تکریم مردم در ادارات وظیفه است، نه شعاری برای گفتاردرمانی
در همه جوامع مهمترین هدف از ایجاد تشکیلات و ساختارهای اجرایی، ارائه خدمت به مردم است؛ درواقع افراد با تخصصهای مختلف بهکار گرفته میشوند تا بخشی از نهاد حکمرانی کشور و خدمترسان به آحاد مردم باشند، اما متأسفانه در برخی از نهادها (بهویژه خدماتی) تکریم ارباب رجوع رنگ باخته و این مهم درحالی است که از صدر تا ذیل آن نهاد یا سازمان وقتی اعتبار و موضوعیت دارد که بیشترین و بهترین خدمت را به ملت ارائه دهد.
متأسفانه کمتر با این رویکرد در ادارات مواجه هستیم؛ بهعنوان مثال وقتی در شبکه اینترنت مشکلی پیش میآید، مخابرات بهراحتی سامانه 2020 را از دسترس خارج کرده و مردم را با این ابهام که مشکل چیست؟ و چه زمانی قرار است حل شود؟ رها میکند! عذرخواهی برای اختلال پیشآمده هم اصلاً در فرهنگ مدیریتی بزرگواران وجود ندارد. این شیوه خدماتدهی را در کنار این واقعیت قرار دهید که امروزه اینترنت بخش جداییناپذیر زندگی و کار مردم است.
همچنین شرکتی همچون آبفا که اگرچه سامانه پاسخگویی دارند، اما هیچکس بر عملکرد آنها نظارتی ندارد؛ در زمان مراجعه حضوری آنچه برای کارکنان موضوعیت دارد، دریافت علیالحساب پول از مردم است! بهراحتی به مردم میگویند کارت بانکیات را بده موجودی بگیرم، هرچه داشت را واریز کن و بقیهاش را بعداً پرداخت کن! معلوم نیست چه کسی به کارکنان این مجموعه چنین حقی را داده است که تمام موجودی کارت مراجعهکننده را خالی کنند؛ این کار با کدام قاعده تکریم ارباب رجوع همخوانی دارد؟
موضوع مهم در این میان ضمن ظلمی که در حق مردم از سوی برخی کارکنان در ادارات مختلف روا داشته میشود، ایجاد موجی از آسیبهای اجتماعی مختلف در جامعه است که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم:
* کاهش اعتماد عمومی: عدم پاسخگویی درست و دلسوزانه به ارباب رجوع میتواند به کاهش اعتماد عمومی به سیستم حکمرانی و ادارات دولتی منجر شود؛ این کاهش اعتماد میتواند تأثیرات منفی گستردهای بر مشارکت شهروندان در فرآیندهای دموکراتیک و همکاری با دولت داشته باشد.
* افزایش نارضایتی و شکایتها: ارباب رجوعی که با رفتارهای نامناسب و غیر دلسوزانه مواجه میشود، احتمالاً نارضایتی خود را از طریق شکایتهای رسمی یا رسانههای اجتماعی بیان میکند؛ این شکایتها میتواند به آسیبهای شهرت و کاهش سرمایه اجتماعی ادارات و سازمانهای مربوطه منجر شود.
* کاهش کارآیی خدمات: عدم پاسخگویی درست و دلسوزانه میتواند به کاهش کارآیی خدمات ارائهشده توسط ادارات منجر شود. این امر میتواند باعث شود که ارباب رجوع برای دریافت خدمات مورد نیاز خود، با مشکلات بیشتری مواجه شود.
* تشدید نابرابریها: در برخی موارد عدم پاسخگویی درست و دلسوزانه میتواند به تشدید نابرابریها منجر شود؛ افرادی که ازنظر اجتماعی یا اقتصادی در موقعیت ضعیفتری قرار دارند، ممکن است بیشتر از دیگران با رفتارهای نامناسب و غیر دلسوزانه مواجه شوند.
با بررسی وضعیت و ضعف موجود در خدماتدهی به مردم، میتوان عوامل مختلفی را برشمرد؛ اما به نظر میرسد مهمترین این عوامل، عدم نظارت دقیق و مؤثر نهادهای نظارتی و مسئولان ذیربط بر لایههای مختلف کارشناسی در سطوح میانی است. این یک واقعیت بوده که هر چقدر مدیر یک اداره یا سازمان کارآمد و شایسته باشد، تا نتواند بدنه کارشناسی را با خود همراه کرده و با نظارت مؤثر عملکرد آنها را آسیبشناسی کند، قطعاً نمیتواند نمره خوبی به آن نهاد یا مدیر داد. چراکه با وجود برپایی جشنوارهها و همایشها و تقدیر از عموم مدیران استان به انحای مختلف، این مردم هستند که باید به مسئولان امتیاز داده و از عملکرد آنها راضی باشند. وگرنه این دورهمیها نه سرمایه اجتماعی جامعه را افزایش میدهد و نه نشانه برازندگی واقعی آن نهاد و اداره است.