صنایع کوچک و متوسط، ستون فقرات اقتصاد ایران
در بستر تحولات اقتصادی ایران و مواجهه با چالشهای بزرگ نظیر بیکاری گسترده، نوسانات تورمی و رکود اقتصادی، صنایع کوچک و متوسط بهعنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال مغفولترین ارکان اقتصاد کشور مطرح میشوند. این بنگاهها، با ظرفیتهای بالقوه فراوان، نهتنها میتوانند گرهگشای مشکلات اشتغال و تولید باشند بلکه نقش مهمی در حفظ ارزش افزوده، تکمیل زنجیره تولید و جلوگیری از خروج سرمایههای اقتصادی به خارج از کشور ایفا میکنند.
با این حال، صنایع کوچک با مجموعهای از موانع و مشکلات ساختاری، مدیریتی و اداری روبهرو هستند که مانع از بهرهبرداری کامل از توان آنها میشود. در شرایطی که دولت و سیاستگذاران اقتصادی تمرکز بیشتری بر صنایع بزرگ دارند، نقش حیاتی صنایع کوچک و متوسط کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ امری که میتواند پیامدهای جدی برای پایداری اقتصاد ملی و اشتغال پایدار داشته باشد.
در این میان، گفتوگو با اقتصاددان برجسته و عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز، فرصتی طلایی است تا با نگاهی کارشناسی به وضعیت فعلی، چالشها و فرصتهای پیشروی صنایع کوچک و متوسط در ایران پرداخته و راهکارهای عملی برای حمایت هدفمند و توسعه پایدار آنها ارائه شود.
نقش حیاتی صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد ملی
دکتر مرتضی افقه ابتدا در پاسخ به اهمیت صنایع کوچک گفت: صنایع کوچک و متوسط بنگاههای اقتصادی هستند که عمدتاً از فناوریهای کاربرمحور استفاده میکنند. منظورم از فناوریهای کاربر این است که این صنایع نسبت به سرمایهگذاری، نیروی کار بیشتری بهکار میگیرند. این در مقابل بنگاههای بزرگ است که سرمایهبر بوده و از فناوریهای خودکار با نیروی کار کمتر استفاده میکنند.
وی ادامه داد: این ویژگی باعث شده که صنایع کوچک بهعنوان محل اشتغال نیروهای کار ساده، ماهر و نیمهماهر نقش کلیدی در اقتصاد کشور داشته باشند. با توجه به بیکاری گسترده در ایران و وجود نیروی کار فراوان با مهارتهای متوسط، صنایع کوچک بیشترین ظرفیت را برای جذب این نیروی کار دارند.
از نظر این کارشناس اقتصادی، این بنگاهها نهتنها در ایجاد اشتغال، بلکه در تولیدات گسترده و متنوع نقش مهمی ایفا میکنند که میتواند به کنترل تورم و جلوگیری از افزایش قیمتها کمک کند.
تکمیل زنجیره تولید و جلوگیری از خروج ارزش افزوده
افقه به رابطه مکمل بین صنایع بزرگ و صنایع کوچک اشاره کرد و توضیح داد: در ایران، صنایع بزرگ معمولاً تولیدکننده مواد اولیه و نیمهخام مانند پتروشیمی، فولاد و آلومینیوم هستند. اما این محصولات زمانی میتوانند ارزش افزوده بیشتری داشته باشند که زنجیره تولید آنها در داخل کشور تکمیل شود. این وظیفه بر عهده صنایع کوچک و متوسط است که محصولات نیمهخام را تبدیل به کالاهای نهایی کنند.
وی تأکید کرد: اگر این زنجیره داخلی تکمیل نشود، ارزش افزوده و فرصتهای اشتغال به خارج از کشور منتقل خواهد شد؛ بنابراین، حمایت از صنایع کوچک، به معنای تقویت کل زنجیره تولید و حفظ ارزش افزوده در داخل کشور است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز درباره اینکه چرا در کشورهای توسعهیافته صنایع کوچک بهعنوان موتور محرک اقتصاد شناخته میشوند، تصریح کرد: بهدلیل نقش آنها در اشتغالزایی و تولید متنوع، این صنایع در همه کشورها حتی کشورهای پیشرفته نقش مهمی دارند، اما برای کشور ما که مشکلات بیکاری و نیروی کار نیمهماهر بیشتر است، اهمیت این صنایع چندبرابر است.
مهمترین چالشهای پیش روی صنایع کوچک
با وجود اهمیت بالای صنایع کوچک، مشکلات و چالشهایی جدی پیش روی آنها قرار دارد. افقه در این باره توضیح داد: آمارها نشان میدهد که بسیاری از این بنگاهها تنها 40 تا 50 درصد ظرفیت خود را استفاده میکنند و حدود نیمی از ظرفیتشان بدون استفاده باقی مانده، این ضعف ظرفیت ناشی از مشکلات مختلفی ازجمله ناکارآمدی مدیریتی، سوءاستفادهها، نامهنگاریهای اداری پیچیده و فساد اداری است.
وی به وضعیت شهرکهای صنعتی اشاره کرد و گفت: اگر به شهرکهای صنعتی سری بزنید، خواهید دید بسیاری از سالنهای تولید یا کاملاً خالی هستند یا به انبار تبدیل شدهاند. این نشان میدهد بسیاری از سرمایهگذاریها بدون بهرهوری لازم انجام شده است.
