شناسه خبر:59814
1401/6/17 08:53:02
از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی

یـقیـن رمز سعادتمندی

سپهرغرب، گروه انتظار: یک کارشناس مسائل دینی گفت: انسان زمانی که با شک و تردید، دست به کاری بزند، هیچ گاه به هدف نهایی خود نمی‌رسد و تلاشش به ثمر نمی‌نشیند. اما اگر مطمئن و با یقین اقدام به کاری کرد، به طور حتم به نتیجه می‌رسد و موفق می‌شود. اصحاب امام حسین(ع)، در رکاب آن حضرت، تا آخرین قطره‌ خون خود ایستادگی کردند و امروز برای من و شما به عنوان یک الگو معرفی شده‌اند. چون به کارشان، راه‌شان و به هدف‌شان یقین داشتند.

حجت‌الاسلام تاتلاری در مورد اهمیت واقعه عاشورا و زمینه‌سازی آن برای ظهور گفت: یکی از ویژگی‌های بارز یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام که شاید بتوان گفت اساس و پایه و زیربنای سایر خصوصیاتشان هم می‌باشد، مسئله یقین و اطمینان آنان به هدف و راهی است که در آن قدم برداشتند. اصحاب امام حسین علیه السلام، در رکاب آن حضرت، تا آخرین قطره‌ خون خود ایستادگی کردند و امروز برای من و شما به عنوان یک الگو معرفی شده‌اند. چون به کارشان، راه‌شان و به هدف‌شان یقین داشتند.

وی ادامه داد: آنان هیچ‌گاه دچار تردید و تزلزل نسبت به راهی که در آن قدم برداشتند، نشدند لذا مطمئن و ‌آگاهانه به یاری امام زمان‌شان شتافتند. خصوصیتی که لازمه‌ موفقیت و به ثمررسیدن یک هدف می‌باشد. تا به حال دقت کرده‌اید که هر بنای استواری که در این عالم وجود دارد بر اثر یک زیربنای محکم، یک سری ستون قوی و مستحکم،‌ پابرجا است که اگر وجود نداشت یا متزلزل و مطمئن نبود، هیچ بنایی برپا نمی‌ماند. شما وقتی یک خیمه را بخواهید برپا کنید، باید وسطش ستونی وجود داشته باشد، تا آن را سرپا نگه دارد اگر ستون و چارچوبی نباشد، سقف آرامشی نیز وجود ندارد.

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید «الیقین عماد الایمان» یقین ستون ایمان است. حضرت علی علیه السلام، ما را به نکته مهمی آگاه می‌سازد. همان طوری که هر بنای مستحکمی به چارچوب و پایه‌ای نیاز دارد، قوام و استحکام دین و ایمان هر انسانی هم به یقین است. زیرا انسانی که ایمانش با یقین و اطمینان قلبی همراه نباشد، به کوچکترین ایجاد شک و شبهه‌ای، به کمترین سختی و مشکلی، فرو می‌ریزد و از بین می‌رود. از این رو، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید «ما اخاف علی امّتی إلا ضعف الیقین» من برای امتم از هیچ چیزی، جز سستی و ضعف در یقین نمی‌ترسم.

 تردید عامل شکست

حجت‌الاسلام تاتلاری تاکید کرد: انسان زمانی که با شک و تردید، دست به کاری بزند، هیچ گاه به هدف نهایی خود نمی‌رسد و تلاشش به ثمر نمی‌نشیند. اما اگر مطمئن و با یقین اقدام به کاری کرد، به طور حتم به نتیجه می‌رسد و موفق می‌شود.

