یک فعال اجتماعی و خیریه گفت: فرهنگ داوطلبی باید به جایی برسد که افراد با هر میزان توان و هنری که دارند به کمک دیگران بیایند این یک مسئولیت اجتماعی است.

سپهرغرب، گروه جامعه- سمیرا گمار: در دنیای پرچالش امروز، مشکلات اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی و بحرانهای گوناگون، زندگی بسیاری از جوامع را با پیچیدگیهایی مواجه کرده است. در چنین شرایطی، بیش از هر زمان دیگری نیاز به همبستگی، همدلی و همکاری میان افراد جامعه احساس میشود. یکی از مؤثرترین پاسخها به این نیاز، گسترش فعالیتهای داوطلبانه و خیریه است؛ فعالیتهایی که فراتر از کمکهای مالی یا خدماتی، حامل پیام نوعدوستی، احساس مسئولیت اجتماعی و پیوندهای انسانی هستند.
در واقع، هر کنش داوطلبانه کوچک میتواند جرقهای باشد برای تحولی بزرگ؛ تحولی که نه از مسیر سیاستهای کلان، بلکه از دل کوچهها و خانهها آغاز میشود. بررسی تأثیر این فعالیتها بر تابآوری محلهها، ما را به این درک میرساند که سرمایه انسانیِ متعهد و داوطلب، گنجینهای ارزشمند برای هر جامعهای است که در پی توسعه پایدار و انسانی است.
یکی از افرادی که در این مسیر تلاشهای بسیاری داشته و تجربیات ارزندهای در زمینه فعالیتهای خیریه و داوطلبانه کسب کرده، فاطمه سلیمی است. او از دوران دانشجویی به فعالیتهای خیریه پرداخته و با همکاری با گروههای مختلف خیریه، در حوزههایی چون آموزش، تأمین معاش و ارتقای کیفیت زندگی افراد نیازمند نقشآفرینی کرده است.
با توجه به مسائلی که او در این گفتوگو مطرح میکند، میتوان به این نتیجه رسید که فعالیتهای خیریه و داوطلبانه تنها به تأمین نیازهای مادی افراد محدود نمیشود، بلکه در ارتقای سطح آگاهی، فرهنگ و مشارکت اجتماعی افراد نیز تأثیرگذار است. وی در این گفتوگو به نکات مهمی اشاره کرده که نهتنها در کمکرسانی به دیگران مؤثر است، بلکه بهعنوان الگوهایی برای دیگران در مسیر همبستگی و همکاری میتواند مطرح شود. ازجمله این نکات میتوان به اهمیت شفافیت، تحقیق و راستیآزمایی در فرآیند کمکرسانی، تقویت روحیه مسئولیتپذیری در افراد و ایجاد حس همدلی و همکاری در میان مردم اشاره کرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
فاطمه سلیمی در ابتدای صحبتهای خود، درباره مسیر فعالیتش و تأثیر آن بر جامعه و زندگی مردم، بیان کرد: من از دوران دانشجویی به فعالیتهای خیریه علاقه داشتم و نخستین تجربهام همکاری با جمعیت امام علی (ع) در قزوین بود. در آن زمان، هدف ما کمک به خانوادههای نیازمند بود که نمیتوانستند از تحصیل بهرهمند شوند. بعد از فارغالتحصیلی، فعالیتهای داوطلبانهام دچار وقفه شد تا اینکه در سال 95 از طریق دوستانم با جمعیت طه در تهران آشنا شدم و بهعنوان داوطلب در زمینه تدریس، فعالیت خود را آغاز کردم.
وی ادامه داد: در آن زمان، جمعیت طه تصمیم به اجرای فعالیتهایی غیر از خیریه و تدریس را نیز در برنامههایش قرار داد و به این ترتیب، من همکاری خود را با پروژههایی مانند پویش ارزاق و کمک به خانوادههای محروم شناساییشده، آغاز کردم.
این فعال خیریه با این بیان که انگیزه اصلی من با توجه به توانی که دارم کمک به خانوادههای نیازمند از طریق تدریس بدون دریافت حقالزحمه بود، معتقد است زکات علم، ترویج آن بوده و اگر کسی توان مالی ندارد، نباید فرزندش از تحصیل محروم شود.
*تأثیر کارهای داوطلبانه بر کیفیت زندگی اجتماعی/ بچهها خودشان مربی شدند
سلیمی سپس درباره تأثیر کارهای داوطلبانه بر ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی مردم، اظهار کرد: یکی از نمونههای بارز کارهای ما در یک روستای جنوبی تهران بود که امکانات آموزشی و رفاهی محدودی داشت و با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکرد، در واقع آنها بهدلیل نبود فضا و امکانات آموزشی مناسب، انگیزه و علاقهای به ادامه تحصیل نداشتند. در آن زمان، ما گروهی را تشکیل داده و کلاسهای تقویتی برگزار و رفع اشکال کردیم. پس از مدتی، نمرات دانشآموزان افزایش چشمگیری پیدا کرد و بسیاری از آنها به تحصیل در دبیرستان و حتی دانشگاه ادامه دادند.
وی تأکید کرد: یکی از بزرگترین دستاوردها در این بخش این بود که بچههایی که هیچوقت به ادامه تحصیل فکر نمیکردند، حالا به هدف دانشگاه و آینده روشن دست پیدا کرده بودند. این روند به نوعی الگوسازی در میان جوانان و نوجوانان آن منطقه شد به طوری که میبینیم برخی از آن بچهها که زمانی شاگرد ما بودند، به مربیانی تبدیل شدهاند که کار ما را ادامه میدهند.
این فعال اجتماعی و داوطلب خیریه، بیان کرد: ما توانستیم در این منطقه انگیزه و هدفگذاری جدیدی ایجاد کنیم. بچههایی که قبلاً به دلایل مختلف، ازجمله فشار اجتماعی و اقتصادی، در سنین کم ازدواج میکردند یا وارد مسیرهای نادرست میشدند، اکنون در دانشگاه هستند یا کسبوکارهای خود را راهاندازی کردهاند. ما توانستیم آیندهای روشنتر و متفاوت از آنچه که قبلاً پیشبینی میشد، برای آنها رقم بزنیم و این بهواسطه حضور و مشارکت ما در آنجا رقم خورد.
سلیمی در ادامه مطرح کرد: یکی از مشکلات بزرگ در یکی از شهرکهایی که میرفتیم کمبود امکانات تفریحی برای بچهها بود. یادم است وقتی ساعت هشت صبح روز جمعه میشد، بچهها از ساعت هفت روی پلههای مسجد نشسته بودند تا کلاسهای درسی شروع شود. آنها با وجود اینکه بهشدت نیازمند آموزش بودند، بهخاطر ارتباط خوب و انگیزهای که از گروه ما میگرفتند، با شور و اشتیاق فراوان به کلاسها میآمدند. حتی حالا که مدتهاست حضور کمرنگتری در آنجا داریم، همچنان ارتباطمان با بچهها برقرار است و همانطور که گفتم بسیاری از آنها که زمانی شاگرد ما بودند، اکنون خودشان بزرگتر شده و در مسیرهای مختلف به موفقیتهای خوبی دست یافتهاند.
وی تأکید کرد: برای من بسیار لذتبخش است که میبینم کار خیر مانند یک زنجیره ادامه پیدا میکند. این کار داوطلبانه و استمرار آن بسیار زیباست.
این فعال اجتماعی و داوطلب خیریه، در ادامه به نقش داوطلبان در افزایش تابآوری خانوادهها و کمک به حل بحرانهای زندگی اشاره کرد و افزود: حضور نیروهای داوطلب مانند یک مهره کمکی برای مدیریت بحرانها و مشکلات زندگی این خانوادهها است. بسیاری از خانوادهها که قبلاً هیچ امیدی به حل مشکلات خود نداشتند، حالا با مشورت و کمکهای داوطلبان توانستهاند مشکلاتشان را حل کنند. مثلاً خانوادههایی که درگیر بیماریهای فرزندشان بودند و بهدلیل نداشتن توان مالی از درمان غافل شده بودند، با دریافت کمکها توانستند درمان را آغاز کرده یا مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود را مدیریت کنند.
سلیمی ادامه داد: برای این خانوادهها، حمایتهای ما فقط یک کمک مادی نبود؛ بلکه بهنوعی انگیزه و امید، برای تلاش بیشتر ایجاد میکرد. این حمایتها به آنها کمک کرد تا به آینده امیدوار باشند و با جدیت، مشکلاتشان را از پیشرو بردارند.
وی در ادامه صحبتهای خود درباره تأثیر مشارکتهای مذهبی و همبستگی اجتماعی نیز بیان کرد: ما در کنار تمام فعالیتهایی که انجام میدادیم، برنامههای مذهبی و بزرگداشت مناسبتهای دینی مانند عید غدیر، نیمه شعبان و ماه مبارک رمضان هم داشتیم. این برنامهها بهویژه برکت نام اهل بیت علیهمالسلام، در کمکرسانی به مردم نیازمند، تأثیر مثبتی داشت. بسیاری از کسانی که بهدلیل فقر و مشکلات زندگی ممکن بود نسبت به خدا و دین اعتراض یا ناشکری کنند، با این کمکها دوباره احساس امید و باور پیدا میکردند. این کمکها برای بسیاری از مردم یادآوری میکرد که خداوند همیشه به بندگانش رسیدگی میکند و ما تنها واسطهای هستیم که این کمکها را به دستشان میرسانیم.
این فعال اجتماعی ادامه داد: در این برنامهها، مشارکت مردم در سطح محله و جامعه بسیار بالا بود حتی کسانی که نیازمند بودند، در برنامههای نذری و کمکهای خیریه با هر توان مالی که داشتند مشارکت میکردند. این مشارکتهای کوچک نشان میداد که مردم در کمک به همدیگر و در پیشبرد اهداف خیریه همکاری دارند.
سلیمی تصریح کرد: من معتقدم که در برهههایی که افراد، نیازمند کمک هستند، کسانی که خودشان درد و مشکلات زندگی را تجربه کردهاند، بهمراتب همدلی و کمک بیشتری میتوانند ارائه دهند نسبت به کسانی که هیچگونه درک و فهمی از سختیها ندارند. برای مثال، ممکن است فردی که هیچ چیزی ندارد، فقط با دیدن یک اطلاعیه برای دریافت کمک احساس کند که ای کاش میتوانست کمک کند. اما کسی که توانایی مالی دارد و خود را متمول میداند، ممکن است هیچ درک و نگرانی از مشکلات نداشته باشد.
وی یادآوری کرد: اینکه خانوادههای نیازمند از سفره خود، از کمد لباسشان یا از آنچه که دارند ببخشند، بسیار ارزشمند است. آنها کسانی هستند که خودشان در شرایط مشابه قرار دارند و میتوانند درد و رنج دیگران را درک کنند. در این جوامع، بهنظر من خانوادههای نیازمند بسیار قویتر از خانوادههای مرفه هستند.
این فعال اجتماعی درباره فرهنگ داوطلبی و مسئولیت اجتماعی نیز گفت: فرهنگ داوطلبی باید به جایی برسد که افراد با هر حرفهای که دارند، احساس مسئولیت کنند. من خودم بهعنوان معلم همیشه احساس کردهام که باید زکات علمم را بپردازم. اگر هر فردی بنا به توانایی و تخصص خود این مسئولیت را احساس کند، میتواند به دیگران کمک کند و در کنار استفاده شخصی از موهبتهایی که خداوند به آنها داده، نفعی به جامعه برساند.
سلیمی ابراز کرد: اگر همه افراد به این نقطه برسند که نباید به آنچه دارند بخل ورزند و باید دیگران را که در شرایط سخت هستند درک کنند، قطعاً دیگر درد و نیازمندی باقی نمیماند؛ بهنظرم چنین شرایطی، بهشت واقعی است. اینکه ما چه اقدامی میتوانیم انجام دهیم، نمیدانم؛ در واقع افزایش مشارکت مردمی کمی سخت است و واقعاً هنر و سلیقه میخواهد. مثلاً من به نوبه خودم خیلی از دوستانم را راضی به مشارکت در این نوع کارها کردهام و از سر لطف آنها بوده که این فعالیتها تا کنون ادامه پیدا کرده. شکر خدا که دوستان همیشه حامی بودند و کمک کردند تا این فعالیتها ادامه داشته باشد.
وی در ادامه پیام خود را به دیگران اینطور بیان کرد: یکی از مهمترین نکات این است که مسئولیتپذیر باشیم و فکر نکنیم که داریم کار شاقی انجام میدهیم. من معتقدم وظیفه تکتک ما همین خدمت است. نکته دیگری که برای من اهمیت دارد اینکه باید مراقب باشیم الگوهای بدی برای بچهها نباشیم. چراکه بچهها و خانوادههای تحت پوشش خیریهها بسیار اثرپذیر هستند. با چه رویکردی، چه ادبیاتی و با چه منشی کار میکنیم، تأثیر زیادی بر این افراد دارد.
وی همچنین به یک مثال از مددکاریهای خود اشاره کرد و یادآور شد: مددجویی را میشناسم که نه قوم و خویش است و نه همسایه، اما از فعالان خیریه ماست. کسی را پیدا کرده که به ما معرفی کند. کمکهایی هم به او کردهایم، اما مشکلات بسیاری دارد. خانوادهاش شرایط ضعیفی دارند. وقتی پیام میدهد، انگار با گوشت و پوست و استخوان خودش درک و عمق مشکلات آن خانواده را برای ما بازگو میکند. این برای من بسیار زیبا است. میتوانست بگوید خودم هم ندارم، چرا باید به دیگران کمک کنم؟ اما او بخیل نیست. اگر گرهای از کار خودش باز شود، امید به دیگران میدهد که شاید درست شود، شاید خدا کمک کند. این برای من خیلی ارزشمند است و من واقعاً این نوع کمکرسانی را دوست دارم.
*چالشها و معضلات حمایتهای خیریه
وی سپس به چالشهای موجود در حمایتهای خیریه اشاره و تصریح کرد: در کنار آموزش، ما خدمات تأمین معاش و کمکهای غذایی نیز ارائه میدادیم اما مشکلی که وجود دارد اینکه برخی از خانوادهها ممکن است بهدلیل دریافت کمکهای خیریه، از تلاش برای بهبود وضعیت خود دست بکشند و به جای رشد، به نوعی تنبلی و وابستگی به کمکهای بیشتر دچار شوند؛ البته این اتفاق همیشه نمیافتد، اما یکی از معضلات خیریهها همین است.
این داوطلب اجتماعی درباره تجربههای ناخوشایند از این دست، عنوان کرد: در برخی موارد، خانوادههایی که بهنظر میرسید توانایی کار کردن دارند، به امید دریافت کمک خیریه دست از تلاش کشیدند. این موضوع ما را مجبور کرد که پالایش سختگیرانهتری برای شناسایی خانوادههایی که واقعاً به کمک نیاز دارند، اعمال کنیم. کسانی که به خاطر شرایط خاص خود، مانند ناتوانی در کار، به حمایت نیازمند بودند، همچنان تحت پوشش قرار گرفتند، اما کسانی که توانایی کار داشتند، از فهرست حمایتی ما حذف شدند.
سلیمی در ادامه به جایگزینهای بهتر اشاره کرده و توضیح داد: در بخش تأمین معاش و ارزاق اگر به جای دادن بستههای غذایی، زمینهای کشاورزی یا امکاناتی برای تولید فراهم میکردیم، میتوانستیم به جای کمکهای موقت، به رشد اقتصادی این خانوادهها کمک کنیم؛ البته در این زمینه، تجربههایی هم داشتیم، مانند پروژه تولیدی خیاطی، اما متأسفانه بهدلیل نیاز به سرمایهگذاری اولیه و نیروی کار مستقر، نتوانستیم آن را به شکلی پایدار ادامه دهیم.
وی اضافه کرد: یکی دیگر از مشکلاتی که ما همیشه با آن روبهرو هستیم، محدودیت بودجه است. هزاران درخواست و مشکل پیش رو داریم و همواره نگران این هستیم که اولویتبندیهایمان اشتباه باشد. باید بهگونهای عمل کنیم که تصمیمات ما به ضرر کسی تمام نشود. گاهی مجبوریم به برخی افراد نه بگوییم و با عقل خود اولویتها را انتخاب کنیم. یکی از دغدغههای من همیشه این بوده که بودجه مناسب و دقیقی برای این کارها نداریم.
این فعال اجتماعی و داوطلب خیریه در جمعبندی سخنانش تأکید کرد: من دلم میخواست به جای اینکه همهچیز را بهصورت کمکهای مستقیم و بستههای ارزاق بدهیم، برای این خانوادهها فرصتهای شغلی فراهم کنیم. اگر میشد که همه خانوادهها را به خیریههایی که در زمینه اشتغال کار میکنند، معرفی کنیم، شاید بیشتر از کمکهای مالی، میتوانستیم در جهت توانمندسازی آنها قدم برداریم.
*ایجاد حس تعلق به جامعه؛ رسالت بزرگ داوطلبان اجتماعی
در خاتمه باید گفت؛ کارهای داوطلبانه نهتنها بهعنوان یک حرکت نیکوکارانه بلکه بهعنوان ابزاری برای ایجاد تحول در جوامع و محلهها شناخته میشوند. تأثیر این نوع فعالیتها بر کیفیت زندگی اجتماعی مردم و تقویت تابآوری افراد در برابر مشکلات و بحرانها، بهوضوح نمایان است. در یک جامعه که روز بهروز از لحاظ اجتماعی و اقتصادی با چالشهای جدیدی روبهرو میشود، نقش داوطلبان و گروههای خیریه بهعنوان نیروی محرکه برای تغییرات مثبت، غیرقابل انکار است.
فعالیتهای داوطلبانه بهویژه در مناطق کمتر برخوردار، میتوانند باعث تغییرات ملموس و بنیادین در کیفیت زندگی اهالی محلهها شوند. در این فرآیند، آموزش، حمایت اجتماعی و ایجاد فرصتی برای دسترسی به منابع اولیه زندگی نقش کلیدی ایفا میکند. مثلاً با فراهم آوردن دورههای آموزشی و کلاسهای تقویتی برای کودکان و نوجوانان در محلههای محروم، این افراد نهتنها از نظر تحصیلی رشد میکنند، بلکه خود را در مسیر اهداف بلندتر و زندگی بهتر میبینند. در این میان، برکت همبستگی اجتماعی و تأثیرات معنوی ناشی از همکاری داوطلبانه نیز بر روحیه و انگیزه این افراد افزوده میشود.
این تأثیرات بهطور ویژه بر تابآوری افراد تأثیرگذار است. تابآوری اجتماعی مفهومی است که در آن افراد و جوامع قادر به مواجهه با بحرانها و مشکلات زندگی به شیوهای سازگار و مقاوم هستند. بهدلیل اینکه فعالیتهای داوطلبانه معمولاً با چالشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی در ارتباط است، افراد در مواجهه با این مشکلات به درک عمیقتری از توانمندیهای خود و سایرین میرسند. این تعاملات و ارتباطات نهتنها در سطح فردی، بلکه در سطح جمعی نیز به تقویت احساس مسئولیت، امید به آینده و همکاری میان مردم میانجامد.
یکی دیگر از تأثیرات عمده کارهای داوطلبانه بر تابآوری اجتماعی، ایجاد حس تعلق به جامعه است. وقتی افراد بهعنوان داوطلب در کنار هم فعالیت دارند، این احساس را پیدا میکنند که جزئی از یک کل بزرگتر هستند و این مسئله به آنها انگیزه میدهد تا در برابر مشکلات ایستادگی کنند. بهعنوان مثال، خانوادههایی که ممکن است بهدلیل مشکلات اقتصادی در شرایط سختی قرار داشته باشند، زمانی که در کنار دیگر اعضای محله، کمکها و حمایتها را دریافت میکنند، نهتنها از نظر مادی، بلکه از نظر روحی و روانی نیز تقویت میشوند. این نوع همبستگی، مقاومت و تابآوری در برابر بحرانها را بهطور چشمگیری افزایش میدهد.
در نهایت، تأثیر کارهای داوطلبانه بر تابآوری و کیفیت زندگی اجتماعی بهطور کلی، به یک شبکه حمایتی گسترده تبدیل میشود که در آن افراد به یکدیگر امید میدهند که در سختیها کنار هم بوده همدیگر را یاری کرده و به سوی آیندهای بهتر حرکت میکنند. اگر همگان در این مسیر گام بردارند، میتوان به جامعهای تابآور، همبسته و قادر به مقابله با چالشهای اجتماعی و اقتصادی امیدوار بود. در این میان، نقش داوطلبان بهعنوان قهرمانان بیادعا و تأثیرگذاران بزرگ، همواره برجسته و ستودنی خواهد بود.
شناسه خبر 93902