تحلیل جامعهشناسانه دکتر امانالله قرائیمقدم از ریشهها و انواع خودکشی:
وقتی پیوندهای اجتماعی پاره میشود، خودکشی رخ میدهد
شادی و معنویت نقش مهمی در پیشگیری از خودکشی دارند
«وقتی پیوندهای اجتماعی گسسته میشود، فرد از جامعه جدا میافتد و احساس میکند دیگر جایی برای ادامه ندارد؛ آنگاه است که خودکشی از یک فکر خام به تصمیمی تلخ تبدیل میشود.» این جمله هشداری است از زبان دکتر امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس سرشناس کشور، درباره وضعیت نگرانکننده این پدیده در برخی نقاط ایران؛ ازجمله استان همدان که در سالهای اخیر شاهد موارد قابلتوجهی از این پدیده تلخ بوده است.
******سوتیتر: افزایش ازدواج، کاهش طلاق و ایجاد امید به آینده، از مؤثرترین راهکارهای کاهش خودکشی است.******
خودکشی، پدیدهای تراژیک و چندبعدی است که در سالهای اخیر، نهفقط بهعنوان یک مسئله فردی یا روانی، بلکه بهمثابه یک هشدار جدی اجتماعی در بسیاری از نقاط کشور مطرح شده. استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست. با افزایش گزارشهای مربوط به خودکشی در این استان، زنگ خطر درباره وضعیت روانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به صدا درآمده است. در این شرایط، تحلیل دقیق علل و ریشههای این پدیده از منظر جامعهشناختی میتواند به درک بهتر بحران و یافتن راهحلهای پیشگیرانه کمک کند.
آنچه میخوانید گفتوگو با جامعهشناس سرشناس کشور در این باره است:
*غم و ناامیدی با خودکشی ارتباط مستقیم دارند
دکتر امانالله قرائیمقدم در ابتدای سخنان خود با اشاره به پیشینه نظری این مسئله گفت: خودکشی پدیدهای است که نخستینبار در قرن هجدهم و نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. بعدها در سال 1878، امیل دورکیم در کتاب معروف خود با عنوان خودکشی، تئوری جامعهشناختی آن را مطرح کرد و از منظر پیوستگی اجتماعی به تحلیل آن پرداخت. بنده نیز شخصاً در تحقیق میدانی، با همکاری دانشجویانم در 33 شهر کشور، این پدیده را بررسی و تحلیل کردهام.
وی با تأکید بر اینکه این امر ذاتاً یک امر اجتماعی است، افزود: این امر تنها یک مسئله روانشناختی یا فردی نیست، بلکه زمانی رخ میدهد که پیوندهای اجتماعی فرد با اطرافیان، محیط و جامعه دچار گسست شود. یعنی وقتی فرد احساس کند دیگر تعلق و همبستگیای با پیرامون خود ندارد، دچار انزوا و بریدگی میشود؛ در این حالت، خودکشی بهعنوان یکی از گزینهها مطرح میشود.
وی در ادامه، انواع خودکشی را اینگونه توضیح داد: نوعی از خودکشی، خودخواهانه است؛ زمانی که فرد به آینده، خانواده، محیط اطراف و حتی به بهبود زندگیاش هیچ امیدی ندارد. صادق هدایت نمونه بارز این نوع خودکشی است؛ کسی که زندگی را بیفایده میدید و در نهایت تصمیم گرفت خودش به آن پایان دهد. این نوع خودکشی ناشی از یأس مطلق است.
این جامعهشناس برجسته تصریح کرد: در مقابل، نوع دیگری وجود دارد که آن را خودکشی دگرخواهانه مینامیم. در این نوع، فرد برای یک هدف یا آرمان جمعی از خود میگذرد. برای مثال، در سالهای گذشته در مناطقی چون کردستان، سنندج، ایلام و حتی تا حدی در همدان، نمونههایی از این نوع دیده شد. در این مناطق، برخی افراد برای نشان دادن اعتراض، اقدام به خودکشی میکردند.
قرائیمقدم در ادامه، به نمونههای تاریخی نیز اشاره کرد: رهبران معابد بودایی در ویتنام، در دوران جنگ با آمریکا، زمانی که نمیتوانستند کاری در برابر اشغال کشورشان انجام دهند، به نشانه اعتراض خودسوزی میکردند؛ این نیز نوعی خودکشی دگرخواهانه بود. حتی در جنگ ایران و عراق، برخی رزمندگان داوطلبانه روی مین میخوابیدند تا مسیر باز شود؛ این نیز گرچه ظاهر خودکشی دارد، اما در حقیقت رفتاری ایثارگرایانه با انگیزهای والا بود. بنابراین نباید این نوع اقدامات را در دسته خودکشی منفی قرار داد.
وی سپس با اشاره به عوامل اقتصادی دخیل در خودکشی اظهار کرد: این امر میتواند ریشههای اقتصادی نیز داشته باشد. وقتی فرد دچار بحران معیشتی میشود، فقر و فشار مالی زندگیاش را به نابسامانی میکشاند و او را به نقطهای میرساند که پایان دادن به زندگی را راه نجات میپندارد. در بحران اقتصادی بزرگ آمریکا در سال 1929، بسیاری از افراد بهدلیل ورشکستگی، خودکشی کردند. در ایران نیز، در اوایل انقلاب، زمانی که نرخ ارز ناگهان کاهش یافت و برخی دچار ضرر شدید مالی شدند، مواردی از خودکشی ثبت شد.
وی در ادامه به تأثیر تحولات اجتماعی و سیاسی پرداخت و گفت: جنگها در این زمینه نقش مهمی دارند. زمانی که جنگ در جریان است، همبستگی اجتماعی بالا میرود و میزان خودکشی کاهش مییابد اما پس از پایان جنگ، وقتی افراد به زندگی عادی بازمیگردند و با مشکلات فردی و اجتماعی مواجه میشوند، احتمال بروز خودکشی افزایش مییابد.
این پژوهشگر مطرح اجتماعی، نوع دیگری از خودکشی را «خودکشی ناشی از پریشانی اجتماعی» معرفی و خاطرنشان کرد: زمانی که فرد نسبت به آینده بدبین میشود، احساس بیهنجاری میکند و امید خود به جامعه را از دست میدهد، دچار بحران هویتی میشود. متأسفانه این نوع ناهنجاریها در ایران، بهویژه در کلانشهرها، در حال افزایش است. افراد زیادی احساس میکنند که در جامعه جایگاهی ندارند و آیندهای روشن در پیش نیست.
قرائیمقدم در ادامه با اشاره به یافتههای میدانی اذعان کرد: در استانهایی مانند کردستان و ایلام، مواردی از خودکشی با خوردن سم یا مواد شیمیایی گزارش شده که ناشی از فشارهای اجتماعی و خانوادگی است. در تهران نیز در برخی چهارراهها یا در برابر برخی ادارات، اورژانسهای اجتماعی با موارد خودکشی مواجه شدهاند.
وی با اشاره به گروههای در معرض خطر ادامه داد: افراد معتاد، کسانی که در مشاغل آسیبپذیر مانند روسپیگری فعالیت میکنند یا کسانی که از جامعه طرد شدهاند، در معرض خطر بالاتری هستند. هر زمان که پیوند فرد با خانوادهاش اعم از پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و... از بین برود، او بهنوعی دچار انزوای کامل میشود و ممکن است به خودکشی فکر کند.
این محقق و مؤلف سرشناس در پایان بخش نخست گفتوگو، مهمترین عامل افزایش این معضل در جامعه امروز ایران را چنین برشمرد؛ بیهنجاری، بیاعتمادی، ناامنی روانی، احساس پوچی و نبود چشمانداز روشن از آینده، جامعه را به سمتی میبرد که افراد انگیزهای برای ادامه زندگی ندارند. اگر جامعهای بخواهد آمار خودکشی را کاهش دهد، باید امید، امنیت، آرامش، اشتغال و عدالت را در بطن آن تقویت کند.
