کسانی که تا دیروز حضور فعال ایران در منطقه و یاریگری محور مقاومت را برنمیتابیدند با وقایع سوریه به شدت سعی دارند کشور را در موضع ضعف تعریف کنند.
پس از تحولات سوریه در بعد خارجی و همچنین کمبود برق و آلودگی هوا در داخل کشور شاهد ارسال سیگنالهای ضعف از سوی یک جریان سیاسی و برخی مسئولان دولتی به جامعه و همچنین فضای بینالمللی هستیم. موضوعی که میتواند طرف خارجی را دچار خطای محاسباتی در خصوص ایران کند و منجر به ایجاد دسیسه و اتفاقات ضدامنیتی شود و برای کشورمان هزینههای متعددی بوجود بیاورد.
کسانی که تا دیروز حضور فعال ایران در منطقه و یاریگری محور مقاومت را برنمیتابیدند با وقایع سوریه به شدت سعی دارند کشور را در موضع ضعف تعریف کنند و توصیه امروزشان فعالیت خنثی و بیطرف است. افرادی که در حوزههای اجرایی مانند مسکن باعث انباشت مشکلات شده و کشور را به چند سال قبل پرت کردهاند حال مفسر و استراتژیست بینالمللی شدهاند.
ایران به عنوان فاعل مختار در وقایع منطقه برای زدودن تهدیدات از خارج از مرزهای خود به صورت مستشاری اقدام کرده بود اما برخی همسایگان که آلت فعل کشورهای غربی شدهاند با مزدورسازی بیشتر آتشی در منطقهایجاد کردهاند که ممکن است دامن خود آنان را بگیرد، هر چند پیشترها نیز به پشتیبانی لجستیکی این تروریستها میپرداختند.
با این حال ارایه تحلیل صرف خطی و ایجاد فضای ناامیدی و شکستخوردگی نه تنها موضوعی کارشناسی و واقع گرایانه از تحولات پیچیده منطقه نیست بلکه بیشتر به یک جریان مرموز در کشور میماند که با همان شیوه گذشته در داخل سعی در تضعیف محور مقاومت میکنند و تا دیروز ماهیت این اثرگذاری بینالمللی ایران را زیر سوال میبردند.
تحولات سوریه وارد مرحله جدیدی شده است و حالا بازیگران جدیدی که به هیچ وجه خیر خواه مردم این کشور نیستند وارد آن شدهاند. رژیم صهیونسیتی که حالا تا بیش از 300 کیلومتر از سوریه و بخشهای از پهنه آبی و استراتژیک این کشور را تصرف کرده یکی از همین بازیگران است. این رژیم زیرساختهای نظامی سوریه را نابود و این کشور را به شدت ضعیف کرده و حالا از حضور در سوریه دستکم برای بیش از یکسال حرف میزند.
این جریان که حیات و ممات خود را به مسئله مذاکره برای مذاکره گره زده است حالا در قالبهای مختلف از جمله دوقطبیهای جنگ و مذاکره سعی در القای مبانی خود به جامعه دارد و توصیه میکند تا دیر نشده باید مذاکره کرد.
در بعد داخلی نیز برخی اهمال کاریهای اجرایی مصادف با همین تحولات منطقهای دیده میشود که به جامعه سعی دارد بقبولاند که فضای اقتدارآمیز حضور بینالمللی ایران شکسته شده و در داخل نیز یک فضای تهی و خالی به جای مانده است و قصور مدیریتی و اهمال کاری اجرایی خود را در ذخیرهسازی سوخت که منجر به کمبود تولید برق شده را توجیه میکنند.
از همین روست که منابع طبیعی کشور را از دست رفته قلمداد و ادعا میکنند این فضا راهی جز گریه و اندوه باقی نگذاشته است. اما با این پاسخ محکم روبرو شدهاند که اگر جز گریه کاری بلد نیستید چرا قبول مسئولیت کردهاید؟! موضوعی که در فضای رسانهای با عنوان پدیده سیاسی اجتماعی «مسئول روشنفکر» تعبیر شده است؛ یعنی مسئولانی که به جای حل مسائل فقط به نقد شرایط میپردازند و این افراد مناسب جایگاه خود نیستند؛ چراکه در اولین قدم جایگاهی عملیاتی که در آن قرار دارند را نمیشناسند و هنوز خود را منتقد فرض میکنند.
