نمودهای پوچگرایی در جایگزینی حیوان خانگی با فرزند
در جامعه امروزی برای بسیاری از بانوان، مادر شدن به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. همه ما میدانیم که نقش مادری برای زن چقدر مهم و جایگاهش چقدر بالاست، اما خیلیها نگرانند که با بچهدار شدن، شاید نتوانند آنطور که دوست دارند ظاهر و تناسب اندامشان را حفظ کنند یا به کار و تحصیل خود ادامه دهند، این ترس باعث شده که فرزندآوری را به تأخیر بیندازند. نکته نگرانکننده اینجاست که بعضیها به جای فرزندآوری، به بزرگ کردن حیوانات خانگی روی میآورند تا عشق و محبت خود را نثار آن کرده و متقابلاً از او احساس آرامش بگیرند، اما آیا نوازش یک حیوان واقعاً میتواند جایگزین آرامش تربیت یک فرزند انسان شود؟
در این گزارش قرار است به این چالشهای مهم پرداخته و درخصوص جایگاه مادری، تربیت فرزند و تداوم نسل بیشتر صحبت کنیم. به همین منظور با دکتری تخصصی روانشناسی تربیتی، عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان و روانشناس و مشاور خانواده به گفتوگو پرداختیم که در ادامه به تفصیل میخوانید؛
تقی ابوطالبی احمدی در ابتدا به اهمیت ازدواج پرداخت و افزود: اهمیت و ضرورت این امر مقدس نهتنها در کلام خداوند و در سبک زندگی بزرگان دین دیده میشود، بلکه از منظر علمی نیز رویکردهای رشد انسانی بر آن صحه میگذارند. در مرحله ششم رشد از دیدگاه اریکسون، انسان رشدیافته و موفق کسی است که بتواند نیازهای جسمانی و روانی خود را از طریق ازدواج تأمین کند. زن و مرد باید بتوانند با پذیرفتن نقش همسری، دو «من» جدا را در قالب یک «ما» معنا کنند و از این پیوند، زندگی طلایی و معناداری پدید آورند.
* تداوم نسل از طریق فرزندآوری، یکی از کارکردهای ازدواج
وی افزود: نتیجه یک ازدواج سالم و موفق، مزایای متعددی برای فرد و جامعه دارد؛ ازجمله آرامش جسمی و روانی، کسب شخصیت اجتماعی، دستیابی به پایگاه اجتماعی مشخص و تداوم نسل از طریق فرزندآوری.
* ارتقای منزلت و هویت زن در جامعه با تجربه نقش مادری
وی خاطرنشان کرد: زمانی که فرد وارد زندگی زناشویی میشود و پس از آن صاحب فرزند میگردد، دگرگونی مهمی در هویت و نقش او رخ میدهد. پیش از تولد فرزند، مرد تنها پسر خانواده است، اما پس از تولد فرزند، نقش پدر و منزلت پدرانه را میپذیرد و مسئولیتهای جدیدی را بر دوش میگیرد. همین تغییر نقش در مورد زن نیز مصداق دارد؛ دختری که پیشتر «دختر بابا» بود، پس از ازدواج «زن» و «همسر» میشود و با تولد فرزند، جایگاه مادرانه را مییابد. تجربه مادری، بنا به اذعان افرادی که آن را پشت سر گذاشتهاند، منزلت و هویت زن را در جامعه ارتقا میدهد.
این روانشناس با اشاره به اهمیت مقام مادری در فرایند رشد و شکلگیری هویت زنان گفت: وقتی مادری فرزند خود را در آغوش میگیرد، در واقع به یکی از مراتب بالای نیازهای انسانی و خودابرازی دست یافته، مقام مادری، همانند دریافت یک «مقام» در سایر حوزههای اجتماعی مثل مقام قهرمانی برای یک فوتبالیست، با خود نوعی شأنیت، شخصیت و منزلت اجتماعی به همراه دارد. بهعبارت دیگر، زن با دستیافتن به مقام مادری، علاوه بر جایگاه اجتماعی، به غنای درونی نیز میرسد.
* تغییر نگرش به فرزندآوری نتیجه استفاده نادرست از فناوری
ابوطالبی احمدی با ابراز تأسف از تغییر ارزشهای خانوادگی و اجتماعی در جوامع امروزی گفت: در دنیای امروز، با رشد علم و فناوری، هدف آن بود که ابزارها در خدمت تعالی بشر قرار گیرند و مسیر زندگی را هموارتر سازند، اما متأسفانه استفاده نادرست از این امکانات، موجب سردرگمی، بیقراری و ناآرامی انسان شده، یکی از نمودهای این بیقراری، افزایش آمار طلاق است و نمود دیگر، تغییر نگرش به فرزندآوری.
او با اشاره به پدیدههای نوظهور در حوزه باروری ادامه داد: امروزه شاهد هستیم که برخی زوجها پس از ازدواج به جای فرزندآوری طبیعی، جنین خود را فریز میکنند تا در سنین بالاتر مثلاً در 30 یا حتی 40 سالگی تصمیم به فرزنددار شدن بگیرند. در چنین شرایطی، حس مادری و تجربه طبیعی و تدریجی رشد عاطفی که باید همزمان با مراحل زیستی شکل گیرد، از میان میرود. این وضعیت برخلاف نظم طبیعی خلقت و نیازهای بنیادین هیجانی انسان است.
وی با تأکید بر مبانی دینی در زمینه ازدواج و فرزندپروری خاطرنشان کرد: قرآن کریم و پیامبران الهی بارها بر مسیر طبیعی زندگی انسان، از ازدواج تا تولد فرزند، تأکید کردهاند. خداوند پیامبران و امامان را نهتنها به عنوان راهنمایان معنوی، بلکه بهعنوان الگوی عینی بشر فرستاد تا نشان دهند که انسان توانایی درک و تجربه همه ابعاد حیات را دارد. پیامبران نیز همچون دیگر انسانها ازدواج کردند، بیمار شدند، شفا یافتند و در نهایت از دنیا رفتند. این یعنی آنان هم از جنس ما هستند و مسیر طبیعی زندگی را پیمودهاند.
این روانشناس افزود: اما متأسفانه بشر امروز، با کنار گذاشتن این الگوها و طراحی مسیرهای مصنوعی برای دستیابی به آرامش، از آرامش واقعی دور شده، آرامشی که در ذات خود ازدواج و مادری نهادینه شده، حالا در مسیرهای پیچیده و بیثمر جستوجو میشود.
* احساس خلأ و نارضایتی درونی، نتیجه نداشتن فرزند
ابوطالبی احمدی با اشاره به تجربه کاری خود گفت: در طول این سالها مشاهده کردهایم که زوجهایی که از نعمت فرزند محروماند، یا به دلایل گوناگون بارداری در آنان متوقف شده، با نوعی احساس خلأ و نارضایتی درونی مواجهاند. این در حالی است که تجربهی مادری و پدری، هویت انسان را کاملتر میکند.
وی ادامه داد: به همین دلیل، باید نسل جوان را از هماکنون نسبت به آینده آگاه ساخت تا بدانند مسیرهایی که برخلاف طبیعت و حکمت خلقت است، نهایتاً به احساس پشیمانی میانجامد. من صادقانه میگویم در تجربه سالها کار مشاوره، نتیجه این انتخابها چیزی جز حسرت و ناکامی نبوده است.
* ارضای نیازهای بنیادین انسان از طریق فرزندآوری
وی در پاسخ به پرسشی درباره نیازهای عاطفی و روانی انسان گفت: از منظر روانشناسی، بسیاری از نیازهای بنیادین انسان از طریق فرزندآوری ارضا میشود. با این حال، امروزه برخی افراد به جای این مسیر طبیعی، حیوانات خانگی را برای تأمین نیازهای عاطفی خود انتخاب میکنند. گرچه این جایگزین ممکن است تسکینی موقت باشد، اما سطح رشد و پیچیدگی روانی آن با رابطه عمیق والد و فرزند قابل قیاس نیست.
این روانشناس تشریح کرد: انسان موجودی است عادتی؛ معمولاً زیر بار مسئولیت نمیرود، دوست دارد از تعهد فرار کند و کوتاهترین راه را برای رسیدن به نتیجه انتخاب کند، انتخاب حیوان خانگی به جای فرزندآوری نیز میتواند به همین دلیل باشد، اما در مسیر رشد، بدون پذیرش مسئولیت، هیچ دستاورد پایداری وجود ندارد. مثلاً در موضوع مهرورزی و مادری، این حقیقت بهخوبی آشکار میشود.
* طی کردن دوران بارداری، تحول روانی و هویتی زن را در پی دارد
وی افزود: خانمها در دوران بارداری، یکی از زیباترین مراحل زندگی را تجربه میکنند. این دوره فقط یک فرایند زیستی نیست، بلکه بخشی از تحول روانی و هویتی اوست. علم جدید نیز تأکید دارد که در طول بارداری، مادر با شناخت جنسیت فرزند، تغییرات عاطفی عمیقی را تجربه میکند. بسیاری از مادران با شوق و ذوق درباره جنسیت نوزاد با خانواده و بزرگان صحبت میکنند، تصاویر سونوگرافی را نشان میدهند و شادی خود را با اطرافیان به اشتراک میگذارند.
این استاد روانشناسی ادامه داد: در این دوران، مادر سختیهایی را نیز تحمل میکند؛ اما در مقابل، لذت عمیقی از رشد یک زندگی در وجودش احساس میکند. وقتی فرزند متولد میشود و در آغوش مادر قرار میگیرد، تمام خستگیها و تنشهای 9 ماه بارداری از میان میرود. تنها یک نگاه یا لبخند نوزاد، کفایت میکند تا مادر احساس کند به عظمت وجود خویش و قدرت خداوند پی برده است. هیچ تجربهای در جهان با آن لحظه قابل مقایسه نیست. طبیعتاً افرادی که حیوان را به جای فرزند میپذیرند هیچکدام از این احساسات عمیق درونی و زیبای خلقت را تجربه نمیکنند.
ابوطالبی احمدی با تأکید بر پیوند عاطفی و معنوی مادر و فرزند خاطرنشان کرد: مادر از لحظه تولد تا ازدواج و حتی پس از مرگ فرزند، پیوندی را با او حفظ میکند که بر محور تربیت، عشق و مسئولیتپذیری شکل گرفته. این ارتباط، نه یک رابطه جسمانی، بلکه یک پیوند روحی است که در مسیر رشد متقابل معنا پیدا میکند.
وی در ادامه به مسئله تمایل برخی افراد به فرزند نداشتن اشاره کرد و گفت: مادری نیازمند انرژی، انگیزه و آمادگی روانی است. بارداری و فرزندآوری نیز یک «زمان طلایی» دارد. با این وجود، برخی افراد با توجیهاتی چون حفظ ظاهر، جلوگیری از آسیب به اندام یا نگرانی درباره دکور خانه، از بچهدار شدن خودداری میکنند. این گرایش، یکی از جلوههای «بیقراری انسان مدرن» است.
این روانشناس افزود: در نتیجه، برخی به جای پذیرش مسئولیت تربیت فرزند، به نگهداری از حیوانات خانگی روی میآورند. در حالی که فلسفه خلقت انسان و حیوان متفاوت است. بهعنوان مثال، وقتی کسی طوطیای را در خانه نگه میدارد و از آوازش لذت میبرد، نمیداند که آن صدا در واقع فریاد دلتنگی طوطی برای طبیعت است. حیوانی که جایگاه طبیعیاش در جنگل یا آسمان بوده، حالا در قفس انسان زندانی شده. ما این صدا را با نشاط اشتباه میگیریم، در حالی که نشانه اضطراب و بیقراری است.
ابوطالبی احمدی اضافه کرد: همینطور، زن در طبیعت آفرینش توانایی باروری دارد و مادری بخشی از طبیعت درونی اوست. اگر به دلایل زیستی مانند ناباروری یا بیماری، امکان بارداری وجود نداشته باشد، روشهای علمی و درمانی متعددی وجود دارد، اما برخی با فلسفههای شخصی که در بسیاری موارد پایه علمی و روانی محکمی ندارد، تصمیم میگیرند بچهدار نشوند. در حالی که ارزش و هویت زن در مسیر طبیعی رشد، از ازدواج تا مادری، به اوج میرسد؛ البته اگر زنی همه راهها را پیمود و بهدلیل موانع جسمی یا بیماری نتوانست مادر شود، راه جایگزین قانونی و انسانی وجود دارد.
وی در ادامه اظهارات پیشین خود درباره نگهداری حیوانات خانگی در منزل، آن را در چارچوب «جلوههای بیقراری بشر» و نشانهای از «پوچگرایی» و «خروج از ارزشهای انسانی» دانست و تصریح کرد: پناه بردن به حیوانات خانگی در حالی که این عمل مسائل متعددی را برای حیوان، خانواده و خود فرد به همراه دارد، نوعی تفکر مستبدانه و مغرورانه بشری است. انسان با این کار، در واقع حیوان را از طبیعت اصلیاش دور کرده و تلاش میکند آن را کاملاً در حیطه اختیار خود درآورد.
*تربیت فرزند، سرمایهگذاری و پسانداز برای دنیا و آخرت
وی تأکید کرد: این گرایشها، ناشی از نپذیرفتن مسئولیتهای ذاتی انسان است. برخی به دلایلی که پیشتر عنوان شد، به فرزندآوری تن میدهند، اما درک نمیکنند که مسئولیت فرزند در مسیر تربیت، یک هزینه مقطعی نیست، بلکه یک سرمایهگذاری و پسانداز برای دنیا و آخرت است. در مقابل، مراقبت از حیوان، سودی که از نظر روانی و معنوی برمیگردانَد، قابل قیاس با تربیت یک انسان که بر مبنای فطرت شکل میگیرد، نیست.
این روانشناس در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان از حیوان همان بازخوردها و ارزشهایی را انتظار داشت که از فرزند حاصل میشود؟ قاطعانه پاسخ داد: خیر. حقوق کودک و حقوق والدین بر مبنای فطرت و تعامل عمیق انسانی تعریف شده؛ آیا میتوانیم این انتظارات را از حیوان که محبتش بر مبنای غریزه است، داشته باشیم؟ خیر. جایگزینی حیوان بهجای فرزند، تنها یک آرامش مقطعی ایجاد میکند، اما به عواقب بلندمدت توجهی نمیشود. هزینههای نگهداری فرزند در مسیر تربیت، سرمایهگذاری است، اما دغدغههای نگهداری حیوان صرفاً تخلیه هیجانات زودگذر است.
ابوطالبی احمدی با اشاره به اهداف خلقت، ادامه داد: ما انسانها در قبال خلقت، مأموریتی داریم. اگر به مبدأ و معاد اعتقاد داشته باشیم، نباید مسیر فلسفه خلقت را تغییر دهیم. خداوند که انسان را آفریده، «کتاب زندگی» را نیز برای او طراحی کرده که مادر، محور اصلی آن کتاب است. کسی که فرزند دارد، پرونده عملش بسته نمیشود و نسلی را به یادگار میگذارد که در دنیا و آخرت همراه اوست. این مسیر، فرد را به انواع نیازهای روانی و حمایتیاش میرساند.
وی در ادامه به تأثیر فردگرایی افراطی در فرهنگهای مدرن اشاره کرد و گفت: فردگرایی افراطی که اغلب با غرور غیرمنطقی، کمالگرایی و خودشیفتگی همراه است، بنیان خانواده را هدف قرار میدهد. این افراد که شعارشان «همه چیز برای من، من برای خودم» است، هم به خود و هم به اطرافیان آسیب میزنند.»
