سپهرغرب، گروه اندیشه: امیرالمؤمنین علیهالسلام در فرازی از این نامه خویش به مالک اشتر، توصیههایی در «نهی از خودپسندی و عدم ظلم به رعیت» ارائه میکنند.
یکی از مفصلترین نامههای امیرالمؤمنین علیهالسلام در زمانی که حکومت ظاهری مسلمین را بر عهده داشتند، نامهای خطاب به مالک اشتر بود، آن زمان که ایشان را به فرمانداری مصر منسوب کرد. محتوای کلیِ این نامه که به «عهدنامه مالک اشتر» شهرت دارد، در مورد آئین حکمرانی و وظایف اُمرا نسبت به مردم است.
از این جهت ضروری است که هر مسئولی در جامعه اسلامی به ویژه آنها که تعامل بیشتری با مردم دارند، هر از گاهی محتوای این حدیث را مورد مطالعه و دقت قرار دهند تا به این ترتیب از مسیر اصلی که همان «خدمت به مردم» و روحیه «خادمی» است، خارج نشوند که به تعبیر قرآن، تذکر و یادآوری برای مؤمنان مایه منفعت است «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین»
(ذاریات 55)
امام در فرازی از این نامه، ضمن توصیههایی در «نهی از خودپسندی و عدم ظلم به رعیت» فرمود:
بپرهیز که خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى و در شکوه خداوندى همانند او بدانى، زیرا خداوند هر سرکشى را خوار و هر خود پسندى را بىارزش میکند؛ إِیَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَال
با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنى ستم روا داشتى؛ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَا تَفْعَلْ تَظْلِم
و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند؛ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوب
و چیزى چون ستمکارى نعمت خدا را دگرگون و کیفر او را نزدیک نمیکند که خدا دعاى ستمدیدگان را مىشنود و در کمین ستمکاران است؛ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ [یَسْمَعُ] سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَاد
در فراز اول، پرهیز دادن از هماوردی با خداوند در عظمت و همانندی در شکوه و جبروت خداوند مطرح است.
در فراز دوم، امام از انصاف در قبال خدا، مردم و خویشاوندان و رعیت سخن میگویند و اینکه در غیر رعایت انصاف، افراد جزو ظالمان محسوب میشوند.
در فراز سوم، دشمنی خدا با ظالمانی که بندگان را مورد ظلم قرار دادند مطرح میشود تا آن زمانی که توبه کنند.
طبق فراز چهارم، بنا نهادن ظلم دو تبعه دارد: 1. تغییر نعمت 2. تعجیل نقمت.
جالب است که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل از این گناهان برای مؤمنان طلب استغفار میکنند، آنجا که میفرماید «اللهمّ اغفر لی الذُّنُوبَ الّتى تنزل النقم ؛ اللّهمّ اغفر لى الذُّنُوبَ الّتى تُغَیّر النّعم.» یعنی خدایا گناهانی که سبب نزول نقمت و تغییر نعمت میشود، بیامرز.
اینها همگی در وهله اول توصیههای امیر مؤمنان به رهبران و متولیان جامعه اسلامی و در وهله بعد به عموم مردم است.
مسئولی که در مقام اجرای امور قرار میگیرد، به جای تکبر باید روحیه خدمت به مردم را در خود تقویت کند، چه اینکه مقام کبریایی از آن خداست. انصاف در قبال خداوند، مردم و خویشاوندان به معنای عدالتورزی بر رعایت مساوات و برابری در رفتار با آنها و پرداخت حقوق مردم بدون تبعیض است.
انصاف در برابر خداوند هم به این معنا است که از تمام دستوراتش اطاعت کند، به ویژه که دستورهایش همواره به مصلحت و نفع انسان است؛ چنانچه امیرمؤمنان علی علیهالسلام در یکی از خطبههای خود خطاب به مردم میفرماید: «ای مردم بیایید به یاری هم اطاعت خدا کنیم، عدالتش را بپا داریم به عهدش وفا کنیم و دربارۀ او در تمام حقوقش انصاف داشته باشیم، چراکه بندگان خدا به چیزی بهاندازۀ تناصح و خیرخواهی برای یکدیگر در این امور محتاج نیستند.»
شناسه خبر 60681