یک روانشناس و نویسنده مطرح کرد:
کتابدرمانی؛ روایتی از شفای ذهن با واژهها
کتابدرمانی؛ روشی نو، با ریشههای انسانی/ مطالعه کتابها، میتواند به بهبود وضعیت روانی فرد و درمان اختلالات مختلف کمک کند
یک روانشناس و نویسنده، در توضیح کتابدرمانی گفت: کتابدرمانی چیزی فراتر از یک روش درمانی است. خواندن کتاب، بهویژه آثار فاخر، مغز را فعال کرده، ذهن را به تفکر وامیدارد و انسان را به فلسفیدن دعوت میکند.

در عصر حاضر که انسان بیش از هر زمان دیگری با چالشهای روانی، اضطرابهای مزمن و بحرانهای معنایی مواجه است، نیاز به روشهای درمانی متنوع، انسانی و مبتنی بر تأمل، ضرورتی انکارناپذیر شده. در این میان، «کتابدرمانی» یا Bibliotherapy بهعنوان یکی از روشهای نوین و در عین حال ریشهدار در درمانهای روانشناختی، توانسته جایگاه مهمی در حوزه سلامت روان پیدا کند؛ روشی که از دل ادبیات، روانشناسی و فلسفه زاده شده و با تکیه بر قدرت شفابخش واژهها، به درمان و تسکین روان انسان میپردازد.
کتابدرمانی تنها مطالعه صرف نیست؛ بلکه فرایندی نظاممند، هدایتشده و عمیق است که در آن انتخاب آگاهانه متون، خوانش تأملبرانگیز و گفتوگو درباره آنچه خوانده میشود، میتواند به افراد کمک کند تا هیجانات پنهان خود را کشف کرده، با تجربههای دردناک گذشته مواجه شوند، به خودآگاهی برسند و در نهایت مسیر تازهای برای زندگی روانی سالمتر پیدا کنند.
برای بررسی ژرفتر این موضوع، به گفتوگو پرداختیم با روانشناس و نویسنده برجسته همدانی تا از چیستی این روش، کارکردهای آن و ظرافتهای اجراییاش بیشتر بدانیم.
سید میثم موسویان در ابتدای گفتوگو تأکید کرد که کتابدرمانی، در کنار روشهایی چون هنردرمانی و نوشتندرمانی، یکی از شیوههای مکمل در رواندرمانی است که سابقه زیادی ندارد، اما بهسرعت در حال گسترش است.
وی افزود: مطالعه کتاب، وضعیت روانشناختی انسان را به سمت بهبود سوق میدهد. بهویژه اگر آثار فاخر و با راهنمایی درست انتخاب شوند، ذهن را به تفکر و فلسفیدن وامیدارند؛ موضوعی که از نظر نوروسایکولوژی و فیزیولوژی مغز کاملاً اثبات شده است.
این روانشناس با این بیان که در مقایسه با رسانههایی چون تلویزیون یا شبکههای اجتماعی، کتابخوانی فعالیتی عمیقتر و فعالتر است، با نگاهی انتقادی به سبک زندگی رسانهمحور امروز تصریح کرد: اینستاگرام و سایر رسانهها، افراد را به سمت زندگی سطحی و لذتهای فوری سوق دادهاند که نتیجهاش افسردگی، اضطراب و نارضایتی عمیق روانی است. در مقابل، کتابدرمانی میتواند مسیر بازگشت به معنا، تفکر و تعادل روانی باشد.
این روانشناس کتابدرمانی را استفاده نظاممند از متون ادبی و غیرادبی برای بهبود عاطفی، شناختی و روانی خواند و اظهار کرد: این روش از اوایل قرن بیستم در آمریکا بهطور رسمی در روانشناسی مطرح شد و اکنون در درمان مشکلاتی چون افسردگی خفیف، اضطراب، سوگ، PTSD و حتی اختلالات ارتباطی کودکان مؤثر شناخته میشود.
*ژانرهای مؤثر در کتابدرمانی
موسویان در پاسخ به این پرسش که چه موضوعاتی بیشترین تأثیر را در فرآیند کتابدرمانی دارند، به چند دسته اشاره کرد و توضیح داد: نخست داستانهای واقعگرایانه با ایجاد همذاتپنداری، تحریک تفکر و آموزش غیرمستقیم مهارتهای مقابلهای است. مورد دوم خاطرهنویسی و زندگینامهها است که نقش مهمی در الهامبخشی و انگیزش، بهویژه در بحرانهای فردی دارد، سومین مورد شعر است که با کمک به تخلیه احساسات، کاهش اضطراب و بیان سوگ ایفای نقش میکند و مورد پایانی سبک فانتزی و عرفانمحور است که به رهایی موقت از واقعیت، ایجاد نشاط و معنا و کمک به بازسازی ذهن در برابر پوچی کمک میکند.
*فردگرایی یا گروهدرمانی؟
وی تأکید کرد: مطالعه فردی و گروهی هر کدام مزایای خاص خود را دارند. درحالیکه مطالعه فردی به تمرکز، حریم شخصی و تأمل عمیقتر کمک میکند، مطالعه گروهی میتواند حس تعلق، تبادل تجربه و کاهش انزوا را به همراه داشته باشد. بهویژه در مراکز مشاوره، مدارس و گروههای سوگ، خواندن جمعی کتابها اثربخشی بالایی داشته است.
*تأثیرپذیری متناسب با سن، جنس و فرهنگ
این نویسنده همچنین به این نکته اشاره کرد که پاسخ افراد به کتابها، تحتتأثیر سن، جنسیت و زمینه فرهنگی آنهاست و متذکر شد: برای مثال، زنان معمولاً واکنش عاطفیتری به متون دارند، کودکان به داستانهای تصویری پاسخ بهتری میدهند، انتخاب کتاب باید با درک عمیق از بافت فرهنگی مخاطب انجام شود.
*نقش کلیدی مشاور در مسیر کتابدرمانی
موسویان در پایان این گفتوگو نقش مشاور را در هدایت کتابدرمانی بسیار کلیدی دانست و خاطرنشان کرد: بدون راهنمایی متخصص، ممکن است خواندن برخی کتابها نهتنها مفید نباشد بلکه منجر به بازآفرینی آسیبها شود. مشاور با شناخت ویژگیهای فردی، میتواند کتاب مناسب را تجویز کند؛ درست مانند نسخهای که پزشک برای بیمار مینویسد.
*واژهها، نسخهای برای جانِ خسته
آنچه از گفتوگو با سید میثم موسویان بهدست آمد نهفقط اطلاعاتی درباره یک روش درمانی نو، بلکه یادآوری عمیقی بود از اینکه ما آدمها، برای بازسازی روانمان، بیشتر از هر چیز به معنا نیاز داریم. معنا، گاهی نه در جلسات درمان رسمی، بلکه در سطرهای یک رمان، میان واژههای یک شعر، یا حتی در زندگینامه کسی که رنج را زیسته، اما از دل آن عبور کرده، پیدا میشود.
کتابدرمانی فقط توصیه به خواندن نیست؛ دعوتی است به بازگشت به خود. به اینکه به جای غرق شدن در هیاهوی شبکههای اجتماعی، کمی با خودمان خلوت کنیم. از تلخیهای تجربههای زیسته حرف بزنیم، یا آنها را در چهره یک شخصیت داستانی ببینیم و آرام بگیریم. همانطور که موسویان گفت، این روش علمی، انسانی و انعطافپذیر، میتواند مسیری باشد برای ترمیم زخمهای ناپیدا.
اگر تا دیروز کتاب را سرگرمی میدانستیم، حالا باید آن را یکی از ابزارهای پیشرفته درمان روان در قرن 21 بدانیم. ابزاری که در عین سادگی، پیچیدهترین لایههای وجود ما را لمس میکند.
شاید وقت آن است که ما هم، بهجای نسخهبرداری از سبک زندگی زودگذر و نمایشی، نسخهای از جنس واژه برای خود بپیچیم؛ نسخهای که ذهن را بیدار، احساس را شفاف، و روان را رها کند.
شناسه خبر 94084