پدر شعر آیینی مطرح کرد:
«شعر عاشورایی» دارای 11 قرن پیشینه مکتوب با فرهنگ غنی، بالنده و چندلایه
پدر شعر آیینی با بیان اینکه شعر عاشورا یکی از اقسام شعر ماتمی است که در زبان فارسی قدمت یکهزار و 100 ساله دارد، افزود: به این معنی که شعر عاشورایی 11 قرن پیشینه مکتوب دارد که فرهنگ غنی، بالنده و چندلایهای است؛ به همین دلیل در قرون مورد اشاره خوانشها و قرائتهای زیادی از فرهنگ عاشورا صورت گرفته است.
سپهرغرب، گروه - فاطمه فراقیان :
وی دبیر شعر آیینی کشور، عضو شورای شعر وزارت ارشاد و مدیر انجمن ادبی قم و انجمن محیط بوده است؛ مجاهدی زحمت بسیاری برای شعر آیینی کشیده و از او بهعنوان «پدر شعر آیینی» یاد میشود.
این شاعر علاوه بر مقالههای متعدد، بیش از 40 عنوان کتاب تألیف و گردآوری کرده است. از آثار او میتوان به «شکوه شعر عاشورا»، «سیری در ملکوت»، «یک صحرا جنون» و «آسمانیها» اشاره کرد.
در نشست سالانه نمایندگان استانی بنیاد دعبل خزاعی و بسیاری دیگر از برنامههای مربوط به ستایشگران آلالله، از این شاعر پیشکسوت اهل بیت علیهمالسلام تجلیل به عمل آمده است.
غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در رابطه با ایشان میگوید: استاد مجاهدی را باید حلقه وصل و رشته پیوند شاعران درجه اول صدر انقلاب اسلامی نظیر حمید سبزواری، مهرداد اوستا و محمود شاهرخی با شاعران امروز انقلاب دانست. در شعر او پختگی و استواری با تحول ذوقی و زبانی توأمان دیده میشود؛ مجاهدی تبحر و تعهد را در شعر خود جمع کرده است.
احد دهبزرگی، از شاعران پیشکسوت نیز مجاهدی را شاعری صاحبسبک میداند و در مورد او میگوید: مجاهدی در خانوادهای عالم تولد یافته، او شاعری پُرکار است و انصافاً کارهای بسیار خوبی در حوزه شعر آیینی انجام داده؛ مجاهدی سبک و سیاق مختص به خودش را دارد، یعنی دارای زبان شعر مخصوص به خود و منحصربهفردی بوده که میتوان گفت از اساتید صاحب سبک است.
دهبزرگی دانشجوپروری را یکی از مهمترین شاخصههای کار مجاهدی در عرصه شعر و ادب میداند و میافزاید: مجاهدی شاگردان زیادی را پرورش داده است که این نعمت بزرگی بوده و خداوند به او داده است؛ او در منزل خودشان انجمن شعر محیط را راهاندازی کرده و سالهای سال شاگردان بسیاری را پرورش داده است.
وی معتقد است که استاد مجاهدی را بهحق باید استاد پیشکسوت و علمدار شعر آیینی دانست و بر استقامت رأی و ثبات قدم وی در مسیر اسلام و انقلاب و دوستی خاندان پیامبر (ص)، باید آفرینها گفت.
در ادامه متن مصاحبه خبرنگار گروه خبری سپهر را با استاد محمدعلی مجاهدی، میخوانید:
پدر شعر آیینی با بسم الله الرحمن الرحیم سخنان خود را آغاز کرد و گفت: در ادبیات آیینی زبان پارسی از یک گستره بسیار بزرگ موضوعی از توحید گرفته تا امور مربوط به مناجات و نیایش، مسائل اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، ولایی، عاشورایی و غیره برخوردار هستیم.
محمدعلی مجاهدی با بیان اینکه شعر عاشورا یکی از اقسام شعر ماتمی است که در زبان فارسی قدمت یکهزار و 100 ساله دارد، افزود: به این معنی که شعر عاشورایی 11 قرن پیشینه مکتوب دارد که فرهنگ غنی، بالنده و چندلایهای است. به همین دلیل در قرون مورد اشاره خوانشها و قرائتهای زیادی از فرهنگ عاشورا صورت گرفته که مهمترین قرائتها سه مورد است؛ مورد نخست خوانش ماتمی بوده و محتشم قافلهسالار شعر عاشورایی ماتمی است.
وی با اشاره به اینکه شعر عاشورا از بُعد عرفانی دومین قرائت است که عمان سامانی سپهسالار این نوع شعر بوده، ابراز کرد: سومین خوانش هم شعر عاشورایی از نگاه حماسی بوده که اختصاص دارد به الهامی کرمانشاهی؛ شما میتوانید در دیوان این شاعر اشعار حماسی عاشورا را ملاحظه کنید و یا در گنجینةالاسرار عمان سامانی و زبدةالاسرار صفی اصفهانی نمونههای بارزی از قرائت فرهنگ عاشورا را ببینید.
* شعر ماتمی عاشورایی در بعضی از زمانها، دچار آفت میشود
مجاهدی با بیان اینکه قرائت ماتمی بیش از خوانشهای دیگر در طول این یکهزار و خوردهای سال مورد استقبال مردم قرار گرفته است، اذعان کرد: به همین خاطر نیز شعر ماتمی عاشورایی در بعضی از زمانها، دچار آفت میشود؛ در آسیبشناسی شعر آیینی وقتی ورود میکنیم و بایدونبایدها را شرح میدهیم، میبینیم بهلحاظ موضوعی و محتوایی و یا ساختاری، دچار آفت است.
پروانه با اشاره به اینکه صحبت از محتشم کاشانی است که یک روز در سال را بهنام شعر و ادبیات آیینی و روز محتشم نامگذاری کردهاند، عنوان کرد: مولانا محتشم کاشانی ملقب به کمالالدین فرزند خواجه میراحمد کاشانی، از شاعران پُرآوازه سده دهم هجری است که در زمان شاهطهماسب اول زندگی میکرده است. او در کاشان به شغل بزازی سرگرم بوده؛ محتشم انصافاً قافلهسالار شعر عاشورایی در زبان فارسی در بُعد ماتمی است و 12 بند عاشورایی او در چهار سده اخیر، یعنی 400 سالی که از خلق این اثر ماندگار میگذرد، مورد اقبال فراگیر شیفتگان ادب عاشورا قرار گرفته و ما آثار زیادی داریم که شعرا تحت تأثیر این ترکیببند در زمینه موضوعات مربوط به عاشورا، سرودهاند؛ اما حق تقدم بههرحال با محتشم کاشانی است.
شمسالدین اظهار کرد: انشاالله که خداوند عزاداریها را از همه عزیزان قبول کند و عنایت آقا امام حسین (ع) زیر بال همه ما را بگیرد و معرفت بیشتری را نصیب ما کند تا آن مقام و منزلت واقعی حضرت سیدالشهدا و شهدای کربلا را بهتر بشناسیم.
این مؤلف و محقق پایان سخنان خود را معطر به السلام علیکم و رحمةالله و برکاته کرد و گفت: در خاتمه کلام بخشی از ترکیببند معروف محتشم کاشانی را برای شما میخوانم تا مرقوم بفرمایید؛ باشد که به این بهانه مخاطبانتان آن را از دیده بگذرانند و بهره ببرند:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین
کشتیشکستخورده طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک-
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید-
خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوفِ خصم، در حرم، افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادقِ گردون، نگون شدی
وین خرگه بلندستون، بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه-
سیل سیه؛ که روی زمین، قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهانسوز اهل بیت
یک شعله، برقِ خرمنِ گردونِ دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوارْ گویِ زمین، بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم، تمامْ غرقهٔ دریای خون شدی
گر انتقام آن نفتادی به روز حشر
با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی
آل نبی چو دستِ تظلّم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
بر خوانِ غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند»
شناسه خبر 85542