فرمان بازآرایی جبهه فرهنگی
سخنان روز پنجشنبه رهبر انقلاب درباره ضرورت شناخت آرایش دشمن و تنظیم آرایش فرهنگی کشور متناسب با آن، یکی از مهمترین و راهبردیترین هشدارهای سالهای اخیر است؛ هشداری که اگر بهدرستی فهم و پیگیری نشود، بخش بزرگی از ظرفیتهای فرهنگی کشور در میانه جنگ رسانهای و شناختی جهان امروز، به هدر خواهد رفت. واقعیت این است که آنچه در ادبیات رهبر انقلاب با عنوان جنگ تبلیغاتی و رسانهای مطرح میشود، یک نزاع ساده بر سر خبر یا تحلیل نیست، بلکه توصیف دقیق یک نبرد تمدنی است. نبردی که میدان آن ذهن انسان است و ابزار آن روایت، رسانه، سرگرمی، الگوریتم و تصویر. در چنین فضایی، هر ملتی که نتواند میدان نبرد را بشناسد، عملاً از پیش بازنده است، حتی اگر امکانات فرهنگی فراوانی داشته باشد.
در دنیای امروز، رقابت ارتشها بیشتر جای خود را به رقابت روایتها داده است؛ جنگها نه از خاک کشورها، بلکه از اذهان مردم آغاز میشود. هویتها پیش از آنکه با سیاست و قانون دگرگون شوند، با رسانه و تصویر تغییر میکنند. دشمنی امروز نهتنها به قدرت رسانهای دسترسی بیسابقه دارد، بلکه با بهرهگیری از علوم رفتاری، دادهکاوی و فناوریهای اقناع، توانایی مهندسی نگرشها و ذائقههای فرهنگی را پیدا کرده است. به عبارت دیگر، دشمن در دوران ما میتواند با تغییر ذائقه فکری و قلبی مخاطب که در دورترین روستاها حضور دارد، سربازانی پرورش دهد که بهصورت خودانگیخته از مال و جان و حتی شرف خود بگذرند و اهداف او را تأمین کنند؛ بنابراین، نخستین ضرورت در چنین وضعی، شناخت میدان و شناسایی نقطههای هدفگیری دشمن است. رهبر انقلاب دقیقاً بر همین حقیقت تأکید کردند: آرایش دشمن را بشناسید و آرایش خود را متناسب با آن تنظیم کنید.
این سخن بهظاهر ساده است، اما معنایی عمیق دارد. آرایش دشمن یعنی اینکه بدانیم او کجا را هدف گرفته، چرا و چگونه میخواهد آن نقطه را از کار بیندازد. بدون چنین شناختی، هر کاری که در جبهه فرهنگی انجام شود، احتمالاً پراکنده، کماثر و ایبسا بیربط خواهد بود. سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه دشمن «معارف اسلامی، شیعی و انقلابی» را هدف گرفته، درحقیقت افشاگر اولویتهای جبهه مهاجم است. این سه حوزه، ستونهای هویت ایرانی- اسلامی و منابع پایداری اجتماعی و سیاسی ما هستند؛ بنابراین طبیعی است که قدرتهای رسانهای غرب بیشترین انرژی خود را برای تخریب یا تحریف این سه منبع صرف کنند.
معارف اسلامی به جامعه معنا، اخلاق، جهت و سبک زندگی میدهند؛ جامعهای که از معنای دینی تهی است، در برابر امواج رسانهای مصرفگرایی، بیهویتی و فردگرایی افراطی، بسیار آسیبپذیر میشود. به همین دلیل، در دهههای اخیر حجم عظیمی از تولیدات رسانهای جهانی در پی آن بوده است که دین را از عرصه عمومی حذف و یا آن را صرفاً به یک امر شخصی و بیاثر در مناسبات اجتماعی تقلیل دهد.
در کنار آن، معارف شیعی موتور مقاومت و ایستادگی تاریخی این ملت بوده است. میراث کربلا، فرهنگ انتظار، مفهوم عدالتخواهی و روحیه «تسلیم نشدن»، عناصر اصلی هویت جمعی ما هستند. دشمن هدفمندترین حملات تبلیغاتی خود را به این نقطه معطوف کرده و میکند، زیرا میداند جامعهای که روح شیعی در آن زنده باشد، در برابر سلطهپذیری و استحاله فرهنگی، تسلیم نخواهد شد.
معارف انقلابی نیز بخش سوم این هدفگیری است؛ همان بخشی که استقلال، خودباوری، اعتمادبهنفس ملی، هویت سیاسی و اراده جمعی ملت ایران را تقویت کرده است. امواج رسانهای غرب تلاش میکند امید را گرفته و اعتماد را تخریب کند، ناکارآمدی را بزرگنمایی کرده یا گذشته انقلاب را بیاعتبار جلوه دهد و دقیقاً درحال حمله به همین نقطه است.
شناخت آرایش دشمن یعنی فهمیدن این سه نقطه؛ یعنی بدانیم هدف دشمن اصول است، نه حواشی و بدانیم که اگر جبهه فرهنگی ما به موضوعات فرعی مشغول شود، همان اتفاقی میافتد که در نبردهای نظامی خطرناک است؛ یعنی نیروهای خودی از مرکز میدان دور میشوند و دشمن به قلب جبهه نفوذ میکند. براساس همین منطق، رهبر انقلاب تأکید کردند که آرایش فرهنگی ما باید متناسب با آرایش دشمن بازسازی شود. بازسازی آرایش به معنی تجدید ساختار، تعیین اولویت، تمرکز و طراحی است؛ به عبارت دیگر، وقتی میتوانیم بگوییم که به این فرمان ولی امر مسلمین عمل کردهایم که کار فرهنگی از حالت پراکنده، مناسبتمحور، تکراری و بدون راهبرد، خارج و در قالب یک جبهه آگاه و هدفمند بازتعریف شود که در این الگو، سه ضرورت بنیادین وجود دارد:
نخست، بازآفرینی روایتهای هویتی براساس زبان و نیاز نسل جدید؛ امروز جوانان با نصیحت و بیان رسمی رابطه برقرار نمیکنند، اما با روایتهای زنده، تصویری، احساسی و صادقانه ارتباط عمیق دارند. اگر روایت خود را بازسازی نکنیم، روایتهای جعلی و تحریفشده جای آن را خواهند گرفت و این محقق نمیشود مگر اینکه بخش قابل توجهی از کار را به خود جوانان بسپاریم.
دوم، تمرکز بر نقاطی که دشمن هدف گرفته است. این موضوع ساده اما بسیار مهم است؛ اگر دشمن به قلب هویت حمله میکند، ما نیز باید با تمام توان از همان نقطه دفاع کنیم. پراکندگی در فعالیتهای فرهنگی، اتلاف انرژی و بیبرنامگی، بزرگترین آسیب جبهه فرهنگی است. سخن امروز رهبر انقلاب یادآوری این نکته بود که فعالیتهای فرهنگی باید از اصول شروع شوند.
سوم، فعالسازی نهادهای اجتماعی و دینی بهعنوان مراکز مصونساز، رهبر انقلاب بر نقش هیئتها و مداحان تأکید ویژه کردند و این نکته اهمیت فراوانی دارد. هیئتها نهتنها صرفاً محلی برای عزاداری نبوده، بلکه یک نهاد اجتماعی تولیدکننده هویت هستند. هیئتها توان ایجاد پیوند عاطفی عمیق با ارزشهای دینی و انقلابی دارند؛ پیوندی که از راههای دیگر بهسادگی امکانپذیر نیست. این پیوند، بزرگترین عامل مصونیت نسل جوان در برابر تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی است.
بااینحال، این ظرفیت تنها زمانی شکوفا میشود که هیئتها آگاهانه وارد میدان جنگ تبلیغاتی شوند؛ یعنی بدانند دشمن کجاست، چه میخواهد و چگونه باید با او مقابله کرد. هیئت آگاه، مداح آگاه و جوان آگاه میتواند یک سپر فرهنگی قدرتمند در برابر هجمههای رسانهای باشد؛ سپری که با محبت، عاطفه، هویتسازی و روایتسازی عمل میکند و نه با اجبار.
باید به این نکته مهم توجه کنیم که سخنان رهبر انقلاب در جمع مداحان صرفاً نقد وضع موجود نبود، یک نقشه راه فرهنگی بود. نقشهای که سه الزام بنیادین دارد: شناخت دشمن، تمرکز بر اصول و بازآرایی جبهه فرهنگی. در این جنگ، پیروزی از آنِ کسی خواهد بود که زودتر، دقیقتر و هوشمندانهتر آرایش خود را تنظیم کند. آینده هویت نسلها، به میزان فهم ما از این سخنان و میزان آمادگی ما برای ورود به میدان واقعی جنگ تبلیغاتی، وابسته است
در خاتمه لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که رهبر حکیم انقلاب دهه 70 از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی گفتند؛ حتی در برههای بر لزوم حمله به ساحت فرهنگی دشمن و اندیشیدن راهبرد فعال بهجای رویکرد انفعالی سخن گفتند، اما متأسفانه طی بیش از 30 سال گذشته، این راهبردهای دقیق و هوشمندانه یا به دست برخی نخبگان اهمیتزدایی شده و یا با عملکرد برخی فعالان فرهنگی، به بدترین شکل تعبیر شده و یا با بیعملی مسئولان، به تاق فراموشی آویخته شده است. نتیجه این هر سه آن چیزی است که امروز در خیابانها میبینیم؛ خوب است هرکدام از ما به این بیندیشیم که سهم ما در شکلگیری وضع موجود، چقدر است؟