خدا در صفحه 168 قرآن به گمراهی بنیاسرائیل و اینکه چرا هیچ آیه و معجزهای روی آنها اثر نمیکند، پرداخته است.

پیامبر (ص) میفرمایند: «اَلقُرآنُ غِنًی لاغِنی دونَهُ وَ لا فَقرَ بَعدَهُ؛ قرآن توانمندی است که هیچ توانی جایگزین آن نمیشود و پس از آن هیچ فقری باقی نمیماند.» (تفسیر ابیالفتوح 1/10) صفحه 168 قرآن با ماجرای نزول تورات و زمانی که موسی (ع) به میعادگاه رفته بود، آغاز میشود. خدا به موسی میگوید من تو را برگزیدم برای دریافت پیامهایم و همچنین سخن گفتن با تو، پس از آنچه به تو دستور دادهام، اطاعت کن و از شکرگزاران باش. خدا به موسی میفرماید که آنچه پند و احکام است، با جزئیات در این الواح یعنی تورات بیان شده، پس به آنها گوش بده و جدی بگیر.
این نشانه آن است که انبیا باید ابتدا خودشان به آیات الهی عمل و سپس مردم را به آن دعوت میکردند. البته وظیفه موسی از امتش سختتر بوده است، زیرا باید به مستحبات هم عمل میکرده است، درحالی که خدا درباره مردم فرموده که به احسن آیات توجه کنند، در تفاسیر احسن به معنای احکام و دستورات واجب و مهمتر معنی شده است. حال آنکه هیچ آیه و معجزهای در بنیاسرائیل اثر نمیکرده است، به این دلیل که استمرار گناه، عناد با حق و گمراهی سبب شده بوده به مرحلهای برسند که هیچ حرف، حجت، دلیل و سخنی در آنها اثر نکند و توفیق الهی از آنها بریده شود. قوم فرعون هم اینگونه بودند و نهایتاً به عذاب الهی دچار شدند.
وقتی موسی به میقات رفت، سامری به سراغ قومش رفت و از آنها خواست طلاهایشان را بیاورند تا یک مجسمه یا بت برای آنها بسازد تا مظهر خدا باشد.
سامری در بدن بت لولههایی کار گذاشت که با عبور باد، صدای گاو بدهد، خدا فرمود آیا اینها ندیدند که مجسمه گاو با آنها سخن نمیگوید و راهنمایی نمیکند؟ سامری به بنیاسرائیل گفت که معبود شما و موسی همین مجسمه گاو است و نهایتاً اغلب آنها دعوت سامری را پذیرفتند و از اسلام رو گرداندند و بتپرست شدند! در ادامه بنیاسرائیل دوباره ابراز پشیمانی کردند و گویا به اشتباهات خود پی بردهاند، از موسی خواستند برای ببخش گناهانشان از خدا تقاضای عفو کند.
شناسه خبر 94079