گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:98032

کودکان ایران و انزوای دیجیتال در سایه بحران زیست‌فرهنگی

کودکان ایران و انزوای دیجیتال در سایه بحران زیست‌فرهنگی
کودکان حق دارند بازی کنند؛ نه در انزوای دیجیتال، بلکه در کوچه‌ها و میدان‌هایی که بوی زندگی و فرهنگ می‌دهد. اگر امروز فضاهای بازی و میراث فرهنگی آنان را بازآفرینی نکنیم، فردا با نسلی روبه‌رو خواهیم شد که از حافظه‌ فرهنگی خود گسسته و گرفتار انزوای فردی است.
بازی، جوهره‌ زندگی کودکانه و شالوده‌ رشد فردی و اجتماعی کودکان است. در تاریخ اجتماعی ایران، بازی‌های خیابانی نه‌تنها شکلی از سرگرمی، بلکه بسترهای عمیق فرهنگی برای انتقال ارزش‌ها، هویت‌ها و مهارت‌های اجتماعی بودند. کوچه‌ها و میدان‌ها، مدرسه‌ غیررسمی کودکان به‌شمار می‌رفتند؛ جایی که اصول همکاری، رقابت عادلانه، دوستی، عدالت و حتی مسئولیت‌پذیری در دل بازی‌های جمعی نهادینه می‌شد. بااین‌حال، طی دو دهه‌ اخیر، این میراث فرهنگی در معرض فروپاشی قرار گرفته. تغییرات شهری، ناامنی‌های اجتماعی، سلطه‌ آپارتمان‌نشینی و غلبه‌ بازی‌های دیجیتال، کودکان را از زیست‌جهان طبیعی و اجتماعی‌شان جدا کرده. آنان به‌جای تجربه‌ کوچه و بازی‌های سنتی، در دنیای مجازی غوطه‌ور شده‌اند؛ جهانی که گرچه پر از هیجان و فناوری است، اما به‌شدت فردمحور، مصرف‌گرا و منزوی‌کننده است.
از منظر حقوق کودک، این وضعیت صرفاً یک تغییر در سبک زندگی نیست؛ بلکه به معنای بحران زیست‌فرهنگی است. زیرا کودکان از یک حق بنیادین یعنی حق بر بازی به‌عنوان یک حق فرهنگی و اجتماعی محروم می‌شوند. این یادداشت از محمدمهدی سیدناصری؛ حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان
در پی آن است که با رویکردی تحلیلی–حقوقی، ابعاد این بحران را واکاوی کند و نشان دهد چگونه از دست رفتن بازی‌های خیابانی، یک مسئله‌ حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی است.
بازی؛ فراتر از سرگرمی، یک حق بنیادین انسانی
کنوانسیون حقوق کودک، در ماده 31، به روشنی بیان می‌کند: دولت‌ها حق کودک را برای استراحت و فراغت، مشارکت در بازی و فعالیت‌های تفریحی متناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری به رسمیت می‌شناسند. این ماده نشان می‌دهد که بازی، نه‌تنها ابزاری برای سرگرمی، بلکه حق انسانی و فرهنگی کودک است. بازی بستر رشد جسمانی، شکوفایی خلاقیت، تقویت تعاملات اجتماعی و حتی تمرین برای مشارکت دموکراتیک در جامعه است.
بازی‌های کودکانه در هر جامعه، بخشی از میراث فرهنگی ناملموس هستند. در ایران، بازی‌هایی مانند «هفت‌سنگ»، «وسطی»، «لی‌لی»، «گرگم‌به‌هوا»، «قایم‌باشک» و «یه قل دو قل» حامل ارزش‌های مشترک، زبان‌های محلی، شعرهای کودکانه و قوانین نانوشته‌ اجتماعی‌اند. حذف این بازی‌ها، به معنای حذف بخشی از حافظه‌ فرهنگی جامعه است.
*تحولات اجتماعی و ظهور بحران زیست‌فرهنگی
رشد شهرنشینی و تراکم ساختمان‌ها، خیابان‌ها را از بستر بازی کودکانه به معابر پرترافیک و خطرناک بدل کرده. کودکان دیگر نمی‌توانند آزادانه در کوچه‌ها بازی کنند، چراکه امنیت جانی آنان در برابر وسایل نقلیه یا آسیب‌های اجتماعی تضمین‌شده نیست.
افزایش نگرانی والدین نسبت به تهدیدهای اجتماعی (از خشونت‌های خیابانی تا آسیب‌های اخلاقی) سبب شده که آنان کودکان را از حضور در فضاهای عمومی بازدارند. نتیجه این است که کودکان در چهاردیواری خانه و پشت صفحه‌ نمایش‌ها محصور می‌شوند.
