99 درصد بودجه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان خرج هتل و واسطهها میشود، نه هنر
جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی ایران است که سالهاست با بودجههای میلیاردی، حمایتهای دولتی و تبلیغات گسترده برگزار میشود. هدف اولیه این جشنواره، تقویت تئاتر کودک و نوجوان، ایجاد ویژند فرهنگی برای همدان و فراهم کردن بستری برای رشد هنرمندان جوان و گروههای نمایشی بود. با این حال، در عمل پرسشهای جدی درباره کارکرد واقعی آن مطرح است؛ آیا سرمایهگذاری کلان، دستاوردهای ملموس و پایدار فرهنگی به همراه داشته؟ آیا جشنواره توانسته جریان مستمری از تولید و اجرای آثار با کیفیت ایجاد کند یا صرفاً محلی برای هزینههای جانبی و تشریفات پرهزینه شده است؟
با وجود استقبال مخاطبان حرفهای و خانوادههای علاقهمند، آثار نمایشی اغلب محدود به چند روز اجرا هستند و پس از پایان جشنواره، اثر ماندگار و جریانساز چندانی از آنها باقی نمیماند. این وضعیت نهتنها انتظارات جامعه هنری را برآورده نمیکند، بلکه پرسش جدی درباره نحوه مدیریت بودجه و سیاستهای حمایتی جشنواره مطرح و ضرورت بازنگری در سازوکارها را آشکار میکند.
برای بررسی دقیق این موضوع و سنجش واقعیتهای جشنواره، به سراغ نمایشنامهنویس و کارگردان شناختهشده ملایری رفتیم. او با تجربه حضور در فستیوالهای معتبر بینالمللی و آشنایی عمیق با سازوکارهای جشنوارهها، دیدگاههای انتقادی و دقیقی نسبت به روند برگزاری این رویداد در همدان ارائه و با اشاره به نحوه مدیریت بودجه، کیفیت آثار، مشکلات داوری و ساختار اجرایی جشنواره، تصویری روشن از فاصله میان اهداف اعلامشده و واقعیتهای عملی این رویداد فرهنگی ترسیم کرد.
آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتوگو با وی است:
محمد قاسمی در ابتدای سخنان خود با اشاره به هزینههای صرفشده برای جشنواره تئاتر و دستاوردهای آن بیان کرد: اگر هزینههای کلان جشنواره بهدرستی مدیریت شود، میتواند نتایج فرهنگی ارزشمندی به همراه داشته باشد. عدد کل بودجه در مقیاس کشوری زیاد نیست، اما متأسفانه نحوه خرجکرد آن غلط است. بیشتر این هزینهها صرف امور جانبی میشود و سهم اندکی به تولید اثر نمایشی واقعی میرسد. اگر مدیریت درست باشد، حتی با همین بودجه فعلی میتوان بازدهی چندبرابری داشت.
به گفته وی، کیفیت آثار نمایشی در سالهای اخیر پایین آمده و دلیل آن ساختار غلط حمایتهاست. گروههای نمایشی اغلب با کمترین امکانات و در زمان بسیار کوتاه کار میکنند، در حالی که بخش عمده بودجه صرف اسکان، پذیرایی، بازبینی و داوری میشود.
این نمایشنامهنویس برجسته با اشاره به تجربه حضور خود در جشنوارههای بینالمللی از نروژ تا لهستان و هندوستان توضیح داد: در فستیوال نروژ، به گروههای نمایشی سههزار یورو پرداخت میشد تا خودشان امورشان را مدیریت کنند، اما در جشنوارههای ایران، هزینههای گزاف برای هتل و تشریفات خرج میشود و گروهها عملاً چیزی دریافت نمیکنند. نتیجه این است که پولها به هتلداران، دبیرخانهها و واسطهها میرسد، نه به هنرمندان. شاید بتوان گفت 99 درصد بودجه جشنوارهها صرف هزینههایی میشود که هیچ ربطی به تئاتر ندارند.
قاسمی در ادامه به چرخه معیوب تقسیم بودجه اشاره کرد و گفت: زمانی که ساختار بنیادین تقسیم بودجه از ابتدا نادرست باشد، طبیعی است که خروجی نیز نامطلوب خواهد بود. برخی اشخاص سالهاست که صرفاً شغلشان داوری جشنوارههاست، نه خلق اثر هنری. مبالغ هنگفتی نیز صرف داوری میشود در حالی که آثار بهصورت عادلانه مورد ارزیابی قرار نمیگیرند. این بیعدالتی در تقسیم بودجه و فرآیند تصمیمگیری، زمینهساز فساد شده و نتیجه آن، تئاتری ضعیف و ناامیدکننده است. در چنین شرایطی، هنرمندانی که زمان و انرژی زیادی صرف تولید کارهای باکیفیت کردهاند، ترجیح میدهند در این فرآیند مشارکت نکنند.
وی نمونهای از این بیعدالتی ارائه داد: در یکی از دورهها که جشنوارهای در تهران برگزار شد تخصیص بودجه به گروههای شرکتکننده کاملاً ناعادلانه بود، به گروه تبریزی 10 میلیون تومان و به گروه ملایر فقط دو میلیون داده شد. دلیل آن را که جویا شدیم عنوان کردند؛ چون گروه تبریز از راه دورتری آمده و در هتل بهتری اقامت دارد، در حالی که تنها دو ساعت تفاوت مسیر وجود داشت. این بدان معناست که بودجه اجرای یک اثر هنری، تحت تأثیر نوع هتل و فاصله جغرافیایی قرار گرفته، نه کیفیت محتوایی و هنری خود اثر.
این هنرمند ملایری با ابراز اینکه نتیجه چنین سیاستهایی، تکرار کارهای ضعیف و بیکیفیت در جشنواره است افزود: من ترجیح میدهم در خانه با پتوی ساده بخوابم اما بودجه کارم صرف تولید اثر شود، نه هتلهای گرانقیمت.
قاسمی گفت: وقتی هنرمند مجبور است در کمتر از 20 روز کاری را آماده کند، چطور میتواند اثر ماندگار تولید کند؟ تئاتر نیازمند زمان، تمرین و بلوغ است. این چرخه تولید عجولانه باعث شده هر سال دهها کار شتابزده روی صحنه رفته و پس از جشنواره فراموش شوند.
وی با ذکر مثال شکسپیر و نمایشنامهنویسان ایرانی افزود: مگر شکسپیر چند نمایشنامه نوشت؟ نهایتاً 12 اثر، اما ما نویسندگانی داریم که با 40 سال سن، 150 نمایشنامه در کارنامه خود دارند. زمانی که یک نمایش با بودجهای اندک میان 10 تا 20 میلیون تومان اورجینال تلقی شود، به یک لطیفه شبیه است. یک گروه 10 نفره اگر سه ماه تمرین کنند، حتی هزینههای اولیه مانند کرایه تاکسی یا آب معدنی نیز از این بودجه اندک برنمیآید، چه رسد به تولید اثر هنری اصیل و باکیفیت.
وی ادامه داد: وقتی کارگردانان چند نمایش را همزمان کار میکنند و نمایشهایی که قرار بود 6 ماه تمرین داشته باشند، در 10 تا 12 روز جمع میشوند، همین افراد اعتراض میکنند که حق ما خورده شد و داورها اثر ما را نفهمیدند، در حالی که یک نمایش حداقل 30 روز خوانش اولیه و دو تا سه ماه تکامل نیاز دارد.
این کارگردان تئاتر در ادامه به نمونهای از تجربه بینالمللی اشاره کرد: در روسیه، نمایشی با عنوان «لیزای بیچاره» به مدت 35 سال مداوم روی صحنه میرود و همچنان مخاطب خود را حفظ کرده است. اگر این مدل را با شرایط بومی مقایسه کنیم، در شهر ملایر، با احتساب روستاهای اطراف، جمعیت کل تنها 40 هزار نفر است. اگر نمایشی در این شهر اجرا شود، با فرض اجرای شبانه برای 100 تماشاگر، در طول 15 شب تنها 1500 مخاطب جذب خواهد شد.
قاسمی ادامه داد: این آمار نشان میدهد که مقیاس جذب مخاطب در شهرهای کوچک، قابل قیاس با شهرهای 250 هزار نفری نیست. از این رو، تمرکز بر اجرای عمومی و طولانیمدت، راهبردی بسیار مؤثرتر از صرفاً شرکت در جشنوارههای کوتاهمدت است.
وی یکی دیگر از مشکلات را «رفاقتمحوری و سلیقهگرایی در داوری» دانست و افزود: در بسیاری از موارد داوران بهجای معیارهای هنری، براساس رابطه و دوستی تصمیم میگیرند. گاهی افرادی داور میشوند که هیچ شناختی از تئاتر کودک ندارند. وقتی سازوکار داوری بر پایه دوستی و منفعت شخصی باشد، نه عدالت معنا دارد و نه رشد کیفی آثار.
این هنرمند ملایری با وجود انتقادها، اعلام کرد: جشنواره همدان هنوز میتواند کارکرد فرهنگی داشته باشد، در همین چند روز برگزاری، مردم همدان واقعاً از تئاترها استقبال میکنند و خانوادهها با علاقه در سالنها حضور دارند، اما حیف است که این اتفاق صرفاً به چند روز محدود شود. تئاتر باید در طول سال در زندگی مردم جریان داشته باشد، نه فقط در یک هفته.
قاسمی برای اصلاح روند، چند پیشنهاد مشخص مطرح کرد: بهجای اینکه هر سال دهها گروه با آثار متوسط دعوت شوند، میتوان 10 تا 20 کار برتر از شهرهای مختلف که در اجرای عمومی موفق بودهاند انتخاب کرد. بودجه جشنواره باید مستقیماً صرف تولید و اجرای آثار شود، نه اسکان و تشریفات. اگر سازوکار داوری شفاف و حرفهای شود، جشنواره کودک همدان دوباره جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد.
وی در پایان تأکید کرد: پول داشتن کافی نیست، مهم نحوه خرجکرد و تقسیم آن است. جشنواره باید برای رشد تئاتر کودک و نوجوان باشد، نه محل گردش بودجههای فرهنگی. اگر نگاه از هزینهمحوری به تولیدمحوری تغییر کند، هم هنرمند انگیزه میگیرد و هم مردم از ثمره واقعی بودجههای فرهنگی بهرهمند میشوند.
نگاه به تئاتر را از ظواهر و تشریفات به کیفیت آثار معطوف کنید
آنچه از سخنان محمد قاسمی برداشت میشود، نمایی روشن و نگرانکننده از بحران ساختاری در مدیریت جشنوارههای هنری، بهویژه تئاتر کودک همدان، ارائه میدهد. بهنظر میرسد این جشنواره بیش از آنکه محلی برای پرورش و رشد هنرمندان باشد، تبدیل به محلی برای گردش بودجههای کلان و هزینههای غیرتولیدی شده؛ جایی که سرمایهها بیشتر صرف هتلها، رستورانها، تشریفات و واسطهها میشود تا حمایت واقعی از تولیدات نمایشی.
در عین حال، مخاطب همدانی نشان داده که تشنه تئاتر و فرهنگ است و ظرفیت بهرهبرداری از چنین رویداد مهمی را دارد، اما فقدان مدیریت مؤثر و نبود نظارت شفاف بر نحوه هزینهکرد، فرصت تبدیل این جشنواره به یک جریان فرهنگی مستمر و تأثیرگذار را از بین برده است. مشکل تنها کمبود بودجه نیست؛ مسئله اصلی در نحوه تخصیص و مدیریت منابع است.
اگر نگاه مدیران فرهنگی از ظواهر و تشریفات به بطن تولید هنری و حمایت واقعی از گروهها و آثار باکیفیت تغییر کند، جشنواره همدان میتواند بهجای یک رویداد پرهزینه و کوتاهمدت، به نمادی از شکوفایی تئاتر کودک در ایران بدل شود؛ جایی که هنرمندان انگیزه پیدا کنند، مخاطب از تئاتر باکیفیت بهرهمند شود و سرمایههای فرهنگی صرف اهداف واقعی هنر شوند.