به ثبت رسیده که در جهان بیسابقه بوده است.
در حالیکه فرونشست سالانه چهار میلیمتر در مقیاس استاندارد جهانی بحران جدی در عرصه فرونشست به شمار میرود، دشتهای ایران با فرونشست سالیانه بیش از 25 سانتیمتر، یعنی بیش از 62.5 برابر میانگین جهانی، با پیشتازی فرونشست در دنیا روبه رو هستند.
«هگل» در کتاب «عقل در تاریخ» مینویسد «هیچ عاملی مانند آب مردمان را با هم یگانه نمیکند زیرا کشورهای متمدن همواره سرزمینهای واقع در حوزه رودخانه بودهاند». این جمله تکاندهنده حاکی از آن است که انسجام مردم درهمه جهان و ایران به «آب»، گره خورده است و برهم خوردن تعادل آن در واقع شروط سرزمینی یک کشور مستقل را مورد مخاطره و تهدید قرار میدهد.
بنابراین مدیریت اقلیم در ایران باید با توجه به این مسائل که در پیوند با یکدیگر هستند با کمک دولت و همت ملی و مردمی و استفاده از تمام ظرفیتها و همکاریهای بین بخشی درصدد رفع یا جلوگیری از عمیقتر شدن این چالشها باشد.
شناسه خبر 56901