بازی‌های دیجیتال، جایگزین بازی‌های خیابانی شده‌اند. این بازی‌ها غالباً فردمحور و مبتنی بر الگوریتم‌های اقتصادی‌اند که مصرف‌گرایی را بازتولید می‌کنند. برخلاف بازی‌های سنتی که تعامل، همکاری و تجربه‌ مستقیم محیط را تقویت می‌کردند، بازی‌های دیجیتال بیشتر به انزوای فردی و نشستن طولانی‌مدت می‌انجامند. با حذف فضاهای عمومی امن و کاهش فرصت بازی‌های سنتی، کودکان از حق مصرح خود در ماده 31 کنوانسیون حقوق کودک محروم می‌شوند. دولت‌ها موظف‌اند شرایط تحقق این حق را فراهم کنند، اما در عمل، سیاست‌های شهری و فرهنگی ایران کمتر به این مهم پرداخته‌اند.
حق بازی باید برای همه‌ کودکان، فارغ از طبقه‌ اجتماعی، جنسیت یا محل زندگی، تضمین شود اما کودکان در مناطق محروم یا حاشیه‌نشین به‌مراتب بیشتر از کودکان مرفه از فضاهای عمومی محروم‌اند. این امر نوعی نابرابری فرهنگی را بازتولید می‌کند. کودکان نه‌تنها بازی می‌کنند، بلکه در بازی‌ها هویت فرهنگی خود را بازمی‌یابند. حذف بازی‌های سنتی موجب می‌شود کودکان پیوند خود را با میراث فرهنگی جمعی از دست بدهند و در معرض «جهان‌وطنی دیجیتال بی‌ریشه» قرار گیرند.
*پیامدهای اجتماعی و روانی بحران
بازی‌های دیجیتال تعاملات واقعی را کاهش می‌دهند و کودکان را به روابط مجازی محدود می‌کنند. نتیجه آن است که مهارت‌های اجتماعی همچون همدلی، حل تعارض و همکاری تضعیف می‌شود.
تحقیقات جهانی نشان می‌دهد کاهش بازی‌های بدنی و جمعی با افزایش افسردگی، اضطراب و اختلالات توجه در کودکان مرتبط است. کودکی که در کوچه‌ها ندود و فریاد نزند، کودکی است که بخش مهمی از رشد روانی خود را از دست می‌دهد.
با حذف بازی‌های سنتی، نسل آینده بخشی از حافظه‌ فرهنگی مشترک خود را فراموش خواهد کرد. این امر نه تنها هویت کودکان، بلکه پیوند نسل‌ها را نیز از هم می‌گسلد.
*برای مقابله با این بحران، باید رویکردی چندسطحی اتخاذ شود:
- بازآفرینی فضاهای شهری کودک‌محور: ایجاد خیابان‌های امن برای بازی، پارک‌های محلی با طراحی سنتی و فضاهای باز رایگان برای کودکان.
- ثبت و احیای بازی‌های سنتی به‌عنوان میراث فرهنگی ناملموس: سازمان میراث فرهنگی می‌تواند بازی‌های بومی را در فهرست ملی ثبت و از طریق مدارس و رسانه‌ها احیا کند.
- ترویج بازی‌های فرهنگی–دیجیتال: طراحی بازی‌های رایانه‌ای بومی بر اساس ارزش‌ها و سنت‌های ایرانی، تا کودکان در فضای دیجیتال نیز با هویت فرهنگی خود پیوند داشته باشند.
- آموزش والدین و مربیان: آگاهی‌بخشی درباره اهمیت بازی‌های جمعی و ضرورت ایجاد تعادل میان بازی دیجیتال و بازی واقعی.
- عدالت فرهنگی: تخصیص منابع به مناطق محروم برای ایجاد فضاهای رایگان و امن بازی، تا همه‌ کودکان از حق خود بهره‌مند شوند.
- نقش رسانه‌ها و نهادهای مدنی: رسانه‌ها می‌توانند روایت‌های تازه‌ای از بازی‌های خیابانی و اهمیت فرهنگی آن‌ها بسازند و نهادهای مدنی می‌توانند پویش‌هایی برای بازگشت بازی به خیابان‌ها راه‌اندازی کنند.
بحران زیست‌فرهنگی کودکان در ایران، از دست رفتن بازی‌های خیابانی و جایگزینی آن با انزوای دیجیتال، نه‌فقط یک تغییر در سبک زندگی، بلکه یک چالش حقوقی، فرهنگی و اجتماعی است. کودکان از یک حق بنیادین حق بر بازی و مشارکت فرهنگی محروم می‌شوند و این محرومیت پیامدهای عمیق روانی، اجتماعی و هویتی دارد.
آینده‌ کودکان، آینده‌ ایران است. اگر امروز فضاهای بازی و میراث فرهنگی آنان را بازآفرینی نکنیم، فردا با نسلی روبه‌رو خواهیم شد که از حافظه‌ فرهنگی خود گسسته و گرفتار انزوای فردی است. کودکان حق دارند بازی کنند؛ نه در انزوای دیجیتال، بلکه در کوچه‌ها و میدان‌هایی که بوی زندگی و فرهنگ می‌دهد. به‌رسمیت شناختن و احیای این حق، مسئولیتی است بر دوش همه‌ ما. دولت‌ها در سیاست‌گذاری، خانواده‌ها در تربیت، رسانه‌ها در روایت، و جامعه مدنی در کنشگری. تنها در این صورت است که می‌توانیم نسل آینده‌ای بسازیم که به‌جای زیستن در انزوا، در یک زیست‌جهان فرهنگی–اجتماعی غنی و انسانی بالیده شود.
ارسال نظر

سوال: پایتخت هند؟ Dehli

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار