همین ابتدا پیشنهاد کنم برای دیدن تلاش بهترین و مؤثرترین مستندسازان در زمینه ترسیم و تبیین ایران بهشتگونه، شال و کلاه کنید.
بیتعارف و اغراق، سینمای مستند از دیگر قالبهای فیلمسازی کشورمان چند قدم جلوتر است.
البته که در حد انتظار و ظرفیت دستمایههای موجود تاریخی - جغرافیایی و حتی اجتماعی برای تسخیر بازارهای جهانی نیست. یعنی از منظر آرمانی، ضعف و کمبودهای آشکاری بر مستندسازی ایران مستولی است. درحالی که چنانچه واقعبینانه به قضاوت بنشینیم، راضیکننده است، ولی کافی نیست. مهمترین و حساسترین ماراتن مستندسازان کشور، با نام جشنواره «سینما حقیقت» به مدت یک هفته در مجموعه «چارسو» آغاز به کار کرده است. جشنوارهای که در جهان شناخته و معتبر است. اگر به تحلیل جدی جنبههای مختلف مستندسازی کشور بنشینیم، در خواهیم یافت که بخش اصلی ارتقا، رشد و توسعه این مدیوم فیلمسازی در ایران حتما ازرهگذر برپایی مستمر وتاحدودی استاندارد همین جشنواره بوده اما از اینکه همهچیز ایدهآل نیست به محافظهکاری نهادینه و یکجور «ترسو بودن» حاکم بر تاروپود مستندسازی کشور برمیگردد، رویکردی که آسیب جدی این جریان فیلمسازی محسوب میشود. طبعا این وضعیت (سکون، رکود و انفعال) خودش را بر ساختار جشنواره نیز تحمیل کرده است، ولی این «ترس مبتذل» شده، به اجرای کارها مربوط نیست بلکه به تاکید باید گفت در ایدهیابی، محتوا و مضامین آثار خودنمایی میکند. یعنی مستندسازی ما (جریان تحت مدیریت مرکز تا بقیه) در زمینههای تکنیکال- فرمیک، بهواقع با آثار متوسط به بالا تا خوب و بعضا عالی دنیا هم پهلو میزند. در بدنه مستندسازی تحت قیمومیت مرکز، فیلم «بد وضعیف» ازنظرساخت بهندرت به چشم میخوردوآنچه هست، نتیجه خروجی نهادها و ارگانهای دیگر است. همین قوتهای مبرهن و قابل دفاع ریلگذاران تکنوکراتیک و متخصص حاکم بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و سقف بالای احاطه این مدیریت بر جنبههای تکنولوژیک سینما و بهروز بودن و وقوف بر سطح مستندسازی جهان باعث شده تا حکشدن آرم این مرکز بر قاب آثار، پیشاپیش تمایز با دیگر تولیدات را به رخ بکشد و مخاطب داخلی و بیرونی نیز با دیدن نام مرکز روی صفحه و پرده، توقع سطحی بالاتر از فیلم مستند در ذهنش جرقه بزند اما همین جریان دارای ضعف و سستی قابل نقدی است. به نظر نگارنده مستندسازی ما از دو ناحیه اصلی و مهم رنج میبرد، یکی نداشتن مخاطب دائمی و انبوه (البته این وضعیت در چند سال گذشته رو به رشد بوده است) و دیگری عدم نفوذ و سلطه بر بازارهای مصرف جهانی (نه فستیوالها) است. یعنی همچنان مستندهای ما خریدار جهانی برای پخش در شبکههای بسیار و نمایش پردهای ندارد، بنابراین ارزآور نیست، آنهم در شرایطی که کشور چهار فصل ایران و جغرافیای متنوع با فولکلور و قومیتهای متعدد، پتانسیلی است که نمیبایستی وضعیتی چنین داشته باشیم. خصوصا تاریخ پرفراز و نشیب کهن تا معاصر ودهههای پس از انقلاب چنانچه مورد توجه مستندسازان، مدیران و برنامهریزان قرارگیرد، حتما برجذابیتهای مستندسازی کشوررنگ وابعاد دیگری خواهدبخشید.الان به نظر، مستندسازان کمتری آمادگی و میل نقبزدن به تاریخ را دارند. غالبا کارها در انواع گونههای دمدستیتر خلاصه میشوند، درحالی که چنانچه بر تعداد تولیدات تاریخی افزوده شود، راهکار برونرفت ازمحدود بودن درحصار داخلی خواهد بود، البته عوامل دیگری نیز در این فقدان بازار جهانی دخیل و نیازمند بررسی مفصلتری است اما عجالتا لازم به تصریح است که عدم رویکرد جدی به موضوعات جذاب غیرتکراری و پرداخت آوانگارد و پیشرو به دستمایههای بومی را نیز نباید از نظر دور داشت. بگذریم؛ بهتر است جشن وعید مستندسازان را بیشتر از این تلخ نکنیم و یکهفته پیشرو را وقت گذاشته و به روایتهای جذاب مستندسازان از گوشه و کنار ایران به مثابه بهشتی غبطهبرانگیز دل بسپاریم. در جشنواره پیشرو همه ایران و مصائب، داشتههای هویتی، باورها، اعتقادات، مبارزات و خلاصه توفیقات و شکستهای مردم سلحشور و رشد و توسعه کشور در زمینههای مختلف در قابهای شورانگیز مستندسازان را نباید از دست داد، پس برای کیفور شدن از این لذت در دسترس، شال و کلاه کنید و به چارسو بروید.
