کلید رفع مشکلات، تربیت چندبُعدی نوجوانان
یکی از برجستگیهای بسیار مبارک حماسه و جشن ملی دهه فجر انقلاب اسلامی 1403 در روز 22 بهمن، برجستگی حضور چشمگیر نوجوانان بود؛ بررسی عمیق مسائل اجتماعی و مشکلات و موانع پیشرفت در جوامع، مؤید این موضوع است که اگر عوامل چندسطحی نیروی انسانی در جایگاههای حقوقی و حقیقی بهطور مجموعهای بهخوبی تربیت یافته باشند، قطعاً بخش بسیار چشمگیری از مشکلات و موانع حل و برطرف میشوند و زمینه برای پیشرفت چندبرابری، فراهم خواهد شد که بر این اساس درمییابیم برای ارتقا و قویتر شدن، هیچ راهی جز تربیت نوجوانان که آیندهسازان این کشور هستند، نداریم.
بدون تعارف اگر تحقیق کنیم، خواهیم دید در گذشته در هر رشته، بخش و سطحی هرگاه فرد یا افراد توانمند و متعهدی پای کار بودهاند، توانستهاند جهشی در حل مشکلات و یا رفع موانع پیشرفت داشته باشند؛ شاید بتوان به اینگونه افراد، نخبه گفت. البته نخبه از نگاه ما کسی است که دارای تعهد و تخصص باشد و نه کسی که با وجود داشتن تواناییهایی، اخلاق نداشته باشد و در قِبال سختیها، ایستادگی نکند! مانند بهظاهر نخبگانی که با دیدن مشکلات و توهمی که از خود ساختهاند، دست به فرار میزنند و برخی به غلط از این پدیده بهعنوان فرار مغزها یاد میکنند!
کافی است درباره صحت این ادعا، برای مثال خدمات شهید حسن طهرانیمقدم در بخش صنایع دفاعی و تعدادی از امثال ایشان را در حوزه دانشبنیانها و بعضاً فرهنگی و اجتماعی همچون حاج شیخحسین انصاریان بهعنوان مبلغی کممانند که اخیراً مورد تجلیل قرار گرفت، بررسی کنیم تا بهدست آوریم که چگونه و تا چه اندازه چنین تربیتیافتگانی توانستهاند بارهای بزرگی را از دوش جامعه ایران اسلامی بردارند. حتی اگر در بخشهای اداری و خدماتی مشاهده و دقت کرده باشید، معمولاً در هر اداره و سازمان با وجود کارمندان بسیار، بیشتر اشخاص محدودی که پاسخگو هستند یا چندبرابر دیگران به ارباب رجوع خدمت میدهند.
همین هفته گذشته در بانکی شاهد بودم که یک کار مشابه را دو کارمند در زمانی مساوی، یکی برای 6 نفر انجام داد، اما نفر بعدی فقط برای یک ارباب رجوع به نتیجه رساند! تحقیقاً بیشتر این تفاوتها به تربیت در دوره نوجوانی برمیگردد.
اگر به عملکرد مدیران ارشد و میانی دولتی و بخش تعاونی و بعضاً خصوصی توجه کرده باشید، دیدهاید که برخی از اینان فقط هنر نگه داشتن و گردش روزمره سازمانی را دارند و اگر یک دهه هم مدیر آن قسمت باشند، تحولی راهگشا ایجاد نمیکنند؛ اما معدود مدیرانی در یکی دو سال نخست پذیرش مسئولیت، موجب تغییرات سازنده فراوان میشوند. نمونه بارز این مهم، شهید عزیز سیدابراهیم رئیسی بود که از همان اوان جوانی هرجا مسئولیت میپذیرفت (که راقم این سطور شاهد بوده است)، تا جایگاه ریاستجمهوری، اهل تحولآفرینی به نفع مردم و رفع موانع بود و دهها مثال دیگر که همه تأیید میکنند اگر میخواهیم بیش از گذشته انواع موانع را برداریم و در پیشرفت شاهد جهش باشیم، راهی جز تربیت مجموعهای و چندبُعدی آیندهسازان نداریم، انشاءالله.