سپهرغرب، گروه خانواده: با ورود فناوری و فرهنگ غرب به کشورمان، خیلی از خانوادهها نمیتوانند ارزشهای مشترک خانوادگی را به نسلهای جدید منتقل کنند و دچار گسست و آسیب میشوند؛ اما هنوز هم خانوادههای زیادی وجود دارند که پایبند ارزشهای مشترک خود هستند. اینها چطور ارزشها را به نسل جدید منتقل میکنند؟
دوستی تعریف میکرد از زمانی که یادش میآید، همیشه روزهای تعطیل با همه اعضای خانواده دور هم جمع میشوند، ناهار میخورند و تا شامگاه باهم خوش میگذرانند، دیگری تعریف میکرد که اصلاً چنین چیزهایی در خانوادهشان مرسوم نیست؛ مثلاً اینکه همه اعضا با هم سر یک سفره بنشینند و غذا بخورند! چراکه همیشه بچهها تنها و پدر و مادر مشغول کار هستند. بچهها هم هرکدام هر زمان که گرسنه میشوند، غذایشان را گرم میکنند و میخورند. بهخاطر همین هم اصلاً چنین چیزی را نمیتوانند تصور کنند که همه اعضای یک خانواده کنار هم دور یک سفره غذا بخورند و زمانی هم که بهندرت چنین اتفاقی میافتد، مادر هرچه تلاش میکند که بچهها سر یک سفره جمع شوند، تلاشش بینتیجه باقی میماند.
تنها با یک مثال ساده میتوان متوجه شد که ممکن است در برخی خانوادهها دورهمی سر یک سفره، یک ارزش محسوب شود، اما در یک خانواده دیگر خیر. در این دست خانوادهها هر چقدر هم که پدر و مادر پس از آن تلاش کنند، نمیتوانند بچههایشان را یکجا جمع کنند. درست است که هر خانوادهای دارای ارزشهای متفاوتی بوده، اما برخی ارزشها برای خانواده ایرانی مشترک است و این را زمانی متوجه میشوند که آن را رعایت نمیکنند و بعدها دچار آسیب و مشکل میشوند. اما ارزشها چه چیزهایی هستند و اصلاً به چه چیزی ارزش گفته میشود و چطور میتوان آن را در خانواده نهادینه کرد؟
مفهوم ارزشهای خانوادگی
«هادی حسینخانی»، پژوهشگر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) درباره ارزشهای خانوادگی میگوید: تمام افکار، نیات و اعمال خوب برای اعضای خانواده میتواند مفید باشد و آنها را به کمال برساند؛ همه اینها ارزش محسوب میشود. برخی از پژوهشگران درمجموع ارزشهای خانوادگی را شامل تعلق داشتن، انعطافپذیری، احترام گذاشتن، امانتداری، گذشت، سخاوت، کنجکاوی، ارتباطگیری، مسئولیتپذیری و رعایت سنتها میدانند؛ اما اسلام این ارزشها را تفسیر بیشتری میکند و توضیح میدهد که ارزشها شامل اعتقاد به خداوند و اولیای او، بندگی خداوند، محبت اولیای الهی، ابراز محبت، حُسن خلق، رعایت پاکدامنی و پوشش اسلامی، آراستگی، سخاوتمندی، غیرت، خوشگمانی، آرامشبخشی، استقامت در برابر مشکلات، وفاداری و نرمخویی است.
در جای دیگری ارزشها را اصول اخلاقی و معنوی بهشمار میآورند که باعث میشوند افراد بتوانند بهراحتی تصمیمگیری کرده و انتخاب صحیحی برای مسیر زندگی خود داشته باشند. برخی از ارزشها شخصی و برخی خانوادگی هستند که افراد تلاش میکنند ارزشهای خانوادگی را در بسیاری موارد بر ارزشهای شخصی ارجح بدانند. مثل فرزندی که تصمیم میگیرد برای سال نو در کنار پدر و مادر پیرش باشد تا اینکه بهتنهایی به یک سفر برود و خوش بگذراند. این نمونه غالب بودن ارزشهای خانوادگی و در کنار والدین بودن در برابر لذتهای انفرادی است.
روشهای تحقق ارزشهای خانوادگی
کارشناسان امور خانواده معتقد هستند که برای ارتقای ارزشهای خانوادگی راههای زیادی وجود دارد. خیلی از خانوادهها تمایل دارند که ارزشها را در خانه جا بیندازند، اما نحوه مدیریت و انجام دادن صحیح آنها را نمیدانند؛ مثلاً مادر خانواده دوست دارد که هرروز همه بچهها با یکدیگر دور یک میز غذا بخورند، اما بچهها به حرفش اهمیتی نمیدهند یا مدام باید فریاد بزند و بچهها را تهدید کند که آنهم فایدهای ندارد.
حسینخانی دراینباره میگوید: ارزشها را به طرق مختلف میتوان به کودکان یاد داد، نخست عمل کردن خود والدین طبق ارزشها است. والدینی که خودشان موقع غذا خوردن یا هر زمان دیگری گوشی دستشان است و یا اینکه برایشان مهم نیست چه کسی سر سفره هست یا خیر یا اینکه برای میهمانی رفتن سعی نمیکنند همه باهم به منزل میزبان بروند، قطعاً فرزندانشان نیز اینها را میبینند و یاد میگیرند! حال در همه مسائل ازجمله رعایت حجاب و ادب، احترام به بزرگترها، حفظ ارزشها و غیره نیز به همین صورت است.
نکته دوم آشناسازی فرزندان با دین، معنویت و اعتقاد والدین است. والدین در این زمینه باید سعی کنند اصول و فروع دین را به فرزندانشان آموزش دهند؛ آنها را با خود به مکانهای مذهبی ببرند و پای درس و صحبت بزرگان بنشانند، والدینی که چنین کارهایی انجام نمیدهند، حتی اگر ارزشهای مذهبی و دینی هم برایشان مهم باشد، نمیتوانند آن را در وجود فرزندانشان نهادینه کنند.
سوم صحبت کردن آسان و راحت در باب ارزشها با بچهها است. برخی خانوادهها یاد نگرفتهاند که درباره آنچه در خانه برایشان مهم است، باهم صحبت کنند؛ مثلاً پدر و مادری از ارزشهای خانوادگیشان این است که باهم صداقت داشته باشند و قطعاً هم مهم است، در این زمینه والدین میتوانند با بچهها صحبت کنند و خودشان هم به آن عمل کنند و زمانی که اتفاقی در این خصوص میافتد که کسی عدم صداقت نشان میدهد، میتوانند آن را نقد کنند و دربارهاش گفتوگو داشته باشند؛ مثلاً پدر خانواده دوست ندارد که فرزندش با فلان فرد در بیرون خانه دوستی کند، بهجای اینکه تهدید کند که تو حق نداری بیرون بروی، بهتر این است که با صداقت با او صحبت کرده و از آسیبهایی که ممکن است از فلان دوست این فرزند بخورد، برایش توضیح دهد.
چهارم محدود کردن تلویزیون و بازیهای ویدئویی؛ خود این فضای مجازی و رسانههای مختلف عامل تغییر ارزشهای خانوادگی است، حال نه به این معنیکه کسی جز از طریق خانواده چیزی را نبیند و نشنود، وقتی بیرون از خانه با موردی بر خورد، نداند که چه کار باید بکند. بلکه نکته این است که با محدود کردن این فضاها در خانه ارزشهای خانوادگی محکمتر میشود و بهمراتب افراد به آن پایبندتر هستند؛ چراکه وقتی مدام از فضاهای مختلف ارزشها و ضد ارزشهای متفاوتی افراد بهدست بیاورند، گیج میشوند و نمیدانند چه چیز درست و چه چیز غلط است.
نکته با اهمیت پنجم نقل سرگذشت والدین برای فرزندان است. شاید یادمان بیاید از پدربزرگها و مادربزرگهایی که قدیمترها پای سفرهها و کرسیهایشان در زمستان مینشستیم و به صحبتهای شیرینشان گوش میدادیم، الان دیگر این فضاها خیلی محدود و کم شده است و چنین چیزهایی رسم نیست که افراد تا این اندازه دور هم جمع شوند. بهویژه در چندسال اخیر که کرونا و مسائل دیگر ارزشهای صله رحم را محدودتر هم کرده است. اما همین الان هم دیر نیست و والدین میتوانند با زنده کردن خاطرات شیرین گذشتهها، این ارزشها را دوباره به یاد نسلهای جوان بیاورند و آنها را در نظرشان شیرین کنند.
مسائل دیگری مثل صداقت، تعادل، سخاوت، آموزش، خرد و شفقت، همکاری، ثبات مالی، فروتنی، صبر و شکیبایی نیز در خانوادهها عموماً ارزش محسوب میشود و میتوان این مؤلفهها را نیز به فهرست ارزشهای خانواده اضافه کرد و هر چندوقت یکبار این ارزشها را مرور کرد.
حسینخانی معتقد است که برای آموزش ارزشها به کودکان راههای دیگری نیز وجود دارد؛ ازجمله اینکه ارزشهایی که والدین میخواهند را مشخص کنند و درباره آنها مقرراتی وضع کنند، درباره ارزشها کوتاه نیایند، رفتارهای خود را با کلمات مورد تأکید قرار دهند، در جستوجوی فرصتهایی برای آموزش باشند، رفتار را با گفتار سازگار کنند و کشمکش درباره ارزشها را باهم به بحث بگذارند.
برخی والدین تصور میکنند اگر فرزندانشان براساس ارزشها رفتار میکنند، نیاز به تشویق ندارد؛ اما اگر پایشان را در جایی کج بگذارند، حتماً باید تنبیه شوند و مورد شماتت قرار بگیرند. درحالی که فرزندان هم نیاز به تشویق دارند و هم اینکه باید بدانیم چطور باید در مواردی تنبیه سازنده داشته باشیم.
روشهای تنبیه سازنده
روانشناسان معتقد هستند که تنبیه و تشویق هر دو باید در ذیل احترام و مسئولیتپذیری صورت بگیرد؛ نه اینکه والدین در ذیل یک تنبیه دست به بیاحترامی به فرزندان و شکستن شخصیتشان بزنند، همچنین تشویقشان طوری باشد که مسئولیتپذیری آتی را از بچهها بگیرد.
بنابراین تنبیه باید طوری باشد که حرمت بین والدین و فرزندان از بین نرود و در آینده به مسئولیتپذیری و ارزشمداری بچهها منجر شود. هیچگاه والدین نباید بچهها را طوری تنبیه کنند که اثر مخرب بر جسم و روحشان داشته باشد؛ مخصوصاً تنبیه بدنی نباید اصلاً صورت بگیرد و بهترین و سازندهترین نوع تنبیه محروم کردن آنها برای یک مدت کوتاه از علایقشان است. مثلاً بچهای که وظیفه دارد هر روز ظهر سفره ناهار را جمع کند و یا اینکه اتاقش را مرتب کند، اگر والدین میخواهند او را تنبیه کنند، بهتر است یک هفته اتاقش را مرتب نکنند و مثلاً برای یک روز اجازه ندهند که برای بازی فوتبال به حیاط برود یا اینکه به مدتی معین از تماشای برنامه مورد علاقهاش محروم شود.
بنابراین این نوع تنبیه، تخریب ندارد؛ چراکه در آن نه خشونت بدنی وجود دارد و نه فحاشی و خشونت کلامی و کاملاً هدایت شده و در مسیر رشد است و تنها به فرزندان یک هشدار میدهد که به مسیر صحیح بازگردند و همین باعث میشود تا شخصیت مطلوبشان در آینده شکل بگیرد.
شناسه خبر 69686