سلامت محیط زیست برآیند حکمرانی مطلوب
سپهرغرب، گروه - طاهره ترابی مهوش :
بنابراین با توجه به جایگاه آن در زیست بهتر برآن شدیم تا با دانشآموخته دکتری محیط زیست گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
مجید شفیعپور مطلق با بیان اینکه آنچه عملاً جامعه جهانی امروز با آن مواجه است مجموعهای از چالشها است که انسان تحت عنوان نیاز به توسعه و دستیابی سطح رفاه بالاتر بهوجود آورده و موجب برهم خوردن تعادل و توازن در محیط پیرامونی خود همانا محیط زیست شده، گفت: طبیعتاً طی 200 سال گذشته این تعادل به گونهای برهم زده شده که موجبات رشد و توسعه پایدار را منتفی کرده است.
وی با تأکید بر اینکه این برهم خوردن تعادل در محیط زیست باعث شده که انسان از آنچه که بهعنوان هدف اولیه برای دستیابی به توسعه داشته باز بماند، اذعان کرد: برای این موضوع مثالهای بسیاری زیادی وجود دارد ازجمله آن میتوان به تخریب منابع طبیعی، محیط زیست طبیعی، اقلیمی انواع آلودگیها (آب، خاک و هوا) از بین رفتن تنوع زیستی و پوشش گیاهی و جانوری اشاره کرد.
وی ادامه داد: در این بین آنچه که امروز دانشمندان برای تطبیق با شرایط امروزی بهتر زیستن تحت نیاز به پیشرفت، نیاز به عدالت و انصاف دنبال میکنند، اصولی با عنوان اصول حکمرانی اجتماعی و محیط زیستی است که نیاز عادلانه و منصفانهای برای حقوق شهروندان هر جامعه و احقاق حقوق عناصر محیط زیستی را دربرمیگیرد که تماماً در خدمت زندگی و حیات طیبه و رو به تعالی انسانی است.
این کارشناس محیط زیستی با بیان اینکه این اصول در سه گروه تقسیمبندی شده که هرکدام شامل 6 اصل محیط زیستی، هفت اصل حکمرانی اجتماعی و 6 اصل حکمرانی مطلوب میشود گفت: این اصول ششگانه در کشورهای در حال توسعه با خلأ جدی مواجه است.
شفیعپور مطلق اذعان کرد: نخستین اصل محیط زیستی استفاده از انرژی و منابع تأمینکننده آن و در عین حال استفاده بهینه از آن در راستای بالا رفتن راندمان است.
وی عنوان کرد: اصل دوم راهبرد تغییرات آبوهوایی و اقلیمی است که در کشورهایی همچون ایران بهویژه در غرب آسیا بسیار آسیبپذیر است، یعنی تغییرات اقلیمی و تغییر در رژیم بارشها و آبهای تجدیدپذیر و قابل شرب و همچنین افزایش میانگین دمای سطحی در این کشورها طی چنددهه اخیر، دچار چالشهای بیسابقهای است.
این کارشناس محیط زیست با اشاره به اینکه اصل سوم مرتبط با موضوع کاهش پسماند به طور کلی است که شامل تولید و مدیریت آن میشود، اذعان کرد: اصل چهارم مواجهه و پرهیز از تقلیل و خسارات تنوع محیط زیستی است که در حال حاضر بخش اعظمی از کشور با این مشکل محیط زیستی در ابعاد جانوری، گیاهی و اکوسیستمهای خشکی و اکوسیستمهای آبی روبهرو است.
شفیعپور مطلق با بیان اینکه در این بخشها ما شاهد نزول کمی و کیفی تنوع محیط زیستی هستیم، تشریح کرد: اصل بعدی مرتبط با انتشار گازهای گلخانهای است که نهتنها از محل منابع سوختهای فسیلی بلکه از فرایندهای صنعتی همچون واحدهای تولیدکننده سیمان نیز متصاعد میشود.
وی با بیان اینکه مورد پنجم تغییر در این اصل است که در تغییر اقلیم و برهم خوردن رژیم بارشهای جوی و در پی آن افزایش دمای سطحی کره زمین تأثیرگذاری مستقیم خواهد داشت، ابراز کرد: درواقع در این شرایط شاهد تجمع گازهای گلخانهای در اتمسفر هستیم.
وی با بیان اینکه اصل ششم، ضرورت کاهش رد پای کربن است، اذعان کرد: بدان معنا که میزان مصرف سوختهای فسیلی برای تولید محصولات از نظر اقتصادی، اثرگذاری مانا در طبیعت و برداشت از منابع طبیعی را باید به حداقل رساند.
این دانشآموخته دکترای محیط زیست با بیان اینکه اصول حکمرانی اجتماعی نیز هفت اصل مجزا را شامل میشود، خاطرنشان کرد: پرداخت عادلانه حقوقها اصل نخست این بخش است تا از این طریق بتوان زندگی متعادل و شرافتمندانهای را برای شهروندان در جامعه فراهم کرد.
شفیعپور مطلق ابراز کرد: اصل بعدی ایجاد فرصت اشتغال مساوی است و اشاره به پرهیز از تبعیضها، قومیتگرایی و آشنابازی و یا نفوذ برای بهدست آوردن فرصتهای شغلی و مناسب دارد.
وی عنوان کرد: اصل بعدی در این بخش مزایا و فواید داشتن شغل است که طبیعتاً نباید این شاغل شدن به هر قیمتی باشد، مثلاً نباید مشابه نظام بردهداری با حداقل دریافتی باشد که زندگی در حد بخور و نمیر را شکل دهد.
این کارشناس محیط زیست با اشاره به اینکه اصل چهارم در این بخش ایمنی و سلامت محیط کار است تا در پی آن همانطور که در قرآن مجید نیز مورد تأکید قرار گرفته بتواند حیات طبیه را برای افراد به ارمغان آورد، افزود: مورد پنجم نیز شامل این میشود که اقشار مختلف را در تصمیمسازیها دخیل کنند که همین باعث پیدا کردن راهحلهای متناسب با نیازها خواهد شد.
شفیعپور مطلق با بیان اینکه اصل ششم مشارکت مردم در تأمین زنجیره مسئولانه نیازها در جامعه است، تشریح کرد: اصل هفتم این است که به قوانین کار تَن داده و تابع آن باشیم، البته این امر از سوی کارگر و کارفرما لازمالاجرا است، علاوه بر اصول عنوانشده در بعد محیط زیستی و اجتماعی ما با چند اصل حکمرانی خاص نیز مواجهیم.
وی با اشاره به اینکه نخستین اصل در حکمرانی مطلوب، مشارکتپذیری است تا عملاً بتوان مردم را در تعیین چگونه زیستن و سرنوشتشان مشارکت داد، ابراز کرد: بعضاً در برخی جوامع شنیده میشود که حکومت و دولت با فاصله از مردم اهداف و برنامهریزیها را دنبال میکنند این در حالی است که این نوع گسستها میتوانند بسیار مخرب باشند.
این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه اصل دوم مدیریت مخاطرات است، اذعان کرد: انتظار میرود که در حکمرانی مطلوب بتوان به طور مناسبی به نگرانی و دغدغههای شهروندان در این بخش پاسخ داد.
شفیعپور مطلق، خاطرنشان کرد: اصل بعدی تحت عنوان توافق، تبعیت و یا اطاعت از خواست اکثریت مردم است که از آن بهعنوان اصل پایبندی نیز یاد میشود.
وی با بیان اینکه اصل چهارم به این موضوع بازمیگردد که بتوان رفتارهای تجاری و کسب و کار را باهم پیوند زد و رفتارهای اخلاقمدار را جایگزین بسیاری از رفتارهای ناپسند کرد.
این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه این اصل از تقابل منافع در بخشهای مختلف تصمیمسازی و سیاستگذاریها جلوگیری خواهد کرد، افزود: به گونهای که بازیگران اصلی که از این سیاستها در این حکمرانی تأثیر میپذیرند خودشان بهعنوان حکمران قلمداد نشوند.
معالوصف با توجه به آنچه گفته شد مردم حقوقی دارند که یکی از آنها داشتن محیط سالم از طریق حکمرانی مطلوب است اما در این بین آنچه حائز اهمیت است اینکه صیانت و حمایت از حق داشتن محیط زیست سالم باید توسط دولتها و بهتبع آن از طریق ایجاد زیرساختها توسط مردم انجام شود که این صیانت و حمایت از داشتن محیط زیست سالم معمولاً با وضع قوانین و مقررات همراه است و ابزار مهمتر که بسیار کلیدی بهشمار میرود، این است که دولتها و حکمرانان باید سازوکارهای آموزشی مؤثر را در محیط زیست فراهم کنند.
به دیگر سخن وضعیتی که ما فعلاً داریم این است که محیط زیست یا درواقع قوانین یا آن کارکرد حکمرانی محیط زیستیمان عقبتر از صنایع و معادن است؛ یعنی ما بعد از اینکه یکجا آلوده میشود، متوجه میشویم که یک فناوری آلودهکننده است، مثلاً آبی آلوده میشود و آلودگی آن در لیوان آب آشامیدنی افراد آن منطقه دیده میشود (تغییر رنگ یا تأثیرات بیماریزای آن) آنوقت وارد عرصه میشویم و ممنوعیت و محدودیت ایجاد میکنیم؛ در واقع خیلی ساده باید گفت محیط زیست ما عقبتر از صنایع و تولید است؛ در صورتی که در یک حکمرانی مطلوب محیط زیستی، علاوه بر آن بخش که باید افراد جامعه ذاتاً محیط زیستی فکر کنند که باز این نیاز به سازوکارهای آموزشی دولتها و حاکمان دارد (آموزشهای مؤثر محیط زیستی)، در مرحله دوم تمام صنایع و معادن و کارهایی که بشر دارد، بهصورت مصنوعی در حاشیه شهرها، خودِ شهرها و مناطق مختلف انجام میدهد؛ همه اینها باید در راستای آن مباحث عمیق و دقیق در مصرف انرژی، در تولید کربن و در انتخاب فناوری باشد که قطعاً ما در این مورد عقب هستیم.