طراحی دقیق و عالمانه، شرط تأثیرگذاری جشن برگریزان هگمتانه
برگزاری رویداد «برگریزان هگمتانه» در همدان اگرچه هنوز آغاز نشده، اما از هماکنون نشانههایی از یک فرصت مهم فرهنگی و اجتماعی را پیش روی شهر قرار داده است. مجموعه برنامههای متنوعی که برای سه روز نخست آذرماه پیشبینی شده، همه میتوانند در ظاهر رنگ و طعم یک جشن پاییزی داشته باشند، اما یک رویداد شهری زمانی معنا پیدا میکند که از سطح سرگرمی عبور کند و بر لایههای هویتی، اخلاقی و شهروندی جامعه، اثر بگذارد. همدان شهری است که ریشههای تاریخی و ساختار اجتماعی آن اجازه نمیدهد برنامههای فرهنگی تنها بهعنوان یک نمایش گذرا تعریف شوند و در چنین شهری هر رخداد عمومی یا به تحکیم فرهنگ شهروندی کمک میکند و یا بر فرسایش آن، میافزاید. از همین رو است که این رویداد باید پیش از آغاز، از منظر «بایدها و بایستهها» مورد توجه جدی قرار گیرد.
مهمترین نکته این است که رویداد باید یک پیام فرهنگی روشن داشته باشد. سه روز برنامه متنوع اگر در غیاب یک روایت منسجم برگزار شوند، چیزی بیش از فهرست بلند فعالیتها نخواهند بود. همدان با هویت تاریخی و اقلیم خاص پاییزیاش، ظرفیت آن را دارد که پاییز را تبدیل به بخشی از برند فرهنگی شهر کند؛ اما این زمانی تحقق مییابد که برگزارکنندگان بدانند مردم پس از خروج از پارک مردم، باید چه تصویری از «پاییز همدان» در ذهن داشته باشند، تجربهای صرفاً شاد؟ یا احساس تعلق بیشتر، احترام به میراث شهر، مسئولیتپذیری اجتماعی و شناخت عمیقتر از فرهنگ بومی؟ این تعیین پیام، شرط بنیادین موفقیت است.
به عبارت دیگر وقتی یک رویداد اثربخش میشود که مردم در آن «مشارکت» کنند، نه اینکه فقط «حضور» داشته باشند. هنوز هم بسیاری از برنامههای شهری بهگونهای طراحی میشوند که مردم در نقش تماشاگر ظاهر شوند؛ برگریزان هگمتانه اگر میخواهد یک رویداد مردمی باشد، باید مردم را میزبان برنامهها کند. این مشارکت فعال هم به معنادار شدن تجربه شهروندی کمک و هم پیوند بین مردم و فضای عمومی را تقویت میکند.
در شهری مانند همدان که ساختار خانواده در آن همچنان ستون اصلی زیست اجتماعی است، برنامههای شهری باید خانوادهمحور طراحی شوند؛ بسیاری از جشنها در ایران بهگونهای شکل میگیرند که کودک سرگرم میشود و والدین صرفاً نظارهگر هستند؛ درحالی که رویدادهای شهری موفق در دنیا بر تجربه جمعی خانواده تأکید دارند. برگریزان هگمتانه میتواند این فرصت را مغتنم بشمارد و فضایی ایجاد کند که نسلها کنار هم زیست شاد داشته باشند؛ جایی که کودکان، والدین آنان و سالمندان، همگی در یک تجربه واحد، شریک شوند. چنین تجربهای بهویژه در فضاهایی مانند گذر خاطره و میراث، میتواند پُلی باشد میان گذشته و آینده همدان.
طراحی فضا و نحوه بهرهگیری از پارک مردم اگر درست انجام شود، بهتنهایی میتواند نیمی از موفقیت رویداد را تضمین کند؛ فضای عمومی تنها زمانی زنده میشود که شهروند در آن احساس امنیت، زیبایی و معنا داشته باشد. پارک مردم باید از یک فضای معمولی به یک میدان تجربه تبدیل شود؛ مسیری که در آن نظم حرکت، نقاط مکث، نورپردازی، نشانههای بصری و طراحی با محوریت رنگ و بافت پاییز، همه در خدمت ایجاد حس بودن در یک «جشن هویتی» باشند. حتی تابلوهای کوچک، نحوه چیدمان غرفهها و کیفیت موسیقی میتواند پیام رویداد را تقویت یا تخریب کند.
فرهنگ شهروندی، ستون پنهان هر جشن شهری است. همدان با چالشهایی مانند کاهش تعامل اجتماعی، ضعف فرهنگ گفتوگو، افزایش خشونت کلامی و جدایی روزافزون نسلها مواجه است؛ بنابراین رویداد باید به بازسازی فرهنگ شهروندی کمک کند. گذر گفتوگو میتواند بهجای یک فضای صرفاً نمادین، محلی برای تمرین شنیدن و حرف زدن باشد. گذر کودک باید در دل بازیها پیامهای زیستمحیطی، احترام به فضای عمومی و رفتار مسئولانه را منتقل کند. گذر روستا و مزرعه میتواند فرهنگ قدردانی از تولیدکننده و مصرف پایدار را تقویت کند و گذر طعم زمین، فرصتی برای بازاندیشی در نسبت ما با خاک، محصول، طبیعت و چرخه غذا باشد. اگر این پیامها پنهان بمانند، اثر تربیتی رویداد از بین خواهد رفت.
تا زمانی که یک رویداد روایت نشود، در حافظه جمعی ماندگار نمیماند؛ روایتسازی رسانهای باید بخشی از طراحی رویداد باشد و نه امری ثانویه. بدون روایت، سه روز برنامه پس از پایان آن بهآسانی فراموش میشود. باید فرصتی فراهم شود تا رسانههای همدان بهجای انتشار اخبار ساده، روایتهای چندلایه از تجربه مردم خلق کنند؛ روایتهایی که در آن چشمانداز فرهنگی و اجتماعی رویداد برجسته باشد. این کار میتواند هم سرمایه اجتماعی را تقویت کند و هم شأن برنامههای شهری را بالا ببرد.
نکته دیگری که نباید از آن غفلت شود، انسجام میان گذرها است. تنوع برنامهها مزیت بهشمار میرود، اما پراکندگی خطر مهمی محسوب میشود؛ همه اجزا باید حول یک ایده مرکزی بچرخند. پاییز همدان و تجربه مشترک شهری که در آن نشاط، فرهنگ، آموزش، هویت و خانواده با یکدیگر همافزا شوند. اگر این انسجام شکل نگیرد، برخی بخشها سطحی، برخی شلوغ و برخی بیاستفاده خواهند شد و پیام رویداد گم میشود.
درنهایت، رویداد سهروزه نباید پایان ماجرا باشد؛ ارزش واقعی برگریزان هگمتانه در آن است که بتواند یک خط سیر فرهنگی برای ادامه زمستان و حتی بهار ایجاد کند. باید پس از پایان رویداد، گزارشی تحلیلی از نقاط قوت و ضعف تهیه و براساس آنها برای رویدادهای آینده تصمیمگیری شود. شهرها با یک اتفاق بزرگ ساخته نمیشوند، بلکه با پیوستگی و تداوم رویدادهایی که روح مشترک دارند، رشد میکنند.
برگریزان هگمتانه فرصتی است تا همدان خود را بازخوانی کند؛ فرصتی برای اینکه مردم دوباره در فضای عمومی کنار هم قرار بگیرند و شهر نفسی تازه کند. اگر این رویداد با پیام روشن، طراحی دقیق، مشارکت واقعی مردم، نگاه خانوادهمحور، تربیت فرهنگی پنهان و روایتسازی قدرتمند همراه شود، میتواند نهفقط یک جشن پاییزی، بلکه آغازی برای تقویت زیست شهری همدان باشد.