حجاباستایلها موجب وسواس زیبایی و مصرفگرایی میشوند
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار : مسئله حجاب و پوشش زنان، در سالهای اخیر به یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی ایران تبدیل شدهاست؛ موضوعی که در بستر تحولات رسانهای، تغییر سبک زندگی و نیز چالشهای میان سنت و مدرنیته، ابعاد تازهای یافته است. در همین راستا، کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت و فعالان فرهنگی بر این باورند که نگاه جامعه به حجاب، نیازمند بازخوانی فلسفه و کارکردهای آن است تا بتوان از بروز آسیبهای روانی، اجتماعی و فرهنگی در میان زنان پیشگیری کرد.
در همین زمینه، دکتر فائزه بالایی، دارای دکترای عرفان اسلامی و روانشناسی در گفتوگویی تفصیلی با ما، دیدگاههای خود را درباره جایگاه عقلانیت در حجاب، تأثیر رسانهها در شکلدهی الگوهای پوشش، و لزوم توجه به تفاوتهای فردی زنان در انتخاب پوشش بیان کرده است. او معتقد است آنچه بیش از همه باید محور توجه قرار گیرد، تبیین عقلانی و اخلاقی حجاب و گشودن فضایی برای رشد باورهای دینی و هویتی زنان است، نه تحمیل الگوهای ثابت و کلیشهای.
ماحصل گفتگو با وی را در ادامه میخوانید:
حجاب تأثیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد
دکتر فائزه بالایی، با اشاره به ابعاد مختلف حجاب گفت: پوشش زنان دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است؛ در بُعد اجتماعی، حجاب سه اثر اصلی دارد که شامل آثار فرهنگی، جامعهشناختی و سیاسی است.
وی افزود: پوشش به محض آنکه متفاوت باشد، خواه منطبق با آموزههای اسلامی و خواه برخلاف آن، میتواند بهعنوان عاملی تأثیرگذار در جامعه عمل کند.
این استاد دانشگاه گفت: این اثرگذاری وابسته به موقعیت فرد و زمان استفاده از آن پوشش است؛ بهطور مثال فردی در جایگاه خاص یا در جشنوارههای هنری با انتخاب نوعی پوشش میتواند پیام یا تأثیر خاصی ایجاد کند، در حالی که همان پوشش در زمان و موقعیتی دیگر ممکن است بیاثر باشد.
بالایی خاطرنشان کرد: پوشش از لحاظ فرهنگی نیز میتواند بر باورها و اندیشههای مردم تأثیر بگذارد، چه در جهت تغییر آنها و چه در جهت تقویت باورهای سنتی.
وی با اشاره به بُعد سیاسی این مسئله گفت: امروز برخی کشورها با رویکرد سلطهجویانه و با بهرهگیری از تفکرات غربی، سعی در نفوذ فرهنگی در سایر کشورها بهویژه کشورهای اسلامی دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: یکی از مهمترین مسیرهای نفوذ، تمرکز بر فرهنگ زنان و نوع نگاه آنان به پوشش است، چراکه این نگاه میتواند در هماهنگی یا تضاد با سیاستهای غربی تأثیرگذار باشد.
بالایی ادامه داد: بر این اساس، حجاب و پوشش زنان میتواند نقشی اساسی در شکلدهی به فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست ایفا کند.
وی سپس با اشاره به بعد فردی حجاب گفت: حجاب هرچند یک دستور اجتماعی است اما در عین حال باعث رشد فردی نیز میشود. به لحاظ فطری، خانمها میل به خودنمایی و دیده شدن دارند، میل به زیبایی در آنها بیشتر است، در حالی که مردان بیشتر به قدرت و قوی بودن اهمیت میدهند. وقتی فردی به بلوغ فکری میرسد، درمییابد که خودنمایی و جلب توجه بیش از حد، به حریم خصوصی دیگران تجاوز میکند و انتخاب میکند که بر این میل خود پا بگذارد.
این استاد دانشگاه افزود: انسانها به طور فطری میدانند که کاهش حواشی و جذابیتهای ظاهری در جامعه، محیطی سالمتر ایجاد میکند. فردی که این مسیر را انتخاب میکند، به بلوغ معنوی و عقلانی میرسد و این قدم گذاشتن بر نفس، راه را برای سلوک الیالله و تقرب به خداوند فراهم میکند. البته این به معنی رسیدن کامل به مقصد نیست، اما یک مؤلفه مهم و اثرگذار در مسیر سلوک انسانها است.
بالایی در پایان این بخش از سخنان خود افزود: در عرفان اسلامی نیز سلوک جمعی و فردی اهمیت دارد و حجاب میتواند در این مسیر نقش مؤثری داشته باشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: یکی از کارکردهای اولیه حجاب، حفظ جامعه از آلودگیهای جنسی و جذابیتهایی است که به حریم خصوصی و خانوادگی تعلق دارد تا بستری فراهم شود که انسانها تنها بهعنوان انسان وارد جامعه شوند.
این استاد دانشگاه سپس توضیح داد: در جامعه، نباید به زن یا مرد بودن افراد توجه شود، بلکه باید ویژگیهای اخلاقی، تواناییهای جسمانی، معنوی و باطنی آنها دیده شود.
بالایی با بیان اینکه زیبایی و جذابیت افراد مربوط به حریم خصوصی آنان است، اضافه کرد: آنچه باید در اجتماع برجسته شود، ابعاد انسانی انسانهاست تا جامعه بتواند به سوی یک جامعه انسانی و در ادامه به سمت جامعهای الهی پیش برود.
وی تأکید کرد: حجاب همچنین میتواند انسانها را از زوائد و حواشی زندگی دور کند و مانع شود از پرداختن به اموری که آنها را از اهداف اساسی بازمیدارد.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی افزود: ما در دنیا با محدودیتهایی روبهرو هستیم؛ چه از نظر عمر و چه از نظر تواناییها. به همین دلیل نمیتوان به همه مسائل بهطور همزمان پرداخت و باید اصول و اهداف اصلی را در اولویت قرار داد. اگر حجاب بتواند در کنار فضائل اخلاقی، سادهزیستی را در ذهن زنان نهادینه کند، این پیام منتقل میشود که زنان برای جلب توجه جامعه نیازی به زوائد متعدد و حاشیههای بیارزش ندارند و در عوض به توانمندیها و شایستگیهای واقعیشان توجه خواهد شد، نه به زیبایی یا تلاش برای زیباتر دیده شدن.
بالایی در ادامه به موضوع ضرورت تطبیق مدلهای حجاب با مقتضیات زمان و مکان اشاره کرد و گفت: حجاب باید حریم و حدود خود را حفظ کند و این مسئله بسیار کمککننده است، به خصوص که امروزه زنان در مشاغل مختلف از جمله پزشکی، پرستاری و مدیریت در بیمارستانها حضور فعال دارند و نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت.
وی افزود: چادر سنتی که بیشتر نسل گذشته استفاده میکردند، ممکن است برای برخی مشاغل کارایی لازم را نداشته باشد. بنابراین ما نیازمند طراحی مدلهای جدید حجاب هستیم که متناسب با مقتضیات زمان و محیط کاری باشد.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: در مشاغلی مانند مهندسی یا آزمایشگاهها که نیازمند پوشش خاصی هستند، هیچ اشکال و ایرادی ندارد که مطابق با شرایط محیطی و زمانی، مدلهای متفاوتی از حجاب ارائه شود.
او با هشدار نسبت به خطرات مدلهای خودنمایانه حجاب گفت: وقتی طراحی یک حجاب استایل صرفاً برای خودنمایی باشد، یعنی خانمی بخواهد میل به نمایش و جلب توجه خود را در قالب حجاب بروز دهد، باید به این مسئله حساس باشیم. زیرا چنین حجاب استایلی در واقع ضد فلسفه اصلی حجاب عمل میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان افزود: وقتی حجاب استایل به خدمت نظام سرمایهداری در میآید، ریشههای سیاسی و اجتماعی مسئله پررنگتر میشود. به عنوان مثال، شرکتهایی که پیشتر عروسک تولید میکردند، اکنون متوجه شدهاند که اگر مدل خاصی از حجاب، مانند چادر یا مانتوهای خاص، را معرفی کنند، سود بیشتری خواهند داشت و زنان را وارد بازی سیاسی و اجتماعی میکنند که در واقع همان نگاه تجملگرایانه سرمایهداری را تحت پوشش اسلام ترویج میدهد.
بالایی با بیان اینکه برخی زنان مذهبی هستند اما سبک پوشش آنها فرهنگ غربی را ترویج میدهد، اظهار کرد: حجاب استایل میتواند در این موارد بسیار خطرناک باشد؛ یعنی نظام فکری لیبرال سرمایهداری را در قالب پوشش اسلامی عرضه کند.
وی ادامه داد: وقتی اصول اصلی حجاب که عبارتند از حیا، عفت و عقلانیت زیر سوال میرود، این نشانه آن است که حجاب استایل نیاز به بازنگری دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در ادامه گفتوگو با تأکید بر اهمیت ارتباط دوسویه بین سادهزیستی و اصل حجاب بیان کرد: اگر حجاب استایلی که معرفی میشود، کارکردهای اصلی و اصول حجاب را زیر سوال ببرد، یقیناً آن حجاب استایل مطلوب نیست.
بالایی افزود: مثلاً برخی مدلها در قالب حجاب اسلامی یا ظاهری اسلامی، مانند چادر، مانتو یا روسری، ارائه میشوند اما در عمل باعث میشوند که افراد با حجاب، جذابیتهای جنسی خود را در جامعه پررنگتر کنند و به ظهور برسانند. این نوع حجاب به جای سوق دادن افراد به سمت سادهزیستی و پرهیز از خودنمایی، آنها را به نمایش و تجملگرایی در جامعه سوق میدهد.
وی در خصوص تبعات روانی برخی حجاب استایلها توضیح داد: گاهی حجاب استایلها میتوانند به سلامت روانی افراد آسیب برسانند. بهعنوان مثال، وسواسهای زیبایی در میان برخی زنان محجبه دیده میشود؛ یعنی فردی که حجاب دارد، ممکن است مجبور شود که روسری، ساق دست، کیف و کفش خود را به طور کامل با هم ست کند و اگر این هماهنگی برقرار نشود، اعتماد به نفسش کاهش یابد و در جامعه احساس راحتی نکند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر این وسواسها به حدی برسد که سلامت فردی را تحت تاثیر قرار دهد، قطعاً این نوع حجاب استایل نه تنها کمککننده نیست بلکه مضر نیز خواهد بود.
بالایی در پایان این بخش تأکید کرد: مسائل را نباید مطلق دید. گاهی حجاب استایلها میتوانند مفید باشند؛ به عنوان مثال چادرهای سنتی که نسل گذشته استفاده میکردند، معمولاً دست و پاگیر بودند و نیاز به مهارت خاصی داشتند. اما طراحیهای جدیدی به وجود آمده که چادرهایی با آستین دارند و دست خانمها باز است. این نوع حجاب استایل نه تنها مضر نیست بلکه مفید است، چون مقتضیات زمان و مکانهای مختلف حضور زنان را فراهم میکند.
وی افزود: یا مثلاً در محیطهای تخصصی مانند بیمارستانها، لباسهایی که استفاده میشود در دنیا مرسوم است و اگر بتوانیم مدلی طراحی کنیم که هم مناسب محیط بیمارستان باشد و هم حریم حجاب را رعایت کند، مفید خواهد بود.
در ادامه، این استاد دانشگاه به ارتباط سبک زندگی با حجاب استایل پرداخت و گفت: سبک زندگی ما، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، تحت تأثیر باورها و اندیشههایمان قرار دارد. دو جریان اصلی اندیشهساز در جهان امروز وجود دارد: جریان توحیدی و جریان شرک.
بالایی توضیح داد: شرک در اینجا به معنای بتپرستی نیست، بلکه بیشتر به نظام لیبرال سرمایهداری اشاره دارد که در قالبی نوین در دنیا ظاهر شده است. در مقابل، جریان توحیدی، به ویژه در قالب تفکر اسلامی، با رویکردی ضد استعمار و ضد استبداد مطرح است.
وی این تقابل را در پس زمینه جنگهای منطقهای، از جمله جنگ میان اسرائیل و ایران، نیز مرتبط دانست و گفت: در نظام لیبرال سرمایهداری، هدف اصلی لذت بردن و مصرف بیشتر است. دین هم در این نظام به نحوی به کار گرفته میشود که زندگی دنیا را بهبود بخشد و توجهی به آخرت ندارد.
این مدرس دانشگاه در مقابل، جریان توحیدی را اینگونه شرح داد: در این اندیشه، دنیا مسیری است برای رسیدن به آخرت و انسان هدفی بزرگتر از لذتهای دنیوی دارد. انسان آفریده شده است تا به کمالات الهی برسد و صفات الهی را در خود پرورش دهد.
بالایی افزود: این دو جریان تفاوتهای بنیادینی دارند؛ نظام لیبرال سرمایهداری بر لذت و مصرف تأکید دارد و حتی از دین برای اهداف خود بهره میبرد.
وی درباره تأثیر این دیدگاه بر حجاب گفت: در این نظام، انواع مدلهای شال، روسری، چادر و مانتو به گونهای تبلیغ میشود که حجاب به ابزاری برای مصرف بیشتر و خودنمایی تبدیل شود.
بالایی با اشاره به شعارهای فریبندهای مانند «حجاب را زیبا کنیم تا نوجوانان رغبت پیدا کنند»، تصریح کرد: این مسئله باعث شده که حجاب از یک ارزش اسلامی که قرار بود زن مسلمان را از دغدغههای ظاهری و خودنمایی دور کند، به ابزاری برای مصرف و رقابت ظاهری تبدیل شود.
وی افزود: زن مسلمان باید لباس مرتب و آراسته بپوشد، اما وقتی حجاب به محصولی برای مد و مصرف تبدیل میشود، هزینههای فرهنگی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه نظام سرمایهداری از حجاب به منظور افزایش مصرف بهره میبرد، گفت: مدام تبلیغ میشود که باید زیباتر باشی، مدلهای جدیدتری داشته باشی، و این چرخه هیچگاه پایان نمییابد.
بالایی ادامه داد: وقتی حجاب به این شکل مصرفی شود، اساس فلسفه و ارزش اسلامی آن زیر سؤال میرود و زن مسلمان به جای تمرکز بر رشد معنوی و اثرگذاری اجتماعی، گرفتار دغدغههای ظاهری و خودنمایی میشود.
وی یادآور شد: مسئله مهم این است که ما زیر پرچم کدام جریان قرار داریم؛ جریان توحیدی یا جریان لیبرال سرمایهداری؟ صرف استفاده از پوشش اسلامی کافی نیست، بلکه باید به مبانی و فلسفه پشت آن توجه کنیم.
این مدرس دانشگاه در ادامه تأکید کرد که مهم است در هر قدمی که برای رعایت حجاب برمیداریم، بدانیم در کدام جریان فکری قرار داریم.
بالایی با اشاره به جملهای از امام خمینی گفت: «چه بسا فردی با نماز خواندن به جهنم رود و دیگری با بیل زدن و چاه کندن به بهشت برسد.» این جمله نمادی است از اهمیت اندیشه توحیدی نسبت به ظواهر رفتاری.
وی توضیح داد: ممکن است زنی که ظاهراً حجاب را رعایت نمیکند اما در جریان اندیشه توحیدی باشد، در نهایت به حجاب هم برسد. برعکس، زنی با حجاب ظاهری ممکن است در جریان اندیشهساز لیبرال سرمایهداری باشد و از حجاب خود برای اهداف آن جریان استفاده کند.
این پژوهشگر اجتماعی خاطرنشان کرد: بنابراین، هر قدمی که برای حفظ حیا، عفت و عقلانیت زن برمیداریم باید با دقت بررسی کنیم که در کدام جریان قرار داریم؛ آیا تحت تأثیر اندیشهساز لیبرال سرمایهداری هستیم یا جریان توحیدی.
بالایی سپس به اهمیت سلامت فردی پرداخت و گفت: سه نوع سلامت برای ما اهمیت دارد: سلامت جسم، سلامت روان و سلامت دین.
او افزود: برای سلامت روان، فرد باید به سطحی از عزت نفس و خودباوری برسد که برای حضور مؤثر در اجتماع نیازی به حواشی ظاهری و پیچیده نداشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان اینگونه ادامه داد: یعنی وقتی فرد به این مرحله برسد، دیگر نیاز ندارد برای اثرگذاری در جامعه لباس و ظاهری خاص و مد روز داشته باشد. اگر کسی همواره در تلاش است با الگوهای ذهنی و کلیشههای تصویری خود را تطبیق دهد، نشاندهنده فقدان احساس پر بودن درونی و سلامت روان است.