وی افزود: عمرسعد وقتی به کربلا آمد، شخصی را به نام قرة بن قیس حنظلی را پیش امام حسین علیه السلام فرستاد، تا علت عزیمت سیدالشهداء علیه السلام را به سمت کوفه جویا شود. قرة بن قیس، رکاب به اسب زد و به طرف خیام امام آمد و گفت «پیغامی از طرف عمر سعد دارم. اصحاب او را به سمت خیمه اباعبدالله علیه السلام راهنمایی کردند. زمانی که پیغام را عرض کرد و از محضر امام حسین علیه السلام مرخص شد و بیرون آمد، حبیب بن مظاهر از دور چشمش به قرة بن قیس افتاد و به عجله جلو آمد. حبیب، سلام و احوالپرسی کرد و گفت: قرة بن قیس، تو اینجا چه می‌کنی؟ تو آدم خوش عقیده و فهمیده‌ای بودی؟ من گمان نمی‌کردم، اگر هم بنا باشد به کربلا بیایی، جزو لشکر کوفیان باشی. حالا به کجا می‌روی؟ قرة گفت: طرف لشکرم برمی‌گردم. حبیب با تعجب گفت: «ویحک یا قرة این ترجع الی القوم الظالمین؟ انصر هذا الرجل الذی بآبائه ایدک الله بالکرامه» وای بر تو ای قرة! کجا به نزد مردم ستمکار برگردی؟ همین جا بمان و امام حسین علیه السلام را یاری کن، که به وسیله پدرش، خداوند تو را نیرو داد و به سعادت و بزرگواری رساند». قرة بن قیس، تو اگر بروی، برگشتت سخت می‌شود. دیگر به این راحتی، نمی‌توانی از لشکر کوفه جدا شوی. گفت: حبیب، من قاصدم. باید جواب امام را به عمر سعد برسانم. شک دارم، نمی‌دانم چه کاری درست هست باید فکر کنم. می‌روم. اگر تصمیم گرفتم، باز می‌گردم. قرة بن قیس از کنار خیمه سیدالشهداء علیه السلام با شک و تردید، به طرف کوفیان بازگشت و هیچ گاه برنگشت. تا نامش به همراه قاتلان پسر فاطمه علیها السلام در تاریخ ثبت شود.

 از خدا یقین بخواهید

حجت‌الاسلام تاتلاری بیان کرد: به همین دلیل است، که امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید «ایها الناس اسالوا الله الیقین و ارغبوا الیه فی العافیه فأن اجلّ النعمه العافیه و خیر مادام فی القلب الیقین» ای مردم از خداوند، یقین بخواهید و عافیت از او مسألت کنید. زیرا بزرگترین نعمت عافیت است و بهترین چیزی که در دل پایدار می‌ماند یقین است.

وی ادامه داد: وقتی دست به درگاه خداوند باز می‌کنید، بین تمامی خواسته‌هایتان از پروردگار دو چیز را همیشه درخواست کنید، اول عافیت و دوم یقین،‌ چون بزرگترین و بهترین نعمتی که خداوند به بندگانش عطا فرموده، عافیت و سلامتی است. شما اگر تمامی قدرت و ثروت این دنیا را هم دارا باشی، اما سلامتی نداشته باشی، فایده و سودی برایت ندارد نمرود همه چیز داشت، هم قدرت و پادشاهی و هم ثروتی بیکران، اما زمانی که به جنگ خدا رفت، خداوند دست به قدرت و ثروت نمرود نزد؛ بلکه سلامتی را از او گرفت نمرودی که ادعای خدایی می‌کرد، به محض این که عافیت خود را از دست داد، به هلاکت و نابودی افتاد. عزیزانم هیچ وقت غصه مقام و دارایی دیگران را نخورید بلکه شاکر نعماتی که پروردگارتان، به شما عنایت کرده، که رأس آن‌ها سلامتی و عافیت است، باشید.

این کارشناس مسائل دینی ابراز کرد: دومین چیزی که از خداوند باری تعالی طلب کنید، یقین است. اینکه خدا دلتان را از شک و تردید، دور کند. همیشه در کار و حرف و عقیده یقین داشته باشید. در همه ی امور زندگی‌تان، با اطمینان قدم بردارید. یقین صفتی است، که در وجود یاران سیدالشهداء علیه السلام موج می‌زند و جلوه گری می‌کند.

حجت‌الاسلام تاتلاری افزود: کسی، مثل قرة بن قیس، ‌تا جلوی خیمه امام حسین علیه السلام می‌آید، با آقا ملاقات می‌کند، اما چون دو دل هست و تردید دارد، ‌برمی‌گردد. کسی هم مانند زهیر بن قین، با یقین در راه خدا و امام زمانش ایستادگی می‌کند.

 یقین رمز سعادتمندی

وی در ادامه با اشاره به روز تاسوعا گفت: عصر تاسوعا طبل جنگ زده شد و امام حسین علیه السلام، قمر بنی‌هاشم علیه السلام را برای گفت‌وگو به سوی لشکر کوفه فرستاد. زهیر و بریر هم حضرت عباس علیه السلام را همراهی کردند. زهیر، وقتی مقابل کوفیان قرار گرفت، چهره‌ای آشنا دید. عزرة بن قیس که مقابل امام، در لشکر کوفه قرار گرفته بود. زهیر از راه دلسوزی و هدایت گری، این آشنای قدیمی را صدا زد و گفت: یا عزره إنّی لک من الناصحین، بیا من، تو را یک نصیحتی بکنم، انشدک الله عزره عزره بن قیس آن تکون ممن یعین الضلال علی قتل النفوس الزکیه، تو را به خدا قسم می‌دهم، مبادا از کسانی باشی که گمراهان را، بر قتل انسان‌های پاک و آراسته یاری برسانند، مبادا عزره دستت به خون عزیز زهرا و یارانش رنگین بشود.

این کارشناس مسائل دینی بیان کرد: عزرة بن قیس گفت «زهیر تو که این حرف رو می‌زنی، یک روزی خودت از حسین علیه السلام دوری می‌کردی. ما کنت عندنا من شیعه اهل هذا البیت انما کنت عثمانیاً، من فکر می‌کردم تو از پیروان این خاندان نیستی، تو از طرفداران خون عثمان نبودی؟ زهیر گفت: تو راست می‌گویی. من عثمانی بودم، اما الآن و در این مکان و زمان حسینی ام. أما و الله ما کتبت إلیه کتاباً قطّ و لا ارسلت إلیه رسولاً قطّ و لا وعدته نصرتی قطّ، به خدا قسم که من هیچ وقت به حسین علیه السلام نامه ننوشتم و پیکی به سوی او نفرستادم و قول یاری به او ندادم».

حجت‌الاسلام تاتلاری بیان کرد: در راه سفر، موفق به زیارتش شدم، فلما رأیته ذکرت به رسول الله و مکانه منه، وقتی او را دیدم به یاد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و موقعیت و جایگاهی که سیدالشهداء علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داشت، افتادم. بعد یک نگاهی به اوضاع و احوال انداختم، دیدم همگی تنهایش گذاشته‌اید. خلف وعده نموده‌اید و ناجوانمردانه و گرگ صفت دور او را گرفته‌اید. و او در اوج مظلومیت و بی‌یاوری است. شک و تردیدم، با کمی دقت و تأمل، تبدیل به یقین شد. فرأیت أن أنصره و أن اکون فی حزبه، پس تصمیم گرفتم او را یاری کنم و در راه و حزب او باشم. و این پایان کار نیست بلکه: آن اجعل نفسی دون نفسه، جانم را هم فدای او می‌سازم.

وی در پایان گفت: این است، تفاوت حماسه سازان عاشورا، با رذائل و گرگ صفتان کربلا. عده‌ای با شک و تردید،‌ به راهی که در آن قدم برمی‌دارند، به ورطه سقوط کشیده می‌شوند، و گروهی با اطمینان و یقین، به سعادت ابدی راه می‌یابند.

شناسه خبر 59814