گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:89853

هنر، بار هویت شهری را به دوش می‌کشد

تعلق خاطر به شهر، مغلوب عدم توجه به بُعد حسی
هنر، بار هویت شهری را به دوش می‌کشد


شهر همچون موجودی زنده است که در آن جسم و کالبد در روح و جان می‌آمیزد تا زندگی و حیات اجتماعی ساکنان در آن جریان پیدا کند؛ به عبارت دیگر شهر ترکیبی است از ظرف و مظروف یعنی ساختمان‌ها و هر آنچه فیزیک و کالبد است. به‌سان ظرفی که مظروف انسان‌ها و کنش‌های اجتماعی در آن به تکامل و تعامل می‌رسند؛ بنابراین پرداختن به جسم، کالبد و طراحی مطلوب بناها، ساختمان‌ها و فضاها، آسایش جسم را به دنبال خواهد داشت و آسایش جسمانی که به زندگی اجتماعی در محیطی جذاب و توأم با ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه درآمیخته باشد، خودبه‌خود آرامش روح را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین پرداختن به یکی و غفلت از دیگری، همچون ساختن پیکری است؛ بدون آنکه به روح زندگی در آن اندیشه شده باشد؛ از سوی دیگر، پرداختن به زندگی و حیات بدون توجه به فیزیک و کالبد نیز ادامه حیات اجتماعی را به مخاطره می‌اندازد، این دو عنصر در کنار هم و مکمل یکدیگر هستند.
بر این اساس امروز آمیخته شدن هنر با زندگی روزمره مردم، فصل مشترک دغدغه جامعه هنرمندان و مدیریت شهری بوده؛ به دیگر سخن سال‌ها است هنرمندان با تمایلات متفاوت از فضاهای کلاسیک هنری چون آتلیه خارج شده و به آفرینش «هنر شهری»پرداخته‌اند. به‌طوری که امروز نقش زیباسازانه هنر و تلقی اثر هنری به‌عنوان ابزاری برای تولید زیبایی در شهر و ارتقای کیفی منظر شهری، به امری پایدار در شهرها بدل شده است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع، بر آن شدیم تا درخصوص جایگاه هنر در تعلق خاطر به شهر گفت‌وگویی را با دکتر حسین اردلانی، دانشیار گروه فلسفه هنر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
دانشیار گروه فلسفه هنر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان با بیان اینکه آگاهی بشر از دو حوزه نشأت می‌گیرد یکی مفاهیم و دیگری محسوسات، گفت: چیزی که به قوه عقل مربوط می‌شود، مفاهیم هستند و چیزی که به حواس پنجگانه مربوط بوده، شامل محسوسات است.
حسین اردلانی افزود: معمولاً آثار هنری ذیل حوزه محسوسات هستند؛ یعنی بیشتر از آن که تولید فکر کنند، احساس و درواقع نوعی شناخت حسی در مخاطب ایجاد می‌کنند.
وی با بیان اینکه اگر آثار هنری به شکلی بتوانند حس شهروند را درگیر کرده و آن را متصل به مرور زمان کنند به‌صورت خودکار نوستالژی ایجاد کرده و این مهم حس تعلق به مکان را به دنبال دارد، گفت: اگر فضا مثبت بوده و آثار هنری نیز فاخر و از مطلوبیت لازم برخوردار باشند؛ یعنی در آن‌ها آگاهی نسبت به انتخاب و اجرا وجود داشته باشد، این حس تعلق به مکان منجر به سرزندگی در بین شهروندان خواهد شد.
اردلانی افزود: به عبارت دیگر اگر شهروندان شهر به داشته‌هایشان دلخوش باشند، احساس تعلق خاطر به آن پیدا می‌کنند؛ درست مانند برخی از پارک‌ها که به‌دلیل برخورداری از سرزندگی، مخاطب بیشتری دارند، برخلاف برخی دیگر از پارک‌ها که حس سرزندگی را به شهروندان منتقل نمی‌کنند.
وی با بیان اینکه انتقال حس سرزندگی مفهومی مرتبط با محسوسات است و شامل جانمایی درست، کیفیت و بسیاری از مؤلفه‌های دیگر می‌شود، اذعان کرد: زمانی که شرایط انتخاب درست به هنرمند و متخصص سپرده شود و او آثار فاخر به‌وجود بیاورد، به‌صورت خودکار حس سرزندگی و تعلق مکان را ایجاد می‌کند؛ برای مثال وقتی از همدان سخن به میان می‌آید، نخستین چیزی که معرف هنری آن است، آرامگاه بوعلی‌سینا بوده و توریست‌ها حتماً در کنار این اثر فاخر هنری در شهر، عکس می‌گیرند.
این استاد هنر با تأکید بر آنکه هنر در شهر امر هویت‌سازی را برعهده می‌گیرد، ابراز کرد: آنچه مسلم است اینکه در شهرها از این‌گونه آثار (همچون آرامگاه بوعلی‌سینا) می‌بایست به تعداد کافی داشته باشیم تا در ابتدا حس سرزندگی و در ادامه حس تعلق به شهر در بین شهروندان تقویت شده و کمتر کسی به فکر مهاجرت بیفتد.
وی با بیان اینکه درواقع آثار هنری فاخر در شهرها حس وفاداری به آن‌ها را در شهروندان ایجاد می‌کنند، اذعان کرد: در رابطه با اینکه هنر در شهر شامل چه بخش‌هایی می‌شود، باید بگویم مهم‌ترین بخش هنر در هر شهر مرتبط با نمای ساختمان‌ها و معماری است.
این طراح شهری با تأکید بر اینکه نمای ساختمانی و معماری در نمای شهری، اجتماعی و محیطی حس زندگی و به تبع آن حس تعلق خاطر را ایجاد می‌کند، تصریح کرد: علاوه‌بر این، مؤلفه‌های دیگری نیز در هنر شهری مطرح هستند؛ از به نظر بی‌اهمیت‌ترین زیرسرساخت‌ها در شهر مثل نرده‌های به‌کاررفته در بین بلوارها تا طراحی و جانمایی درست مبلمان شهری، نقاشی دیواری، مجسمه‌ها، علائم راهنمایی و رانندگی و حتی نوع چراغ‌هایی که در معابر شهری به‌کار می‌روند.
وی ادامه داد: درواقع هر آنچه که در شهر به موضوعی برای تصویرسازی و احساس بدل می‌شود را می‌توان در زمره هنر در شهر جای داد که مهم‌ترین آن‌ها همان‌طور که پیش‌تر عنوان شد، معماری است که متأسفانه طی چهار دهه گذشته از ویژگی خاصی در شهر همدان برخوردار نیست و این درحالی است که وقتی به معماری گذشته می‌پردازیم، می‌بینیم در دوره‌های مختلف برای شهر، ساختمان‌ها و نما و معماری آن‌ها ویژگی‌های خاصی را به‌لحاظ بصری درنظر می‌گرفتند.
اردلانی با تأکید بر اینکه امروز معماری ما بسیار پراکنده شده و درواقع خانه‌ها به یکدیگر به‌لحاظ معماری احترام نمی‌گذارند، تشریح کرد: تأسف‌بارتر اینکه حتی نمای خانه‌هایی که کنار یکدیگر قد می‌کشند هم دارای ارتباط مناسب به‌لحاظ بصری نیستند؛ یعنی در به‌کارگیری نما در ساختمان‌ها به این مسئله فکر نمی‌شود که می‌بایست به‌لحاظ معماری با پلاک هم‌جوار هم‌خوانی داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: این درحالی است که در محیط شهری همه اجزا به یکدیگر وابسته بوده و بخشی از تصویر شهر را به نمایش می‌گذارند؛ بنابراین این مهم از بُعد معماری بسیار حائز اهمیت است، اما متأسفانه برای این مهم قانونی تبیین نشده یا اگر قانون و ضابطه‌ای هم هست، به‌صورت موقتی و دوره‌ای است و همین امر باعث شده که ما در شهر شاهد قد برافراشتن خانه‌های بی‌ربط در کنار یکدیگر باشیم.
