جوانان راهی تهران میشوند، همدان در مسیر پیری زودرس قرار میگیرد
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار : پیری جمعیت یکی از مهمترین چالشهای اجتماعی و اقتصادی در ایران بهشمار میرود و شهرها و استانهایی که از جوانان خالی میشوند، با تغییرات ساختاری هرم سنی و فشار مضاعف بر خانوادهها و نهادهای محلی مواجه میشوند. استان همدان، با سابقه فرهنگی و تاریخی غنی، در سالهای اخیر شاهد مهاجرت گسترده جوانان به کلانشهرها و حتی خارج از کشور بوده؛ پدیدهای که نهتنها بازار کار و دانشگاهها را تحت تأثیر قرار داده، بلکه روند پیری جمعیت در شهرستانها و روستاهای اطراف این استان را تشدید کرده است.
دکتر آذر رشتیانی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل جوانان، این روند را «پیری زودرس اجتماعی» مینامد و معتقد است مهاجرت جوانان از همدان و شهرهای مشابه، فرآیندی چندوجهی است که به انگیزههای اقتصادی، فرصتهای شغلی، کیفیت آموزش، سبک زندگی و سرمایههای نمادین مرتبط است. در گفتوگو با وی، دلایل مهاجرت، پیامدهای آن بر پویایی اجتماعی، ساختار سنی جمعیت همدان و راهکارهای ماندگاری جوانان بررسی شد. او ضمن تحلیل جریانهای مهاجرتی، سیاستهای محلی و نهادسازی برای ایجاد فرصتهای شغلی و اجتماعی پایدار در همدان را تشریح میکند و چشماندازی روشن از راهکارهای کاهش خروج دائمی جوانان ارائه میدهد.
آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتوگو با وی است:
مهاجرت جوانان و پیری جمعیت؛ روایتی از «پیری زودرس» در شهرهای مبدأ
این جامعهشناس با نگاهی تحلیلی به پدیده مهاجرت، آن را یکی از عوامل تعیینکننده در تغییر ساختار سنی جمعیت ایران و بهویژه استانهایی چون همدان دانست و گفت: مهاجرت در ایران «انتخابگر سنی» است و در نهایت به پدیدهای منجر میشود که آن را میتوان «پیری زودرس اجتماعی» نامید.
به گفته دکتر آذر رشتیانی مهاجرت معمولاً انتخابگر سنی است؛ به این معنا که عمده مهاجران در بازه سنی 18 تا 35 سال قرار دارند. خروج این گروه فعال از مبدأ، موجب نازک شدن قاعده هرم سنی و در نتیجه، افزایش سهم جمعیت سالمندان و میانسالان در ساختار جمعیتی میشود. در نتیجه، نسبت وابستگی سالمندی افزایش مییابد، بار مراقبتی خانوادهها و نهادهای محلی سنگینتر میشود و نرخ تولدهای آتی نیز کاهش مییابد، زیرا بخش بزرگی از زنان و مردان در سن باروری کشور را ترک کردهاند.
وی اضافه کرد: بازگشت برخی مهاجران در سنین میانسالی یا سالمندی، خود به افزایش وزن سالمندان در جامعه مبدأ دامن میزند و باعث میشود جامعه در مقیاسی کوچکتر، احساس «پیری زودرس» پیدا کند.
این جامعهشناس در توضیح الگوهای مهاجرتی در ایران تصریح کرد: سه جریان اصلی بیشترین نقش را در پیری جمعیت مبدأ دارند؛ مهاجرت روستا– شهری بهویژه به کلانشهرها، مهاجرت بیناستانی جوانان به محورهای اقتصادی و دانشگاهی مانند تهران و مهاجرت نخبگان و دانشآموختگان به خارج از کشور. در نتیجه، روستاها و شهرهای متوسط با خروج جوانان، کارآفرینان و دانشجویانشان تضعیف میشوند و چون مقصدها معمولاً این نیروها را حفظ میکنند، چرخه خروج دائم شکل میگیرد.
رشتیانی خاطرنشان کرد: اگرچه اقتصاد و اشتغال محرک اصلی مهاجرت است، اما عوامل فرهنگی و نمادین نیز نقشی اساسی دارند.
وی ادامه داد: در بسیاری از تصمیمهای مهاجرتی، مسئله فقط درآمد نیست. کیفیت آموزش، امکان پیشرفت شغلی در رشته تخصصی، سبک زندگی، آزادیهای اجتماعی، اعتبار مدرک و شبکههای حرفهای نیز تأثیرگذارند. حتی وقتی دستمزد مقصد خیلی بالاتر نیست، امید به آینده و احساس شأن و منزلت میتواند کفه ترازو را سنگین کند.
به باور این پژوهشگر مسائل جوانان، خروج گسترده جوانان تأثیری مستقیم بر بافت اجتماعی و فرهنگی مبدأ دارد، وقتی جوانان میروند، پویایی اجتماعی کاهش مییابد، تنوع فعالیتهای مدنی و نوآوریهای محلی کمرنگ شده و بازار کار از مهارتهای میانی و جدید تهی میشود. در چنین شرایطی الگوهای مشارکت جمعی و حس تعلق مکانی تضعیف میشود؛ البته حوالههای مالی یا انتقال هنجارها از سوی مهاجران میتواند تا حدی سرمایه اجتماعی مبدأ را تجدید کند، اما جای خالی حضور فیزیکی و کنشگر جوانان معمولاً پر نمیشود.
رشتیانی سپس با اشاره به نمونههایی مانند استان همدان توضیح داد: شهرهایی با سابقه فرهنگی غنی، اگر در زنجیره فرصتهای نوین اقتصادی، صنعتی و آموزشی جایگاه محدودی داشته باشند، جوانانشان برای دستیابی به مسیرهای شغلی پایدار ناچار به مهاجرت میشوند. وقتی تصویر موفقیت در ذهن خانوادهها «خارجشدن» تعریف شود و بازار محلی، توان جذب فارغالتحصیلان را نداشته باشد، نرخ ماندگاری کاهش مییابد و ساختار سنی به سمت سالمندی میچرخد؛ بهویژه در شرایطی که سرمایهگذاریها کاهش یافته و محدودیت منابع طبیعی مانند آب و کشاورزی، امکان توسعه بومی را محدود کرده است.
سیاستهای کارآمد باید همزمان «فرصت باکیفیت» و «سبک زندگی قابلزیست» بسازند
وی در ادامه سخنان خود بیان کرد: مقابله با خروج گسترده جوانان همدان نیازمند سیاستهایی است که بهصورت همزمان فرصتهای اقتصادی جذاب و سبک زندگی قابلزیست ارائه دهند.
این جامعهشناس توضیح داد: زنجیرههای ارزش محلی مانند گردشگری فرهنگی، صنایع خلاق، سلامت و کشاورزی هوشمند میتوانند مسیرهای شغلی متنوع و پایدار ایجاد کنند؛ اما این مسیرها تنها زمانی مؤثر خواهند بود که با مشوقهای مالیاتی، زمین ارزان برای استارتاپها و شرکتهای کوچک و حمایتهای دولتی همراه باشند.
رشتیانی به اقدامات عملی هم اشاره کرد و گفت: بورسیههای «بازگشت خدمت» برای دانشجویان بومی میتواند انگیزهای برای بازگشت به استان فراهم کند. شبکههای کارآموزی و جذب فارغالتحصیلان با تضمین حداقل دستمزد، اینترنت و فضاهای کار اشتراکی برای دورکاری و همچنین مسکن مناسب و خدمات حمایتی مانند مهدکودک و حملونقل، همگی باعث میشوند جوانان همدان احساس کنند ماندن در استان، گزینهای واقعی و جذاب است. روایتسازی فرهنگی که «ماندن و ساختن» را ارزشمند کند نیز نقش مهمی در تغییر نگرش خانوادهها و جامعه دارد.
مهاجرت معکوس؛ ممکن اما مشروط
وی درباره مهاجرت معکوس توضیح داد: بازگشت جوانان به همدان شدنی است، اما مشروط به فراهم شدن پیششرطهای روشن. این پیششرطها شامل درآمد پایدار از طریق پروژههای محلی یا دورکاری واقعی، خدمات عمومی با کیفیت مانند آموزش، بهداشت و حملونقل، هزینه زندگی معقول و فرصت واقعی برای رشد شغلی است.
وی اعلام کرد: اگر بازگشت مساوی با افت شأن اجتماعی یا کاهش دستمزد تصور شود، هیچ جوانی به خانه بازنمیگردد. برای موفقیت مهاجرت معکوس، باید «نردبان ارتقای شغلی محلی» و شبکههای حرفهای در شهرهای کوچک ایجاد شود تا بازگشت، حرکتی رو به جلو و فرصتمحور بهنظر برسد، نه عقبنشینی.
اولویتهای راهبردی برای همدان
این جامعهشناس با اشاره به وضعیت استان همدان بیان کرد: برای نگهداشت جوانان، دانشگاهها و صنایع باید با هم همکاری داشته باشند و دورههای کارآموزی تضمینشده برای دانشجویان فراهم شود. توسعه خوشههای صنایع فرهنگی و گردشگری چهارفصل، همراه با زنجیره تأمین بومی، میتواند اشتغال پایدار ایجاد کند و وابستگی استان به فرصتهای فصلی را کاهش دهد. علاوه بر این، اقدامات حیاتی دیگری ازجمله فعالسازی پارک علم و فناوری با محوریت سرمایه بذر و ارائه معافیتهای مالیاتی، تسهیل شرایط مسکن و اعطای وامهای کمبهره به جوانان شاغل در بخشهای مولد، ارتقای زیرساختهای حملونقل و اینترنت پرسرعت و همچنین راهاندازی رصدخانه جمعیتی– بازاری برای اتخاذ تصمیمات مبتنی بر داده، باید در اولویت قرار گیرد.
رشتیانی، با بیان اینکه دانشگاهها و نهادهای مدنی نقش میانجی اعتماد و مهارت را دارند اذعان کرد: دانشگاه میتواند کارگاههای مهارتافزا و مراکز رشد راه بیندازد و ارتباط مستقیم با کارفرمایان محلی برقرار کند. انجمنها و سازمانهای محلی میتوانند شبکههای منتورینگ، بانک فرصتهای داوطلبانه و صندوقهای خرد کارآفرینی ایجاد کنند. وقتی این نهادها با شهرداری و بخش خصوصی همافزا شوند، «خط لوله استعداد» شکل میگیرد و خطر خروج دائمی کاهش مییابد.
وی در جمعبندی سخنان خود اظهار کرد: مهاجرت نه ذاتاً بحران است و نه صرفاً نشانه سلامت؛ بلکه سازوکاری طبیعی برای سازگاری و آشکارسازی نابرابری است. اگر ساختارها فرصتهای برابر و مسیرهای رفتوبرگشت مهارت را فراهم کنند، مهاجرت به گردش سودمند سرمایه انسانی و نو شدن جامعه کمک میکند اما اگر درهای بازگشت بسته و مقصدها تنها جاذب باشند، خروج گسترده جوانان باعث فرسایش مبدأ و تعمیق شکافهای فضایی و اجتماعی میشود. سیاست خوب، مهاجرت را «گردش سودمند» میکند، نه «خروج بیجبران».
وقتی جوانان همدان میروند
گفتنی است؛ همدان، شهری با تاریخ و فرهنگ غنی، این روزها شاهد خالی شدن خانههای جوانانش است. مهاجرت 18 تا 35 سالهها باعث میشود قاعده هرم جمعیتی نازک شود و سهم سالمندان پررنگ. فشار مراقبت از سالمندان بر دوش خانوادهها و نهادهای محلی سنگینتر میشود و آینده جمعیت استان هم با کاهش تولدها در خطر قرار میگیرد.
مشکل فقط اقتصادی نیست. وقتی مسیرهای شغلی، تحصیلی و اجتماعی محدود است، وقتی تصویر موفقیت برای خانوادهها «رفتن به تهران یا خارج از کشور» است، جوانان همدان راهی مقصدهای بزرگ میشوند. خروج آنها یعنی کاهش پویایی اجتماعی، کمرنگ شدن فعالیتهای مدنی و خالی شدن بازار کار از نیروهای تازهنفس. حوالههای مالی و حمایتهای دورادور مهاجران، هرچند مفید است اما جای حضور فیزیکی و نقش اجتماعی آنان را پر نمیکند.
راه حل اما ممکن است. زنجیرههای ارزش محلی مثل گردشگری فرهنگی، صنایع خلاق، فناوری و کشاورزی هوشمند، وقتی با مشوقهای واقعی و زیرساختهای زندگی مثل مسکن مناسب، اینترنت پرسرعت و حملونقل کارآمد همراه شوند، میتوانند جوانان را نگه دارند. دانشگاهها و نهادهای مدنی هم نقش کلیدی دارند؛ کارگاههای مهارتافزا، ارتباط مستقیم با کارفرمایان محلی و شبکههای منتورینگ میتوانند مسیرهای روشن و جذاب برای ماندن و رشد بسازند.
درنهایت، مهاجرت اگر با فرصتهای واقعی و مسیر بازگشت همراه باشد، نه یک بحران، که گردش سودمند سرمایه انسانی است. همدان میتواند از خروج جوانانش، فرصتی برای نو شدن و توسعه بسازد؛ اگر راهکارها ملموس، انگیزاننده و همسو با زندگی واقعی مردم طراحی شود.