آتشبس با طعم اقتدار؛ هوشیاری ملی در برابر فریب دشمن
آتشبس اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، بدون تردید یکی از رویدادهای تعیینکننده در معادلات منطقهای است. اما برخلاف تصور برخی رسانههای غربی که تلاش میکنند این اتفاق را نوعی مصالحه یا عقبنشینی دوطرفه جلوه دهند، حقیقت درخشان و غیر قابل انکار آن است که این رژیم اشغالگر پس از مواجهه با پاسخ مقتدرانه ایران، از ادامه بازی آتش و ترور عقب نشست.
جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اقتدار نظامی، انسجام سیاسی و پشتیبانی مردمی، این پیام را روشن و قاطع به دشمن مخابره کرد: دوران بزندررو به پایان رسیده است.
اینکه رژیم صهیونیستی با همه پشتوانههای نظامی و حمایتهای بینالمللیاش حاضر شد به توقف جنگ تن دهد، تنها در سایه قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی قابل درک است؛ اما باید هوشیار ماند، چراکه تجربه چند دهه اخیر نشان داده که صهیونیستها هیچگاه به تعهدات پایبند نبودهاند و هر آتشبس را تنها فرصتی برای بازسازی، برنامهریزی و نفوذ بیشتر تلقی کردهاند.
ازاینرو، آتشبس نباید موجب غفلت یا سادهانگاری شود. بلکه باید آن را بهمنزله یک هشدار و یادآور درنظر گرفت؛ دشمنی که به قواعد اخلاقی، انسانی و حقوق بینالملل پایبند نیست، فقط زبان قدرت را میفهمد.
در چنین شرایطی، آمادگی ما باید چندلایه و چندبُعدی باشد:
1. آمادگی نظامی و امنیتی
توسعه صنایع دفاعی، افزایش توان موشکی، تقویت سامانههای پدافندی و ارتقای آمادگی نیروهای مسلح، همگی باید با شتاب و دقت ادامه یابند. دفاع از کشور در برابر دشمنی که خوی تجاوز را در ذات خود دارد، با اتکا به اقتدار نظامی میسر است.
2. آمادگی سایبری و اطلاعاتی
در دنیای امروز نبردها تنها در میدان نبرد فیزیکی نیست. رژیم صهیونیستی بارها از طریق حملات سایبری، جاسوسی و عملیات روانی تلاش کرده تا ساختارهای داخلی کشور را مختل کند؛ رصد دقیق، هوشیاری مداوم و مقابله مؤثر با شبکههای نفوذ، یک ضرورت امنیتی است.
3. آمادگی رسانهای و فرهنگی
میدان نبرد روایت، امروز به اندازه میدان جنگ مهم است. دشمن با بهرهگیری از امپراتوری رسانهایاش میکوشد روایت مقاومت را تحریف و روحیه مردم را تضعیف کند؛ در این میدان رسانههای مستقل، فعالان فرهنگی، دانشگاهیان و حتی کنشگران فضای مجازی مسئولاند تا با تبیین درست واقعیتها و دفاع از هویت ملی و دینی، جبهه مقاومت را تقویت کنند.
4. آمادگی اقتصادی و معیشتی
مردمی که گرفتار دغدغه نان باشند، تاب مقابله با دشمن را نخواهند داشت؛ ازاینرو اصلاح سیاستهای اقتصادی، رفع فساد، تقویت تولید داخلی و بهبود معیشت مردم، بخشی از پازل دفاع ملی بوده و پایداری اقتصادی، مکمل قدرت نظامی است.
5. آمادگی اجتماعی و انسجام ملی
هیچ تهدیدی نمیتواند ملتی را که متحد، همدل و آگاه است، شکست دهد. انسجام اجتماعی زمانی شکل میگیرد که مردم احساس کنند مدیران بهجای شعار، در عمل به خدمتگزاری ملت پایبند هستند؛ عدالت، شفافیت، صداقت و شایستهسالاری، پایههای این اعتماد عمومیاند.
اما یکی از خطرات جدی که در دورههای حساس باید با دقت بیشتری با آن روبهرو شد، خطر نفوذیها است. نفوذ فکری، سیاسی و حتی امنیتی، حربه همیشگی دشمن برای ضربه از درون بوده؛ نفوذیها ممکن است در لباس دوست، دلسوز و مصلح ظاهر شوند، اما کار ویژه آنها، ایجاد تردید، ناامیدی، بدبینی و فروپاشی آرام انسجام ملی است.
رصد و افشای چهره این عناصر و بستن روزنههای نفوذ، وظیفهای است همگانی؛ از نهادهای رسمی تا رسانهها، از دانشگاهیان تا نخبگان فرهنگی.
درنهایت اگر بخواهیم این اقتدار را حفظ کنیم و در مسیر پایداری و عزت پیش برویم، باید اصل را بر خدمت صادقانه به مردم بگذاریم. وقتی مردم ببینند که مدیران و مسئولانشان برای حل مشکلاتشان تلاش شبانهروزی میکنند، برای کرامتشان ارزش قائلاند و عدالت را پاس میدارند، آنگاه از دل این اعتماد، انسجامی جوشان و خدشهناپذیر شکل خواهد گرفت که در برابر هر دشمنی سدی محکم خواهد بود.
آتشبس اخیر نه پایان ماجرا، بلکه آغاز فصلی جدید از بیداری و آمادگی است؛ ایران اگر در میدان جنگ پیروز شد، در میدان خدمت به مردم هم باید بدرخشد و تنها در این صورت است که دشمن هرگز جرأت تکرار خطا را نخواهد داشت.