وَفْق و وِفْق از واژگان قرآن کریم به معنای مطابقت میان دو چیز است؛ مشتقات وَفْق و وِفْق که در آیات قرآن آمده، عبارت هستند از: وِفاقاً به معنای موافق و برابر، یُوَفِّقِ به معنای توافق، موافقت و اصلاح. قرآن کریم ضرورت وفاق اجتماعی بر مبنای ایمان به خدا، در قالب تمسک جمعی به حبل الهی را گوشزد میکند و به همراه آن از تفرقه و نفاق اجتماعی تحت عنوان قرار گرفتن در پرتگاه آتش، یاد میکند: «واعتصموا بحبلاللهِ جمیعاً و لاتفرّقوا و اذکروا نعمتاللّه علیکم اذ کنتم اعداء فاَلَّفَ بین قلوبکم فاصبحتم بنعمة اخواناً و کنتم علی شفا حفرةٍ من النّار فَاَنْقَذَ کم منْه؛ همگی به ریسمان محکم خداوند یکتا چنگ زنید و متفرق نشوید و یاد آورید نعمت خداوند را بر خودتان که با هم دشمن بودید، پس خدا بین دلهایتان الفت و مهربانی ایجاد کرد و به نعمت او با یکدیگر برادر شدید. درحالی که در پرتگاه آتش بودید، خداوند شما را از آن رهایی داد...» بهطور کلی از منظر قرآن کریم پیروی از راه حق عامل وفاق و وحدت و پیروی از سایر راهها، عامل افتراق و جدایی است: «وَ أَنَّ هذا صراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام، 153)
رسول اعظم صلی الله علیه و آله جامعه را از این نظر بهمثابه یک جسم ترسیم کرده است:
«مَثَلُ المُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ؛ إذا اشتکى مِنهُ عُضوٌ تَداعى سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ و الحُمّى؛ حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانی خود، چونان یک تن است که وقتی برخی از آنان رنجور و گرفتار شوند، سایرین به مراقبت و رعایت آنها همداستان میشوند.»
بنابراین بنیاد دعوت برای رساندن جوامع بشری به وفاق اجتماعی در سایه توحید و عبودت پروردگار جهانیان است، درحالی که از منظر قرآن تعدد راهها به تفرقه میانجامد؛ در منابع روایی و احادیث هم موضوع «وفاق اجتماعی» و ضرورت آن بارها مورد تأکید قرار گرفته و تلاش پیشوایان معصوم صلی الله علیه و آله بر این بوده است که به انحای گوناگون جامعه را به سوی وفاق اجتماعی هدایت کنند و عوامل تفرقهانداز و اختلافانگیز را از بین ببرند.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الایمانِ بِاللّه التّودُّدُ إلىَ الناسِ؛ بهترین کارها بعد از ایمان به خدا، دوستی و مودت با مردم است. مودت و تودد در اینجا مقدمه ایجاد وفاق اجتماعی و عمومی بوده؛ همانگونه که توجه به «جمع» و «جماعت» نیز مقدمه و عامل وفاق است.
همچنین حضرت علی علیهالسلام در بیانی میفرماید: «یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ؛ همانا دست خدا با جمع و جماعت است و بر شما باد پرهیز از تفرقه» بنابراین وفاق یکی از نیازهای بنیادین جوامع انسانی است و بسیاری از کمالات و ارزشها که در جامعه و زندگی جمعی بهدست میآید، بدون وفاق و اتحاد معنا ندارد و بر همین اساس از قرآن استفاده میشود که اتحاد و توافق جمعی یک واجب و ضرورت است و بدون آن بشر به نتیجه مطلوب و سعادت حقیقی نخواهد رسید؛ وفاق اجتماعی، همگرایی، همبستگی، انسجام و وحدت ملی.
وفاق و انسجام، پایه و اساس زندگی اجتماعی است. عوامل مهمی همچون اهداف مشترک، مشارکت اجتماعی، دین و مراسمهای مذهبی و دوری کارگزاران از مفاسد، در تحقق و تقویت وفاق اجتماعی تأثیرگذار هستند. همچنین حاکمیتِ دین، وجود رهبر در حکومت دینی و تحمل شنیدن آرای گوناگون، ازجمله مهمترین لازمههای تحقق وفاق اجتماعی بهشمار میروند؛ ازجمله پیامدهای مهم وفاق اجتماعی میتوان به مواردی همچون تقویت معنویت و اخلاق، حفظ استقلال و عزت و برقراری نظم اشاره کرد.
قاعده کلی قرآن کریم در تلاش برای دستیابی وفاق اجتماعی، پیروی از راه حق است. از نظر قرآن کریم بنیاد وفاق اجتماعى باید بر توحید و عبادت پروردگار جهانیان استوار باشد و هر پیشنهاد دیگری از منظر قرآن، مصداق تعدد راهها است و به تفرقه مىانجامد.
اسلام بنیان تعالیم خود را بر اجتماع نهاده است و وفاق مورد نظر آن، ریشه در جان و فطرت بشر دارد که این مطلب در نگاه قرآن، در مواردی که مردم را به دوستى، برادرى، یکرنگى و شراکت در زندگى یکدیگر تشویق مىکند، دیده میشود.
شاخصههاى وفاق اجتماعى در جمهورى اسلامى ایران را باید در مبادی و مبانی اسلام، قانون اساسى و رهنمودهاى حضرت امام خمینى (ره) و مقام معظم رهبرى و وصایای شهیدان عزیز جستجو کرد؛ اسلام بر نوعى ملیت مبتنى بر همکیشى بهنام امت با مبانى دینى، ایمانى، امامت و رهبرى واحد تأکید دارد که به سوى اهداف و مصالح همگانى و انسانى رهنمون است، درحالى که در جوامع جدید بر عناصر مادى و طبیعى چون زبان، نژاد، قومیت و سرزمین تکیه مىشود؛ بنابراین وفاق واقعی در پایبندی به اصول و ارزشهای اسلام عزیز و قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهماالسلام و قانون اساسی که میثاق ملی است و رهنمودهای امامین انقلاب، معنا و مفهوم خود را پیدا میکند و بیتوجهی به این اصول محکم و استوار و استفاده از افرادی در بدنه حکومت و حاکمیت که در تئوری و عمل پایبند و معتقد به اصول و آرمانهای اسلام و انقلاب نیستند، عملاً و عیناً وفاق را از حاق به محاق خواهد برد؛ در این صورت مسائل حاشیهای جامعه بهجای متن ظهور و بروز پیدا خواهد کرد و توش و توان دولتمردان را خواهد گرفت.
شناسه خبر 89425