شناسه خبر:44438
1400/5/20 10:17:13
استاد وابسته دانشگاه آکسفورد مطرح کرد:

مفاخر ادبی، ستارگان وحدت‌ساز بین کشورهای فارسی‌زبان

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: استاد وابسته دانشگاه آکسفورد با عنوان این مطلب که مفاخر ادبی را به‌جای آنکه هر کشوری بخواهد مصادره به نفع خود کند می‌توانیم به‌عنوان نقاط وحدت‌ساز بدانیم، ابراز کرد: آنچه تهدید به نظر می‌آید (از این لحاظ که نگران باشیم کشوری شاعر یا نویسنده‌ای از ما را از آنِ خود کند و این موضوع را تهدید بدانیم)، می‌شود که یک پیوندگاه باشد؛ می‌توانیم به‌وسیله رودکی، مولانا و غیره، حد اشتراک خود با کشورهای دیگر را تعریف کنیم و نه آن را به چشم مصادره و تهدید ببینیم.

احسان قبول با اشاره به ظرفیت و قابلیت زبان و ادبیات فارسی جهت ایجاد وحدت بین کشورهای فارسی‌زبان، گفت: ما در جامعه‌شناسی با دو اصطلاح مهم «من و دیگری» و «ما و دیگران» روبه‌رو هستیم؛ یکی از مؤلفه‌هایی که می‌تواند بین مردم کشورهای مختلف وحدت ایجاد کند و از تشدد برهاند، زبان است.

وی با بیان آنکه زبان بستر و ابزار تولید اثر ادبی و به تبع آن ادبیات هم شکل استعلایی و هنری آن بوده و همین کارکرد را دارد، ابراز کرد: به تعبیر هایدگر اساساً «زبان خانه هستی است» و بر بنیان نظریه‌های زبان‌شناسی انسان در بستر زبان می‌اندیشد و تفکر می‌کند؛ بنابراین کشورهایی که زبان مادری آن‌ها فارسی است، اصطلاحاً در یک بستر و پارادایم می‌اندیشند و تفکر می‌کنند و از این جهت شباهت‌هایی به یکدیگر دارند و می‌توانند آن «ما» که عرض کردم و یک اتحاد و بخش هم‌سویی را ایجاد کنند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه زبان از حیث ادبیات نیز کارکرد دارد، افزود: مفاخر ادبی ما معمولاً بین سرزمین‌های فارسی‌زبان و غیر فارسی‌زبان همسایه مشترک هستند، خصوصاً اینکه ادبیات ما در منطقه خراسان بزرگ قدیم شکل می‌گیرد که بین کشورهای افغانستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان مشترک بوده؛ برای مثال رودکی شاعری است که هم به ایران و هم به این کشورها تعلق دارد.

قبول با عنوان این مطلب که مفاخر ادبی را به‌جای آنکه هر کشوری بخواهد مصادره به نفع خود کند می‌توانیم به‌عنوان نقاط وحدت‌ساز بدانیم، ابراز کرد: آنچه تهدید به نظر می‌آید (از این لحاظ که نگران باشیم کشوری شاعر یا نویسنده‌ای از ما را از آنِ خود کند و این موضوع را تهدید بدانیم)، می‌شود که یک پیوندگاه باشد؛ می‌توانیم به‌وسیله رودکی، مولانا و غیره، حد اشتراک خود با کشورهای دیگر را تعریف کنیم و نه آن را به چشم مصادره و تهدید ببینیم.

وی با اشاره به اینکه برخی شاعران مانند مولانا، فردوسی، حافظ، خیام، سعدی و غیره شاعران جهانی شده‌اند، مطرح کرد: موضوع مذکور به این معنا است که اندیشه و فرهنگ ایرانی ظرفیت جهان‌شمولی دارد و این پتانسیل را دارد که مردمانی از کشورها و فرهنگ‌های دیگر را هم جذب کند و حتی آن‌ها را وا دارد که زبان فارسی را یاد بگیرند (مانند نیکلسون‌ و آنه‌ماری شیمل).

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه مفاخر، شاعران و نویسندگان زبان و ادبیات فارسی باعث می‌شوند دامنه زبان فارسی گسترش پیدا کند، افزود: این گسترش موجب می‌شود آن مای ایران فرهنگی به کشورهای فارسی‌زبان ختم نشود و هر کسی که دوست‌دار این بزرگان و به تعبیری فرهنگ، هنر و ادب ایران‌زمین است، فارسی را یاد بگیرد و جزء همین مای ایرانی و یا حداقل دوست‌دار آن باشد.

قبول با اشاره به راهکارهای تقویت ایجاد وحدت بین کشورهای فارسی‌زبان با استفاده از زبان و ادبیات فارسی، گفت: دنیای جدید، دنیای شبکه‌سازی است؛ یعنی همان نتورکینگ، ما شاهد یکی از عظیم‌ترین شبکه‌سازی‌ها در ابعاد مختلف در اروپا بودیم که اتحادیه اروپا را تشکیل داد و از جهات گوناگون تجربه مثبتی بود. به نظرم باید شبکه‌های مختلفی بین کشورهای فارسی‌زبان تشکیل بشود و در ایجاد این شبکه‌ها باید رویکرد دیپلماسی علمی و فرهنگی را مدنظر قرار دهیم.

وی با بیان اینکه در دیپلماسی علمی و فرهنگی می‌بایست این اصل مهم را بدانیم و رعایت کنیم که در برقراری روابط با هم‌سویان بین‌الملل همان‌طور که منافع خود را درنظر می‌گیریم منافع طرف مقابل را هم درنظر بگیریم، اظهار کرد: یعنی در یک میدان برد برد برنامه‌ها، شبکه‌ها و معادلات برقرار باشد و هر نوع تعصب، یک‌سونگری و مصادره برای خود و نگاه من و دیگری، شبکه‌سازی را ضعیف می‌کند.

مدیر همکاری‌های علمی بین‌المللی و امور دانشجویان غیر ایرانی دانشگاه فردوسی مشهد با عنوان اینکه ایجاد شبکه بر بنیان ظرفیت‌های مختلف زبان، ادبیات، فرهنگ، علم و دانش با رویکرد دیپلماسی علمی و فرهنگی می‌تواند با توجه به تجربه‌های جهانی حد مشترک بین ما و کشورهای فارسی‌زبان ایجاد کند، اذعان کرد: مشکل زمانی ایجاد می‌شود که ما بخواهیم خود را محور و مرکز قرار دهیم و مابقی کشورها را اقمار خود بدانیم که درواقع افغانستان، ‌تاجیکستان و دیگر کشورها این موضوع را نمی‌پذیرند؛ چراکه هر کشوری در حال حاضر برای خود استقلال و هویت دارد.

قبول با بیان اینکه مشکل بعدی وقتی به‌وجود می‌آید که بخواهیم ایدئولوژی‌های غالب در کشور خودمان را به کشورهای دیگر تعمیم بدهیم، گفت: مشکل دیگر این است که نهادهای حکومتی را برای توسعه زبان و ادبیات فارسی تشکیل بدهیم و در پس آن به‌دنبال توسعه ایدئولوژی‌های خود نیز باشیم که در این صورت کشورهای مقابل نه‌تنها در شبکه‌سازی ما شرکت نخواهند کرد، حتی حرکت قهری را هم شاهد خواهیم بود؛ مانند نمونه‌ای که می‌بینیم افغانستان زبان پشتو را به زبان فارسی غلبه می‌دهد. باید از هرگونه نگاه‌های ایدئولوژیک و گسترش آن و نگاه مرکزگرایی پرهیز بشود و بر مبنای همان دیپلماسی علمی و فرهنگی سعی کنیم اعتماد کشورها را به‌دست آورده و روابط خودمان با آنان را بازتعریف کنیم.

وی با اشاره به نقش دانشگاهیان در ایجاد وحدت بین کشورهای فارسی‌زبان با بهره بردن از ظرفیت زبان و ادبیات فارسی، تشریح کرد: گام‌های اساسی را همین دانشگاه‌ها و دانشگاهیان باید بردارند و نهادهایی مانند بنیاد سعدی باید بودجه و اصطلاحاً عِده و عُده خود را به دانشگاهیان و انجمن‌های دانشگاهی بدهند و کار را به متخصصان بسپارند.

استاد وابسته دانشگاه آکسفورد با بیان اینکه تاریخ فعالیت‌های فرهنگی قرن اخیر را اگر بررسی کنیم می‌بینیم هر زمانی که رایزن‌های فرهنگی ما افراد دانشگاهی فرهنگی بوده‌اند آنجا نقاط قوت و برتری داشته‌ایم، تصریح کرد: مثلاً در لبنان (بنده چهار سال آنجا بوده‌ام) همچنان شاهد آثار و برکات حضور دکتر محمد محمدی ملایری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران که حدود 50 سال و اندی پیش رایزن فرهنگی آنجا بوده‌اند، هستیم؛ اما زمانی که افراد سیاسی و ناآشنا با فرهنگ و ادب فارسی و هنر رایزن می‌شوند، شاهد حرکات خنثی، فرمالیته و گاه با نتایج منفی هستیم؛ پس اصل و اساس این است که کار به دست کاردان، دانشگاهیان و ادیبان در عرصه فرهنگ سپرده شود.

قبول بیان کرد: در این زمینه خراسان امروزی به آن جهت که جزء همان خراسان قدیم به‌شمار می‌آید و با کشورهای افغانستان، تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه همسایه بوده و در ارتباط هست و نیز به دلیل آنکه استادان بزرگی از این سرزمین در دوره معاصر ظهور پیدا کرده‌اند مانند استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد پروین گنابادی (که حتی پایه گروه زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران گذاشتند) و نیز استادانی که در دانشگاه فردوسی مشهد پرورش یافتند مانند شفیعی کدکنی (مقطع لیسانس)، غلامحسین یوسفی و علی شریعتی (که هم دانشجو و هم استاد دانشگاه فردوسی مشهد بوده‌) و اکنون که استادان بزرگی مانند محمود فتوحی و محمدجعفر یاحقی و غیره در آن حضور دارند، باعث شده خراسان و به‌ویژه گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و انجمن‌ها و قطب‌های مختلفی که دارند، در زمینه ترویج و گسترش زبان فارسی فعال باشند.

وی در پایان بخش نخست سخنان خود با اشاره به اینکه مرکز آموزش زبان فارسی به غیر فارسی‌زبان دانشگاه فردوسی مشهد نقطه درخشانی در این زمینه است، ابراز کرد: مرکز آموزش زبان فارسی به غیر فارسی‌زبان دانشگاه فردوسی مشهد سالانه بیش از یک‌هزار نفر زبان‌آموز از 29 الی 30 کشور جهان دارد و به‌ یک چهارراه در ارتباط کشورهای مختلف بر بنیان زبان فارسی و شناساندن این زبان و ادبیات آن به دانشجویان و علاقه‌مندان کشورهای دیگر تبدیل شده است.

 ادامه دارد...

شناسه خبر 44438