دانشیار گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان مطرح کرد:
ارتقای آگاهی عمومی، ترویج همبستگی اجتماعی و توسعه اقتصادی از مسیر هنر خیابانی
هنرمندان خیابانی نیازمند فضای آزاد و حمایتهای بیقیدوشرط هستند و نه چارچوبهای خشک و رسمی/ پاریس با تبدیل فضاهای شهری به بومهای هنری، عروس فرهنگی جهان شد
دانشیار گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان گفت: حمایت هوشمندانه از هنر خیابانی نهتنها میتواند به زیباتر شدن چهره شهرها بینجامد، بلکه ابزاری است برای ارتقای آگاهی عمومی، ترویج همبستگی اجتماعی و حتی توسعه اقتصادی از مسیر هنر.

هنر خیابانی، بهعنوان یکی از جلوههای بارز هنر عمومی، در عصر معاصر جایگاه ویژهای در حیات فرهنگی و اجتماعی شهرها یافته است. این گونه هنری با فاصله گرفتن از چارچوبهای رسمی و گالریهای محدود، مستقیماً در بطن زندگی روزمره مردم حضور مییابد و بیواسطه با مخاطبان گوناگون ارتباط برقرار میکند. نقاشیهای دیواری، اجراهای نمایشی در معابر عمومی، موسیقی خیابانی و سایر اشکال هنر شهری، هریک تلاشی برای دمیدن روح زندگی در کالبد سرد و بیجان شهرها هستند؛ تلاشی که پیامهای اجتماعی، فرهنگی و گاه سیاسی را به شیواترین شکل ممکن به مردم میرساند.
در ایران هنر خیابانی از دیرباز بخشی از فرهنگ بصری و اجتماعی شهرها را تشکیل داده است؛ اما این حضور خیابانی، همواره با موانع و چالشهایی جدی روبهرو بوده است. محدودیتهای نهادینه، نگاه محافظهکارانه به فضاهای عمومی و سیاستهای محتوایی بسته، موجب شدهاند که بسیاری از ظرفیتهای بالقوه این هنر در کشور به فعلیت نرسند. بااینحال تجربههای پراکندهای از دیوارنگاریهای انقلابی در دهههای گذشته تا طرحهای مدرن امروزی، نشاندهنده ظرفیت زیاد هنر خیابانی برای بازتعریف فضاهای شهری و ارتقای فرهنگ عمومی است.
در این زمینه دکتر حسین اردلانی، دانشیار گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان در گفتوگویی تحلیلی با خبرنگار روزنامه «سپهرغرب»، به تبیین اهمیت هنر خیابانی در تقویت ارتباطات اجتماعی و گسترش فرهنگ عمومی پرداخت. او با نقد نگاه محدود و بسته به این گونه هنری، بر ضرورت ایجاد بسترهای متنوع و آزاد برای حضور هنرمندان در فضای شهری تأکید و مرزهای مفهومی میان هنر خیابانی و خرابکاری (وندالیسم) را تبیین کرد.
این گفتوگو فرصتی فراهم آورده تا بار دیگر بر اهمیت هنر خیابانی بهعنوان زبان گویای شهروندان تأکید و لزوم بازاندیشی در سیاستهای فرهنگی و هنری کشور در این حوزه، یادآوری شود.
هنر خیابانی، پُلی میان جامعه و هنر فاخر
دانشیار گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان به بررسی ابعاد مختلف هنر خیابانی در ایران پرداخت و با اشاره به اهمیت این گونه هنری، گفت: هنر خیابانی در اصل گونهای از هنر عمومی و مردمی است که خارج از چارچوبهای رسمی و محدود، به نمایش درمیآید؛ هرچند که میتواند فاخر باشد، اما ذاتاً هنری غیر فاخر به حساب میآید! چراکه مخاطب عام را هدف قرار میدهد.
حسین اردلانی افزود: هنر خیابانی میتواند شامل فعالیتهایی نظیر نقاشی روی دیوارها، اجرای تئاتر بدون فروش بلیت و در خیابان یا دیگر نمایشهای عمومی باشد که بدون نیاز به پرداخت هزینه، برای تمامی اقشار جامعه در دسترس است. این نوع هنر یک نیاز اجتماعی است، زیرا در غیاب آن، هنر تنها به قشر خاصی محدود میشود و ارتباط خود را با جامعه از دست میدهد.
دانشیار گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان با اشاره به نقش گرافیک محیطی در این حوزه، اظهار کرد: بیشترین جلوه هنر خیابانی در ایران را میتوان در قالبهایی مانند نقاشیهای دیواری و مجسمههای شهری مشاهده کرد؛ بااینحال در سایر حوزهها کمتر شاهد حمایتهای لازم از سوی سیاستمداران و حامیان هستیم.
مرز میان هنر خیابانی و خرابکاری
اردلانی درباره مرز میان هنر خیابانی و خرابکاری توضیح داد: تعاریف اخلاقی نسبی هستند؛ برای مثال دیوارنویسیهای پیش از انقلاب، از نگاه حکومت شاهنشاهی خرابکاری محسوب میشدند، اما از دید انقلابیون، هنری عمومی بهشمار میآمدند، البته آسیب زدن به آثار تاریخی مصداق روشن خرابکاری است که ریشه در ضعف تربیت فرهنگی دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه نقاشی دیواری تفاوتهای بنیادینی با نقاشیهای معمول دارد، متذکر شد: نقاشی دیواری برخلاف نقاشیهای گالری که مخاطب خاص دارند، مستقیماً با عموم مردم در ارتباط است، از بقال و قصاب گرفته تا پزشک و وکیل، همه با آن مواجه میشوند؛ بنابراین نقاشی دیواری باید موضوعات متنوعی از دغدغههای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و حتی تجاری را در بر بگیرد، اما متأسفانه در ایران نقاشیهای دیواری در دهههای 60 و 70 بیشتر تحت تأثیر جنگ ایران و عراق و فضای انقلاب بودند و پس از آن نیز موضوعات محدودتری را پوشش دادهاند.
دانشیار فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی همدان افزود: ما باید مانند رسانههای موفق، طیفی وسیع از مخاطبان را پوشش دهیم؛ همانطور که امروز شبکههای خانگی جای رسانههای رسمی را در جذب مخاطب گرفتهاند، هنر خیابانی هم باید پاسخگوی نیازهای متنوع جامعه باشد.
اردلانی در پاسخ به پرسشی درباره میزان همکاری نهادهای شهری با هنرمندان خیابانی گفت: بهطور کلی نهادهایی همچون شهرداریها و ادارات ارشاد، طرحهای مشخص و ازپیشتعیینشدهای دارند و عمدتاً به حمایت از موضوعات خاصی میپردازند؛ این موضوع باعث شده است که بسیاری از هنرمندان نتوانند در قالب طرحهای رسمی فعالیت کنند. درحالی که در کشورهای پیشرفته تنوع موضوعی در حمایت از هنر خیابانی لحاظ میشود و سیاستهای حمایتی بر مبنای کیفیت هنری و نه محتوای ایدئولوژیک، شکل میگیرد.
وی با اشاره به نمونههای موفق جهانی، تصریح کرد: پاریس بهعنوان عروس شهرهای جهان شناخته میشود؛ شهری که با واگذاری فضاهای عمومی به هنرمندان برجسته و اجرای آثار فاخر در سطح شهر، به یکی از مهمترین مراکز فرهنگی جهان تبدیل شده است.
این استاد دانشگاه همچنین از مرحوم حسین والامنش، هنرمند ایرانی یاد کرد و گفت: والامنش در اقصی نقاط جهان مانند توکیو، مونیخ و آکسفورد آثاری اجرا کرد، اما در ایران حمایت چندانی از او نشد؛ این نشاندهنده ضعف سیاستهای هنری ما در حمایت از استعدادهای داخلی است.
اردلانی خاطرنشان کرد: اختصاص فضاهای عمومی برای اجرای هنر خیابانی در ایران بسیار انتخابی و محدود است؛ حمایتها معمولاً به موضوعات خاصی محدود میشود و این رویکرد باعث شده است که بخشی از ظرفیتهای خلاق هنری جامعه نادیده گرفته شوند.
وی در پایان یخنانش تأکید کرد: اگر تنوع موضوعات و حمایت واقعی از هنرمندان خیابانی در دستور کار مسئولان قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که هنر خیابانی در ایران نیز مانند کشورهای پیشرفته، به ابزاری مؤثر برای توسعه فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود.
هنر خیابانی، فرصت نادیده گرفته شده در توسعه فرهنگی شهرها
در خاتمه باید گفت؛ امروزه هنر خیابانی بهعنوان یکی از نمودهای زنده و پویای فرهنگ شهری، بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. این گونه از هنر در شکلی بیواسطه، بیتکلف و مردمی، پیوندی میان هنر و زندگی روزمره برقرار میکند و توانسته به زبانی مشترک میان طیفهای مختلف اجتماعی تبدیل شود. هنر خیابانی فارغ از چارچوبهای رسمی، آیینهای صحنهای و ضوابط متداول هنر رسمی، بستری برای بیان آزادانه احساسات فردی، دغدغههای جمعی، روایتهای هویتی و حتی واکنش به تحولات اجتماعی فراهم میآورد.
با این وجود، در کشور ما و به تبع استان همدان، جایگاه این گونه هنری همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است؛ نبود چارچوبهای حمایتی روشن، نگاههای محدودکننده، سیاستهای سلیقهای و گاه سوء برداشت از هنر خیابانی بهعنوان نشانی از بینظمی یا اغتشاش، مانعی جدی بر سر راه رشد و شکوفایی این جریان فرهنگی بوده و این درحالی است که بسیاری از کلانشهرهای جهان با بهرهگیری آگاهانه از ظرفیتهای هنر خیابانی، به غنای فرهنگی و تقویت هویت شهری خود افزودهاند و هنر را به عرصهای برای مشارکت عمومی و گفتوگوهای مدنی تبدیل کردهاند.
اکنون بیش از هر زمان دیگری ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی و شهری احساس میشود؛ هنر خیابانی باید بهعنوان یک فرصت ارزشمند اجتماعی و فرهنگی تلقی شود، فرصتی برای پرورش خلاقیت، بازآفرینی هویت شهری و افزایش تعامل شهروندان با محیط پیرامون خود. این مهم تنها زمانی محقق خواهد شد که فضای بیان برای همه دیدگاهها، سلیقهها و مضامین باز شود؛ بهگونهای که هنر خیابانی به عرصهای برای انحصار یک گروه خاص تبدیل نشود و تمامی طیفهای فکری، فرهنگی و اجتماعی بتوانند صدای خود را از این بستر آزادانه به گوش جامعه برسانند.
فراهم کردن فضاهای رسمی، تسهیل فرآیندهای قانونی، حمایت از تنوع محتوایی و احترام به تکثر فرهنگی، ازجمله الزاماتی است که میتواند به ارتقای کیفیت هنر شهری بینجامد. هنر خیابانی بیش از آنکه صرفاً رنگی بر دیوارها یا نوایی در خیابانها باشد، این ظرفیت را دارد که شهرها را به محل زیست اندیشهها، گفتوگوها و تفاهمهای اجتماعی بدل کند، صدای بیصدایان شود، لایههای پنهان فرهنگ عامه را آشکار و امید به تغییر و پویایی را در کالبد جامعه تزریق کند. بیشک توجه به این ظرفیت ارزشمند، نیازمند نگاهی باز، سیاستی هوشمندانه و عزمی فرهنگی است که شهر را نه صرفاً بهعنوان فضایی برای عبور، بلکه بهمثابه بستری برای زندگی، گفتوگو و خلاقیت، تعریف کند.
شناسه خبر 93898