وقتی بیتوجهی به تار مویی، کار دستمان میدهد
آوردهاند که حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در بستر شهادت به اسما فرمودند که دوست ندارم مرا در تابوتهایی بگذارند که برای حمل اموات استفاده میشوند، چون دیواره ندارند و هنگام جابهجایی جنازه، حجم بدن میت بر دیگران عیان است؛ اسما گفت در حبشه که بودم از تابوتهایی برای حمل جنازه استفاده میکردند که دیواره داشت و حجم بدن میت دیده نمیشد، اگر میپسندید یکی از آن تابوتها برای شما بسازم. این پیشنهاد مورد استقبال حضرت زهرا (س) قرار گرفت و اسما چنین تابوتی ساخت و مورد دعای آن بانوی دو عالم قرار گرفت.
این ماجرا و نگرش را مقایسه کنید با افراد و گرایشهایی که با پیشه کردن تساهل و تسامح بیجا، بعد از انقلاب اسلامی متدینین و انقلابیون راستین را مورد تقبیح و مذمت قرار داده و میدهند و میگویند: «به بیرون بودن یک تار مو حساس نباشید!» که در پی همین تسامح وضعیت جامعه رو به ابتذال رفته؛ حال این خودشیفتههایِ فیلسوفنما بیایند و جواب برهنگیهای موجود را بدهند.
البته درصد زیادی از مردم فهیم ایران اسلامی ما آن اظهارات بیجا و کوتهبینانه را نپذیرفته و با تمسک به احکام الهی، هم خود عامل به پاکدامنی و عفاف بوده و هم دیگران را به رعایت آن دعوت و تشویق میکنند؛ اما واقعیت این است که درصدی، گرچه ناچیز، نادانسته و عده نادری هم برنامهریزیشده، در موقعیتهای خاص درحال ترویج بیبندوباری و ابتذال در جامعه هستند و برخی هم یکسره میگویند برخورد قهرآمیز پاسخگو نیست و باید کار فرهنگی کرد! اما برای آنچه ضروری اعلام میکنند هم هیچگونه قدمی برنمیدارند؛ البته از موتورسواری بانوان بهشدت خوشحال میشوند!
ما در جامعه پروفسورهای خودخواندهای داریم که نمیتوانند بفهمند چرا احکامی با عنوان مکروه در بین احکام الهی پنجگانه داریم؛ ما نباید حتی به این گناهان نزدیک شویم، زیرا اگر کسی دچار چنین رفتارهایی باشد که مکروه هستند، دل و رفتارش برای انجام گناهان بزرگ آمادگی پیدا میکند و اگر ما تار مویی را که عیان بودنش برای نگاه مرد نامحرم نهی شده، هیچ بینگاریم و ندانیم که کوچک شمردن گناه کوچک، گناه کبیره است، چنین میشود که امروز شاهد قربانی شدن برخی جوانان و نوجوانانی هستیم که مادران فردای جامعه ما هستند و متأسفانه دامنه این برهنگی و ابتذال اگرچه کُند، اما رو به افزایش است و بهشدت درحال متضرر شدن هستیم.
این قصه تلخ، بهنوعی اجازه دادن و فرصتسازی است که تخم مرغ دزدان را شتردزد میکند و در فرداها باید انواع هزینهها را خوبان جامعه بدهند، همانهایی که از روزهای نخست و بروز اینگونه معضلات، خواهان اقدام برای پیشگیری هستند و همان پروفسورنماها بهجای مذمت خود، این خوبان را زیر سؤال میبرند که شما چنین و چنان کردید که اینگونه شد! درحالی که خود این روشنفکرنماها در برخورد با اینگونه معضلات، دست روی دست میگذارند و بستانکار هم بوده و هستند!