گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:98519

طنین زنان همدان با روایت‌هایی از امید، تلاش و تأثیرگذاری

طنین زنان همدان با روایت‌هایی از امید، تلاش و تأثیرگذاری

در رویداد رسانه‌ای «طنین» که در کافه رفیقانه با حضور جمعی از بانوان فعال رسانه‌ای برگزار شد، چهار بانوی برجسته به بیان دیدگاه‌ها و تجربیات خود پرداختند؛ این نشست فرصتی شد تا صدای بانوانی از اقشار نویسنده، ورزشکار و فعال اجتماعی در کنار کارشناسان خانواده، شنیده شود و هرکدام از زاویه‌ای متفاوت، به موضوعات مهمی چون استقامت، امید، نقش رسانه و تقویت بنیان خانواده، بپردازند.

خانم ایمانی به روایت خاطرات و تجربیات زندگی خود در دوران نوجوانی و جوانی و فعالیت‌های انقلابی خود پرداخت. مونا اسکندری تجربه‌های شخصی و حرفه‌ای خود را از نویسندگی و مادری در دل روزهای سخت بیان کرد. زهرا نجاتی‌عارف، کاپیتان تیم ملی والیبال نشسته، از مسیر موفقیت ورزشی و انگیزه‌های خود گفت و محدثه شکری‌پور، رئیس کمیسیون ازدواج، خانواده و جمعیت استانداری همدان، بر اهمیت رسانه‌ها و ترویج فرهنگ خانواده‌محور و فرزندآوری، تأکید کرد.

این رویدادها بستر مناسبی فراهم می‌کنند تا روایت هریک از بانوان به‌صورت مجزا و حرفه‌ای به خواننده ارائه شده و از بخش‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد.

در ادامه این گزارش روایت خانم ایمانی، بانوی انقلابی همدانی، نخستین بخش از این نشست را شکل می‌دهد.

از ادارات تا جبهه، تلاش زنان برای تداوم انقلاب اسلامی

خانم ایمانی، بانوی انقلابی همدانی در این رویداد با یادآوری نخستین روزهای ورود به اداره پست همدان، اظهار کرد: زمانی که برای خدمت به اداره امور اجتماعی مراجعه کردم، با چادر بودم. مدیرمان که از بهایی‌ها بود، گفت اگر استخدام شوم، دیگر نمی‌توانم چادر بپوشم. پس از مشورت با خانواده، با روسری و پوشش مناسب آن زمان به خدمت مشغول شدم. بیشتر زنان کارمند آن زمان نیز لباس‌های اداری متداول می‌پوشیدند و حجاب کامل نداشتند.

وی درباره مسئولیت‌های مدیریتی خود گفت: وقتی به‌عنوان رئیس اداری و مالی استان همدان منصوب شدم. این مسئولیت شامل نظارت بر ساختمان‌ها، کارکنان و تمام امور اداری و مالی در شهرستان‌ها و روستاهای استان و کار بسیار سنگینی بود؛ از تدارکات تا مدیریت 150 نیرو، برعهده من بود.

این بانوی فعال با اشاره به اینکه با نزدیک شدن به انقلاب فعالیت‌های انقلابی من نیز آغاز شد، اظهار کرد: یکی از همکارانم با افرادی ارتباط داشت که اطلاعات مربوط به انقلاب را در اختیار ما می‌گذاشتند؛ من با او و چند همکار دیگر، اعلامیه‌های حضرت امام را تکثیر و توزیع می‌کردیم تا نهال انقلاب به ثمر برسد.

ایمانی در ادامه گفت: پس از پیروزی انقلاب استانداری همدان از من دعوت کرد تا به‌عنوان رابط میان خانم‌های کارمند، فعالیت کنم، ابتدا نپذیرفتم، اما بعد از دیدار با استاندار و توضیح اهدافم برای ارتقای مسائل انقلابی، تصمیم گرفتم گروهی تشکیل دهم تا از ادارات استان بازدید کنیم؛ هدف ما بررسی وضعیت حجاب و فعالیت‌های زنان و ارائه راهکار برای اصلاح آن بود.

وی خاطرنشان کرد: شرایط کار سخت بود؛ بسیاری از خانم‌ها هنوز تحت تأثیر فرهنگ گذشته بودند و برخی هنوز به شاه‌خواهی ادامه می‌دادند؛ اما ما با برگزاری جلسات هفتگی با حضور حدود 500 نفر از معلمان و کارکنان زن، توانستیم تأثیر چشمگیری بر آن‌ها بگذاریم. حتی مشکلات مالی و خانوادگی زنان را با استاندار و مسئولان در میان می‌گذاشتیم تا راه‌ حل‌ مناسب ارائه شود.

این بانوی انقلابی درباره فعالیت‌های اجتماعی زنان با آغاز جنگ تحمیلی و حضور در پادگان ابوذر اظهار کرد: ما کمک به جبهه‌ها را ادامه دادیم؛ پول جمع می‌کردیم، کاموا و وسایل برای بافت شال و کلاه فراهم می‌آوردیم و ترشی و مربا درست می‌کردیم. همچنین زنان را به فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی جذب کردیم و آموزش‌های نظامی و عملیاتی برای آنان برگزار شد تا با اصول دفاع و آمادگی آشنا شوند.

ایمانی افزود: تشکیلات صندوق قرض‌الحسنه و انجمن اسلامی کارمندان را راه‌اندازی کردیم، بسیج زنان را سازمان دادیم و خانم‌ها در خانه‌های مردم آموزش‌های دینی و اسلامی به آنان ارائه می‌دادند؛ حتی آرایشگاه‌ها را به مراکز آموزشی و مسجدی تبدیل کردیم تا زنان جوان و مجرد بتوانند آموزش ببینند و به فعالیت‌های فرهنگی بپردازند.

وی با بیان یکی از خاطرات تلخ خود، اظهار کرد: کینه مجاهدین خلق نسبت به من سبب شد برادرم هدف ترور قرار بگیرد؛ دو سه روز بعد اداره را به‌طور موقت تعطیل کردیم تا امنیت خانواده‌ها حفظ شود.

ایمانی درباره کمک به خانواده‌های آواره نیز گفت: در زمان عملیات انصار و حملات منافقین، تعدادی از خانواده‌ها در همدان اسکان یافتند؛ ما لباس و وسایل مورد نیازشان را فراهم کردیم و با عشق و همدلی، این افراد را سازمان دادیم تا زندگی خود را ادامه دهند.

وی همچنین تجربه‌های مدیریتی خود را بازگو و تصریح کرد: با وجود محدودیت‌ها، 22 بار به‌عنوان عضو هیئت اجرایی در همدان انتخاب شدم؛ در جلسات با حضور 60 نفر از اساتید دانشگاه، دادگستری و معتمدین، مسئولیت‌های مهمی برعهده من گذاشته شد و توانستم در تصمیم‌گیری‌های کلان، سهمی داشته باشم.

این بانوی فعال و پُرکار همدانی درباره سختی‌های روزمره دوران خدمت اظهار کرد: هیچ روزی از این دوران برای من آسان نبود؛ هیچ روزی با خوشحالی بیدار نشدم و هیچ لحظه‌ای خالی از استرس نبود. به‌ویژه زمانی که بچه‌هایم کوچک بودند، اما تمام این سختی‌ها با عشق به فرزندانم و ایمان به مسیر انقلاب، شیرین می‌شد.

ایمانی ادامه داد: حتی وقتی امکانات اولیه همچون لباس نداشتم، شکرگزار بودم. پدرم همیشه تأکید داشت که دختر باید مستقل باشد؛ من هم به همین دلیل از 18 سالگی کارمند شدم و از همان زمان یاد گرفتم مسئولیت و استقلال را باهم داشته باشم.

وی درباره فضای خانوادگی دوران جنگ گفت: سه برادرم در جبهه بودند؛ یکی شهید شد و دو برادر دیگر جانباز شدند. مادر و مادربزرگم با فداکاری از بچه‌ها مراقبت می‌کردند تا ما بتوانیم به جهاد و خدمت مشغول باشیم. مادر می‌گفت من باید از فرزندانت نگهداری کنم چون شما در جهاد هستید و نمی‌توانم اجازه بدهم بچه‌ها رها شوند.

این بانوی فداکار در پایان سخنانش اظهار کرد: تمام تلاش‌ها و فداکاری‌هایمان برای آینده‌ای بهتر و خدمت به مردم بود. فرزندانم را فراموش نمی‌کنم و برای سلامت و سعادت آن‌ها همیشه دعا می‌کنم.

این تجربه نشان می‌دهد که انقلاب با مشارکت، آموزش و انگیزه‌های صادقانه به موفقیت دست یافت و نقش زنان در تحولات اجتماعی و فرهنگی، تثبیت شد. روایت بعدی از مونا اسکندری، نویسنده و فعال فرهنگی همدانی است که تجربیات زندگی، مسیر نویسندگی، مادری و مبارزه با بیماری را با صراحت و جزئیات بازگو می‌کند.

زندگی، نویسندگی و مقاومت در برابر سختی‌ها

مونا اسکندری در این رویداد با اشاره به نقش خانواده در شکل‌گیری شخصیت و مسیر زندگی خود، گفت: ابتدا باید دست مادرم را ببوسم که همیشه الگوی بزرگی برای ما بوده است. مادرم با تواضع و مدیریت دقیق زمان، به ما آموخت چگونه از هر فرصت به بهترین شکل استفاده کنیم و با کوتاه‌نویسی و توصیف‌های هدفمند، مفاهیم مهم را منتقل کنیم.

وی درباره سختی‌های دوران مدیریت 6 فرزند و فعالیت‌های اجتماعی خانواده ابراز کرد: پدرم همیشه همراه مادرم بود. حتی زمانی که مادر درگیر فعالیت‌های فرهنگی بود، پدر در کارهای خانه و نگهداری از بچه‌ها، کمک می‌کرد. او برای اینکه ما بتوانیم به مدرسه برویم، ساعت‌ها جلوی اداره پست منتظر می‌ماند تا ناهار را با مادر بخوریم و ذهن ما را با داستان‌ها و آموزش‌های عملی، پرورش می‌داد.

این نویسنده برجسته درباره تجربه کودکی در دوران جنگ و تأثیر آن بر روحیه خود بیان کرد: من در سال 1361 در همدان به دنیا آمدم و 9 ماه از تولدم گذشته بود که یکی از دایی‌هایم که از پایه‌گذاران سپاه همدان بود، شهید شد. تصاویر او در هیئت‌ها و اماکن عمومی یادآور فداکاری‌های خانواده بود و دفاع مقدس جزئی از زندگی من شد؛ خانواده‌ای داشتم که همه اعضای آن برای آرمان‌های انقلاب و دفاع مقدس، تلاش می‌کردند.

اسکندری درباره تأثیر خانواده بر انتخاب مسیر نویسندگی گفت: دفاع مقدس و فعالیت‌های انقلابی خانواده، زمینه‌ای شد تا من به ادبیات پایداری علاقه‌مند شوم. وقتی از من می‌پرسند چرا سراغ این ادبیات می‌روم، پاسخ این است که خانواده من در این راه صداقت داشتند و زندگی‌ آنان الهام‌بخش مسیر من شد.

وی درباره دشواری‌های آغاز نویسندگی توضیح داد: نخستین نقد جدی که به آثارم وارد کردند، باعث شد ساعت‌ها گریه کنم و بپذیرم که دیگر نمی‌توانم بنویسم؛ اما بعدها فهمیدم بزرگ‌ترین استاد من نقد سازنده است. نقدی که باعث رشد و پیشرفت من شد و به من آموخت که اشتباهاتم را با تمرین، مطالعه و نقد دوستان، رفع کنم.

این بانوی جوان همچنین درباره محدودیت‌ها و موانع اداری و اجتماعی افزود: در استان ما برخی سازمان‌ها علاقه‌ای به ارتقای نویسندگان حرفه‌ای نداشتند و سعی می‌کردند افراد را کوچک جلوه دهند؛ بااین‌حال همکاری با دوستان نویسنده باعث شد نام همدان در جشنواره‌ها بدرخشد و تجربه‌ای ماندگار برای من شود.

اسکندری درباره مادر شدن و تأثیر آن بر نویسندگی خود گفت: وقتی فرزندم محمد به دنیا آمد، در اوج فعالیت‌های نویسندگی بودم و ابتدا فکر می‌کردم این اتفاق مسیر حرفه‌ای من را متوقف می‌کند؛ اما بعدها فهمیدم مادری تجربه‌ای بی‌نظیر است که عمق و حقیقت بیشتری به داستان‌هایم می‌بخشد و توانایی نوشتاری و احساسی من را ارتقا می‌دهد.

