جان مخاطب امروز تشنه روایت است نه گزارش
در این میان آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که برای رساندن پیام به مخاطب در هر قالبی که باشد، ضروری است اقتضائات ذهنی او را شناخت و بر آن اساس تولید محتوا کرد؛ به عبارت دیگر اگر قرار است جامعه رسانهای هدایت شوند و در قالب یک رویداد، تمرکز کاری خود را به سمت خبر امیدآفرین ببرند که این برنامه فینفسه کار پسندیدهای است، لازم بوده فارغ از نگاه آماری و برگزاری یک جام رسانهای، با نگاهی کارشناسانه تولید خبر امیدآفرین در یک بازه زمانی کوتاه صورت بگیرد و حجم زیادی از خبرهای مثیت و بمباران مخاطب با آن، اثر منفی بر ذهنش نگذاشته و او را در یک لاک دفاعی نبرد؛ این مهم یکی از قالبهای خبری است که بیشتر متوجه بسیاری از رسانهها و ادارات است و اگرچه در بادی امر این نوع خبر با ظاهری مثبت، انتظار میرود مخاطب را خوشحال و خوشبین کند، اما در اکثر موارد بازخورد منفی به همراه دارد؛ چراکه خبر سخت و عددمحور عملاً هیچیک از مراکز تصمیمساز انسان را تحت تأثیر قرار نمیدهد. انسانها یا با قلبشان با موضوعی مرتبط میشوند و یا با عقلشان، در جامعهای که فضای اجتماعی و رسانهای با انواع شایعات مسموم است، نمیتوان انتظار داشت با خبرهایی که پیام مستقیم دارند، آن حجم از امید و حس مثبت که اثرگذار بر حرکتهای بعدی اجتماع باشد را تولید کند؛ بنابراین در دوران ما باید به دنبال روایت مسائل بود و نه گزارش آنها و این محقق نمیشود مگر با تغییر نگاه ادارات و روابط عمومیها و تمایل نظام ارزشگذاری جام رسانهای به سوی مطالب تولیدی روایتمحور.
قطعاً اینروزها جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند امید و حال خوب است، اما باید محتوای تولیدشده آنقدر زیرکانه و دقیق هدفگیری کند که قلب و جان مخاطب را با خود همراه کرده و او را تشویق کند که از جایی که هست، یک گام جلوتر برود، انشاءالله.