شناسه خبر:53437
1400/12/22 10:53:09

سپهرغرب، گروه اجتماعی: تبلیغات گسترده و نمایش اتوپیای کشورهای خارجی، دعوت‌های شغلی و تحصیلی از شرکت‌ها و دانشگاه‌های خارج از کشور، همه و همه دست به دست هم داده تا برای یک جوان ایرانی بهانه رفتن مهیا شود، حتی اگر دیسیپلین شغلی و یا تحصیلی نازل تری نصیب او شود، رفتن و دل سپردن به مسیر ناهموار بعدی را به ماندن ترجیح می‌دهد.

یک جوان تحصیل‌کرده در جستجوی شغلی متناسب با شأن و جایگاه خود در سیستم کاری کشور است. بارها برای شغلی متناسب با شأن اجتماعی و تحصیلات خود درخواست داده است، اقدام می‌کند و با وجود سابقه علمی و شغلی، زمانی که منتظر نتیجه است، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. فرد دیگری با درجه علمی و لیاقت کمتر با رانت خانوادگی، معرفی دوستان و یا شرکت در ائتلافات حزبی و... جایگزین او می‌شود.

این چرخه‌ای است که چندین بار تکرار شده؛ در موقعیتی که یک جوان نه به جایگاه مطلوب لیاقت خود رسیده نه در شرایط برابر، فرصت عرضه اندام داشته است و مهارت ایجاد شغل خودبنیاد را هم ندارد، ناامید و مستأصل شده و آینده خود را تیره و تار و مبهم می‌بیند. او از لحاظ مالی تحت فشار است و از لحاظ اجتماعی خود را محروم می‌بیند. نسبت به شرایط سیاسی موجود اعتراض دارد، از لحاظ فکری و روانی تحت فشار است، در این موقعیت یک جرقه، و یا یک محرک بیرونی می‌تواند به او امید بدهد.

برای همین است که شاید یک جوان تحصیلکرده می‌پذیرد در آلمان به امید آیند‌ای بهتر، یک گارسون در رستورانی با سطح کیفی معمولی باشد تا اینکه بخواهد در ایران راننده تاکسی اینترنتی شود.

مهاجرت اختصاص به نخبگان ندارد، چراکه در سال‌های اخیر، متخصصان و تحصیل‌کرده‌های معمولی هم تمایل به مهاجرت دارند. در سال 2020 از میان 232 کشور، رتبه ایران در مهاجرفرستی 54 و در دانشجو فرستی 19 بوده است. از این رو، آبان ماه 1400 رهبر معظم انقلاب در دیدار «نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی» نسبت به خطر «تشویق نخبگان به ترک کشور و مهاجرت» هشدار داده و صریحاً آن را خیانت دانستند.

اما باید دید چه کسانی و با چه اهدافی، جوانان نخبه و حتی مردم عادی را ترغیب و تحریک به مهاجرت می‌کنند؟ انگیزه و روش ایشان چیست؟

*تشویق به مهاجرت سه ضلع اصلی دارد:

اول، کارگزاران و دستگاه‌های حکومتی ناکارآمد، فاسد و طیف گسترده ای از ساختارهای معیوب که در کشور وجود دارد، به طور مثال، وزارت آموزش و پرورشی که خروجی آن، جوانان 18 ساله فاقد مهارت‌های کارآمد است. چراکه «متخصص بودن در یک مهارت» خودبه‌خود منجر به ایجاد شغل و وضع اقتصادی مطلوب می‌شود. وزارت اقتصاد که قادر به حفظ ثبات اقتصادی کشور نیست، وزارت امور خارجه در دیپلماسی اقتصادی ضعیف است و قادر به گره زدن بازار اقتصادی کشور را به بازار منطقه‌ای و جهانی نیست و در ورود ثروت به کشور درمانده و محجور است. وزارت صنایع و کشاورزی و علوم که قادر به تنظیم و تصحیح عملکرد بازار علمی و بازار کاری کشور نیستند. دانشگاه و بنیاد و کانون نخبگان آینده را برای جوانان با عدم بازبینی اساسنامه‌ها و عدم رسیدگی به ضعف‌های خود، تیره و تار می‌سازد. تفکرات و نیروهای کلانی که در شخصی‌ترین مسائل افراد جامعه دخالت کرده و موجب تلقین احساس اجبار و خفقان تلقین می‌شوند. کارمند ساده سازمانی و یا اداره ای که ارباب رجوع را تحقیر و کرامت انسانی او را مخدوش می‌کند و با این عمل احساس تحقیر، تبعیض و خشم در یک فرد به وجود می‌آورد؛ بدون آنکه بداند این احساس خشم و تبعیض که بر او وارد آورده، بومرنگی است نه‌تنها علیه خودش بلکه علیه کل نظام اسلامی.

