گسترش حضور معتادان در فضاهای عمومی هشداری برای امنیت اجتماعی و سرمایه فرهنگی
یک پژوهشگر اعتیاد معتقد است که حضور روزافزون معتادان در فضاهای عمومی نهتنها آرامش خانوادهها را تهدید میکند، بلکه کودکان و نوجوانان را نیز در معرض کنجکاوی و تجربه مصرف مواد قرار میدهد. اگر سیاستهای حمایتی و درمانی بهطور جدی اجرا نشود، این مکانها به پاتوق معتادان تبدیل خواهند شد و سرمایه اجتماعی جامعه کاهش مییابد.
این روزها قدمزدن در یک پیادهراه یا پارک دیگر آن آرامش سالهای گذشته را ندارد. خانوادههایی که برای ساعتی تفریح و استفاده از هوای آزاد به فضای سبز میروند، با صحنههایی روبهرو میشوند که آرامش را از ذهنشان میرباید. مردانی که گوشهای نشسته و سیگار دستپیچ دود میکنند، جوانانی که گروهی در حال مصرف مواد روانگرداناند و معتادانی که با چهرههایی تکیده و بیپناهی آشکار، در کنار خانوادهها و کودکان نشستهاند. این تصویر برای بسیاری از شهروندان نهتنها دلهرهآور است، بلکه پرسشی جدی را پیش میکشد؛ چه شد که مصرف مواد از خلوتخانهها و پاتوقهای پنهانی به قلب فضاهای عمومی شهرها کشیده شد؟
موضوع تنها به منظر شهری یا زیبایی پارکها محدود نمیشود. حضور مصرفکنندگان مواد در معابر عمومی، لایههای عمیقتری از جامعه را درگیر میکند؛ از احساس امنیت خانوادهها گرفته تا تربیت و سلامت روانی نسل جوان. وقتی نوجوانی در پارک شاهد مصرف مواد است، کنجکاویاش برانگیخته میشود و احتمال دارد روزی همین کنجکاوی، سرآغاز مسیری پرخطر گردد. از سوی دیگر، برای بسیاری از شهروندان، دیدن چنین صحنههایی نمادی از ضعف سیاستگذاری و ناکارآمدی دستگاههای مسئول در حوزه اعتیاد است.
به همین دلیل، موضوع حضور معتادان در فضاهای عمومی دیگر یک مسئله صرفاً فردی یا حتی شهری نیست، بلکه بهعنوان یک آسیب اجتماعی فراگیر باید در سطح ملی مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت روشنتر اعتیاد سالهاست که بهعنوان نخستین آسیب اجتماعی کشور شناخته میشود و اکنون با ورود آن به فضاهای عمومی، ابعاد تازهای پیدا کرده است.
برای بررسی این مسئله و فهمیدن ریشهها و پیامدهای آن، با پژوهشگر حوزه اعتیاد و مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر گفتوگویی انجام دادهایم. او در این گفتوگو نهتنها از دلایل گسترش حضور معتادان در فضاهای عمومی سخن میگوید، بلکه نسبت به آینده امنیت اجتماعی و سرمایه فرهنگی جامعه هشدار میدهد.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
* دو چهره متفاوت از معتادان در فضای عمومی
سعید صفاتیان در ابتدای سخنانش توضیح داد که همه افراد معتادی که در پارکها یا پیادهراهها دیده میشوند، یکسان نیستند و گفت: میتوان این افراد را به دو دسته تقسیم کرد؛ نخست کسانی که وضعیت مالی نسبتاً مناسبی دارند و در زمره معتادان معمولی طبقهبندی میشوند. این گروه اغلب جوان یا نوجوان بوده و گرایش بیشتری به مصرف مواد روانگردان، بهویژه حشیش، دارند. زمان مصرف این افراد معمولاً عصرها و بهخصوص در روزهای تعطیل است.
وی ادامه داد: اما دسته دوم، معتادان متجاهر یا خیابانی هستند؛ این گروه هیچ سرپناه و شغلی ندارند، از حمایت خانواده و اجتماع محروماند و به ناچار مصرف مواد خود را در معابر عمومی انجام میدهند. مواد مصرفی آنان معمولاً از نوع مخدرهای سنگین مانند تریاک و حتی هروئین است. این افراد اغلب در خانههای نیمهکاره، ساختمانهای متروکه یا در گوشهوکنار پارکها و کوچهها سرپناهی موقت برای خود میسازند.
این پژوهشگر اعتیاد با تأکید بر ارتباط مستقیم شرایط جامعه با اعتیاد گفت: هرچه وضعیت اقتصادی بدتر شود و نظام درمانی و حوزه مبارزه با مواد مخدر ضعیفتر عمل کنند، تعداد معتادان متجاهر بیشتر خواهد شد. بسیاری از معتادان معمولی وقتی بهدلیل اعتیاد یا بحرانهای مالی خانواده، شغل و سرپناه خود را از دست میدهند، به خیابان رانده و به معتاد متجاهر تبدیل میشوند.
صفاتیان اعتیاد را نخستین آسیب اجتماعی کشور دانست و افزود: اعتیاد با همه پدیدههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پیوند دارد، نمیتوان این معضل را جدا از ساختارهای کلان جامعه بررسی کرد. هر چقدر در بخشهای مذکور ضعف و خلل بیشتر باشد، اعتیاد هم بیشتر خواهد بود.
* تهدید امنیت عمومی و اثرگذاری بر کودکان
وی یکی از مهمترین پیامدهای حضور معتادان در فضاهای عمومی را کاهش احساس امنیت دانست و در اینباره توضیح داد: وقتی شهروندان در پارکها با صحنه مصرف مواد مواجه میشوند، ناخودآگاه به ضعف سیستم حکمرانی و ناکارآمدی دستگاههای مسئول پی میبرند. این موضوع اعتماد عمومی را خدشهدار میکند.
مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر نسبت به تأثیر این وضعیت بر کودکان و نوجوانان هشدار داد: نوجوان وقتی مصرف مواد را از نزدیک میبیند، با کنجکاوی میپرسد این ماده چیست و چرا استفاده میشود. همین کنجکاوی میتواند آغاز تجربه مصرف باشد. هرچند آمار چنین مواردی بالا نیست، اما بهعنوان یک زنگ خطر جدی باید مورد توجه قرار گیرد.
صفاتیان با انتقاد از رویکردهای موجود در درمان معتادان خیابانی گفت: اینکه فرد معتاد را سه یا 6 ماه در مرکزی نگه داریم و بعد رهایش کنیم، درمان محسوب نمیشود. این رویکرد بیشتر شبیه پاک کردن صورتمسئله است.
وی سپس با اشاره به تجربه کشورهای موفق افزود: در دنیا برنامههای کاهش آسیب اجرا میشود و در نتیجه فرد بهتدریج شرایط بازگشت به جامعه را پیدا میکند.
این تحلیلگر حوزه اعتیاد همچنین یادآور شد: در ایران نیز بین سالهای 1380 تا 1391 دو برنامه کارشناسی مؤثر در زمینه کاهش آسیب اجرا شد. به این صورت که تیمهای پزشک و روانشناس به پاتوقهای معتادان میرفتند، آموزش میدادند و حمایتهای اجتماعی، حقوقی و درمانی فراهم میکردند، آنها نیز افراد دیگری از معتادان را مجاب کرده و نتایج مثبتی صورت میگرفت، اما متأسفانه طی یک دهه اخیر این روند بسیار ضعیف شد و اکنون برنامههای کاهش آسیب تقریباً به حاشیه رانده شدهاند.
* هزینههای سنگین، موفقیت ناچیز
به گفته صفاتیان، سیاستهای پاکسازی و جمعآوری معتادان بههیچوجه بازدهی مطلوبی نداشتهاند؛ میزان موفقیت این طرحها زیر دو تا سه درصد است. این در حالی است که میلیاردها تومان هزینه صرف میشود. اگر همین هزینهها در اختیار سازمانهای مردمنهاد یا بخش خصوصی قرار گیرد تا برنامههای کارشناسی اجرا کنند، نتیجه بسیار بهتری خواهد داشت.
وی هشدار داد که اگر روند کنونی ادامه یابد، فضاهای عمومی به تدریج به محل مصرف مواد تبدیل خواهند شد. در چنین شرایطی، خانوادهها کمتر در این مکانها حضور مییابند و در نتیجه، فضاهای عمومی کارکرد اصلی خود را از دست میدهند. این وضعیت به معنای بروز انزوای اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی در کشور است.
این پژوهشگر اعتیاد در پایان تأکید کرد که بدون تغییر جدی در سیاستها، نهتنها امنیت و آرامش شهروندان از دست خواهد رفت، بلکه شکافهای اجتماعی نیز عمیقتر خواهد شد.
* جمعبندی و چشمانداز
در پایان باید گفت؛ گسترش حضور معتادان در فضاهای عمومی، موضوعی است که ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را درگیر کرده و نشاندهنده ضعف سیاستها و خلأهای حمایتی در کشور است. همانطور که سعید صفاتیان هشدار میدهد، ادامه روند کنونی نهتنها امنیت خانوادهها و کودکان را تهدید میکند، بلکه فضاهای عمومی را به پاتوق معتادان تبدیل کرده و سرمایه اجتماعی جامعه را کاهش میدهد.
این موضوع فراتر از آمار و تحلیلهای کارشناسی است. چند روز پیش در یک فضای سبز شاهد صحنهای شبیه تصویر هشداردهنده صفاتیان بودم؛ یک معتاد در حال مصرف مواد بود و کودکان بهراحتی او را میدیدند، نکته قابل تأملتر این بود که بچهها با وسایلی که در دست داشتند، ادای او را درمیآوردند. وقتی با مادرانشان صحبت کردم، با ابراز نگرانی گفتند: «این معتادها اینجا را به پاتوق خود تبدیل کردهاند؛ چه کار کنیم که بچههایمان نبینند؟» این صحنهها، عمق آسیب اجتماعی و اثر مستقیم حضور معتادان در فضاهای عمومی را بهطور ملموس نشان میدهد.
با این حال، امیدواریهایی نیز وجود دارد. استانداری همدان اخیراً طرح بازآفرینی معتادان را در دستور کار قرار داده؛ برنامهای که هدف آن بازگرداندن معتادان به جامعه از طریق آموزش، حمایتهای اجتماعی و درمان کارشناسی است. اجرای موفق این طرح میتواند نقطه عطفی باشد، اما برای تأثیر واقعی، نیاز است شهروندان آن را بهطور ملموس در خیابانها، پارکها و فضاهای عمومی ببینند؛ یعنی تغییر باید در زندگی روزمره مردم قابل مشاهده باشد، نه صرفاً در گزارشهای اداری و آمارها.
در نهایت، موفقیت هر برنامهای در حوزه کاهش آسیب و بازآفرینی معتادان تنها در صورتی ممکن است که دستگاههای مسئول، سازمانهای مردمنهاد و جامعه محلی با هم همکاری کنند و سیاستها بر پایه دادهها و برنامههای کارشناسی شکل گیرد. وقتی این همکاری محقق شود، میتوان امیدوار بود که فضاهای عمومی دوباره برای خانوادهها و کودکان امن و آرام شوند و جامعه به مسیر بازتوانی و سلامت اجتماعی بازگردد.