متاسفانه هنرنمایی سیاسی جناحی این قبیل افراد در ارسال سیگنالهای ضعف به جامعه و فضای بینالمللی به طور مشترک امکان ایجاد خطای محاسباتی در میان دشمنان را افزایش میدهد و ممکن است کشور را دچار مخاطراتی کند که برحسب اتفاق برخلاف شعارهای است که همین جریان نسبت به ثبات اقتصادی و سیاسی میدهند. هر چند که امتحان چنین موضوعی برای دشمنان قطعا به قدرتنمایی ایران در جهان منجر میشود.
یک نمونه از این روند یادداشت روزنامه دولت به قلم حسین موسویان، عضو تیم مذاکرهکننده هستهای در زمان دبیری روحانی در شورای عالی امنیت ملی بوده و تیتر آن در صفحه نخست خود نیز جا داده است.
خلاصه یادداشت موسویان در روزنامه ایران آن است که وضع فقر و فساد در کشور روزافزون است و باید راه جدیدی هم در این باره انتخاب کنیم اما راه موسویان نه تنها جدید نیست بلکه کاملا تکراری و البته مملو از حماقت است اگر آن را خیانت ندانیم.
موسویان نوشته است: «به هر حال در شرایط فعلی همه مسئولین کشور در مورد اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، رشد روزافزون فقر و فساد و تورم و گرانی اتفاقنظر پیدا کرده و رسماً نیزاعلام کردهاند. آنچه که از گذشته مغفول و مفقود مانده، یک راهحل واقعبینانه است و در صورت استمرار شیوه موجود هم امیدی به راهحلی مؤثر نیست. نهایت اینکه مسئولین کشور باید بپذیرند که شیوه گذشته قابل استمرار نیست و ضروری است برای اصلاح تصمیمات بزرگ و شجاعانهای در حوزه روابط خارجی و سیاستهای داخلی اتخاذ کنند».
این چهره اصلاح طلب نزدیک به روحانی که سوابق محکومیت در محاکم قضایی هم دارد، در ادامه پیشنهاد میدهد که ایران همزمان با روی کارآمدن ترامپ سریعا از باب مذاکره با رئیس جمهور جدید آمریکا استفاده کند و فرصت زیادی هم برای این کار ندارد چون ترامپ تحت فشار است.
البته موسویان اذعان میکند که توافق جدید هم ضمانتی ندارد و ممکن است آمریکا از آن هم خارج شود و یا به آن عمل نکند پس بهتر است درباره چند موضوع توافق کنیم! به عبارت واضح تر، فقط بحث برجام هستهای نباشد و برجام موشکی و برجام منطقهای هم این بار در آن بگنجانیم!
در یادداشت موسویان آمده است: «ترامپ ظرف حدود یکماه دیگر رسماً آغاز به کار میکند. احتمال این وجود دارد که او در ابتدای کار برای گفتوگوی مستقیم و سطح بالا با ایران اعلام آمادگی کند. اگر ایران بپذیرد و گفتوگوهای جامعی آغاز شود، احتمال توافق وجود دارد با اینکه هیچ تضمینی نخواهد بود که حتی در صورت توافق، امریکا بدان پایبند باشد. چنین تضمینی را امریکا به هیچ کشوری در قراردادهای دوجانبه و بینالمللی نداده است. منتهی اگر واقعبینانه بنگریم کشورها برای تأمین منافع ملی خودشان و در شرایط خاص در انتخاب بین بد و بدتر تصمیم میگیرند. البته اگر توافق جامع باشد به پایداری آن میتوان بیشتر خوشبین بود. اگر توافق تکموضوعی باشد، احتمال بدعهدی امریکا بسیار زیاد خواهد بود... برداشت من این است که ترامپ در صورت اعلام آمادگی، بیشتر ازچند ماه منتظر پاسخ تهران نخواهد ماند، چون قادر به تحمل فشار مخالفین مذاکره با ایران از داخل امریکا و متحدین منطقهای نخواهد بود. از طرف دیگر، روابط ایران و اروپا در بدترین وضعیت بعد از انقلاب قرار گرفته و اروپاییها هم رسماً اعلام کردهاند که قبل از مهرماه آینده از مکانیزم ماشه استفاده خواهند کرد که موجب اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران خواهد شد.»
شناسه خبر 90107