در اینجا ضرورت وجود یک دستگاه ویژه رسیدگی به تبعیض‌ها، تحقیرها، و مخدوش شدن کرامت افراد در قوه قضائیه آشکارتر میشود. قوه ای که مدعی است هدفش برقراری عدالت و حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه است و سازوکار خاصی به غیر از طولانی کردن شکایات مرسوم و یا تولید هزینه برای رسیدگی به امور مردم را ندارد. درحالی‌که با یک سامانه آنلاین شکایت از هر نوع مسئول و دستگاه دولتی میتوان احساس تبعیض و تحقیر بوجود آمده در مردم را فروکاست، مرجع شکایتی که افراد بتوانند اعتراض خود را در یک روند صحیح، به گوش نهادهای ذی‌ربط رسانده و خشم خود را از بی عدالتی به نحوی صحیح کنند. مردم باید به حل و رفع مشکل امید داشته باشند و خطای یک کارمند و دستگاه را به پای کل سیستم نگذارند. احساس عدالت و احساس امید در مردم مهم است.

ضلع دوم تشویق به مهاجرت، رسانه‌ها هستند. فراوانی اخبار منفی، تنش‌زا و ناامید‌کننده، (از افزایش مداوم قیمت‌ها تا خبر مرگ و میر و زورگیری و دزدی و قتل خانوادگی و سیل و زلزله و قتل عام پرندگان)، حجم گسترده تبلیغات و سیاه‌نمایی از زندگی در ایران (چه در قالب طنز و جوک چه در مقایسه فانتزیک ایران با دیگر کشورها) ذره‌ذره و آرام‌آرام، ایران را کشوری سیاه، ناامن و نامطلوب در ذهن عموم جامعه تصویرسازی می‌کنند و تاب‌آوری و صبر و تحمل اجتماعی را مخدوش می‌نمایند. درحالی‌که هنر رسانه این است که اول، تصویری مثبت، زیبا، و منحصربفرد از ایران در افکار داخلی و سپس خارجی ایجاد کند. انتظاری از از رسانه‌های بیرونی که سرمنشأ اخبار ناگوار هستند و مشهورند که حتی یک خبر خوش و شاد از ایران مخابره نمی‌کنند، نیست. و یا حتی توقع داشتن از پر مخاطب‌ترین کمدین و سلبریتی‌های ایرانی که در بازی لایک و فیوی اینستاگرام ترجیح می‌دهند با اخبار منفی و حوادث ناگوار جلب توجه کنند، اشتباه است. اما رسانه ملی (صدا و سیما) و رسانه‌های دلسوز وطنی (نظیر عمار و امثالهم) تا چه حدی در تلاش هستند تا سیمای جذاب و شوق‌انگیزی از وطن ارائه داده و احساسات وطن‌پرستانه را در دل مردم برانگیرند؟ بسیار اندک.

بررسی آمار مهاجرت نشان می‌دهد در پنج سال اخیر ترکیه که خود مبدأ مهاجرت گسترده خصوصاً به آلمان است، جزء 10 مقصد اول مهاجران ایران شده است. چرا؟ هرگز نمی‌توان تصویر جذاب و مثبتی که سریال‌های ترکی و خوراک اصلی شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی (خصوصاً جم تی‌وی) از ترکیه، استانبول و مردم خود ارائه می‌کند انکار کرد. برخلاف تولیدات رسانه‌ای و سینما تلویزیون ایران که متمرکز بر اغراق در واقعیت وضع موجود و درگیر سیاه‌نمایی است، سریال‌های ترکی با ارائه تصویر جذاب از رفاه، کارآفرینی، اراده و موفقیت، عشق و طبیعت زیبای ترکیه وضع خود را بهتر از هرآنچه که هست نشان می‌دهند؛ همین موضوع سبب شده ترکیه بیشترین حجم مسافرت‌های خارجی ایرانیان در پنج سال اخیر را تشکیل دهد و به همین نسبت سرمایه مهاجران ایرانی را هم با شگردهایی مثل خرید خانه و اقامت، ویزای رایگان و... ببلعد.

سوم، ضلع سوم تشویق به مهاجرت، رویش بی‌رویه مؤسسات مهاجرت هستند. بیش از هشت هزار سایت و صفحه و مؤسسه که «تشویق به مهاجرت» کسب و کار آن‌هاست، به‌صورت دائم در حال تبلیغ مهاجرت هستند و با ارائه تصویری فانتزی از کشورهای مقصد، تجارت پرسودی را به هم زده اند. محتوای صفحات مجازی و یا سایت‌های این مؤسسات چیزی نیست جز تبلیغات گسترده خرید خانه و ویلا در ترکیه و امارات و تشویق به گرفتن بورسیه تحصیلی و شغلی کانادا و آلمان و کشورهای عربی. کار این مؤسسات تبلیغات بی‌رویه و بدون حد و مرز مهاجرت است بدون اینکه از معایب و مضرات و آسیب‌های مهاجرت و محدودیت‌های کشورهای مقصد سخن بگویند.

مهاجرت، به‌خصوص مهاجرت نخبگان و تحصیلکردگان، سرمایه‌های انسانی و ذخیره علمی کشور را کاهش می‌دهد. نیروی متخصص و ماهر را از سیستم شغلی کشور حذف می‌کند و نیروهای ضعیف‌تر و ناکارآمدتر را جایگزین می‌کند. مهاجرت، هزینه زیادی را که صرف آموزش و پرورش افکار می‌شود بدون هیچ عایدی برای کشور، هدر داده و این هزینه را گاهی به جیب کشورهای متخاصم و دشمن واریز می‌کند. مهاجرت تصویر عقب مانده، ضعیف، سیاه و تحقیرآمیز از کشور مبدأ به کشور مقصد ارائه می‌کند، گردشگری، صنعت، و نوآوری را کاهش داده و اقتصاد کشور را تضعیف میکند.

**راه حل چیست؟

باید به هر نحوی جلو تبعیض‌های استخدامی، امتیازات و حقوق‌های نجومی و رانتی گرفته شود. همه دستگاه‌ها موظف به حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه شوند. مردم باید بتوانند هر نوع بی‌عدالتی، احساس تبعیض یا تحقیر را به گوش نهادهای بالادستی و یا کلان برسانند، با استفاده از ابزار، مثلاً استفاده از یک سامانه آنلاین شکایت تا بتوان فرد خاطی را مجازات نمود. با ایجاد بسته‌های ارزان یا رایگان مسافرت‌های خانوادگی، می‌توان نشاط اجتماعی را افزایش داد. رسانه‌ها خصوصاً رسانه ملی موظف است ایران را کشوری شاد، خلاق، نوآور، زیبا، امن، ثروتمند و دارای آینده روشن نشان دهد. تمهیدی برای بازگشت کارآفرینان و جوانان متخصص خارج از کشور به ایران اندیشیده شود. شهرک‌هایی برای پناهندگی مهاجران خارجی احداث شود، به طور مثال استادان دانشگاه، متخصصان و نوابغی که به علل سیاسی در امریکا و اروپا عزل یا زندانی شده‌اند، اساتید و مورخینی که به دلیل انتقاد از هولوکاست به زندان افتاده‌اند، هکرها و مهندسان کامپیوتری که به دلیل اخلال در سیستم‌های دولتی کشورهای متخاصم به زندان افتاده‌اند یا مجبور به فرار شده‌اند، یهودیانی که به دلیل انتقاد از اسرائیل در کانادا یا سایر کشورها در تبعید به سر می‌برند، باید ایران را برای این افراد کشوری امن و مطمئن نشان داد تا بتوان راه آن‌ها را برای پناهنده شدن در اینجا باز کرد.

این نه‌تنها تصویر ایران در جهان را به‌عنوان کشوری قدرتمند و پناهگاه آزادی‌خواهان ترسیم می‌کند بلکه احساس عزت و قدرت به افکار عمومی می‌دهد. سایت‌ها و مؤسسات مهاجرتی، باید موظف شوند تصویری شفاف از نقاط مثبت و منفی کشورهای مقصد به متقاضیان ارائه کنند و اگر برای درآمدزایی دست به دامن فریب و اغفال مشتریان شدند، مجازات شوند.

محمد عبدالهی

شناسه خبر 53437