زاگرس بیمحافظ؛ آتش در دل ریههای ایران
زاگرس، این پهنه عظیم و نفسگیر از جنگلهای غرب ایران، سالهاست که در خاموشی و سکوت، ضربههای سنگینی را از اهمال و بیتوجهی به ظرفیتهای طبیعیاش تحمل میکند. جنگلهایی که زمانی پناهگاه گونههای کمیاب جانوری و گیاهی، تنظیمکننده اقلیم، و منبع حیات جوامع محلی بودند، امروز در معرض تهدیدی فراگیر به نام آتشسوزیهای گسترده و ویرانگر قرار گرفتهاند. تهدیدی که دیگر نمیتوان آن را صرفاً پدیدهای طبیعی یا موسمی دانست، بلکه به بحرانی ساختاری و ملی تبدیل شده که هر ساله هزاران هکتار از سرمایههای اکولوژیکی کشور را به آتش میکشد.
بررسیها و شواهد میدانی نشان میدهد بیش از 95 درصد از آتشسوزیهای جنگلی، بهویژه در زاگرس، ریشه در دخالتهای انسانی دارد؛ چه عمدی و چه غیرعمدی. از اختلافات ایلی و قومی گرفته تا بیتوجهی دامداران، از ضعف زیرساختهای حفاظتی گرفته تا نبود آموزشهای پایهای در جوامع محلی. در کنار این عوامل انسانی، سایه تغییرات اقلیمی نیز بیش از پیش بر آسمان این جنگلها سنگینی میکند؛ تغییر در شدت و زمان بارش، خشکسالیهای متوالی، و کاهش رطوبت پوشش گیاهی، همگی بستری آماده برای شعلهور شدن هر جرقهای فراهم کردهاند.
اما چرا زاگرس، با این همه اهمیت اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی، تاکنون از طرحهای ساختاری و حفاظتی بیبهره مانده است؟ چرا درحالیکه در جنگلهای شمال کشور ساختارهایی همچون طرحهای جنگلداری و تقسیمبندی مدیریتی حوزههای آبخیز در حال اجراست، جنگلهای غرب و جنوب کشور چنین پشتوانهای ندارند؟ چرا برای منابع طبیعی که نقش حیاتی در تنظیم چرخه آب، جلوگیری از فرسایش خاک و تأمین امنیت زیستی کشور دارند، سازوکار مشخص حفاظتی تعریف نشده است؟
در شرایطی که در هر هکتار از جنگلهای زاگرس امکان ذخیره دوهزار متر مکعب آب وجود دارد، و درحالیکه این جنگلها سالانه بیش از چهل میلیون متر مکعب آب به چرخه منابع آبی کشور تزریق میکنند، صرف هزینههایی برای حفاظت از آنها نه تنها توجیهپذیر، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر است.
با توجه به ابعاد گسترده بحران و اهمیت فوری آن، گفتوگویی تفصیلی با دکتر وحید اعتماد، دانشیار جنگلداری دانشگاه تهران، ترتیب دادهایم تا با تحلیل دقیق شرایط موجود، ریشهیابی عوامل آتشسوزیها، بررسی نقاط ضعف نظام مدیریتی منابع طبیعی و پیشنهاد راهکارهای عملیاتی برای پیشگیری و مقابله، ابعاد فنی و تخصصی این موضوع برای افکار عمومی و تصمیمگیران روشنتر شود.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگوست؛ گفتوگویی که میکوشد به جای پرداختن صرف به پیامدها، به دلایل عمیقتر و ریشهای بحران بپردازد و در عین حال، راههایی واقعبینانه برای نجات زاگرس و حفظ آینده سرزمینمان پیش روی بگذارد.
دکتر اعتماد با اشاره به اینکه عمده علت آتشسوزی در جنگلها نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا، ناشی از عوامل انسانی است، گفت: البته در طبیعت نیز ممکن است عواملی همچون رعد و برق، انعکاس نور خورشید بر روی قطرات شبنم که در صبحگاه حالت ذرهبین پیدا میکند و یا ریزش کوه و ایجاد جرقه بین سنگها، موجب آتشسوزی شود؛ اما سهم این قبیل عوامل چیزی کمتر از پنج درصد است.
این کارشناس جنگل با تأکید بر اینکه نود و پنج درصد از عوامل مؤثر در آتشسوزی جنگلها به عملکرد انسانها بازمیگردد که بخشی از آن عمدی و بخشی نیز غیرعمدی است، خاطرنشان کرد: وقتی محیط خشک بوده و درصد رطوبت پوشش گیاهی در جنگلها به زیر چهل درصد برسد، هرگونه ریسک آتشسوزی تا چندین برابر افزایش مییابد.
وی با اشاره به اینکه در بین عوامل عمدی آتشسوزیهای جنگلها و مراتع، اختلافات ایلاتی و قومی یکی از مواردی است که بیشترین سهم را به خود اختصاص میدهد، تصریح کرد: اغلب این اختلافات بر سر قلمرو چراگاههای دامی رقم میخورد و در نهایت با آتشسوزی، بیشترین آسیب به محیطزیست وارد میشود.
اعتماد با بیان اینکه امروز تمامی عوامل آتشسوزی در جنگلها شناخته شده هستند، اذعان کرد: البته مباحثی که در چند سال اخیر در بحث تغییرات اقلیمی مطرح شده نیز در تشدید آتشسوزیهای جنگلی بیتأثیر نبوده است.
وی ادامه داد: مثلاً پیشتر در فصل بهار ما شاهد آتشسوزی چندانی در جنگلها نبودیم، اما در پی تغییرات اقلیمی طی چند سال اخیر، آتشسوزیهای گستردهای در جنگلها مشاهده کردهایم و همچنان شاهد آن هستیم، چراکه دوره و چرخه هیدرولوژیکی طبیعت دچار اختلال شده است.
وی با بیان اینکه در پی تغییرات اقلیمی، شکل، شدت و زمان بارندگی دستخوش تحول شده است، افزود: بهطوریکه پیش از فرا رسیدن فصل بهار، درختان در زمستان شکوفه کرده و با کوچکترین سرمازدگی بهاره، میوه خود را از دست میدهند. البته ممکن است درخت به طور کامل از بین نرود و همچنان برگ دهد، اما دیگر خبری از میوه نخواهد بود.
اعتماد در پاسخ به این سؤال که برای پیشگیری از بروز آتشسوزیها در جنگلهای زاگرس چه باید کرد، گفت: ما در جنگلهای شمال کشور مدیریتی مبتنی بر تهیه طرح جنگلداری داریم. در این طرح، ساختاری نظاممند وجود دارد که در آن واحدهای کاری مشخصی فعالیت میکنند.
وی با بیان اینکه در این طرح جنگلداری که ممکن است شامل مساحتهای متفاوتی باشد، شاهد ورودی و خروجیهای مشخصی هستیم، اذعان کرد: ورودی این طرح اغلب شامل زنجیر، نگهبان، قرقبان و کارمندانی است که در سطح جنگل برای انجام امور جنگلداری فعالیت میکنند.
این کارشناس جنگل با تأکید بر اینکه اجرای چنین طرحهایی قطعاً منجر به مصونیت صددرصدی جنگلها نخواهد شد، اما بیتردید در کاهش بروز این اتفاقات مؤثر است، گفت: درست مانند آنچه در شمال کشور اتفاق افتاده است؛ بهطوریکه در برخی موارد، علیرغم وجود طرح، به دلیل نبود مجری، باز هم شاهد آتشسوزیهای موردی هستیم.
وی با بیان اینکه در جنگلهای شمال، چیزی حدود سیصد هکتار از جنگلها را طی چند سال گذشته در اثر آتشسوزی از دست دادهایم، تشریح کرد: اما مسئله اینجاست که این موضوع در جنگلهای غرب و جنوب کشور با شدت و حدت بیشتری اتفاق میافتد؛ چراکه در این مناطق هیچگونه طرح جنگلداری اجرا نمیشود. درست مانند خانهای که صاحبخانهای بالای سرش نباشد و هرکس هر کاری که بخواهد، انجام دهد.
اعتماد با تأکید بر اینکه جنگلهای غرب کشور نیازمند طرح جنگلداری حفاظتی هستند، تصریح کرد: آنچه مسلم است، اینکه طرح جنگلداری درواقع همان طرح مدیریت جنگل است.
وی با اشاره به اینکه در این جنگلها نیز، درست مانند جنگلهای شمال، نیازمند تقسیم حوزههای آبخیز هستیم و باید هر حوزه را از نظر مدیریتی به یک مسئول سپرد، بیان کرد: در این میان، هر حوزه آبخیز نیازمند امکانات، نیروی انسانی، و برنامهای مدون به لحاظ حفاظتی است.
وی با اشاره به اینکه جنگلهای زاگرس سالانه تأمینکننده چهل میلیون مترمکعب آب در کشور هستند، افزود: بنابراین حتی هزینه چهل هزار میلیارد تومانی هم برای حفاظت از این جنگلها عدد زیادی نیست. تشریح کرد: سؤال من این است که چگونه برای هر روستا پاسگاه انتظامی وجود دارد، اما برای منابع طبیعی که حیات بشر به آن وابسته است، بهویژه در جنگلهای زاگرس، ساختار حفاظتی تعریف نشده است؟
اعتماد با تأکید بر اینکه حفاظت از جنگلها توسط دولت نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح بینالمللی نیز یک وظیفه است، توضیح داد: نکته جالب توجه اینکه، در حال حاضر تنش آبی یکی از چالشهای اصلی کشورهاست. بنابراین، حفاظت از منابع و ذخیرهگاههای آب – که یکی از مهمترین آنها جنگلهای زاگرس است – باید در اولویت قرار گیرد.
وی افزود: تأسفبار آنکه، به دلیل عدم حفاظت از محیط جنگلی زاگرس، امروز آبی که پیشتر به دلیل پوشش گیاهی دو ماه طول میکشید تا از طریق رودخانهها به خلیج فارس برسد، اکنون طی سه روز این مسیر را طی میکند و حتی خاک منطقه را نیز بهعنوان روانآب با خود میبرد.
این دانشآموخته دکترای جنگلداری افزود: این در حالی است که در کشورهای اطراف، خاک عنصری ارزشمند بهشمار میرود و برای خرید یا تأمین آن، هزینههای هنگفتی پرداخت میشود؛ اما در کشور ما، این خاک به درستی محافظت نمیشود.
اعتماد با بیان اینکه عدم حفاظت از عناصر حیاتی همچون آب و خاک، مهاجرتهای گسترده و شورشهای اجتماعی را در پی خواهد داشت، اذعان کرد: در نظر بگیرید که در هر هکتار از اراضی جنگلی، امکان ذخیره دو هزار مترمکعب آب وجود دارد؛ ظرفیتی که متأسفانه بهدلیل فقدان طرحهای نگهداری جنگلهای زاگرس، بهدرستی مورد صیانت قرار نمیگیرد.
این استاد جنگلداری با تأکید بر اینکه در صورت وجود طرح جنگلداری، همه تمهیدات لازم برای حفاظت از جنگلها امکانپذیر خواهد بود، گفت: از جمله این تمهیدات میتوان به پیشگیری از آتش، اطفای حریق، حفاظت از پوشش گیاهی، و نهایتاً جلوگیری از تغییر کاربری اراضی اشاره کرد. یکی از دلایل عمده آتشسوزیها کاهش رطوبت ناشی از بهرهبرداری بیرویه از پوشش گیاهی و همچنین حضور مازاد دام در این مناطق است.
وی ادامه داد: این در حالی است که در دل طرحهای جنگلداری، موضوع جنگلداری اجتماعی نیز مطرح است که در آن، معیشت خانوارهای محلی متکی بر جنگل، مورد توجه قرار میگیرد.
اعتماد با بیان اینکه در نبود طرح جنگلداری حفاظتی، حتی از نظر تأمین زیرساخت و تجهیزات اطفای حریق نیز با مشکلات جدی مواجه هستیم، خاطرنشان کرد: برای نمونه، اگر طرح جنگلداری برای منطقه جنگلی چهارچشمه لرستان وجود داشته باشد، قطعاً طبق ساختار این نظام جنگلداری، زیرساختهای مورد نیاز به لحاظ تجهیزات و دسترسی نیز فراهم خواهد شد.
وی با تأکید بر اینکه در بحث آتشسوزی جنگلهای زاگرس، پرداختن به مسائل فرهنگی و آموزشی از سطح ابتدایی از اهمیت بالایی برخوردار است، گفت: یکی از اصلیترین دلایل آسیب در جنگلهای زاگرسی، فقر و عدم توسعه صنعتی در این مناطق است؛ بهطوریکه در نبود صنعت، و حتی صنعتی نبودن دامداریهای منطقه، نهایت کاری که هر خانوار میتواند برای اشتغال اعضای خانوادهاش انجام دهد، خرید چند رأس دام است – بدون اینکه حتی یک متر به اراضی جنگلی اضافه شده باشد.
این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه میبایست در چنین مناطقی به دنبال ایجاد اشتغال جایگزین و صنعتی کردن فعالیتها بود، افزود: تا چند سال پیش، چیزی حدود چهارده میلیون رأس دام از جنگلهای این منطقه تغذیه میکردند که قطعاً این عدد در سالهای اخیر بیشتر نیز شده است.
گفتوگوی ما با دکتر وحید اعتماد، تصویری روشن و البته نگرانکننده از وضعیت جنگلهای زاگرس ترسیم میکند؛ جنگلهایی که نهتنها در خط مقدم مقابله با بحرانهای زیستمحیطی مانند کمآبی، فرسایش خاک و تغییرات اقلیمی قرار دارند، بلکه با معیشت هزاران خانوار روستایی گره خوردهاند. اما آنچه در عمل دیده میشود، غفلت آشکار از این ثروت ملی است؛ جنگلهایی بیپاسدار، بیطرح، و بیساختار.
دکتر اعتماد تأکید میکند که بدون طرح جنگلداری حفاظتی، نمیتوان انتظار پیشگیری، مهار یا بازسازی آتشسوزیها را داشت. همانگونه که شمال کشور با اجرای طرحهای مشخص و بهرهگیری از نیروهای متخصص و زیرساختهای مدیریتی، توانسته است کنترل نسبی بر جنگلهای خود داشته باشد، زاگرس نیز نیازمند برنامهای منسجم، سرمایهگذاری مؤثر، و تقسیم کار روشن در سطح حوزههای آبخیز است.
از سوی دیگر، موضوع آموزش، آگاهیبخشی و مشارکت جوامع محلی، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه بخش قابلتوجهی از عوامل آتشسوزی، انسانی و عمدتاً ناشی از فقر، بیکاری و نبود صنعت در مناطق جنگلی است. به تعبیر اعتماد، وقتی دامپروری سنتی تنها گزینه پیشروی روستاییان باشد، بهرهبرداری فشرده از پوشش گیاهی و فشار مضاعف بر منابع طبیعی، گریزی نخواهد داشت.
نکته کلیدی در این گفتوگو آن است که حفاظت از جنگلها صرفاً یک وظیفه محیطزیستی نیست، بلکه پیوندی مستقیم با امنیت ملی، ثبات اجتماعی و آینده توسعه کشور دارد. آب، خاک، تنوع زیستی، هوای پاک و آرامش روانی انسانها، همه در گرو بقای جنگلها هستند.
اگر امروز برای تدوین و اجرای طرحهای جنگلداری حفاظتی، تخصیص منابع مالی، تربیت نیروی متخصص، فرهنگسازی و اصلاح نگاه مدیریتی گام برنداریم، فردا دیگر نه فقط زاگرسی باقی خواهد ماند و نه امنیت زیستی برای نسلهای آینده.
باید پذیرفت که زمان انکار و تعلل گذشته است؛ اکنون، زمان اقدام است.