گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:97232
بازخوانی پُرهزینه‌ترین تجربه دیپلماسی معاصر ایران؛

هم چوب را خوردیم، هم پیاز را

زهره پوروهابی
هم چوب را خوردیم، هم پیاز را

در حافظه جمعی ایرانیان، ضرب‌المثل «هم پیاز را خورد، هم چوب را» به‌خوبی حکایت از آن دارد که کسی به‌جای یک تصمیم حساب‌شده، چنان عمل می‌کند که هم زیان می‌برد و هم از تنبیه در امان نمی‌ماند؛ امروز پرونده هسته‌ای ایران و سرنوشت برجام، مصداق روشن همین حکایت است.
از سال 1392 امید به رفع تحریم‌ها و گشایش اقتصادی با آغاز مذاکرات جدی ایران و گروه 1+5، بالا گرفت؛ حاصل این گفت‌وگوها توافقی بود که در تیرماه 1394 به امضا رسید و با نام «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام شناخته شد؛ هدف اعلام‌شده آن روشن بود: محدودسازی بخشی از برنامه هسته‌ای ایران در برابر لغو تحریم‌های اقتصادی. ایران از همان روز نخست به تعهدات خود عمل کرد؛ ذخایر اورانیوم کاهش یافت، قلب رآکتور اراک با بتن پُر و صدها سانتریفیوژ از مدار خارج شد. گزارش‌های پیاپی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در فاصله 2016 تا 2018، گواهی می‌داد که ایران حتی فراتر از متن توافق، به بندهای برجام پایبندی نشان داده است.
بااین‌حال آنچه در عمل نصیب ایران شد، چیزی جز سایه‌ای از وعده‌های روی کاغذ نبود. بانک‌های بزرگ بین‌المللی به‌دلیل ترس از جریمه‌های آمریکا، حاضر به همکاری با ایران نشدند، سرمایه‌گذاری‌های خارجی که قرار بود میلیاردها دلار به اقتصاد کشور تزریق کنند، هرگز تحقق نیافتند و حتی فروش نفت ایران نیز هیچ‌گاه به سطح پیشین بازنگشت. دولت ترامپ در اردیبهشت‌ماه 1397 با خروج یک‌جانبه از برجام، تیر خلاص را زد و سیاست فشار حداکثری را آغاز کرد؛ تحریم‌های نفتی و بانکی به‌طور کامل بازگشت و اقتصاد ایران وارد یکی از دشوارترین دوره‌های خود شد.
برآوردهای رسمی و غیر رسمی نشان می‌دهد که تنها در فاصله 1397 تا 1401، ایران بیش از 100 میلیارد دلار از درآمدهای بالقوه نفتی را از دست داده است؛ در همین دوره تورم نقطه‌به‌نقطه به بالای 40 درصد رسید و ارزش ریال بارها سقوط کرد. فشار معیشتی بر مردم به‌طور مستقیم از دل این تحریم‌ها بیرون آمد؛ یعنی درحالی که ایران زیر بار تعهدات هسته‌ای بود، کوچک‌ترین بهره اقتصادی نصیب کشور نشد.
هزینه‌ها اما فقط اقتصادی نبود. برنامه هسته‌ای ایران سال‌ها عقب افتاد؛ رآکتور اراک که می‌توانست یکی از پیشرفته‌ترین مراکز علمی کشور باشد، به تعطیلی کشانده شد و هزاران سانتریفیوژ نسل جدید که با سرمایه و دانش بومی ساخته شده بودند، از مدار خارج شدند. درحالی که زمان و سرمایه صرف بازسازی آن زیرساخت‌ها می‌شد، ترورها و خرابکاری‌های گسترده نیز زخم دیگری بر پیکر این برنامه ملی بود. شهادت دکتر شهریاری، علیمحمدی، احمدی‌روشن و درنهایت محسن فخری‌زاده، تنها بخشی از هزینه انسانی این مسیر بود. از سوی دیگر حملات سایبری نظیر استاکس‌نت و انفجارهای مشکوک در نطنز، بارها چرخ توسعه هسته‌ای ایران را متوقف کرد.
با روی کار آمدن دولت بایدن، امیدی هرچند اندک به احیای توافق شکل گرفت؛ چندین دور مذاکره در وین برگزار شد، اما نبود اراده واقعی برای رفع تحریم‌ها و پافشاری ایران بر دریافت تضمین معتبر، سبب شد گفت‌وگوها به بن‌بست برسد. اوج وقاحت غرب تا بدان‌جا بود که در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ درحالی که روند مذاکرات همچنان ادامه داشت، اسرائیل به ایران حمله کرد و آمریکا با هواپیماهای B2، تأسیسات هسته‌ای ایران را مورد هجوم قرار داد. اگرچه جنگ 12 روزه برای ایران پیروزی مقتدرانه به همراه داشت، اما شهادت‌ها و خسارت‌ها بیش از گذشته نشان داد که این سگ زرد و شغال‌های اطرافش، قابل اعتماد نیستند و سرانجام در جلسه شورای امنیت، اروپا و آمریکا عملاً همه تحریم‌های سازمان ملل را بازگرداندند. به این ترتیب ایران پس از سال‌ها پایبندی و امتیازدهی، خود را در نقطه‌ای دید که نه‌تنها دستاوردی نصیبش نشده، بلکه تحریم‌ها شدیدتر از گذشته، بازگشته‌اند.
حال نیک بنگریم ایران در این مسیر پُرپیچ‌وخم چه به‌دست آورده است؟ از یک‌سو دانش بومی خود را سال‌ها متوقف کرده، از سوی دیگر صدها میلیارد دلار هزینه اقتصادی پرداخته، همچنین سرمایه انسانی و امنیتی‌اش آسیب دیده و درنهایت با همان فشارها و تحریم‌ها، دست به گریبان است. به زبان ساده، ایران هم امتیاز داد و هم محدودیت پذیرفت، هم فشار اقتصادی را تحمل کرد و هم حملات امنیتی را؛ درنتیجه ما هم چوب را خوردیم و هم پیاز را.
مسئله امروز ایران اما نه‌فقط بازخوانی گذشته، بلکه پرسش از آینده است.
آیا باید بازهم به وعده‌های تکراری اروپا و آمریکا دل بست؟ یا وقت آن است که سیاست خارجی کشور با اتکا بر ظرفیت‌های منطقه‌ای، روابط راهبردی با شرق و توان داخلی بازتعریف شود؟ مردم ایران که سنگین‌ترین بار این هزینه‌ها را به دوش کشیده‌اند، حق دارند بدانند سیاست‌گذاری کشور در برابر چنین تجربه‌ای چه تغییر بنیادینی خواهد کرد. اگر قرار است این چرخه باطل دوباره تکرار نشود، باید این‌بار مسیر به‌گونه‌ای انتخاب شود که نه پیازی در کار باشد و نه چوبی.
وضعیت امروز همان حقیقتی است که از ابتدا پیر و فرزانه ما در خشت خام دیده بود و بارها متذکر شده بود که غرب قابل اعتماد نیست و به‌هیچ‌وجه پایبند تعهداتش نخواهد بود؛ اما متأسفانه جریان شیفته غرب که بدیهیات را هم نمی‌خواهد در آینده ببیند، همچون تشنه دورمانده از آب، به دنبال سراب وعده‌های آمریکا و اروپا می‌دود و متأسفانه هزینه آن را هم مردم باید پرداخت کنند... بعد از مدتی هم طلبکارانه سر بلند کرده و بازی دیگری را شروع می‌کنند!

ارسال نظر

سوال: بزرگ‌ترین سیاره؟ Moshtari

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار