داستاننویس پیشکسوت درگذشت
زهره حاتمی، داستاننویس و از شاگردان قدیمی صفدر تقیزاده بعد از مدتی درگیری با بیماری سرطان در سن 70 سالگی درگذشت.
مجتبا نریمان مدیر نشر «نریمان» با اعلام خبر درگذشت زهره حاتمی، ادامه داد: زهره حاتمی، داستاننویس و از شاگردان قدیمی صفدر تقیزاده بعد از مدتی درگیری با بیماری سرطان در امریکا درگذشت. طناز تقیزاده دختر زندهیاد صفدر تقیزاده خبر را ساعتی پیش به من داد.
حاتمی متولد 1334 بود، نخستین داستان کوتاه وی سال 1366 در کتاب سخن منتشر شد. چند سال در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت شد و آخرین کتاب او «با حافظ در آلاسکا» سال 1397 توسط انتشارات مروارید وارد بازار نشر شد.
اولین داستان کتاب یعنی «با حافظ در آلاسکا» داستان زنی است که وطن خود یعنی ایران را در غربت همراه خود حمل میکند. وطنی که گاه در یک جلد دیوان حافظ جای میگیرد و گاهی فقط در چند کلمه فارسی حرف زدن و گاهی در مناظر آلاسکا و مقایسه منظره آلاسکا با شبیه آن در ایران.
در تمام داستانهای زهره حاتمی زنانگی موج میزند، حتی وقتی جای شخصیتهای اصلی داستان را مردها میگیرند، بازهم مضمون دردهای زنانه است. مهاجرت، غربت، زن بودن، پیری، مرگ و... مضمون اصلی داستانهای زهره حاتمی است که با سوژههایی بسیار متفاوت و در فضا و زمانهایی بسیار دور از هم بیانشان میکند:
«الان دیگه فصل کوه رفتن نیست. من خودم یه سال تمام زمستون تو کوه آواره بودم. فرخ تازه راه افتاده بود. تو شهر غریب بودم، خبرچینهارو نمیشناختم. رفت و اومدمون گزارش شده بود. از مرکز اومدن تحقیق. از همهچی خبر داشتن. یه دسته از موهام همون روز سفید شد.» (از متن کتاب، بخشی از داستان برف سنگین)
داستان «مادربزرگ» که به صفدر تقیزاده تقدیم شده است آنقدر تلخ است که شیرینی برخی داستانها را با خود میبرد و همچون بادامی تلخ میماند که میان بادامهای شیرین به دهان میگذارید و کام را تلخ میکند. تلخیای که البته وجودش ترکیب طعم داستانها تکمیل میکند. داستانِ پیری و بیخانمانی و سربار بودن، و این هرسه درد یکجا باهم بر سر خواننده خراب میشوند.
اما هنر قلم زهره حاتمی با داستان «مردی که شهرش را گم کرده بود» به رخ کشیده میشود. داستانی که به سبک حکایتهای کهن نوشته شده است. از مضمون داستان گرفته تا لحن راوی، از آرزوی شهر رفتن شخصیت تا جنون و جنس قصهگویی داستان. رعایت تمامی این نکات و دقت و نکتهبینی، همه و همه باعث شده تا این داستان برای خواننده بسیار جذاب و شیرین پیش برود و نتواند پایانی را برای آن حدس بزند.
مجتبا نریمان مدیر نشر «نریمان» با اعلام خبر درگذشت زهره حاتمی، ادامه داد: زهره حاتمی، داستاننویس و از شاگردان قدیمی صفدر تقیزاده بعد از مدتی درگیری با بیماری سرطان در امریکا درگذشت. طناز تقیزاده دختر زندهیاد صفدر تقیزاده خبر را ساعتی پیش به من داد.
حاتمی متولد 1334 بود، نخستین داستان کوتاه وی سال 1366 در کتاب سخن منتشر شد. چند سال در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت شد و آخرین کتاب او «با حافظ در آلاسکا» سال 1397 توسط انتشارات مروارید وارد بازار نشر شد.
اولین داستان کتاب یعنی «با حافظ در آلاسکا» داستان زنی است که وطن خود یعنی ایران را در غربت همراه خود حمل میکند. وطنی که گاه در یک جلد دیوان حافظ جای میگیرد و گاهی فقط در چند کلمه فارسی حرف زدن و گاهی در مناظر آلاسکا و مقایسه منظره آلاسکا با شبیه آن در ایران.
در تمام داستانهای زهره حاتمی زنانگی موج میزند، حتی وقتی جای شخصیتهای اصلی داستان را مردها میگیرند، بازهم مضمون دردهای زنانه است. مهاجرت، غربت، زن بودن، پیری، مرگ و... مضمون اصلی داستانهای زهره حاتمی است که با سوژههایی بسیار متفاوت و در فضا و زمانهایی بسیار دور از هم بیانشان میکند:
«الان دیگه فصل کوه رفتن نیست. من خودم یه سال تمام زمستون تو کوه آواره بودم. فرخ تازه راه افتاده بود. تو شهر غریب بودم، خبرچینهارو نمیشناختم. رفت و اومدمون گزارش شده بود. از مرکز اومدن تحقیق. از همهچی خبر داشتن. یه دسته از موهام همون روز سفید شد.» (از متن کتاب، بخشی از داستان برف سنگین)
داستان «مادربزرگ» که به صفدر تقیزاده تقدیم شده است آنقدر تلخ است که شیرینی برخی داستانها را با خود میبرد و همچون بادامی تلخ میماند که میان بادامهای شیرین به دهان میگذارید و کام را تلخ میکند. تلخیای که البته وجودش ترکیب طعم داستانها تکمیل میکند. داستانِ پیری و بیخانمانی و سربار بودن، و این هرسه درد یکجا باهم بر سر خواننده خراب میشوند.
اما هنر قلم زهره حاتمی با داستان «مردی که شهرش را گم کرده بود» به رخ کشیده میشود. داستانی که به سبک حکایتهای کهن نوشته شده است. از مضمون داستان گرفته تا لحن راوی، از آرزوی شهر رفتن شخصیت تا جنون و جنس قصهگویی داستان. رعایت تمامی این نکات و دقت و نکتهبینی، همه و همه باعث شده تا این داستان برای خواننده بسیار جذاب و شیرین پیش برود و نتواند پایانی را برای آن حدس بزند.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.