جمهوری اسلامی ایران در جنگ اخیر در برابر دو قدرت مسلح اتمی یعنی آمریکا و رژیم اسرائیل، به مبارزه پرداخت و پیروز شد؛ وقتی صحبت از پیروزی میشود، یعنی قدرت برتر! میدانیم که قدرت ابعاد مختلفی را در بر میگیرد و صرفاً اقدام نظامی نیست.

جمهوری اسلامی ایران در جنگ اخیر در برابر دو قدرت مسلح اتمی یعنی آمریکا و رژیم اسرائیل، به مبارزه پرداخت و پیروز شد؛ وقتی صحبت از پیروزی میشود، یعنی قدرت برتر! میدانیم که قدرت ابعاد مختلفی را در بر میگیرد و صرفاً اقدام نظامی نیست. قدرت وابسته به ابعاد متعدد نظامی، اجتماعی، اقتصادی و غیره است؛ در شرایط فعلی رسانهها نیز نه بهعنوان پیوست یک جنگ نظامی، بلکه جزء لاینفک حمله نظامی محسوب میشوند.
از آنجا که رژیم اسرائیل هممرز با ایران نیست، جنگ کلاسیکی وجود ندارد، بلکه ما شاهد جنگ فناوری و رسانهای هستیم؛ پس تحلیل از عملکرد نظامی لازم، اما کافی نیست؛ قدرت به دو دسته نرم و سخت تقسیم میشود که معدل آن میتواند شاخص ارزیابی پیروزی در یک جنگ قرار گیرد و تحلیل و مقایسه جنگ اخیر نیز از این قاعده مستثنا نیست.
دولت آمریکا در ابتدای جنگ رژیم اسرائیل با ایران، اعلام کرد هرگونه حمله ایران به نظامیان یا اماکن آمریکایی در منطقه، بیپاسخ نخواهد بود؛ اما شاهد آن بودیم که آمریکا بهیکباره وارد جنگ علیه کشورمان شد! این رفتار آمریکا برخلاف اعتبار و هژمونی آن در حوزه قدرت نرم بوده و مغایرتها، حکایت از آشکار شدن ضعف بزرگ است.
این رفتار بعد از حمله به تأسیسات هستهای ایران، مجدد تکرار شد؛ ترامپ بهصورت علنی اعلام کرد هر پاسخ و حمله جدید از سوی ایران، بیپاسخ نخواهد ماند! اما برخلاف آن با حمله موشکی ایران به فرماندهی سنتکام در پایگاه العدید قطر، اعلام آتشبس توسط آمریکا، اعتبار هژمونیک آن را در دیپلماسی عمومی و دولتی نزد دولتها و جهانیان، زیر سؤال برد!
حمله نظامی آمریکا که برخلاف حقوق بینالملل صورت گرفت، وجهه آن را در جامعه بینالملل و افکار عمومی، تخریب کرد و حتی این موضوع در داخل آمریکا منجر به اختلاف و کشیده شدن موضوع به کنگره و رقیبان شد؛ از تظاهراتهای داخلی تا مخالفت دموکراتها که حمله را نابهجا و آشکارا بیتأثیر دانستند.
از طرف دیگر رژیم اسرائیل که اعلام کرده بود هدفش از جنگ با ایران مقابله با فعالیت هستهای و کنار زدن قدرت موشکی است، اما در متن دنبال ایجاد اغتشاشات و حمایت از اپوزیسیون در جهت براندازی جمهوری اسلامی بود، با قطع امید از حرکت داخلی ضد انقلاب و اعلام محفوظ ماندن اورانیومهای غنیسازیشده و همچنین آخرین ضربات مسجل حملات موشکی که متعدد، هدفمند و بابرنامه بودند، سپر امنیتی چندلایهاش فرو ریخت و محاسباتش با شکست مواجه شد.
حمله موشکی روز آخر جنگ در بئرالسبع و زدن شرکت مایکروسافت که پشتیبانی سایبری ارتش رژیم صهیونیستی را برعهده داشت نیز ماندگار شد؛ به نقل از مجله خبری معروف آمریکایی (فارن پالیسی)، این شرکت نیمی از صادرات فناوری صهیونیستها را برعهده دارد که درآمدش 73 میلیارد دلار در سال است!
نشریه تایمز رژیم اسرائیل نیز به نقل از مرکز ثبت خسارات اسرائیل، خسارت 12 روز جنگ را دو برابر خسارات هفت اکتبر تاکنون دانست که باید گفت این موضوع باعث بیچارگی رژیم صهیونیستی شد. محاسبه رژیم اسرائیل بر اصل غافلگیری ترور فرماندهان به امید ایجاد اختلال در دفاع و دل بستن به حرکت خیابانی ضد انقلاب، با بازیابی فوری ایران و جایگزینی اتحاد ملت مواجه شد و برنامه دشمن را با ناکامی روبهرو کرد.
در مقایسه وضعیت مردم و امنیت آنان نیز باید گفت، اکثر ایرانیها با رفتن به مناطق امن، مانند تماشای فوتبال در پای رسانهها بودند و اهالی رژیم صهیونیستی که حدود پنج میلیون نفر هستند، در سرزمینی کوچک و فاقد مکان امن، در پناهگاهها بیخوابی و ترس را تجربه کردند؛ اما آنچه نگارنده معتقد است این بوده که ضمن سیال و سریع بودن تحولات فعلی و آتی، از اساس هدف جنگ رژیم اسرائیل و آمریکا، تضعیف ایران اسلامی بوده و مسائل تهدید هستهای بهانه است.
آنان نمیتوانند مهندسی اجتماعی مقاومت را که در منطقه شکل گرفته، تغییر دهند؛ این الگو با جنگ اخیر و اعلام حمایتهای جدید از طرف پاکستان، روسیه و چین و گروههایی مانند اخوانالمسلمین و احزاب ترکیه و اعتراض مردم قطر به حضور آمریکا در آن کشور و اعلام آمادگی عراق، یمن و حتی حزبالله لبنان برای انجام عملیات نظامی زمینی، به قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، بیشازپیش افزود. حال حتی تهدید هستهای دشمن نیز الگوی مقاومت پیادهشده از استراتژی حسینی (ع) را نمیتواند حذف کند؛ چراکه هر اقدامی، در جهت مخالفت با مقاومت، بالعکس عمل میکند.
درنهایت باید گفت رهبری، اتحاد مردم و اصل بازدارندگی (Deterrence theory) در قدرت موشکی، در این جنگ نقاط قوت بودند که ایران اسلامی مجدد در مرحله بازسازی و بازبینی آسیبها، موفقتر عمل خواهد کرد، انشاءالله.
از آنجا که رژیم اسرائیل هممرز با ایران نیست، جنگ کلاسیکی وجود ندارد، بلکه ما شاهد جنگ فناوری و رسانهای هستیم؛ پس تحلیل از عملکرد نظامی لازم، اما کافی نیست؛ قدرت به دو دسته نرم و سخت تقسیم میشود که معدل آن میتواند شاخص ارزیابی پیروزی در یک جنگ قرار گیرد و تحلیل و مقایسه جنگ اخیر نیز از این قاعده مستثنا نیست.
دولت آمریکا در ابتدای جنگ رژیم اسرائیل با ایران، اعلام کرد هرگونه حمله ایران به نظامیان یا اماکن آمریکایی در منطقه، بیپاسخ نخواهد بود؛ اما شاهد آن بودیم که آمریکا بهیکباره وارد جنگ علیه کشورمان شد! این رفتار آمریکا برخلاف اعتبار و هژمونی آن در حوزه قدرت نرم بوده و مغایرتها، حکایت از آشکار شدن ضعف بزرگ است.
این رفتار بعد از حمله به تأسیسات هستهای ایران، مجدد تکرار شد؛ ترامپ بهصورت علنی اعلام کرد هر پاسخ و حمله جدید از سوی ایران، بیپاسخ نخواهد ماند! اما برخلاف آن با حمله موشکی ایران به فرماندهی سنتکام در پایگاه العدید قطر، اعلام آتشبس توسط آمریکا، اعتبار هژمونیک آن را در دیپلماسی عمومی و دولتی نزد دولتها و جهانیان، زیر سؤال برد!
