سهم فرهنگ و هنر از سبد هزینه خانوادههای ایرانی
این پرسش شاید بارها و بارها در ذهن و زبان ما جاری شده یا توسط رسانهها و مسئولان فرهنگی و... مطرح گردیده است که در سبد اقتصاد خانوادههای ایرانی چقدر پول برای فرهنگ و هنر در نظر گرفته میشود؟ بالا بردن روحیه نشاط و پویایی در فضای اجتماعی با بهرهگیری از فرهنگ و هنر یک تفکر راهبردی و درست است که اگر جا بیفتد، قطعاً خروجی مطلوب آن را همه خواهند دید.
رمان، شعر، فیلم و موسیقی سالم و کمالگرا، حتما مسیر فرهنگسازانه را دنبال میکنند و بهصورت مویرگی در بدنه جامعه، بهترویج فکر و اخلاق و همبستگی ملی و معنوی منجر و منتج میشوند. سینما، تئاتر، کنسرت، کتاب، بازدید از موزهها و گردشگاههای فرهنگی و... میبایست بهصورت منطقی و معقول در برنامههای ماهانه یک خانواده قرار گرفته و پیوند فرهنگی اعضای یک خانواده و به تبع آن همه جامعه، حفظ و تحکیم شود. اما چگونه؟
فرصت و هزینه دو چالش مهم و قابل مثال است که در این بحث باید آنها را مورد توجه قرار داد. خانوادهها در حال حاضر دقیقاً با این چالشها مواجهه جدی دارند و باید در همین نقطه توقف و تمرکز کنیم و واقعیتها را نادیده نگیریم.
فرهنگ و باور ما ایرانیها، خانواده را در جایگاه بنیادیترین نهاد اجتماعی شناخته و تعریف میکند، اما خود این نهاد در نگاه نخست، قواعد و ویژگیهایی مبنایی دارد. لزوماً زیست مشترک چند نفر در کنار یکدیگر نمیتواند تعریفی کامل از خانواده داشته باشد چراکه پیوستها و الزاماتی این جایگاه و تعریف را تثبیت میکند. مثلا اگر افرادی با وجود داشتن زیست مشترک محیطی و مکانی، برای بهبود روابط خانوادگیشان قدمی برندارند و نسبت به ارتقای سلامت روانی اعضا دغدغهای نداشته باشند قطعاً جایی از کار میلنگد و باید برایش فکر شود.
جولاندهی روزافزون و شگرف ابررسانهها و تولیدات فرهنگی و ضدفرهنگی و فرآوردههایی لوکس و رنگارنگ که هر یک سعی دارند با استفاده از ظرفیت و بهتر است بگوییم جادوی هنر، فکر و خواسته و تلقی خود از مسائل و موضوعات مختلف را به مخاطبان خود القا کنند، گویای این نکته مهم هستند که هنرمندان، پژوهشگران، نویسندگان و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری نباید دست روی دست بگذارند بلکه قویتر و پرکارتر از گذشته ظاهر شده و در تولید و تأمین محتوای خوب نقشآفرین باشند، اما اگر عرضه آنها با تقاضای قابل قبول روبهرو نشود چه؟ همینجا باید پرسید چرا کتاب و محصول فرهنگی هنری نمیخریم یا چرا اولویت اصلیمان نیست؟ چرا ترجیح میدهیم تولیدات سینمایی را بعد از مدتها دانلود کنیم و در پادکستهای موسیقایی دنبال کار جدید فلان خواننده بگردیم تا مثلا هزینهمان کمتر شود؟ چرا به سینما نمیرویم و خیلی چراهای دیگر.
پیش آمده که برخی دوستان از بنده خواستهاند فایل کتابی را که تازه منتشر شده، برایشان بفرستم و از خرید آن به بهانههایی امتناع میکنند. این رسم خوبی نیست واقعا! طبیعی است گرانی، حوزه فرهنگ و هنر را هم بینصیب نگذاشته و هیچکس این واقعیت را انکار نمیکند، اما حواسمان باشد که ناشر، مؤسسات فیلمسازی، شرکتهای تولید و پخش آثار موسیقایی، کارگردان و بازیگر و نویسنده و تصویرگر و شاعر هم از خود ما هستند و ایرانیاند و در جامعهای که ما زندگی میکنیم، آنها هم مشغول کار و فعالیت و زندگی روزمره هستند. پس باید آثارشان را دید و خرید و نقد منصفانه به آثار و افکارشان داشت.
مؤلفین، مصنفین و دستاندرکاران فرهنگی و هنری باید نگاهها، نظرات و تأملات عموم مردم بر آثارشان را قدر دانسته و آن را به چشم یک سرمایه فرهنگی و ملی ببینند.
*دکتر حمید هنرجو؛ نویسنده و پژوهشگر
رمان، شعر، فیلم و موسیقی سالم و کمالگرا، حتما مسیر فرهنگسازانه را دنبال میکنند و بهصورت مویرگی در بدنه جامعه، بهترویج فکر و اخلاق و همبستگی ملی و معنوی منجر و منتج میشوند. سینما، تئاتر، کنسرت، کتاب، بازدید از موزهها و گردشگاههای فرهنگی و... میبایست بهصورت منطقی و معقول در برنامههای ماهانه یک خانواده قرار گرفته و پیوند فرهنگی اعضای یک خانواده و به تبع آن همه جامعه، حفظ و تحکیم شود. اما چگونه؟
فرصت و هزینه دو چالش مهم و قابل مثال است که در این بحث باید آنها را مورد توجه قرار داد. خانوادهها در حال حاضر دقیقاً با این چالشها مواجهه جدی دارند و باید در همین نقطه توقف و تمرکز کنیم و واقعیتها را نادیده نگیریم.
فرهنگ و باور ما ایرانیها، خانواده را در جایگاه بنیادیترین نهاد اجتماعی شناخته و تعریف میکند، اما خود این نهاد در نگاه نخست، قواعد و ویژگیهایی مبنایی دارد. لزوماً زیست مشترک چند نفر در کنار یکدیگر نمیتواند تعریفی کامل از خانواده داشته باشد چراکه پیوستها و الزاماتی این جایگاه و تعریف را تثبیت میکند. مثلا اگر افرادی با وجود داشتن زیست مشترک محیطی و مکانی، برای بهبود روابط خانوادگیشان قدمی برندارند و نسبت به ارتقای سلامت روانی اعضا دغدغهای نداشته باشند قطعاً جایی از کار میلنگد و باید برایش فکر شود.
جولاندهی روزافزون و شگرف ابررسانهها و تولیدات فرهنگی و ضدفرهنگی و فرآوردههایی لوکس و رنگارنگ که هر یک سعی دارند با استفاده از ظرفیت و بهتر است بگوییم جادوی هنر، فکر و خواسته و تلقی خود از مسائل و موضوعات مختلف را به مخاطبان خود القا کنند، گویای این نکته مهم هستند که هنرمندان، پژوهشگران، نویسندگان و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری نباید دست روی دست بگذارند بلکه قویتر و پرکارتر از گذشته ظاهر شده و در تولید و تأمین محتوای خوب نقشآفرین باشند، اما اگر عرضه آنها با تقاضای قابل قبول روبهرو نشود چه؟ همینجا باید پرسید چرا کتاب و محصول فرهنگی هنری نمیخریم یا چرا اولویت اصلیمان نیست؟ چرا ترجیح میدهیم تولیدات سینمایی را بعد از مدتها دانلود کنیم و در پادکستهای موسیقایی دنبال کار جدید فلان خواننده بگردیم تا مثلا هزینهمان کمتر شود؟ چرا به سینما نمیرویم و خیلی چراهای دیگر.
پیش آمده که برخی دوستان از بنده خواستهاند فایل کتابی را که تازه منتشر شده، برایشان بفرستم و از خرید آن به بهانههایی امتناع میکنند. این رسم خوبی نیست واقعا! طبیعی است گرانی، حوزه فرهنگ و هنر را هم بینصیب نگذاشته و هیچکس این واقعیت را انکار نمیکند، اما حواسمان باشد که ناشر، مؤسسات فیلمسازی، شرکتهای تولید و پخش آثار موسیقایی، کارگردان و بازیگر و نویسنده و تصویرگر و شاعر هم از خود ما هستند و ایرانیاند و در جامعهای که ما زندگی میکنیم، آنها هم مشغول کار و فعالیت و زندگی روزمره هستند. پس باید آثارشان را دید و خرید و نقد منصفانه به آثار و افکارشان داشت.
مؤلفین، مصنفین و دستاندرکاران فرهنگی و هنری باید نگاهها، نظرات و تأملات عموم مردم بر آثارشان را قدر دانسته و آن را به چشم یک سرمایه فرهنگی و ملی ببینند.
*دکتر حمید هنرجو؛ نویسنده و پژوهشگر
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.