حمایت یا توجه ویژه؟
این اقتصاددان شناختهشده با تأکید بر اینکه «حمایت» با آن معنای مرسوم همیشه کارساز نیست، گفت: آنچه صنایع کوچک بیشتر به آن نیاز دارند، «توجه ویژه» است. اگر این بنگاهها به افراد صاحب صلاحیت واگذار شوند، میتوانند بهصورت مستقل فعالیت کرده و بینیاز از حمایت مستقیم باشند. مشکل آنجاست که بخشی از این بنگاهها در اختیار افراد فاقد صلاحیت قرار گرفتهاند و همین امر آنها را محتاج حمایت کرده است.
افقه افزود: دولت باید تسهیلات ارزانقیمت و کمکهای هدفمند به این بنگاهها بدهد و از ایجاد موانع بروکراتیک (سلسله مراتب اداری) و فساد جلوگیری کند. بسیاری از مشکلات امروز صنایع کوچک به مدیریت ناکارآمد و فساد برمیگردد.
وی به نقش مهم بخش خصوصی، اتاقهای بازرگانی و نهادهای غیردولتی در حمایت از صنایع کوچک اشاره و بیان کرد: این نهادها میتوانند بهعنوان پل ارتباطی بین دولت و صنایع کوچک عمل کنند و در تسهیل امور، آموزش، بهبود مدیریت و بازاررسانی نقش کلیدی داشته باشند.
چشمانداز آینده صنایع کوچک در ایران
این استاد دانشگاه در پایان چشمانداز خود را چنین بیان کرد: متأسفانه با نگاه فعلی سیاستگذاران به تولید، چشمانداز روشنی نمیبینم. تولید در تصمیمگیریهای اقتصادی کشور در حاشیه قرار دارد و این امر بنگاههای کوچک و متوسط را که آسیبپذیرترند، در معرض خطر تعطیلی و ورشکستگی قرار میدهد.
افقه تأکید کرد: تا زمانی که فساد، ناکارآمدی مدیریتی و بیثباتی سیاستها ادامه داشته باشد، نمیتوان امید زیادی به رشد این صنایع داشت. لازم است تحولی اساسی در نگرش سیاستگذاران ایجاد شود تا صنایع کوچک بتوانند به جایگاه واقعی خود برسند.
لزوم تحولی بنیادین در حمایت و مدیریت صنایع کوچک برای توسعه پایدار اقتصاد ایران
در پایان باید گفت؛ صنایع کوچک و متوسط بدون شک یکی از ستونهای اصلی اقتصاد کشور ما هستند؛ بخشهایی که میتوانند نقش تعیینکنندهای در ایجاد اشتغال، افزایش تولید داخلی و پایداری اقتصادی ایفا کنند. این صنایع بهواسطه فناوری کاربرمحور و نیاز بالا به نیروی کار، ظرفیت بالایی برای جذب نیروهای کار ساده، ماهر و نیمهماهر دارند که در شرایط فعلی کشور ما بسیار مهم و حیاتی است. با این حال، مشکلات متعددی ازجمله مدیریت ناکارآمد، فساد اداری، موانع اداری و حمایتهای نابهجا و غیرهدفمند موجب شده تا بخش قابل توجهی از ظرفیت این صنایع بدون استفاده بماند و بسیاری از واحدهای تولیدی در آستانه تعطیلی قرار گیرند. این امر نهتنها فرصتهای شغلی را کاهش میدهد بلکه باعث خروج سرمایه و ارزش افزوده از چرخه تولید داخلی میشود.
از طرف دیگر، نگاه غالب سیاستگذاران به تولید و صنایع کوچک هنوز در سطح مناسبی نیست و تولید اغلب در تصمیمگیریها در حاشیه قرار دارد؛ وضعیتی که آینده این بخش را در هالهای از ابهام قرار داده است.
بنابراین، برای آنکه صنایع کوچک و متوسط بتوانند نقش واقعی خود را در توسعه پایدار و رونق اقتصادی کشور ایفا کنند، نیازمند تغییرات ساختاری و رویکردی جدی در سطح سیاستگذاری هستیم. لازم است دولت و نهادهای مربوطه با حذف موانع اداری، ایجاد فضای شفاف و سالم اقتصادی، حمایتهای هدفمند و ارتقای مهارتهای مدیریتی فعالان این بخش، شرایط را برای بهرهوری بهتر فراهم آورند.
همچنین، مشارکت مؤثر بخش خصوصی، اتاقهای بازرگانی و نهادهای غیردولتی میتواند نقش مکمل و تعیینکنندهای در بهبود وضعیت صنایع کوچک داشته باشد. تنها با همکاری همگانی و اتخاذ سیاستهای هوشمندانه میتوانیم آیندهای روشن و پایدار برای این بخش حیاتی اقتصاد رقم بزنیم.
در پایان، به اعتقاد نگارنده، اگر اراده جدی و نگاه همهجانبه نسبت به صنایع کوچک شکل گیرد، این بخش میتواند به موتور محرک اقتصاد ایران تبدیل شود و راه را برای تحقق اشتغال فراگیر و رشد اقتصادی هموار سازد.