البته که در حد انتظار و ظرفیت دستمایههای موجود تاریخی - جغرافیایی و حتی اجتماعی برای تسخیر بازارهای جهانی نیست. یعنی از منظر آرمانی، ضعف و کمبودهای آشکاری بر مستندسازی ایران مستولی است. درحالی که چنانچه واقعبینانه به قضاوت بنشینیم، راضیکننده است، ولی کافی نیست. مهمترین و حساسترین ماراتن مستندسازان کشور، با نام جشنواره «سینما حقیقت» به مدت یک هفته در مجموعه «چارسو» آغاز به کار کرده است. جشنوارهای که در جهان شناخته و معتبر است. اگر به تحلیل جدی جنبههای مختلف مستندسازی کشور بنشینیم، در خواهیم یافت که بخش اصلی ارتقا، رشد و توسعه این مدیوم فیلمسازی در ایران حتما ازرهگذر برپایی مستمر وتاحدودی استاندارد همین جشنواره بوده اما از اینکه همهچیز ایدهآل نیست به محافظهکاری نهادینه و یکجور «ترسو بودن» حاکم بر تاروپود مستندسازی کشور برمیگردد، رویکردی که آسیب جدی این جریان فیلمسازی محسوب میشود. طبعا این وضعیت (سکون، رکود و انفعال) خودش را بر ساختار جشنواره نیز تحمیل کرده است، ولی این «ترس مبتذل» شده، به اجرای کارها مربوط نیست بلکه به تاکید باید گفت در ایدهیابی، محتوا و مضامین آثار خودنمایی میکند. یعنی مستندسازی ما (جریان تحت مدیریت مرکز تا بقیه) در زمینههای تکنیکال- فرمیک، بهواقع با آثار متوسط به بالا تا خوب و بعضا عالی دنیا هم پهلو میزند. در بدنه مستندسازی تحت قیمومیت مرکز، فیلم «بد وضعیف» ازنظرساخت بهندرت به چشم میخوردوآنچه هست، نتیجه خروجی نهادها و ارگانهای دیگر است. همین قوتهای مبرهن و قابل دفاع ریلگذاران تکنوکراتیک و متخصص حاکم بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و سقف بالای احاطه این مدیریت بر جنبههای تکنولوژیک سینما و بهروز بودن و وقوف بر سطح مستندسازی جهان باعث شده تا حکشدن آرم این مرکز بر قاب آثار، پیشاپیش تمایز با دیگر تولیدات را به رخ بکشد و مخاطب داخلی و بیرونی نیز با دیدن نام مرکز روی صفحه و پرده، توقع سطحی بالاتر از فیلم مستند در ذهنش جرقه بزند اما همین جریان دارای ضعف و سستی قابل نقدی است. به نظر نگارنده مستندسازی ما از دو ناحیه اصلی و مهم رنج میبرد، یکی نداشتن مخاطب دائمی و انبوه (البته این وضعیت در چند سال گذشته رو به رشد بوده است) و دیگری عدم نفوذ و سلطه بر بازارهای مصرف جهانی (نه فستیوالها) است. یعنی همچنان مستندهای ما خریدار جهانی برای پخش در شبکههای بسیار و نمایش پردهای ندارد، بنابراین ارزآور نیست، آنهم در شرایطی که کشور چهار فصل ایران و جغرافیای متنوع با فولکلور و قومیتهای متعدد، پتانسیلی است که نمیبایستی وضعیتی چنین داشته باشیم. خصوصا تاریخ پرفراز و نشیب کهن تا معاصر ودهههای پس از انقلاب چنانچه مورد توجه مستندسازان، مدیران و برنامهریزان قرارگیرد، حتما برجذابیتهای مستندسازی کشوررنگ وابعاد دیگری خواهدبخشید.الان به نظر، مستندسازان کمتری آمادگی و میل نقبزدن به تاریخ را دارند. غالبا کارها در انواع گونههای دمدستیتر خلاصه میشوند، درحالی که چنانچه بر تعداد تولیدات تاریخی افزوده شود، راهکار برونرفت ازمحدود بودن درحصار داخلی خواهد بود، البته عوامل دیگری نیز در این فقدان بازار جهانی دخیل و نیازمند بررسی مفصلتری است اما عجالتا لازم به تصریح است که عدم رویکرد جدی به موضوعات جذاب غیرتکراری و پرداخت آوانگارد و پیشرو به دستمایههای بومی را نیز نباید از نظر دور داشت. بگذریم؛ بهتر است جشن وعید مستندسازان را بیشتر از این تلخ نکنیم و یکهفته پیشرو را وقت گذاشته و به روایتهای جذاب مستندسازان از گوشه و کنار ایران به مثابه بهشتی غبطهبرانگیز دل بسپاریم. در جشنواره پیشرو همه ایران و مصائب، داشتههای هویتی، باورها، اعتقادات، مبارزات و خلاصه توفیقات و شکستهای مردم سلحشور و رشد و توسعه کشور در زمینههای مختلف در قابهای شورانگیز مستندسازان را نباید از دست داد، پس برای کیفور شدن از این لذت در دسترس، شال و کلاه کنید و به چارسو بروید.
شناسه خبر 89938