شناسه خبر:76328
1402/9/4 13:14:16

سپهرغرب-گروه خبر:ارتباط با دیگران و دریافت توجه و تحسین از سوی دیگران یکی از نیازهای فطری انسان است. فرد از بد تولد نیاز دارد تا مورد توجه قرار گیرد و در کنار نیازهای مادی که لازمه­ حیات وی هستند؛ به حمایت اجتماعی و البته عاطفی از سوی دیگران نیازمند است.

به‌نظر نمی‌­رسد که هیچ­گاه فرد از ارتباط موثر با دیگران بی­‌نیاز باشد. به همین دلیل است که مجازاتی مثل زندان انفرادی یکی از سخت‌­ترین شکنجه­‌ها محسوب می‌­شود. چرا که روح فرد را تحت فشار شدید قرار داده و به سمت پذیرش شرایطی سوق می­‌دهد که ممکن است مورد پسند فرد نباشد.

با توجه به مقدمه­ ذکر شده؛ هنگامی که فرد در دایره­ ارتباط و توجه دیگران نباشد، یا درک درستی از این امر نداشته باشد یا میزان توجه و ادراکی که از دیگران دریافت می‌­کند وی را ارضا نکند، برای تغییر این شرایط تحت فشار بوده و سعی می­‌کند دست به تغییر وضعیت بزند. مثل محبوسی که برای پایان دادن به تنهایی سلول انفرادی خود حاضر است با زندان­بان همکاری کند. همه­ کسانی که کودک خردسال دارند چنین تجربه‌­ای داشته‌­اند که کودک وقتی به هردلیل حس کند از سوی دیگران حمایت کمتری دریافت می­‌نماید دست به جلب توجه می‌­زند حتی اگر نداند که این جلب توجه باید چگونه باشد و ممکن است به عصبانیت و ناراحتی دیگران منجر شود. ولی کودک خود را موفق می­‌داند؛ چرا که در هرصورت در مرکز توجه دیگران قرار گرفته است، هرچند نمی‌­داند و هنوز نیاموخته است که این توجه اولیه‌ ممکن است طرد شدن را درپی داشته باشد. آنچه این­جا مهم است، تعامل با محیط و حس تعلق با دیگران است.

هنگامی که فرد یاد نگرفته باشد چگونه باید با اطرفیان خود به درستی تعامل کند یا توجه و حمایت کافی از آنان دریافت کند، با الگوهای غلط و پرخاش یا هنجارشکنی در رفتار توجه دیگران را به خود جلب می­‌کند. به عنوان مثال زوجینی که نمی ­دانند تعامل درست چیست. آنان برای ارضای میل به مباشرت با همسر خود به بحث و پرخاش روی می­ آورند. چون به هردلیلی نمی ­توانند با همسر خود تعامل عاطفی درستی برقرار کنند. اما به نظر بسیاری از روان شناسان همین تعامل پرخاشگرانه و گاهی آزار دهنده برای دیگران از عدم ارتباط و یا طلاق عاطفی بسیار بهتر است.

در بسیاری از موارد همین رفتارها را از فردی که به قدر کافی حمایت دریافت نکرده باشد در جامعه مشاهده می­‌کنیم. بسیاری از افرادی که دست به رفتارهای هنجارشکن در جامعه می‌­زنند از خانواده سالم برخوردار نیستند یا ارتباط درستی با والدین خود ندارند. فرد هنگامی که از سمت خانواده و جامعه­ توجه و حمایت کافی دریافت نماید با آنان احساس تعلق داشته و با آرامش می‌­تواند زیست کند. اما اگر این نیاز به درستی تامین نشود، فرد برای نیاز اولیه­ خود مجبور به رفتارهای هنجارشکنانه می­­‌شود تا این توجه را به هردلیلی دریافت کند. مثل کودکی خردسال که حس می‌کند مادرش به او توجه کافی ندارد.

این مساله را در الگوهای رفتاری و سبک پوشش در جامعه بسیار مشاهده می‌­کنیم. به عنوان مثال اگر فرد حس کند درک و توجه کافی از خانواده­ خود دریافت نمی­‌کند از پوشش و رفتار گروه­های دیگری تبعیت خواهد نمود تا توجه و حمایت دیگران را دریافت کند. این امر که فرد نیاز دارد مورد تحسین دیگران باشد انسان را مجبور خواهد نمود تا ویژگی­هایی کسب کند که توجه دیگران را برانگیزد. نکته­ مهم این­جاست که اگر فرد از تجربه و بلوغ کافی برخوردار نباشد این توجه را به ابتدایی‌­ترین ویژگی­‌های شخصیتی مثل ظاهر سوق خواهد دارد. فرد با اضافه کردن ویژگی‌­هایی به ظاهرش خود را در مرکز توجه دیگران قرار می­‌دهد تا نیازی که از خانواده تامین نشده از دیگران مطالبه کند. هرچند مثل یک کودک خردسال نمی‌­داند که نتیجه­ امر ممکن است مطلوب نباشد.

پس اگر به دنبال حفظ سلامت و آرامش در جامعه هستیم باید به خانواده‌­ها و افراد آموزش دهیم که نسبت به عزیزان خود وظیفه دارند تا ابتدا شاهد آسیب آنان نباشند و بعد جامعه به محیطی برای ناهنجاری بدل نشود.

*دکتر طه اسداللهی پژوهشگر مطالعات اجتماعی

 

شناسه خبر 76328