حمله نظامی آمریکا که برخلاف حقوق بینالملل صورت گرفت، وجهه آن را در جامعه بینالملل و افکار عمومی، تخریب کرد و حتی این موضوع در داخل آمریکا منجر به اختلاف و کشیده شدن موضوع به کنگره و رقیبان شد؛ از تظاهراتهای داخلی تا مخالفت دموکراتها که حمله را نابهجا و آشکارا بیتأثیر دانستند.
از طرف دیگر رژیم اسرائیل که اعلام کرده بود هدفش از جنگ با ایران مقابله با فعالیت هستهای و کنار زدن قدرت موشکی است، اما در متن دنبال ایجاد اغتشاشات و حمایت از اپوزیسیون در جهت براندازی جمهوری اسلامی بود، با قطع امید از حرکت داخلی ضد انقلاب و اعلام محفوظ ماندن اورانیومهای غنیسازیشده و همچنین آخرین ضربات مسجل حملات موشکی که متعدد، هدفمند و بابرنامه بودند، سپر امنیتی چندلایهاش فرو ریخت و محاسباتش با شکست مواجه شد.
حمله موشکی روز آخر جنگ در بئرالسبع و زدن شرکت مایکروسافت که پشتیبانی سایبری ارتش رژیم صهیونیستی را برعهده داشت نیز ماندگار شد؛ به نقل از مجله خبری معروف آمریکایی (فارن پالیسی)، این شرکت نیمی از صادرات فناوری صهیونیستها را برعهده دارد که درآمدش 73 میلیارد دلار در سال است!
نشریه تایمز رژیم اسرائیل نیز به نقل از مرکز ثبت خسارات اسرائیل، خسارت 12 روز جنگ را دو برابر خسارات هفت اکتبر تاکنون دانست که باید گفت این موضوع باعث بیچارگی رژیم صهیونیستی شد. محاسبه رژیم اسرائیل بر اصل غافلگیری ترور فرماندهان به امید ایجاد اختلال در دفاع و دل بستن به حرکت خیابانی ضد انقلاب، با بازیابی فوری ایران و جایگزینی اتحاد ملت مواجه شد و برنامه دشمن را با ناکامی روبهرو کرد.
در مقایسه وضعیت مردم و امنیت آنان نیز باید گفت، اکثر ایرانیها با رفتن به مناطق امن، مانند تماشای فوتبال در پای رسانهها بودند و اهالی رژیم صهیونیستی که حدود پنج میلیون نفر هستند، در سرزمینی کوچک و فاقد مکان امن، در پناهگاهها بیخوابی و ترس را تجربه کردند؛ اما آنچه نگارنده معتقد است این بوده که ضمن سیال و سریع بودن تحولات فعلی و آتی، از اساس هدف جنگ رژیم اسرائیل و آمریکا، تضعیف ایران اسلامی بوده و مسائل تهدید هستهای بهانه است.
آنان نمیتوانند مهندسی اجتماعی مقاومت را که در منطقه شکل گرفته، تغییر دهند؛ این الگو با جنگ اخیر و اعلام حمایتهای جدید از طرف پاکستان، روسیه و چین و گروههایی مانند اخوانالمسلمین و احزاب ترکیه و اعتراض مردم قطر به حضور آمریکا در آن کشور و اعلام آمادگی عراق، یمن و حتی حزبالله لبنان برای انجام عملیات نظامی زمینی، به قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، بیشازپیش افزود. حال حتی تهدید هستهای دشمن نیز الگوی مقاومت پیادهشده از استراتژی حسینی (ع) را نمیتواند حذف کند؛ چراکه هر اقدامی، در جهت مخالفت با مقاومت، بالعکس عمل میکند.
درنهایت باید گفت رهبری، اتحاد مردم و اصل بازدارندگی (Deterrence theory) در قدرت موشکی، در این جنگ نقاط قوت بودند که ایران اسلامی مجدد در مرحله بازسازی و بازبینی آسیبها، موفقتر عمل خواهد کرد، انشاءالله.
شناسه خبر 95094