شناسه خبر:89627
1403/9/18 13:56:00

در گفت‌وگو با دکتر شریفی‌یزدی روان‌شناس‌اجتماعی مشخص شد؛ با بالا بودن نرخ بیکاری در پی مسائل و مشکلات اقتصادی در هر جامعه، روند بروز آسیب‌های اجتماعی صعودی خواهد بود، چنانچه در استان همدان نیز بخش اعظمی از بیکاری، معلول فرهنگ غلط ارزش‌گذاری روی شغل‌ها است.


جوانان به‌عنوان سرمایه‌های انسانی جامعه، به منزله ظرفیت، فرصت و موهبتی تکرارنشدنی در آن جامعه محسوب می‌شوند؛ فرصتی که همان اندازه که خاص و تکرار نشدنی است، همان اندازه مغتنم و گذراست و در کشاکش فراز و نشیب‌های روزگار به چالش کشیده می‌شود و اگر از آمادگی و توان لازم برخوردار نباشد، آن جامعه را از لحاظ منابع انسانی و توسعه پایدار در آینده‌ای نه‌چندان دور با مشکل مواجه می‌کند.
تحصیل، کسب مهارت، آموزش، شغل و برخورداری از رفاه نسبی در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و سلامت ازجمله نیازهای اساسی برای تمامی اقشار جامعه به‌ویژه جوانان محسوب می‌شود که در این بین داشتن کار از اهمیت بیشتری نسبت به سایر مؤلفه‌ها برخوردار است چراکه موضوع بیکاری، علاوه بر تأثیرات اقتصادی خود، جنبه‌های اجتماعی نیز دارد که امروز اثرات آن را در استانی مثل همدان که سال‌هاست با موضوع نرخ بیکاری بالا دست و پنجه نرم می‌کند، به‌وضوح می‌توان دید چراکه حدود 40 درصد از بیکاران استان را افراد در سنین 18 تا 35 سال تشکیل می‌دهند.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن‌شدیم تا در خصوص تأثیر مؤلفه‌های مختلف همچون مشکلات اقتصادی در بروز بیکاری و تأثیر آن در بروز مشکلات اجتماعی با استاد دانشگاه و دانش‌آموخته دکتری‌ روان‌شناسی اجتماعی گفت‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
علیرضا شریفی‌یزدی با اشاره به مؤلفه‌های مؤثر در ایجاد معضل بیکاری در جامعه، گفت: طبق مطالعاتی که در همه جای دنیا ازجمله ایران انجام‌شده، نشان می‌دهد که مسائل اقتصادی تأثیر بسیاری در بروز مسائل و معضلات اجتماعی دارد به‌طوری‌که ازجمله شاخص‌های اصلی مسائل اقتصادی می‌توان به شاخص تورم، رکود و بیکاری اشاره کرد.
دکترعلیرضا شریفی‌یزدی با بیان اینکه بیکاری بر روی مسائل اجتماعی و بروز آسیب‌های اجتماعی تأثیر مستقیم دارد، تصریح کرد: به عبارت ساده‌تر بر اساس مطالعات انجام‌شده در کشور ما و در همه شهرها ازجمله شهر‌ها و استان‌ها، مشخص‌شده هر جا نرخ بیکاری پایین‌تر است به میزان زیادی آسیب‌های اجتماعی، مسائل و مشکلات اجتماعی کمتر بروز و ظهور پیدا می‌کنند.
وی افزود: از طرفی هرچه شاخص‌های اقتصادی دچار مشکل شده‌باشند و ما با موضوعاتی مثل تورم، بیکاری و رکود مواجه باشیم به همان نسبت شاهد بروز پررنگ‌تر انواع آسیب‌های اجتماعی مثل سرقت، اعتیاد، خشونت و طلاق نیز خواهیم بود.
این روان‌شناس اجتماعی با تأکید بر اینکه اگر از سوی دیگر ماجرا به قضیه نگاه کنیم برای اینکه بتوانیم مسائل اجتماعی را حل کرده و میزان آسیب‌های اجتماعی را در جامعه کاهش دهیم، یقیناً می‌بایست کارهای زیادی در دستور کار قرار گیرد اما یکی از مهم‌ترین این کارها اصلاح شاخص‌های اقتصادی و به‌طور مشخص بیکاری است، اذعان کرد: در چرایی این امر باید بگویم همانطور که می‌دانید از قدیم گفته‌اند که «بیکاری بیماری به بار می‌آورد» زیرا به معنی این است که فرد نیازهای اقتصادی خود را نمی‌تواند از مسیرهای درستی پاسخ دهد؛ بنابراین طبیعی است که از روش‌های نامناسب و غلط استفاده می‌کند که نتیجه آن چیزی به‌جز بروز آسیب‌های اجتماعی نیست.
شریفی یزدی در پاسخ به این سؤال که تا چه حد میزان ارزش‌گذاری اجتماعی به انواع مشاغل می‌تواند در بروز بیکاری مؤثر واقع شود؟ تصریح کرد: آنچه مسلم است اینکه ما یک سری ارزش‌ها و هنجارها را در جامعه برای برای شغل‌های مختلف شکل داده و به آن وزن بخشیده و آن را رده‌بندی می‌کنیم.
وی افزود: بر اساس این دسته‌بندی‌ها برخی حرفه‌ها به‌عنوان شغل‌های ‌رده بالا و برخی را متوسط و بعضاً برخی دیگر را رده پایین (چیپ) قلمداد می‌کنیم.
وی افزود: به همین دلیل این امکان وجود دارد که برای برخی‌ها امکان اشتغال وجود داشته باشد اما به‌دلیل نوع نگاه، ارزش‌گذاری و هنجارگذاری جامعه روی آن شغل، افراد از اشتغال به آن حرفه ابا کنند در نتیجه این موضوع در افزایش نرخ بیکاری در جامعه تأثیر مستقیم دارد.
این دانش‌آموخته دکتری روان‌شناسی اجتماعی با ابراز اینکه این آسیب از بلایای گسترش نظام آموزشی و دانشگاهی است که در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران و در این بین در استان همدان بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده اظهار کرد: این بدان معنا است که وقتی فردی وارد دانشگاه شده و حائز تحصیلاتی می‌شود به‌دلیل عدم کسب مهارت لازم و روند آموزش ناقص در حوزه‌ای که در آن تحصیل کرده امکان اشتغال پیدا نمی‌کند.
شریفی یزدی افزود: از طرفی بنا به نگاه اجتماعی و ارزش‌گذاری انجام‌شده برای مشاغل، کسی که وارد دانشگاه شده و دارای تحصیلات آکادمیک است دیگر حاضر نیست تن به هر کاری بدهد، این موضوع باعث می‌شود که خودبه‌خود نرخ بیکاری افزایش یابد، این در حالی است که این نگاه در کشورهای اروپایی وجود ندارد، بنده در سفری که برای فرصت مطالعاتی به کشور فرانسه داشتم از نزدیک فردی را دیدم که باوجود داشتن مدرک دکتری فلسفه به شغل پرورش گاو مشغول بود.
وی ادامه داد: این در حالی است که من والد در ایران تا فرزندم قدم در دانشگاه می‌گذارد نخستین چیزی که به او می‌گویم این است که دیگر در شأن تو نیست که دست به کاری زده و در شغلی خارج از محیط اداری مشغول به فعالیت شوی.
وی اظهار کرد: در کشورهای اروپایی افراد با داشتن بالاترین سطح تحصیلات، شغلی را انتخاب می‌کنند که مورد علاقه‌شان بوده و درآمدی به‌مراتب بالاتر از کار اداری پی دارد در حالی که بسیاری از این مشاغل بنا به فرهنگ حاکم بر حوزه اشتغال جزو مشاغل چیپ و رده پایین به‌حساب می‌آیند.
این روان‌شناس اجتماعی با اشاره به اینکه فرهنگ کار در کشور ما باید تغییر کند و در عین حال برای همه مشاغل جایگاه تعریف کرده و آن را به لحاظ اجتماعی گرامی بداریم، عنوان کرد: آنچه مسلم است اینکه این روند زمان‌بر خواهد بود چراکه پایه این فرهنگ غلط به سال‌ها قبل بازمی‌گردد زمانی که بچه بودیم و والدین ما تأکید می‌کردند که درس بخوان تا در آینده حمال نشوی حال آنکه منظور از حمالی انجام کار یدی بود.
شریفی یزدی با ابراز اینکه متأسفانه با تأکید بر فرهنگ غلط تدوین‌شده از سال‌ها قبل، امروز در بیشتر شهرهای کشور ما انجام کارهای یدی امری مضموم شناخته می‌شود عنوان کرد: تأسف‌بارتر اینکه این فرهنگ غلط در فضای آموزش و پرورش در حال تقویت شدن است زیرا این نظام تئوریک بوده و در مدارس به فرزندان ما کار عملی و اینکه تحصیلات به جای خود ارزشمند بوده و برای داشتن آینده روشن افراد باید کار کرده و حرفه‌ای بیاموزند را آموزش نمی‌دهند.
وی با اشاره به اینکه ارزش‌گذاری‌های اجتماعی بر روی مشاغل مختلف، مستقیماً بر نرخ بیکاری تأثیرگذار است عنوان کرد: در خصوص تأثیر فضای مجازی نیز باید بگویم ما از قدیم در حوزه اشتغال مبحثی با عنوان مشاغل کاذب داشتیم که غالباً و نوعاً شامل دلالی‌گری بود؛ بنابراین چون در فرایند این حرفه چیزی تولید نمی‌شد به آن دلالی اطلاق می‌شد. در این گونه مشاغل بعضاً افراد درآمدهای کلانی از طریق بالا بردن قیمت خدمات و محصول تا رسیدن آن از دست تولیدکننده به مصرف‌کننده به جیب می‌زدند.
وی افزود: این روند در بعضی از شرایط هنوز هم در فضای اشتغال کشور ما حکمفرماست در حالی که در معنای واقعی اشتغال نمی‌توان این قبیل کارها را شغل قلمداد کرد.
این روان‌شناس اجتماعی مطرح کرد: فضای مجازی این مشاغل کاذب را در جامعه به دو شکل تقویت کرد؛ از یک سو افراد در فضای مجازی به‌صورت غیرواقعی و کاذب دست به یک سری تبلیغات زدند که در پی آن این ذهنیت را برای افراد ایجاد کرد که می‌شود از راه‌های غیر از اشتغال و کار، به درآمدهای بالایی رسید حال آنکه در بیشتر موارد این تبلیغات دروغ بود.
شریفی یزدی ادامه داد: اما از سوی دیگر به معنای واقعی برای گروهی از افراد واقعاً مشاغل کاذب موجود در فضای مجازی درآمدهای نجومی را به همراه آورد، مثل برخی از بلاگرها که هیچ هنری نداشته و هیچ کار خاصی انجام نمی‌دهند اما با برخی ترفند‌های ساده و بهره‌گیری از برخی افراد که آن‌ها را دنبال می‌کنند توانسته‌اند به درآمدهای بسیار کلان برسند.
وی با تأکید بر اینکه این روند باعث شده که امروز بسیاری از افراد (مخصوصاً قشر جوان) دیگر به‌دنبال کار، حرفه، شغل و درآمد معمولی نروند بلکه همواره به فکر این هستند که راه‌هایی پیدا کنند که یک‌شبه سرمایه‌دار شوند اظهار کرد: این در حالی است که در بیشتر مواقع این امر شدنی نیست و افراد زمین می‌خورند.
مع‌الوصف با توجه به آنچه گفته شد؛ بیکاری حالا به یکی از چالش‌های بزرگ جامعه تبدیل شده حال آنکه بخش عظمی از مشکل در حوزه اشتغال به ارزش‌گذاری اجتماعی مشاغل بازمی‌گردد این در حالی است که طی سال‌های گذشته در مواجهه با این مشکل رویکرد مناسبی در دستور کار نبوده و بخشی‌نگری و اعمال راهبردهای جزیره‌ای و ناهماهنگ در حوزه تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد که منبعث از سیاست‌های کلان آموزشی است، بخش عمده‌ای از جمعیت فاقد اشتغال را از میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی قرار داده است.
این در حالی است که اگر حساب و کتابی کنیم و هزینه‌های سنگینی که صرف تحصیل این دانش‌آموختگان از مقطع دیپلم تا لیسانس و حتی مقاطع بالاتر بی‌مهارت شده را محاسبه کنیم شاید به رقم کلانی برسیم که به‌عنوان یک سرمایه به هدر رفته و ارزش افزوده‌ای نیز ایجاد نکرده است.
به دیگر سخن امروز بخشی از چالش ما فرهنگ کار و ارزش‌گذاری اجتماعی نکردن برای حرفه‌های مختلف بوده که باید در همین سیستم آموزشی، پرورش می‌یافته اما کوتاهی شده است.
حال آنکه اگر این اعداد و ارقام کلان که صرفاً معطوف به آموزش تئوریک شده صَرف تغییر رویکرد فرهنگی و بها دادن به شغل می‌شد، چرخ تولید رونق می‌گرفت، کارآمدی آموزشی فراهم می‌آمد و رشد اشتغال را شاهد بودیم.

شناسه خبر 89627