این پژوهشگر فلسفه هنر با تأکید بر اینکه امروز قواعد نظام مهندسی بیشتر به ایستایی، کیفیت و صرفه‌جویی در مصرف انرژی و مسائل فنی می‌پردازد، اذعان کرد: آنچه مسلم است اینکه بخشی که به احساس در شهر مربوط می‌شود، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ برای مثال امروز حفظ بافت‌های شهری از اهمیت بسیار زیادی به‌لحاظ شهرسازی برخوردار هستند، اما در اغلب مساخت‌وسازهای این مناطق قواعد مرتبط با حفظ بافت رعایت نمی‌شود.
این دانشیار گروه فلسفه هنر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان با بیان اینکه بزرگ‌ترین معضل درحال حاضر شهر ما به‌لحاظ عدم نوستالژی و ایجاد حس تعلق خاطر به شهر ازنظر هنری در گام نخست معماری و در بحث بعدی عدم توجه به فضای سبز شهری است، تشریح کرد: یکی از ویژگی‌ها و شاید هم معایب شهر همدان، این است که صنعتی نیست؛ اما از نگاه هنری این یک ویژگی منحصربه‌فرد برای شهر محسوب می‌شود، زیرا همدان یک باغ‌شهر است؛ یعنی از هر سوی شهر حرکت کنید، در فاصله 10 دقیقه‌ای، وارد محیط باغی می‌‌شوید.
وی خاطرنشان کرد: البته بدانیم که گرچه این ویژگی مزیت بسیار خوبی است، اما متولیان به‌لحاظ هنری کیفیت استفاده از طبیعت را آن‌گونه که باید، مورد توجه قرار نمی‌دهند؛ برای مثال اگر مدیریت گنجنامه همدان را به تعدادی اقتصاددان بسپارند، یقیناً این محیط را به‌گونه‌ای از طریق زیرساخت‌های تفریحی، بصری و طبیعی زنده می‌کنند که در تمام فصول امکان بهره‌مندی از فضا به‌منظور درآمدزایی بیشتر فراهم باشد، اما امروز این محل تحت مدیر شهری است و بدیهی‌ترین خدمات را نیز به‌لحاظ بصری ارائه نمی‌دهد. از بی‌نظمی غرفه‌های دست‌فروشان، مغازه‌داران و رستوران‌ها گرفته، تا تابلوهایی که بر سر درب آن‌ها هرکدام به شکل نامنظم و نازیبا، نصب شده است.
این دانشیار گروه فلسفه هنر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در پاسخ به این سؤال که در محیط شهری چگونه فضای سبز می‌تواند در قالب هنر ایفای نقش کند؟ تشریح کرد: نخستین اصل به موضوع جانمایی درست این فضاها بازمی‌گردد.
اردلانی ادامه داد: در گام بعدی می‌بایست نوع بهره‌برداری از این فضاها به‌صورت هدفمند برنامه‌ریزی شده باشد؛ یعنی در پارک‌ها و فضاهای سبز شهری شاهد رها ماندن بخش‌هایی از آن‌ها نباشیم و درنهایت اینکه در انتخاب مبلمان و گونه‌های فضای سبز علاوه‌بر کارکرد، زیبایی بصری را نیز درنظر بگیریم، چراکه فضای سبز بخش بزرگی از محیط شهری را شامل می‌شود.
مع‌الوصف؛ با توجه به آنچه گفته شد، شهرسازی امروز دیگر به معنی شارع‌بندی و منطقه‌بندی نیست. به دیگر سخن شهر فقط شبکه‌ای از کوچه‌ها و خیابان‌ها با خانه‌ها و ساختمان‌هایی در آن‌ها نیست، بلکه شهر ازنظر کالبدی یک تندیس بزرگ است که حس انسانی در آن جریان دارد؛ یعنی شما حق ندارید شهر را بدون تزئین، بدون حیات سبز، بدون ریه‌های فرهنگی و هنری تجسم کنید که این همان هنر شهر برای ایجاد تعلق خاطر است.

ارسال نظر

سوال: پنج منهای دو؟ 3

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار