شناسه خبر:86916
1403/7/10 13:58:28

در فرهنگ دینی ما زمان امانت است؛ امانتی که موقعیت خدمت برای هریک از ما فراهم می‌کند. از طرفی می‌دانیم دایره نفوذ یک نفر محدود است و میزان اثرگذاری دیگری، گسترده؛ بنابراین اصل این است که براساس حقیقت نورانی تِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ، فرصت‌ها گذرا اما با اثرگذاری همیشگی است، پس به همان میزان اثرگذاری که بیان و بنانمان موجب سعادت و شقاوت افراد می‌شود، قطعاً روزی باید پاسخگوی زمانی باشیم که به ما امانت داده شده بود.
این‌روزها با تغییر دولت و بالطبع تغییر استانداران، بیشتر چنین مفاهیمی پُررنگ می‌شوند؛ مهرماه سال 1400 سکانداری استان همدان به قاسمی‌فرزاد سپرده شد و فرصت خدمت داشت و اینک نوبت نماینده دولت چهاردهم است که به‌عنوان مدیریت ارشد استان، امانت‌‌‌‌داری کند. راقم این سطور در این یادداشت و چند مطلب آینده سعی خواهد کرد نکاتی که شایسته تمرکز بیشتر می‌داند را از باب وظیفه، مرور کند؛ قطعاً حوزه‌های مأموریتی استاندار بسیار گسترده و متنوع بوده و پرداختن به همه جوانب این فرصت خدمت سترگ، از توان نویسنده و وسع این مرقومه، خارج است. اما از آنجایی که شأن جایگاه استاندار بیشتر مدیریتی بوده، در نوشته پیش‌ رو و در گام نخست، درباره این حوزه مطالبی ارائه می‌شود.
شاید بتوان مرکز ثقل مدیریت را مهارت و دانش تدبیر ارتباطات بخش‌های مختلف از رأس تا قاعده هرم جامعه درنظر گرفت؛ به‌عبارتی انتظار می‌رود استاندار به‌عنوان نقطه اصلی ارتباط استان با لایه‌های مدیریت اجرایی کشور، بتواند سطح و عمق این تعامل را با خود و درنتیجه با بدنه مدیریتی کلان کشور، تنظیم کند؛ به‌نحوی که با ارائه تصویری واقع‌بینانه از توانایی‌ها و نیازها، بیشترین امکانات را برای توسعه پایدار استان جذب کند. چراکه تجربه ادوار مختلف این واقعیت را ثابت کرده‌ است که برخی از مدیران علاقه وافری به ارائه تصویر تماماً مثبت از منطقه مأموریتی خود دارند! اگرچه شاید طی کردن این روند برخی را در مراحل صعود خودشان کمک کند، اما استان و مردم آن را از بسیاری از حمایت‌های ملی، محروم می‌کند.
یک وجه دیپلماسی مدیریتی عمق نفوذ و اثرگذاری مدیریت ارشد استان در دولت و وزارتخانه‌ها است که ارتباط وثیقی با سرمایه اجتماعی استاندار دارد؛ درواقع کسی که تدبیر زندگی بیش از یک میلیون و 700 هزار نفر را به‌عهده گرفته است، باید زبان گویا و مؤثر آن‌ها در سطوح کلان نظام باشد. توانایی این‌چنینی باعث می‌شود نهادها و ارگان‌های مختلف راحت‌تر پیگیر گره‌گشایی مسائل استان باشند و درعین‌حال فرد کارآمدی را برای نمایندگی وزارتخانه یا نهاد خود در استان بگمارند؛ بدین‌ترتیب استان از تیم اجرایی خسته و سست، رنج نخواهد برد.
وجه دیگر مدیریت ارتباط استاندار، توان و انگیزه برای تعامل مستقیم با مردم و نخبگان است؛ اینکه استاندار خود را در عمارت سبز محصور نکرده و سازوکارهای ارتباطی مختلف و سهل‌الوصول با مردم تعریف کند، هنری است که هم نشان از اخلاق‌مداری او دارد و هم انعکاس‌دهنده اقتدار وی در میان مردم است. ارتباط با مردم نه‌تنها یک وظیفه و درعین‌حال خواست آحاد ملت است، بلکه بهترین راه برای دریافت شفاف و بی‌واسطه بازخورد مردم از خدمات نیز هست. شاید این امر وقت‌گیر باشد و سعه‌ صدر زیادی بخواهد، اما قطعاً حضور استاندار در واحدهای تولیدی، دانشگاه‌ها، مدارس، حوزه‌های علمیه و بازار بدون واهمه از نقد شدن و با کمترین لایه‌های حفاظتی، بزرگ‌ترین سرمایه را برای نظام و دولت فراهم می‌کند.
در این میان ارتباط با نخبگان ساحت‌های مختلف اجتماع، بهترین روش برای همراه کردن آحاد مردم در امور مختلف است؛ اینکه مدیریت ارشد استان به‌طور مداوم موقعیت‌هایی برای گفت‌وگو با متخصصان حوزه‌های مختلف ایجاد کند و از توانمندترین‌های اقشار برای انجام کارها استفاده کند، او را از ظرفیت بی‌بدیلی بهره‌مند می‌کند. درواقع باید گفت مردم نوع تعامل و میزان امیدشان به مسئولان را با وزانت حلقه مدیریتی او می‌سنجند؛ اگر انتصابات استاندار براساس سهم‌خواهی افراد و گروه‌ها بوده و وی فقط در پی به‌کارگیری خادمانی خاموش باشد، مردم بسیار زود متوجه خواهند شد که برخلاف شعارها و سخنرانی‌ها، نمی‌توانند به این تیم اجرایی برای تحقق چشم‌اندازی درخشان تکیه کنند. شاید در کوتاه‌مدت افراد کوتاه‌قامت تصویری خوش‌نقش ایجاد کنند، اما چون مأموریت استاندار بسیار رفیع‌تر از افق دید این‌گونه افراد است، به‌زودی تصویر بی‌پشتوانه مذکور ترک می‌خورد و دست بی‌هنرشان گره بر گره مشکلات اجتماع می‌افزاید! آن وقت این مردم هستند که باید هزینه این بی‌هنری را بپردازند.
ضلع دیگر منشور مدیریتی استاندار را می‌توان در نوع تعامل با مدیران تعریف کرد؛ شاید مرحله نخست شکل‌گیری این ضلع را در انتصاب مدیران کل بتوان رصد کرد. به‌کارگیری افراد توانمند و با قدرت درک بالا، می‌تواند دولتی کارآمد، مقتدر و پیشرو در سطح استان شکل دهد. به‌نحوی که حل بسیاری از مشکلات با اندک تدبیر این مدیران لایق، رقم خورده و مدیریت ارشد استان با فراغ بال بتواند کارهای کلان‌تری را دنبال کند. این‌گونه مدیران به دنبال گزارش عملکردسازی نخواهند بود، سخنرانی‌های مطول اما توخالی را دستاویز خشنود کردن استاندار نخواهند کرد و بدین‌ترتیب در جلسات و کارگروه‌ها به معنی واقعی کلمه شاهد موشکافی مشکلات و ارائه راه‌ حل‌های کارشناسی خواهیم بود؛ در‌عین‌حال بدون هیچ واهمه‌ای حاضران در جلسه به نقد امور می‌پردازند تا از تکرار اشتباهات جلوگیری شود.
علاوه‌بر آنچه گفته شد، رصد و ارزیابی واقعی عملکرد مدیران در سطوح مختلف و تشویق یا مجازات افراد حسب عملکردشان، هم باعث اصلاح امور و هم موجب امیدافزایی در جامعه می‌شود؛ متأسفانه ارزیابی واقعی مدیران در کشور ما زیاد جدی گرفته نمی‌شود و همه عنوان مدیر خدوم و جهادی را در لوح تقدیرها دریافت می‌کنند که طنز تلخ ماجرا است؛ یک مثال این مورد آن است که اکثر مدیران هرسال در جشنواره شهیدرجایی مورد تقدیر قرار می‌گیرند! با وجود اینکه در استان ما طی سال 1401 کم‌کاری مدیران (در ادوار مختلف) بلایی سر مردم شهر همدان آورد که شهره کشور شدند و تا امروز هم هیچ‌کس نگفته است جهت احقاق حق مردمی که بیش از دو ماه آب نداشتند و ماه‌ها با آب بدرنگ و بدمزه سر کردند، ما موضوع را بررسی کرده‌ایم و مثلاً این چند نفر کم‌کاری داشته‌اند و مجازاتشان هم این بوده است. دردناک این است که مدیران حوزه عمرانی و آب که باید از سفر رهبری در سال 83 پیگیر تأمین آب پایدار برای شهر همدان می‌بودند، بارها برای خدمت به مردم مورد تقدیر قرار گرفته‌اند! قطعاً این افراد خدماتی داشته‌اند، اما افق دید مدیریتی می‌تواند یکی دو سال حکم مسئولیت فرد باشد و می‌تواند 100 سال بعد را ببیند که این دو باهم بسیار متفاوت هستند.

شناسه خبر 86916