بالایی هشدار داد: این مسئله سلامت روان زنان را تهدید میکند. اگر فرد بتواند لباس تمیز و مرتب بپوشد و سلامت روانش آسیب نبیند، معمولاً آزادگی و رهایی در مواجهه با مسائل اجتماعی دارد و میتواند راحت با شرایط مختلف کنار بیاید.
وی یادآور شد: اما اگر فرد احساس کند که بدون لباس یا مدل خاص، برای حضور در اجتماع کافی نیست، این علامت هشداری برای خود او و کسانی است که در حوزه تربیت و آموزش فعالیت میکنند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به پرسشی درباره نگاهش به مدلهای مختلف حجاب و «حجاب استایل» گفت: واقعیت این است که ما نباید به افراد یک الگوی ثابت و قطعی دیکته کنیم که دقیقاً مطابق همان سبکی باشد که قرآن یا تفکر اسلامی توصیه کرده است.
بالایی افزود: ظرفیتها و شرایط افراد با هم متفاوت است. ممکن است یک خانم توان و ظرفیت پوشیدن چادر را داشته باشد، اما دیگری نداشته باشد. اگر بخواهیم همه را مجبور کنیم چادر بپوشند، در واقع به تفاوتهای فردی توجه نکردهایم و حتی ممکن است حق پوشیدن مانتو مناسب را هم از آنها بگیریم.
وی تأکید کرد: توان، ظرفیت، پیشفرضها و الگوهای ذهنی هر فرد نسبت به مسائل دینی و همچنین شرایط محیطی بسیار اهمیت دارد. مثلاً یک خانم جراح در اتاق عمل امکان پوشیدن چادر را ندارد یا خانمهای مسلمان در اروپا به دلیل انگهای اجتماعی ممکن است نتوانند چادر بپوشند و به جای آن لباسی پوشیده اما غیرچادری انتخاب کنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین ما نیازی نداریم برای همه یک الگو طراحی کنیم. وقتی افراد احساس کنند آزادی انتخابشان محدود شده، ممکن است واکنشهای منفی نشان دهند و حتی قانونهای اجتماعی را عمداً نقض کنند، چون ممکن است آن قانون اساساً درست نباشد.
بالایی خاطرنشان کرد: به نظر من بهتر است تأکیدمان روی مسئله «حدود» باشد؛ یعنی هر زن و هر فرد مکلف است حدود اجتماعی و دینی را رعایت کند. بعد از آن میتوانیم روی فلسفه و کارکردهای حجاب تمرکز کنیم؛ مثلاً اگر حجاب رعایت شود چه تأثیرات اجتماعی و فردی خواهد داشت و اگر رعایت نشود چه تبعاتی دارد.
وی افزود: متأسفانه بخش مهمی از کار مربوط به فضایل اخلاقی مرتبط با حجاب، مانند عقلانیت، حیا و عفت به خوبی پرداخته نشده است. عقلانیت برای زنان بسیار مهم است؛ به آنها کمک میکند در هر موقعیت اجتماعی بدانند چه رفتاری و چه نوع پوششی مناسب است و چگونه این مسئله را مدیریت کنند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوالی درباره نقش رسانهها در مسئله حجاب و تأثیر آنها، گفت: رسانهها، چه رسانههای رسمی مثل صدا و سیما و چه فضاهای مجازی، نقش بسیار مهمی در شکلدهی الگوها و نگرشها دارند. رسانهها عرصهای وسیع برای نمایش افراد و مدلهای پوشش فراهم میکنند و همین مسئله میتواند هم فرصت و هم تهدید باشد.
بالایی افزود: مثلاً در کشورهای غربی سالهاست مسابقاتی تحت عنوان «زن سال» یا «الگوی زن» برگزار میشود که هدف آن مقابله با کلیشههای روانی در جامعه است. برای نمونه امسال زنی 60 ساله به عنوان زن سال انتخاب شده است تا پیام دهد زیبایی محدود به سن خاصی نیست و زنان در هر سن میتوانند زیبا و قابل تحسین باشند. اما نکته این است که در بسیاری از رسانهها، به ویژه در صدا و سیما، مجریان هر روز لباسهای متفاوتی میپوشند که این پیام مصرفگرایی را منتقل میکند؛ اینکه برای دیده شدن باید دائماً مدل لباس عوض کرد. این پیام به زنان جامعه منتقل میشود که باید مدام مصرف کنند و ظاهر خود را تغییر دهند تا مورد توجه قرار بگیرند.
وی درباره فضای مجازی گفت: در این فضاها نیز انگارههایی که سالها در ذهنها شکل گرفته و باور کردهایم که «مصرف بیشتر یعنی بهتر دیده شدن» تقویت میشود و این مسئله آسیبهای روانی زیادی به همراه دارد.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به سوال تعادل بین سنت و مدرنیته گفت: ما واقعاً نیازی نداریم که به زنان یک الگوی پوشش قطعی بدهیم یا بخواهیم مرز بکشیم که چادر یعنی زن سنتی و مانتو یعنی زن مدرن. این تقسیمبندیها ناشی از نبود عقلانیت در حوزه حجاب است.
بالایی توضیح داد: اگر عقلانیت در حجاب رشد پیدا کند و به بلوغ برسد، زن به راحتی میتواند در هر محیطی متناسب با آن شرایط پوشش مناسبی داشته باشد. مثلاً خانمی که در ایران چادر میپوشد، وقتی به اروپا میرود، ممکن است چادر نپوشد اما همچنان حجاب و حدود اسلامی را رعایت میکند. این یعنی تعادل بین سنت و مدرنیته با درک و عقلانیت امکانپذیر است.
وی افزود: ما نباید اجازه دهیم کلیشهها و الگوهای ذهنی که از بیرون به جامعه تزریق میشود، کار رسانهها و فضای مجازی، یا حتی برخی روزنامهها، روند صحیح پوشش را منحرف کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان گفت: باید روی فضایل اخلاقی که پشت حجاب هستند، مانند حیا، عفت، عقلانیت و مسئولیتپذیری اجتماعی تمرکز کنیم و فلسفه و کارکرد حجاب را برای مردم روشن کنیم. اگر افراد خود را به رعایت حجاب ملزم بدانند، محیط اجتماعیشان سالمتر و ایمنتر میشود.
بالایی در پایان تأکید کرد: کسی که به حریم اجتماعی احترام نمیگذارد، هم به خودش نامهربان است و هم نسبت به دیگران ایمن نیست. وقتی این فلسفه به عنوان فرهنگ اصیل جا بیفتد، میتوانیم تعادل مبارکی بین سنت و مدرنیته در پوشش و حجاب زنان ایجاد کنیم.
حجاب؛ از کلیشهسازی تا بازتعریف عقلانی
آنچه از این گفتوگو بهروشنی برمیآید، تأکید بر رویکردی عقلانی و متعادل در موضوع حجاب است؛ رویکردی که به جای تحمیل ظواهر واحد و کلیشهای، بر ارتقای فهم اخلاقی و فلسفی زنان از کارکردهای حجاب و پوشش تمرکز دارد. دکتر بالایی در این گفتوگو نشان میدهد که تحولات اجتماعی، رسانهای و حتی تغییر سبک زندگی، نباید ما را از هدف والاتر یعنی سلامت روان، عزت نفس، و استقلال فکری زنان دور کند.
در جهانی که رسانهها بهطور دائم الگوهای ظاهری و گاه ناپایدار را تبلیغ میکنند، تأکید بر رشد درونی، باور دینی و قدرت تحلیل در انتخاب پوشش میتواند راهکاری واقعبینانه و پایدار برای حفظ کرامت زن باشد. شاید زمان آن رسیده باشد که نگاه به حجاب، نه بهعنوان یک ابزار صرفاً بیرونی بلکه بهعنوان بخشی از هویت اخلاقی و اجتماعی زن در جامعه بازتعریف شود؛ نگاهی که در عین حفظ حدود، اجازه دهد هر زن با توجه به شرایط فردی، محیطی و اجتماعی خود، بهترین انتخاب را با آگاهی و اعتماد به نفس انجام دهد.