این روانششناس تربیتی افزود: بهعنوان مثال، انتظاری که پدران و مادران از فرزندان خود دارند این است که با آوردن نوه، مرحله دوم زندگی آنها را با بهرهمندی از خوشیهای نوادگان، غنی سازند، هرچند که مسئولیت مستقیم نگهداری با والدین اصلی است اما این فرد با غرور کاذب خود، نهتنها خود را از این توفیق محروم میکند، بلکه آرزوهای والدینش را نیز از بین میبرد و در واقع، آنان را سلب توفیق میکند.
*مقایسه جایگزینی حیوان بهجای فرزند و پذیرش اجتماعی آن
ابوطالبی احمدی در تکمیل بحث جایگزینی حیوانات خانگی بهجای فرزندان، تأکید کرد: اگر فردی بهجای فرزند، حیوان خانگی بیاورد، این وضعیت از منظر اجتماعی و خانوادگی قابل پذیرش برای عموم نیست. پدر، مادر، اقوام، دوستان و بستگان، همگی حس عاطفی متفاوتی نسبت به فرزند واقعی و حیوان خانگی دارند. در حالی که حس نسبت به فرزند، یک حس جمعی و فطری است، حس نسبت به حیوان، اختصاصی و محدود به فرد نگهدارنده است.
* تفکر فردگرایانه یکی ازموانع فرزندآوری
وی این تفکر را خطری برای آینده دانست و افزود: این طرز تفکر فردگرایانه، مغرورانه و خودشیفته، نهتنها برای خود فرد و خانوادهاش، بلکه برای آینده بشریت و جمعیت جامعه یک تهدید محسوب میشود. اگر این روند ادامه یابد، نسلهایی که قرار بود وجود داشته باشند، متولد نخواهند شد؛ امری که در آینده مورد سرزنش نسلهای بعد قرار خواهد گرفت.
وی با اشاره به مراجعین خود که پس از از دست دادن «فرصت طلایی» فرزندآوری پشیمان شدهاند، هشدار داد: بسیاری از افراد، در مقطعی که فرصت دارند، به دلیل حفظ آسایش شخصی یا خودشیفتگی، تعهدی را نمیپذیرند و بعداً که پشیمان میشوند، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد. این تفکر، هم برای خود فرد، هم اطرافیان و هم برای جامعه آینده خسارتآفرین است.
*تأثیر تأخیر در فرزندآوری بر سلامت روان
این روانشناس در پاسخ به سؤالی درباره تأثیر تأخیر در فرزندآوری بر سلامت روان والدین، توضیح داد: وقتی فرد به سنی میرسد که نیاز به ابراز محبت، قدردانی و همدمی دارد، اما کسی برای دریافت این احساسات (فرزند) وجود ندارد، یک خلأ عاطفی ایجاد میشود. این خلأ، سلامت روان را تهدید میکند. عواطف و احساساتی که باید صرف فرزند شود، در درون فرد انباشته شده و تبدیل به عقدههای روانی و در نهایت زمینهساز افسردگی میشود.
ابوطالبی احمدی با تأکید بر جنبههای مثبت فرزندپروری بر سلامت روان تصریح کرد: خندیدن با کودک، قدم زدن با او و بزرگ شدن او در کنار والدین، بهطور مستقیم منجر به سلامت روان میشود. برای مثال، یک پدر پس از یک روز کاری خسته، با دیدن لبخند فرزندش، خستگیاش رفع شده و انرژی مضاعفی دریافت میکند که این شادابی به محیط کارش نیز سرایت میکند. این فرآیند، یک فرصت برای غلبه بر سختیها و بالابردن انگیزه برای زندگی است.
وی افزود: این انرژی و شادابی حاصل از نسلهای متوالی، به خود جامعه نیز سرایت میکند. نشاط در مهدکودکها و مدارس نشان میدهد که انرژی بچهها چگونه میتواند درد و رنج بزرگسالان را از بین ببرد؛ این بازخوردی است که از حیوانات قابل انتظار نیست.
*زن موفق ایرانی و حفظ ارزش مادری
وی درباره چگونگی حفظ ارزش مادری بهعنوان قله کمال برای زن موفق ایرانی اظهار کرد: در هر اقدام انسانی، هدفی وجود دارد؛ از خرید ماشین گرفته تا تحصیل در دانشگاه. ازدواج و زندگی مشترک نیز هدفمند است و کوچکترین اجتماع، یعنی خانواده که، تولد فرزند گرمابخش آن میشود.
این روانشناس با اشاره به سنتهای گذشته، هدف زن در ازدواج را شامل دو مأموریت اساسی دانست: در گذشته، پس از یک سال ازدواج، انتظار تولد فرزند وجود داشت، زیرا رشد و تعالی زن ایرانی در گرو این چرخه بود. زن موفق کسی است که پس از ازدواج با فردی مکمل، مأموریت مهرورزیهای همسرانه و سپس وجود و تربیت فرزند را به عنوان بخشی از مسیر تکاملی خود ببیند. اگر زن در این جریان رشد قرار بگیرد، هر مرحله به مرحله بعدی منتهی میشود و این نشانهی تکامل اوست.
*مادرانگی، تعالی زن ایرانی و نقش نهادها در کاهش اضطراب مادر شدن
ابوطالبی احمدی در ادامه بحث درباره جایگزینی حیوانات بهجای فرزند و ضرورت بازنگری در الگوهای خانواده، بر اهمیت نگاه متعادل و متواضع به رشد و تعالی انسانی تأکید کرد و تفاوت میان «نگهداری انسان» و «نگهداری حیوان» را بهصراحت توضیح داد و گفت: تربیت انسان، همان خلق و استمرار «خلیفهالله» بر روی زمین است. لذت مادری در تربیت انسان تحقق مییابد، نه در نگهداری حیوان. حیوان شاید در مقطعی احساس آرامش ایجاد کند، اما در درازمدت توان پاسخدهی به نیازهای چندبعدی عاطفی و شناختی انسان را ندارد.
* جایگزینهای انسانی و مشروع، نه حیوانی
به گفته وی، جایگزینی حیوان با فرزند نشانه انحراف از مدار تکاملی انسان است، در حالی که گزینههایی چون فرزندخواندگی یا استفاده از امکانات پزشکی برای باروری، ادامه همان مسیر طبیعی و هدفمند زندگی است. مادر شدن، چه از مسیر زیستی و چه از مسیر تربیتی، مأموریتی الهی است که سلامت روان، نشاط و امید به زندگی را در زن و مرد زنده میکند.
*زن شاغل و اضطراب از دست دادن هویت اجتماعی
این روانشناس درخصوص نگرانی زنان از تضاد میان شغل و مادری گفت: خوشبختانه امروز نظام اداری کشور گامهایی جدی برای حمایت از مادران برداشته. زنان کارمند در دوره بارداری و زایمان از مرخصیهای باحقوق و بدونحقوق استفاده میکنند. همچنین امکان دورکاری، کاهش ساعت کاری، مرخصی شیردهی و وجود مهدکودکها در محل کار، بستر لازم را برای کاهش اضطراب مادر شدن فراهم کرده است.
ابوطالبی احمدی در جمعبندی سخنان خود مادر شدن را نه بهعنوان یک محدودیت، بلکه بهعنوان مرحلهای ضروری از رشد و معنا در زندگی زن دانست و گفت: انسان باید به قانون خلقت احترام بگذارد. حیوانات جایگاه خود را در طبیعت دارند و انسان، جایگاه خود را در مسیر آفرینش و استمرار نسل. امیدوارم که دختران و مادران ایرانی، با آرامش خاطر و در سایه حمایت خانواده و نظام، مأموریت مادری خود را عاشقانه طی کنند.