در گفتوگو با دانشآموخته دکتری توسعه پایدار مشخص شد؛ آبخیزداری فیزیکی و در پی آن تبدیل مراتع به باغ در بالادست سدها بهدلیل نیاز آبی، بلای جان ذخیره آبی سدها است.

وضعیت سدهای کشور چنان بحرانی است که خشکی و جیرهبندی آب به تابستان نرسیده و زودهنگام اتفاق خواهد افتاد، برای مثال وضعیت منابع آبی تهران به مرحلهای بحرانی رسیده؛ بهطوریکه حجم ذخایر سدهای کلیدی تأمین آب تهران و شهرهای اطراف، به پایینترین سطح در سالهای اخیر کاهش یافته چنانکه مسئولان وزارت نیرو هشدار دادهاند که اگر مصرف آب مدیریت نشود، پایتخت با چالشهای جدی در تأمین آب مواجه خواهد شد.
در این میان محمد جوانبخت، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا و مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران نیز اعلام کرد: «سدهای تأمینکننده آب شرب تهران، ازجمله لار، لتیان، ماملو و کرج، با کاهش کمسابقه حجم ذخایر روبهرو هستند چراکه هماکنون سد کرج تنها هفت درصد پرشدگی دارد که در طول تاریخ بهرهبرداری این سد بیسابقه است و یا سد لار نیز با یک درصد پرشدگی و سدهای لتیان و ماملو با 12 درصد پرشدگی، شرایطی مشابه سد کرج دارند.»
تأسفبارتر اینکه این شرایط بر بیشتر سدهای کشور و حتی در استانهایی که میزان بارش در آنها از میانگین و متوسط کشور نیز بالاتر است، حکمفرما است؛ بنابراین آیا میتوان همه تقصیر کمبود آب را به گردن خشکسالی و عدم مصرف بهینه مردم انداخت؟
بر این اساس برای پی بردن به عوامل مؤثر در این موضوع برآن شدیم تا در این باره با دانشآموخته دکتری توسعه پایدار، عضو هیئت علمی پیشین دانشگاه صنعتی اصفهان و پژوهشگر حوزه منابع آب گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
دکتر سید احمد خاتونآبادی با ابراز اینکه ذخایر هر سد در هر منطقه تابع میزان بارش سالانه آن منطقه است، گفت: در این بین یک قانون کلی حکمرفماست و آن اینکه پروژههایی که باعث انحراف آب میشوند (آبخیزداری) خود نقش مؤثری در کاهش آب موجود در پشت سدها دارند.
وی عنوان کرد: برخی از این پروژهها به جای اینکه آبخیزداری بیولوژیک باشند (ایجاد فضای سبز در حوزههای آبخیز که معمولاً در بالادست کوهستانی انجام میشود)، منجر به تبدیل مراتع به باغ شدهاند تشریح کرد: بهعنوان مثال، در طرحی به نام «طوبی»، که در آن مراتع به باغات بدل شدند، زمینهای مرتعی از دسترس عموم خارج و به اشخاص واگذار شدند.
وی افزود: مشکل این است که این زمینها دیگر بهصورت مرتع نگهداری نمیشوند، بلکه به باغهای بادام در مناطق چهارمحال و بختیاری یا باغهای زیتون و مرکبات در منطقه رودبار تبدیل شدهاند و برای تأمین آب آنها پروژههایی مانند احداث آببندها اجرا میشود، این اقدامات باعث شده جریان طبیعی رودخانهها متوقف شده یا بهشدت کاهش یافته و آب در بالادست حبس شود.
این پژوهشگر حوزه منابع آب ادامه داد: درواقع به جای اینکه روند طبیعی حرکت آب را در نظر بگیریم، آب را در مناطق مختلف مسیر رودخانهها بهصورت تکهتکه نگه داشته و آببند یا سدهای کوچک میسازیم که به این کار اصطلاحاً «آبخیزداری فیزیکی» میگویند، نه «آبخیزداری بیولوژیک».
خاتونآبادی با بیان اینکه آبخیزداری بیولوژیک به این معناست که به جای تبدیل بالادست به باغ، مراتع را اصلاح کرده تا آب در زمین نفوذ کند و مقدار اضافی آن بهصورت طبیعی در رودخانهها جاری شود تشریح کرد: با این اوصاف یکی از دلایل کاهش آب پشت سدها، همین اقدامات سازهای در بالادست حوزه آبریز است.
وی خاطرنشان کرد: البته بخشی از این کاهش نیز به تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی مربوط میشود اما بخش عمده این مشکل به مدیریت نادرست آب برمیگردد.
این استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان در واکنش به این پرسش که این کاهش آب چگونه میتواند بر محیط زیست مناطق پاییندست سدها، مانند تالابها و رودخانهها، تأثیر بگذارد؟ چه راهکارهایی برای مدیریت بهتر منابع آب سدها و جلوگیری از کاهش حجم آنها وجود دارد؟ ابراز کرد: مهمترین مسئله این است که ما باید تابع قوانین طبیعت باشیم و اجازه دهیم فرایندهای طبیعی حداقل 70 درصد اتفاق بیفتند اما متأسفانه ما با استفاده از فناوری، بهراحتی جلوی مسیر سیلابها را گرفته و همانطور که پیشتر عنوان شد در بالادست حوزه، باغ ایجاد میکنیم در حالی که طبق قاعده فعالیتهای کشاورزی میبایست در پاییندست انجام شود.
خاتونآبادی با بیان اینکه در تمام دنیا، در پاییندست رودخانهها، تراسهای آبرفتی (پادگانه رودخانهای) بهوجود میآیند که نتیجه میلیونها سال جریان سیلابها هستند و خاک غنی را از بالادست به پاییندست میآورند اظهار کرد: این سیلابها مانند بال پرنده در پاییندست پخش میشوند و دشتهای آبرفتی ایجاد میکنند که برای کشاورزی بسیار مناسب هستند.
وی، ادامه داد: سپس، آب باقیمانده از رودخانهها وارد تالابها میشود، رطوبت تالابها که نقش تصفیهکننده طبیعی زمین را برعهده دارند و مواد آلاینده را جذب میکنند، باعث ایجاد اکوسیستمهای جدید میشود به گونهای که پرندگان به این مناطق آمده و حیات وحش نیز در اطراف آنها تغذیه میکند.
این استاد توسعه پایدار با اشاره به اینکه آبخیزداری زمانی تکمیل میشود که همراه با آن آبخوانداری نیز اجرا شود تشریح کرد: این مهم بدان معناست که در مناطق پاییندست، هنگام شدت گرفتن سیلاب، برای کاهش قدرت تخریب آن، سطوح پخش سیلاب در نظر گرفته شود که در این روش، کانالهای توزیع سیلاب ایجاد شده تا آب را در مناطق پاییندست پخش کنند.
خاتونآبادی با ابراز اینکه این روش که به «پخش سیلاب» نیز معروف است، در منطقه قرهبلاغ نزدیک فسا در استان فارس، تحولی ایجاد کرد، در حالی این منطقه پیشتر بیابانی و خشک و غیر زراعی بود اما پس از اجرای این طرح و پخش آب سیلاب، به جنگلی انبوه از اکالیپتوس تبدیل شد عنوان کرد: همچنین سطح آب زیرزمینی که پیشتر در عمق 200 متری قرار داشت، با اجرای این روش به پنج تا 6 متر کاهش یافت، این اتفاق بهدلیل نفوذ آب سیلاب به سفرههای زیرزمینی رخ داد، که نهتنها سطح آب را بالا آورد، بلکه اکوسیستم منطقه را نیز احیا کرد.
وی ادامه داد: در مقابل، هنگامی که در مناطق بالادست، آب بهطور مصنوعی مثلاً با احداث سدها و بندهای متعدد یا تغییر مسیر طبیعی رودخانهها، حذف شود، چرخه طبیعی آب مختل خواهد شد.
این دانشآموخته دکتری توسعه پایدار با بیان اینکه متأسفانه، چندین سال پیش با تصویب لایحه مدیریت استانی حوزههای آبریز، رودخانهها به تصرف استانها درآمدند و این موضوع باعث شد که استانهایی که در بالادست قرار دارند، جریان طبیعی آب را محدود کنند، در نتیجه، این استانها برنامهریزی کردند که آب را در همانجا نگه داشته و اجازه ندهند که به پاییندست برسد تشریح کرد: این در حالی است که در گذشته که تقسیمات استانی به این شکل نبود، طبیعت مسیر خود را طی میکرد و آب از بالادست به پاییندست حرکت میکرد.
خاتونآبادی ادامه داد: بنابراین، دو مسئله در کاهش آب پشت سدها مطرح است نخست تغییر اقلیم که تأثیر آن بر کاهش منابع آب حداکثر 20 درصد است و دیگری مدیریت نادرست منابع آب که نقش بسیار پررنگتری دارد.
وی با بیان اینکه وقتی یک رودخانه 100 درصد خشک میشود، دلیل اصلی آن مدیریت نادرست آب در بالادست و پاییندست است تشریح کرد: در سالهای اخیر، زمینهایی که برای اجرای طرحهای درختکاری تصاحب شدهاند، حبس آب در بالادست را در پی داشتهاند.
این دانشآموخته دکتری توسعه پایدار مطرح کرد: برای مدیریت بهتر منابع آب و جلوگیری از کاهش حجم سدها، لازم است آبخیزداری مکانیکی (احداث بندهای خاکی و سازههای ذخیره آب) به آبخیزداری بیولوژیک تبدیل شود، به این معنا که به جای ایجاد سدهای کوچک، پوشش گیاهی مناسب در مناطق بالادست احیا و از ساخت سدهای جدید که مانع ورود آب به رودخانهها میشوند، خودداری شود.
خاتونآبادی اذعان کرد: نمونهای از این مداخلات اشتباه، سیل چند سال پیش شیراز است. در گذشته، مسیر سیل در این شهر مشخص بود و آب از زیر دروازه قرآن عبور میکرد؛ اما با احداث جاده و ساختوساز در مسیر سیلاب، جریان آب مختل شد و در نهایت، سیل به زیرساختهای شهری خسارت زد؛ بنابراین چنین مشکلاتی در مدیریت سدها نیز دیده میشود.
وی ادامه داد: برای مثال، همانطور که پیشتر عنوان شد در برخی مناطق با اجرای طرح طوبی، زمینها در بالادست به درختکاری اختصاص یافت؛ اما چون این درختان نیاز به آبیاری دارند، برای تأمین آب آنها سدهای کوچک احداث کردند که خود موجب جلوگیری از ورود آب به سدهای بزرگتر شده است.
این استاد توسعه پایدار با تأکید بر اینکه مشکل اصلی مدیریت منابع آب در ایران، سیاستهای استانی است، باید یک مدیریت متمرکز ملی برای حوزههای آبریز وجود داشته باشد تا بتواند جریان آب را از بالادست تا پاییندست بهصورت یکپارچه کنترل کند، تصریح کرد: در گذشته، رودخانههای متعددی آب سیلابها را به دریاچهها و تالابها میرساندند، اما با احداث سدهای متعدد در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان، جریان آب به سمت دریاچه ارومیه متوقف شده، این مسئله نشاندهنده ضرورت مدیریت کلان و یکپارچه حوزههای آبریز است.
خاتونآبادی در پاسخ به این پرسش که آیا انتقال آب بین حوزهها را میتوان راهکار مناسبی برای افزایش حجم آب پشت سدها در نظر گرفت؟ گفت: خیر، این کار نهتنها راهحل نیست، بلکه اقدامی نادرست است چراکه برای تأمین آب یک سد خاص باعث کمآبی منطقه دیگر میشود؛ همانطور که گفته شد، مدیریت ملی بر حوزههای آبریز باید اعمال شود تا منابع بهصورت عادلانه و علمی توزیع شوند.
وی در واکنش به موضوع تأثیر کاهش حجم سدها بر کشاورزی و امنیت غذایی اذعان کرد: در سالهای اخیر، تعداد زیادی سد در کشور احداث شده، اما متأسفانه بسیاری از آنها با کمبود آب مواجه هستند، از طرفی هنگامی که سدهای زیادی ساخته شود، این رسوبات که حاوی مواد معدنی مورد نیاز گیاهان هستند، در پشت سدها تجمع مییابند و به پاییندست نمیرسند.
وی ادامه داد: این خاک که هر سانتیمتر آن هزار سال طول میکشد تا تشکیل شود، برای کشاورزی بسیار ارزشمند است؛ بنابراین، ساخت سدهای بیرویه نهتنها مشکل آب را حل نمیکند، بلکه زمینهای کشاورزی را نیز از خاک حاصلخیز محروم میسازد.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه در مورد آب نیز همین اتفاق رخ میدهد؛ یعنی حتی سدهایی که ذخیره کافی دارند، اگر مدیریت درستی نداشته باشند، باز هم به کشاورزی آسیب میزنند گفت: امروزه بسیاری از سدها که مخازنشان پر شده، مدیریت درستی ندارند، به این معنا که دریچههای سد بهتدریج باز نمیشوند تا آب به پاییندست برسد بلکه آب در سدها ذخیره میشود تا در تابستان در پاییندست جاری و حتی در مواردی به کشاورزان فروخته شود.
خاتونآبادی خاطرنشان کرد: این موضوع دو مشکل اساسی ایجاد میکند؛ نخست اینکه سدها بهدلیل پر بودن، دیگر ظرفیت ذخیرهسازی اضافی ندارند و در ادامه در زمان بارندگیهای شدید، بهدلیل عدم مدیریت تخلیه، سیلابهای مخرب ایجاد میشود.
وی با بیان اینکه برای مدیریت آب پشت سد و تأثیرگذاری مثبت آن در حوزه کشاورزی، از زمانی که سد پر میشود میبایست آب بهتدریج و بهصورت کنترلشده تخلیه شود افزود: ازطرفی چون سدها ذاتاً باعث اختلال در چرخه زیستمحیطی میشوند، (اجازه نمیدهند آب در مسیر طبیعی خود جریان یابد و به پاییندست برسد) در بسیاری از مناطق کشور، کشاورزان پاییندست دچار مشکلاتی مانند خشکسالی، نابودی زمینهای کشاورزی و مهاجرت شدهاند.
وی افزود: البته این مشکل در سطح بینالمللی نیز وجود دارد. بهعنوان مثال، ترکیه با احداث سدهای متعدد روی رودخانههای دجله و فرات، بیش از 70 درصد آب این منطقه را کنترل کرده، این کار تأثیرات مخربی بر کشاورزی و زیست در کشورهایی همچون سوریه و عراق داشته است.
این پژوهشگر حوزه آب با بیان اینکه یکی از نتایج این فرایند سدسازی بیشمار ترکها، خشکی تالاب هورالعظیم در عراق بوده که باعث از بین رفتن مشاغل سنتی مانند ماهیگیری شده اظهار کرد: در سوریه نیز سدسازی گسترده، باعث بروز خشکسالی هفت ساله در برخی مناطق مانند حلب و در نهایت مهاجرت و حتی پیوستن برخی افراد به گروههای افراطی مانند داعش شد؛ بنابراین، مدیریت نادرست منابع آبی نهتنها مشکلات زیستمحیطی و اقتصادی، بلکه پیامدهای اجتماعی و امنیتی نیز بهدنبال دارد.
خاتونآبادی با تأکید بر اینکه برای مدیریت صحیح منابع آبی، مشارکت جوامع محلی ضروری است ابراز کرد: باید یک شورای حکمرانی آب متشکل از نمایندگان مناطق بالادست و پاییندست، کشاورزان، مدیران صنایع و مقامات دولتی تشکیل شود و بر اساس میزان بارندگی سالانه و میزان ورودی آب به حوزههای رودخانهای، برنامهریزی کند.
وی، افزود: مثلاً اگر در یک استان میزان بارندگی سالانه 120 میلیمتر است، برنامهریزی توسعه نباید بر اساس این مقدار باشد، بلکه باید با در نظر گرفتن مقدار کمتری مثلاً 80 میلیمتر انجام شود.
وی اذعان کرد: بسیاری از استانهای کشور، برنامهریزی توسعه را بر اساس مقادیر بیشتر از میزان بارندگی واقعی طراحی میکنند که کار اشتباهی است و باعث ایجاد بحرانهای آبی میشود؛ بنابراین، باید بر اساس منابع آبی واقعی و با مشارکت ذینفعان انجام شود.
این کارشناس منابع آب درخصوص تجربیات موفق جهانی در مدیریت منابع آبی گفت: در آسیای میانه، بعد از فروپاشی شوروی، پنج کشور تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان در زمینه مدیریت منابع آبی با چالشهایی مواجه شدند؛ حال آنکه در دوران شوروی، آبهای سرچشمهگرفته از کوههای هندوکش و پامیر در قرقیزستان و تاجیکستان، به سمت پاییندست هدایت و در مسکو برای کشاورزی و تولید پنبه استفاده میشد.
خاتونآبادی ادامه داد: اما پس از استقلال این کشورها در سال 1991 (1370-1371 شمسی)، تاجیکستان و قرقیزستان بهدلیل نیاز به انرژی، تصمیم به احداث سدهای تولید برق گرفتند که این موضوع باعث کاهش جریان آب به سمت کشورهای پاییندست، تنشهای آبی و حتی درگیریهای سیاسی شد عنوان کرد: راهحل این بحران، ایجاد توافقات منطقهای و همکاری کشورهای حوزه رودخانه برای مدیریت مشترک منابع آبی بود، چنین مدلهایی میتواند الگویی برای مدیریت منابع آبی در ایران نیز باشد.
وی توضیح داد: حکمرانی مشارکتی آب در حوزههای آبریز رودخانهها کلید حل این بحران است؛ بنابراین همه ذینفعان، ازجمله دولت، کشاورزان و مردم باید در تصمیمگیریها نقش داشته باشند و سیاستگذاریها بهصورت منطقهای، نه صرفاً استانی، انجام شود. در غیر این صورت، همانطور که در بسیاری از نقاط دنیا مشاهده شده، مدیریت نادرست آب میتواند منجر به مهاجرت گسترده، بحران معیشتی و حتی تنشهای اجتماعی و سیاسی شود.
شناسه خبر 93093