قرائیمقدم در بخش دوم صحبتهای، درباره تفاوت نرخ خودکشی در کشورهای مختلف عنوان کرد: این ا مر پدیدهای جهانی است و در همه کشورها وجود دارد، اما شدت آن متفاوت است. مثلاً در برخی کشورهای اسکاندیناوی، میزان خودکشی کمتر است، در حالی که در مناطق دیگر این آمار بالاست. این تفاوت ناشی از مجموعهای از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
وی درباره نقش آموزشهای رسمی در پیشگیری از بحرانهای اجتماعی و روانی نیز تأکید کرد: آموزش میتواند بسیار مؤثر باشد؛ بهویژه آموزشهایی که امید به آینده را افزایش میدهند و اعتقادات دینی و مذهبی را تقویت میکنند. تجربه نشان داده افرادی که باورهای دینی مستحکمی دارند، کمتر دست به خودکشی میزنند. در اسلام، خودکشی نهی شده و این یک عامل بازدارنده قوی است.
این جامعهشناس مطرح در همین رابطه به مثال تاریخی اشاره کرد و گفت: در جنگ جهانی دوم، افسران ژاپنی که شکست میخوردند، بهناچار دست به خودکشی میزدند. این نشان میدهد که فرهنگ و باورهای جامعه میتوانند در شکلگیری رفتارهای اجتماعی مانند خودکشی تأثیر زیادی داشته باشند.
قرائیمقدم ادامه داد: این معضل نه ذاتی و نه ارثی است. بلکه پدیدهای کاملاً اجتماعی است. وقتی فرد از هویت اجتماعی خود، نظیر خانواده، شغل، جایگاه اجتماعی، جدا شود، آسیبپذیر میشود. ما مثل بادکنکهایی هستیم که نخهایی ما را به اطراف وصل کردهاند؛ نخهایی چون پدر، مادر، همسر، دوستان، شغل و دلخوشیهای زندگی. وقتی این نخها پاره شوند، ما به اصطلاح از زندگی جدا میشویم.
وی در پایان متذکر شد: اگر فضای اجتماعی مساعد باشد، اگر مردم احساس آرامش و امنیت کنند، اگر توسعه اقتصادی وجود داشته باشد و امید به آینده زنده باشد، خودکشی بهطور قابل توجهی کاهش مییابد اما اگر همهچیز رنگ مادی بگیرد و روابط انسانی بر مبنای پول سنجیده شود، فضای جامعه نامساعد میشود و خودکشی افزایش مییابد. جامعهای که در آن غم، ناامیدی، نزاع و تنش جریان داشته باشد، بستر مناسبی برای زندگی نیست. برای کاهش این پدیده باید شادی، امید و اعتماد را در جامعه تقویت کرد. افزایش ازدواج، کاهش طلاق و بالا بردن امید به آینده از مهمترین راهکارها در این زمینهاند. باید شرایطی فراهم کرد که افراد در جامعه احساس امنیت، آرامش و تعلق خاطر داشته باشند.
*هشدار؛ خودکشی، تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی
در حالی که خودکشی بهعنوان یک پدیده اجتماعی پیچیده و چندوجهی در جامعه ایران به سرعت در حال افزایش است، نیاز به توجه ویژه و فوری از سوی مسئولان و مردم احساس میشود. همانطور که دکتر امانالله قرائیمقدم اشاره کرد، گسستهای اجتماعی، فقر، ناامیدی، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و نبود امید به آینده، عواملی هستند که بیش از پیش خطر خودکشی را در کشور بالا میبرند.
این پدیده نهتنها تهدیدی برای افراد بلکه برای سلامت اجتماعی جامعه نیز بهشمار میرود. باید با همبستگی اجتماعی، تقویت روابط انسانی، توجه به مسائل روانی و فرهنگی و ایجاد فرصتهای اقتصادی و اجتماعی، از گسترش این بحران جلوگیری کنیم. مسئولیت ما بهعنوان اعضای یک جامعه، ایجاد فضایی از امید، امنیت و آرامش است تا هیچ فردی احساس انزوا و تنهایی نکند.
******سوتیتر: افزایش ازدواج، کاهش طلاق و ایجاد امید به آینده، از مؤثرترین راهکارهای کاهش خودکشی است.******
خودکشی، پدیدهای تراژیک و چندبعدی است که در سالهای اخیر، نهفقط بهعنوان یک مسئله فردی یا روانی، بلکه بهمثابه یک هشدار جدی اجتماعی در بسیاری از نقاط کشور مطرح شده. استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست. با افزایش گزارشهای مربوط به خودکشی در این استان، زنگ خطر درباره وضعیت روانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به صدا درآمده است. در این شرایط، تحلیل دقیق علل و ریشههای این پدیده از منظر جامعهشناختی میتواند به درک بهتر بحران و یافتن راهحلهای پیشگیرانه کمک کند.
آنچه میخوانید گفتوگو با جامعهشناس سرشناس کشور در این باره است:
*غم و ناامیدی با خودکشی ارتباط مستقیم دارند
دکتر امانالله قرائیمقدم در ابتدای سخنان خود با اشاره به پیشینه نظری این مسئله گفت: خودکشی پدیدهای است که نخستینبار در قرن هجدهم و نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. بعدها در سال 1878، امیل دورکیم در کتاب معروف خود با عنوان خودکشی، تئوری جامعهشناختی آن را مطرح کرد و از منظر پیوستگی اجتماعی به تحلیل آن پرداخت. بنده نیز شخصاً در تحقیق میدانی، با همکاری دانشجویانم در 33 شهر کشور، این پدیده را بررسی و تحلیل کردهام.
وی با تأکید بر اینکه این امر ذاتاً یک امر اجتماعی است، افزود: این امر تنها یک مسئله روانشناختی یا فردی نیست، بلکه زمانی رخ میدهد که پیوندهای اجتماعی فرد با اطرافیان، محیط و جامعه دچار گسست شود. یعنی وقتی فرد احساس کند دیگر تعلق و همبستگیای با پیرامون خود ندارد، دچار انزوا و بریدگی میشود؛ در این حالت، خودکشی بهعنوان یکی از گزینهها مطرح میشود.
وی در ادامه، انواع خودکشی را اینگونه توضیح داد: نوعی از خودکشی، خودخواهانه است؛ زمانی که فرد به آینده، خانواده، محیط اطراف و حتی به بهبود زندگیاش هیچ امیدی ندارد. صادق هدایت نمونه بارز این نوع خودکشی است؛ کسی که زندگی را بیفایده میدید و در نهایت تصمیم گرفت خودش به آن پایان دهد. این نوع خودکشی ناشی از یأس مطلق است.
این جامعهشناس برجسته تصریح کرد: در مقابل، نوع دیگری وجود دارد که آن را خودکشی دگرخواهانه مینامیم. در این نوع، فرد برای یک هدف یا آرمان جمعی از خود میگذرد. برای مثال، در سالهای گذشته در مناطقی چون کردستان، سنندج، ایلام و حتی تا حدی در همدان، نمونههایی از این نوع دیده شد. در این مناطق، برخی افراد برای نشان دادن اعتراض، اقدام به خودکشی میکردند.
قرائیمقدم در ادامه، به نمونههای تاریخی نیز اشاره کرد: رهبران معابد بودایی در ویتنام، در دوران جنگ با آمریکا، زمانی که نمیتوانستند کاری در برابر اشغال کشورشان انجام دهند، به نشانه اعتراض خودسوزی میکردند؛ این نیز نوعی خودکشی دگرخواهانه بود. حتی در جنگ ایران و عراق، برخی رزمندگان داوطلبانه روی مین میخوابیدند تا مسیر باز شود؛ این نیز گرچه ظاهر خودکشی دارد، اما در حقیقت رفتاری ایثارگرایانه با انگیزهای والا بود. بنابراین نباید این نوع اقدامات را در دسته خودکشی منفی قرار داد.
وی سپس با اشاره به عوامل اقتصادی دخیل در خودکشی اظهار کرد: این امر میتواند ریشههای اقتصادی نیز داشته باشد. وقتی فرد دچار بحران معیشتی میشود، فقر و فشار مالی زندگیاش را به نابسامانی میکشاند و او را به نقطهای میرساند که پایان دادن به زندگی را راه نجات میپندارد. در بحران اقتصادی بزرگ آمریکا در سال 1929، بسیاری از افراد بهدلیل ورشکستگی، خودکشی کردند. در ایران نیز، در اوایل انقلاب، زمانی که نرخ ارز ناگهان کاهش یافت و برخی دچار ضرر شدید مالی شدند، مواردی از خودکشی ثبت شد.
وی در ادامه به تأثیر تحولات اجتماعی و سیاسی پرداخت و گفت: جنگها در این زمینه نقش مهمی دارند. زمانی که جنگ در جریان است، همبستگی اجتماعی بالا میرود و میزان خودکشی کاهش مییابد اما پس از پایان جنگ، وقتی افراد به زندگی عادی بازمیگردند و با مشکلات فردی و اجتماعی مواجه میشوند، احتمال بروز خودکشی افزایش مییابد.
این پژوهشگر مطرح اجتماعی، نوع دیگری از خودکشی را «خودکشی ناشی از پریشانی اجتماعی» معرفی و خاطرنشان کرد: زمانی که فرد نسبت به آینده بدبین میشود، احساس بیهنجاری میکند و امید خود به جامعه را از دست میدهد، دچار بحران هویتی میشود. متأسفانه این نوع ناهنجاریها در ایران، بهویژه در کلانشهرها، در حال افزایش است. افراد زیادی احساس میکنند که در جامعه جایگاهی ندارند و آیندهای روشن در پیش نیست.
قرائیمقدم در ادامه با اشاره به یافتههای میدانی اذعان کرد: در استانهایی مانند کردستان و ایلام، مواردی از خودکشی با خوردن سم یا مواد شیمیایی گزارش شده که ناشی از فشارهای اجتماعی و خانوادگی است. در تهران نیز در برخی چهارراهها یا در برابر برخی ادارات، اورژانسهای اجتماعی با موارد خودکشی مواجه شدهاند.
وی با اشاره به گروههای در معرض خطر ادامه داد: افراد معتاد، کسانی که در مشاغل آسیبپذیر مانند روسپیگری فعالیت میکنند یا کسانی که از جامعه طرد شدهاند، در معرض خطر بالاتری هستند. هر زمان که پیوند فرد با خانوادهاش اعم از پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و... از بین برود، او بهنوعی دچار انزوای کامل میشود و ممکن است به خودکشی فکر کند.
این محقق و مؤلف سرشناس در پایان بخش نخست گفتوگو، مهمترین عامل افزایش این معضل در جامعه امروز ایران را چنین برشمرد؛ بیهنجاری، بیاعتمادی، ناامنی روانی، احساس پوچی و نبود چشمانداز روشن از آینده، جامعه را به سمتی میبرد که افراد انگیزهای برای ادامه زندگی ندارند. اگر جامعهای بخواهد آمار خودکشی را کاهش دهد، باید امید، امنیت، آرامش، اشتغال و عدالت را در بطن آن تقویت کند.
قرائیمقدم در بخش دوم صحبتهای، درباره تفاوت نرخ خودکشی در کشورهای مختلف عنوان کرد: این ا مر پدیدهای جهانی است و در همه کشورها وجود دارد، اما شدت آن متفاوت است. مثلاً در برخی کشورهای اسکاندیناوی، میزان خودکشی کمتر است، در حالی که در مناطق دیگر این آمار بالاست. این تفاوت ناشی از مجموعهای از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
وی درباره نقش آموزشهای رسمی در پیشگیری از بحرانهای اجتماعی و روانی نیز تأکید کرد: آموزش میتواند بسیار مؤثر باشد؛ بهویژه آموزشهایی که امید به آینده را افزایش میدهند و اعتقادات دینی و مذهبی را تقویت میکنند. تجربه نشان داده افرادی که باورهای دینی مستحکمی دارند، کمتر دست به خودکشی میزنند. در اسلام، خودکشی نهی شده و این یک عامل بازدارنده قوی است.
این جامعهشناس مطرح در همین رابطه به مثال تاریخی اشاره کرد و گفت: در جنگ جهانی دوم، افسران ژاپنی که شکست میخوردند، بهناچار دست به خودکشی میزدند. این نشان میدهد که فرهنگ و باورهای جامعه میتوانند در شکلگیری رفتارهای اجتماعی مانند خودکشی تأثیر زیادی داشته باشند.
قرائیمقدم ادامه داد: این معضل نه ذاتی و نه ارثی است. بلکه پدیدهای کاملاً اجتماعی است. وقتی فرد از هویت اجتماعی خود، نظیر خانواده، شغل، جایگاه اجتماعی، جدا شود، آسیبپذیر میشود. ما مثل بادکنکهایی هستیم که نخهایی ما را به اطراف وصل کردهاند؛ نخهایی چون پدر، مادر، همسر، دوستان، شغل و دلخوشیهای زندگی. وقتی این نخها پاره شوند، ما به اصطلاح از زندگی جدا میشویم.
وی در پایان متذکر شد: اگر فضای اجتماعی مساعد باشد، اگر مردم احساس آرامش و امنیت کنند، اگر توسعه اقتصادی وجود داشته باشد و امید به آینده زنده باشد، خودکشی بهطور قابل توجهی کاهش مییابد اما اگر همهچیز رنگ مادی بگیرد و روابط انسانی بر مبنای پول سنجیده شود، فضای جامعه نامساعد میشود و خودکشی افزایش مییابد. جامعهای که در آن غم، ناامیدی، نزاع و تنش جریان داشته باشد، بستر مناسبی برای زندگی نیست. برای کاهش این پدیده باید شادی، امید و اعتماد را در جامعه تقویت کرد. افزایش ازدواج، کاهش طلاق و بالا بردن امید به آینده از مهمترین راهکارها در این زمینهاند. باید شرایطی فراهم کرد که افراد در جامعه احساس امنیت، آرامش و تعلق خاطر داشته باشند.
*هشدار؛ خودکشی، تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی
در حالی که خودکشی بهعنوان یک پدیده اجتماعی پیچیده و چندوجهی در جامعه ایران به سرعت در حال افزایش است، نیاز به توجه ویژه و فوری از سوی مسئولان و مردم احساس میشود. همانطور که دکتر امانالله قرائیمقدم اشاره کرد، گسستهای اجتماعی، فقر، ناامیدی، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و نبود امید به آینده، عواملی هستند که بیش از پیش خطر خودکشی را در کشور بالا میبرند.
این پدیده نهتنها تهدیدی برای افراد بلکه برای سلامت اجتماعی جامعه نیز بهشمار میرود. باید با همبستگی اجتماعی، تقویت روابط انسانی، توجه به مسائل روانی و فرهنگی و ایجاد فرصتهای اقتصادی و اجتماعی، از گسترش این بحران جلوگیری کنیم. مسئولیت ما بهعنوان اعضای یک جامعه، ایجاد فضایی از امید، امنیت و آرامش است تا هیچ فردی احساس انزوا و تنهایی نکند.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.