وی درباره مبارزه با بیماری سرطان تصریح کرد: زمانی که درگیر سرطان شدم، دخترم یک‌ونیم سال داشت و پسرم پیش‌دبستانی بود؛ با وجود درد و درمان‌های سنگین، ایمان به خدا و حمایت خانواده، به من کمک کرد تا مسیر زندگی و نوشتن را ادامه دهم. درمان‌ها شامل شیمی‌درمانی طولانی و جراحی‌های متعدد بود، اما روحیه مادرم همیشه منبع قوت من بود.

این نویسنده شناخته‌شده با اشاره به نگرش خود در مواجهه با بیماری، گفت: با وجود محدودیت‌ها، اعتقاد دارم هر برنامه‌ای که خدا برای ما چیده، بهترین نتیجه را دارد؛ حتی در شرایط سخت، فکر به آینده فرزندانم و تربیت آنان، انگیزه‌ای برای ادامه مبارزه و زندگی شد.

اسکندری درباره استقلال در زندگی حرفه‌ای و شخصی افزود: من همواره سعی کردم مستقل باشم و تحت سیطره هیچ نهادی قرار نداشته باشم؛ این آزادی باعث شد بتوانم بدون محدودیت به نویسندگی و فعالیت فرهنگی ادامه دهم. حتی در شرایط بیماری، این استقلال و ایمان به مسیر زندگی به من کمک کرد تا بتوانم فعالیت‌هایم را مدیریت و تجربه‌های زندگی را به نوشتار تبدیل کنم.

وی درباره نقش خانواده و پدرش در پرورش ذهنی و فرهنگی خود گفت: پدرم همیشه برای ما داستان می‌گفت، ما را به فکر وادار می‌کرد و ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی را در ذهنمان می‌نشاند. این ازخودگذشتگی و عشق به تربیت ما باعث شد پایه‌های فکری و هنری من شکل بگیرد و مسیر زندگی‌ام معنا پیدا کند.

این بانوی موفق در پایان سخنانش گفت: زندگی من پُر از سختی و مبارزه بوده، اما عشق به خانواده، نوشتن و تلاش برای رشد فرهنگی جامعه، همواره مرا پیش برده است. تجربه‌های من نشان می‌دهد که پشتکار، ایمان و صبر، حتی در سخت‌ترین شرایط، راهگشای موفقیت و تعالی شخصی و حرفه‌ای است.

ادامه روایت‌های بانوان حاضر در رویداد، متمرکز بر ورزش و انگیزه‌های شخصی بود. پس از مونا اسکندری، نوبت به زهرا نجاتی‌عارف رسید تا از مسیر موفقیت ورزشی و نقش رسانه در ورزش معلولین بگوید.

تنها بانوی ایرانی‌ام که در رشته‌های تیمی پاراالمپیک حضور داشته است

والیبالیست نشسته با بیش از 15 سال سابقه در این رشته نیز با ما از اهمیت رسانه در ورزش معلولین، مسیر زندگی شخصی و حرفه‌ای و تجربه‌های خود در عرصه ملی و بین‌المللی، سخن گفت.

زهرا نجاتی در ابتدای صحبت‌های خود اظهار کرد: بحث رسانه در ورزش معلولین بسیار حیاتی است؛ من معتقدم شهرها و استان‌هایی که رسانه قوی دارند، ورزشکاران موفق‌تری هم پرورش می‌دهند. نمونه‌اش این است که یک کُشتی‌گیر همدانی توانست آمریکا را در مسابقات جهانی شکست دهد، اما بازتاب خبری نداشت و دیده نشد. این درحالی است که ورزشکارانی مانند حسن یزدانی با حمایت رسانه‌ها، به شهرت جهانی رسیدند.

این بانوی ورزشکار سپس در مورد آغاز مسیر خود گفت: من از کودکی به‌صورت مادرزادی دچار معلولیت بودم. یک خواهر و یک برادر دارم که هیچ‌کدام معلولیت ندارند، اما من از ابتدا با این شرایط به دنیا آمدم.

نجاتی‌عارف درباره دوران کودکی و حمایت والدینش بیان کرد: پدر و مادرم از ابتدا به من فهماندند که معلولیت من یک تفاوت است و نه یک نقص؛ آن‌ها به من یاد دادند که با اعتمادبه‌نفس و امید، به جلو حرکت کنم. حتی زمانی که احساس می‌کردم با دوستانم متفاوتم، همیشه می‌دانستم که می‌توانم زندگی موفقی داشته باشم.

وی درباره ورودش به دنیای ورزش گفت: نخستین‌بار که والیبال نشسته را دیدم، متوجه شدم برخی بازیکنان پا ندارند و برخی دارای معلولیت‌های شدیدی هستند. فکر کردم نمی‌توانم بازی کنم، اما پدرم که خودش والیبالیست بود، مرا تشویق کرد و قانع شدم که این مسیر را آغاز کنم. از همان ابتدا استعدادیابی و به تیم ملی دعوت شدم که ورود به تیم ملی دنیای متفاوتی برای من بود.

این ورزشکار موفق همدانی درباره هم‌بازی‌هایش اظهار کرد: دوستان من شرایط مختلفی داشتند؛ برخی به‌دلیل تصادف و برخی به‌علت بیماری‌های مادرزادی، حتی دو پای خود را از دست داده بودند. بااین‌حال همه ما امید داشتیم و با انگیزه ورزش را ادامه دادیم؛ طی این مسیر نشان داد که حتی با سختی‌ها، می‌توان موفق بود و زندگی پُرشوری داشت.

نجاتی‌عارف به تجربه‌های بین‌المللی خود اشاره کرد و افزود: من تنها بانوی ایرانی هستم که در رشته‌های تیمی پاراالمپیک حضور داشته و چهار دوره بازی‌های آسیایی را تجربه کرده‌ام. این حضورها برای من بسیار ارزشمند بود و باعث شد جایگاه اجتماعی و اعتمادبه‌نفسم افزایش یابد؛ این تجربه به من نشان داد که معلولیت مانعی برای موفقیت نیست.

وی درباره نقش ورزش در زندگی شخصی و اجتماعی گفت: ورزشکاران پاراالمپیکی نشان دادند که حتی با شرایط سخت، می‌توان زندگی موفق و پُرانرژی داشت؛ من به کسانی که دچار معلولیت هستند، توصیه می‌کنم از خانه بیرون بیایند و دنیای جدیدی را تجربه کنند. باشگاه رفتن و تمرین کردن برای همه واجب است و واقعاً می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد.

این بانوی ورزشکار تصریح کرد: ما ورزشکاران معلول نشان داده‌ایم که امید، انگیزه و تلاش می‌تواند هر محدودیتی را پشت سر بگذارد؛ می‌خواهم به همه، به‌ویژه افراد دارای معلولیت، یادآوری کنم که با اراده و تلاش می‌توانند زندگی خود را بسازند و الهام‌بخش دیگران باشند.

نجاتی‌عارف که در فعالیت‌های اجتماعی نیز حضوری پُررنگ دارد؛ او از آزادی زندانیان جرایم غیر عمد اظهار خوشحالی کرد و افزود: وقتی انگشتر رهبر انقلاب را به این منظور برای فروش گذاشتم، در ستاد دیه مبلغ چهار میلیارد تومان جمع شد که برایم بسیار شیرین بود.

این بانوی خوش‌قلب که لبریز از عشق به وطن است، اعتلای نام ایران را آرزوی قلبی‌اش خواند و گفت: وقتی خبر حمله رژیم صهیونیستی به میهن عزیزمان را شنیدم، در مسابقات بودیم و به‌سختی وارد کشور شدیم؛ من لبریز از خشم بودم، اما با خودم عهد کردم نام وطن را همیشه به سهم خودم در اوج نگه دارم.

پس از روایت‌های زندگی و موفقیت بانوان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و ورزشی، نوبت به مسائل جمعیتی و نقش خانواده در آینده کشور رسید و دکتر محدثه شکری‌پور، از اهمیت جمعیت جوان و ترویج فرهنگ خانواده‌محور سخن گفت.

کاهش جمعیت جوان تهدیدی جدی برای آینده کشور

محدثه شکری‌پور با هشدار نسبت به کاهش جمعیت جوان در کشور، بر اهمیت تقویت خانواده‌ها، ترویج فرهنگ فرزندآوری و استفاده از ظرفیت رسانه‌ها برای الگوسازی خانواده‌های موفق، تأکید کرد؛ او معتقد است که بدون جمعیت جوان، کشور با چالش‌های اقتصادی و اجتماعی جدی مواجه خواهد شد.

شکری‌پور با اشاره به ابربحران جمعیت و هرم سنی جمعیت ایران، بیان کرد: پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که در سال 1430، از هر سه نفر، دو نفر به گروه سنی سالمندان خواهند پیوست. این روند جمعیتی نه‌تنها می‌تواند مشکلات اقتصادی شدیدی ایجاد کند، بلکه خدمات اجتماعی کشور را نیز با چالش جدی مواجه خواهد کرد.

وی ادامه داد: برای مقابله با این بحران، استحکام خانواده‌ها و نقش محوری مادر در تربیت فرزندان، اهمیت حیاتی دارد؛ مادر به‌عنوان محور اصلی خانواده باید مورد حمایت قرار گیرد و الگوسازی از خانواده‌های موفق با چند فرزند، باید به شکل گسترده در جامعه انجام شود.

رئیس کمیسیون ازدواج و خانواده استانداری همدان با اشاره به تجربه خود در حوزه ترویج فرزندآوری، گفت: ترویج فرهنگ چندفرزندی تنها به حضور در رسانه‌های ملی محدود نمی‌شود؛ فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه بلاگرها و صفحات خانواده‌محور، می‌توانند نقش مهمی در فرهنگ‌سازی و ارائه الگوهای موفق داشته باشند. این الگوها باید متنوع و متعدد باشند تا تأثیرگذاری واقعی در جامعه داشته باشند.

شکری‌پور همچنین به موضوع حساس سقط جنین اشاره و ابراز کرد: در برخی خانواده‌ها حتی مذهبی، هنوز سقط عمدی جنین مشاهده می‌شود که جای نگرانی دارد؛ باید قبح این اقدام در جامعه جا بیفتد و مادران و خانواده‌ها با آگاهی و شناخت آثار روحی، جسمی و اجتماعی مسئله، از این کار خودداری کنند. هرگونه سقط عمدی، چه به‌دلیل جنسیت فرزند و چه هر بهانه دیگری، قابل قبول نیست و آثار آن در آینده فرزند و خانواده، عمیق خواهد بود.

وی تأکید کرد: معرفی خانواده‌های موفق و دارای چند فرزند علاوه‌بر ایجاد انگیزه، به تربیت نسلی سالم و پایدار کمک می‌کند؛ افرادی که در خانواده‌های چندفرزندی رشد کرده‌اند، شانس بیشتری برای موفقیت اجتماعی و حرفه‌ای دارند و می‌توانند پایه‌های یک جامعه پویا و فعال را بسازند. این تجربه‌های موفق باید در قالب محتوای رسانه‌ای، برنامه‌های مستند، کلیپ‌های آموزشی و حتی طنز، برای جوانان به نمایش گذاشته شوند.

این بانوی موفق همدانی گفت: وظیفه ما تنها بحث و گفت‌وگو نیست؛ بلکه باید فعالیت‌های عملی و گسترده رسانه‌ای انجام شود تا نسل جوان و والدین آینده با اهمیت فرزندآوری و نقش مادر در خانواده، آشنا شوند؛ این امر نه‌تنها به توسعه جمعیت کمک می‌کند، بلکه کشور را در مسیر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی نیز تقویت خواهد کرد.

شکری‌پور همچنین به نقش گروه‌های مردمی در ترویج فرهنگ فرزندآوری اشاره کرد و یادآور شد: هرگاه گروه‌های مردمی پای کار آمده‌اند، موفق بوده و توانسته‌اند اثرگذاری ملموسی ایجاد کنند، از جنگ تحمیلی تا مقابله با کرونا و دیگر موارد. درخصوص فرهنگ‌سازی برای افزایش جمعیت نیز ما اعتقاد داریم اگر از ظرفیت مردمی بهره‌مند شویم، به‌مراتب کار موفق‌تر از زمانی می‌شود که از ارگان‌ها و دستگاه‌های دولتی برای این منظور استفاده کنیم.

ارسال نظر

سوال: عدد صفر به علاوه یک؟ 1

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار