گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:95356
مدیر مؤسسه هوش مصنوعی و زیست مجازی ایران مطرح کرد:

همزیستی خلاق؛ وقتی فناوری دست هنرمندان را می‌گیرد

همزیستی خلاق؛ وقتی فناوری دست هنرمندان را می‌گیرد

در دو گزارش پیشین، در گفت‌و‌گو با دکتر مهدی طریقت، استاد دانشگاه که رئیس اندیشکده و پردیس هوش مصنوعی و متاورس و مدیر مؤسسه هوش مصنوعی و زیست مجازی ایران نیز هست، به بررسی نقش هوش مصنوعی در ارتقای صنایع دستی و تأثیر آن بر هنرهای اصیل پرداختیم. در این گزارش، ابعاد مختلف ورود این فناوری به عرصه صنایع دستی، از چالش‌های حقوقی و اقتصادی تا فرصت‌های نوین برای جهانی‌سازی این هنرها را بررسی می‌کنیم تا راهکارهایی عملی برای بهره‌برداری از این فناوری ارائه دهیم.
*آیا تولید انبوه بر مبنای الگوهای یادگرفته‌شده از هنرهای دستی، نوعی «کپی ماشینی» محسوب می‌شود؟
قبل پاسخ دادن به پرسش شما ابتدا لازم می‌دانم توضیحاتی ارائه دهم؛ وقتی صحبت از هوش مصنوعی در زمینه هنرهای دستی و تولید انبوه مبتنی بر این هنرها مطرح می‌شود، طبیعتاً یکی از نخستین پرسش‌هایی که ذهن مخاطب یا حتی هنرمندان و فعالان این حوزه را درگیر می‌کند، این است که آیا این تولیدات صرفاً نوعی «کپی ماشینی» محسوب می‌شوند یا ایده نوآورانه هستند؟ این پرسش از آن دسته مسائلی‌ست که پاسخ دادن به آن مستلزم یک نگاه چندوجهی و ترکیبی از دانش فنی، فلسفی، حقوقی و البته هنری است.
* هوش مصنوعی؛ مانند یک هنرمند الهام می‌گیرد
در وهله‌ نخست، باید به ماهیت عملکرد هوش مصنوعی نگاه کنیم. برخلاف تصور عمومی، هوش مصنوعی معمولاً یک نسخه‌ دقیق و بدون تغییر از داده‌هایی که دریافت می‌کند، تولید نمی‌کند. به جای آن، با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده یادگیری ماشین، الگوهای پنهان در مجموعه‌ای از داده‌ها را شناسایی می‌کند و بر اساس آن‌ها نمونه‌های جدید و در واقع خلاقانه‌ای را تولید می‌کند. به‌نوعی، شبیه به کاری که ذهن یک هنرمند در مواجهه با الهامات بصری انجام می‌دهد. برای مثال، وقتی یک هنرمند سبک فرش تبریز یا قلم‌زنی اصفهان را می‌بیند، الزاماً قرار نیست همان را عیناً تکرار کند؛ بلکه ممکن است الهام بگیرد و اثری نو بیافریند. هوش مصنوعی هم، البته در سطح الگوریتمی و بدون خودآگاهی انسانی، همین کار را انجام می‌دهد.
* هر قطعه از هنر دستی، حامل پیامی است
اما پرسش اصلی از زاویه‌ هنرهای دستی و آن چیزی که ما به‌عنوان «اصالت اثر» می‌شناسیم، کمی پیچیده‌تر می‌شود. هنر دستی فقط یک محصول زیبا یا یک شیء تزئینی نیست. این هنر، ریشه در روح، احساس و تجربه‌ انسانی دارد. در حقیقت، هر قطعه از هنر دستی، حامل پیامی است که هنرمند در طول ساعت‌ها کار با دستان خود، با نیت، توجه و مهارت شخصی در آن دمیده است؛ بنابراین، حتی اگر یک هوش مصنوعی بتواند ظاهری شبیه به آن اثر خلق کند، همچنان فاقد آن «روح انسانی» و بار معنایی‌ست که در فرایند سنتی خلق اثر وجود دارد. در این‌جا، مسئله‌ اصالت فراتر از شکل و ظاهر اثر است.
حال در پاسخ به پرسش مطرح‌شده باید گفت که از منظر فنی و فناورانه، خیر، ما با یک «کپی ماشینی» روبه‌رو نیستیم؛ چراکه خروجی‌های هوش مصنوعی دقیقاً مانند نسخه‌ اصلی نیستند و بر اساس مدل‌سازی‌های آماری و داده‌محور تولید شده‌اند؛ اما این به آن معنا نیست که از منظر حقوقی و اخلاقی همه‌چیز ساده و بی‌چالش است. اتفاقاً یکی از دشوارترین مباحثی که امروز در سطح جهانی مطرح شده، همین مسئله‌ «مالکیت فکری» بر آثار تولیدشده توسط ماشین است. فرض کنید یک مدل هوش مصنوعی با هزاران تصویر از سفال‌کاری یا گلیم‌بافی آموزش داده می‌شود و سپس اثری جدید خلق می‌کند. حال پرسش این‌ است که آیا صاحب اصلی این طرح، آن هنرمندی است که طرح‌های اولیه را خلق کرده؟ یا سازنده‌ مدل هوش مصنوعی؟ یا کاربری که فقط یک فرمان ساده به سیستم داده؟ هیچ نظام حقوقی سنتی هنوز پاسخ روشنی برای این نوع از خلق اثر ندارد.
در کنار این مباحث، چالش‌های جدی‌تری هم در زمینه توکن‌های دیجیتال یا همان NFTها مطرح است. این ابزارها به ما اجازه می‌دهند که یک اثر دیجیتال را به‌عنوان یک دارایی منحصر به‌فرد به ثبت برسانیم و خرید و فروش کنیم، اما این مالکیت، مالکیت حقوق معنوی اثر نیست؛ فقط مالکیت «نسخه‌ دیجیتالی» آن است. حال اگر آن نسخه‌ دیجیتال از روی یک سبک سنتی یا اثر محافظت‌شده تولید شده باشد، می‌تواند بحث‌های سنگینی را درباره کپی‌برداری غیرقانونی یا حتی سرقت هنری ایجاد کند.
* هر قطعه از هنر دستی، حامل پیامی است
از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که در این میان فقط تهدیدها مطرح نیستند. هوش مصنوعی می‌تواند به ابزاری بسیار قدرتمند در دست هنرمندان بدل شود. هنرمندان می‌توانند با کمک این فناوری ایده‌پردازی و سبک‌های نو ترکیب کنند و حتی طرح‌هایی را تولید کنند که پیش‌تر در ذهن داشتند اما ابزار کافی برای تجسم آن نداشتند. در واقع، اگر به هوش مصنوعی به‌عنوان یک دستیار خلاق نگاه کنیم، می‌توانیم به نقطه‌ای برسیم که سنت و فناوری دست در دست هم دهند و چیزی خلق شود که هم ریشه در میراث فرهنگی ما دارد و هم بهره‌مند از ظرفیت‌های دنیای دیجیتال است.
* هنر در عصر هوش مصنوعی؛ تعادل میان خلاقیت انسانی و تولید ماشینی
در این مسیر باید مراقب باشیم. خطر تکرارهای بی‌روح، هم‌سان‌سازی بیش از حد و از دست رفتن تنوع خلاقیت فردی وجود دارد. یعنی اگر تولید انبوه مبتنی بر خروجی‌های هوش مصنوعی رایج شود، ممکن است در بلندمدت باعث شود که آن ویژگی‌های منحصربه‌فرد انسانی که در هنرهای دستی وجود دارد، کم‌رنگ یا حتی گم شود. در آخر باید گفت که ما در حال ورود به دوره‌ای هستیم که مرز میان خالق انسانی و خالق ماشینی به‌شدت در حال محو شدن است. در چنین جهانی، تنها راه این است که با نگاهی واقع‌گرایانه و آینده‌نگر، چارچوب‌های حقوقی، اخلاقی و حتی آموزشی جدیدی طراحی کنیم که بتواند هم از خلاقیت اصیل انسانی محافظت کند، هم از ظرفیت‌های حیرت‌انگیز فناوری بهره‌ بگیرد. این مسیر بدون شک چالش‌برانگیز خواهد بود، اما فرصتی است تا انسان و ماشین، نه در تقابل، بلکه در تعامل سازنده، مسیر نوینی از هنر، فرهنگ و خلاقیت را رقم بزنند.
*چگونه می‌توان از هنرمندان در برابر سرقت دیجیتال طرح‌ها توسط مدل‌های هوش مصنوعی محافظت کرد؟
بله، این پرسش که چگونه می‌توان از هنرمندان در برابر سرقت دیجیتال طرح‌ها توسط مدل‌های هوش مصنوعی محافظت کرد، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امروز در تقاطع فناوری و هنر است. ما در دورانی به سر می‌بریم که با ظهور پدیده‌هایی مثل متاورس و توسعه روزافزون مدل‌های هوش مصنوعی، مرز میان دنیای فیزیکی و مجازی به طرز چشم‌گیری در حال محو شدن است. در این میان، آثار و طرح‌های هنرمندان، به‌ویژه آن‌هایی که ماهیتی بصری و دیجیتال دارند، بیش از هر زمان دیگری در معرض آسیب و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.
* هویت نامعلوم اثر کپی‌شده؛ مشکل هنر در متاورس
به بیان ساده‌تر، امروز هوش مصنوعی می‌تواند با سرعت و دقت بالا، طرح‌هایی را بازآفرینی کند که ممکن است از آثار هنرمندان واقعی الهام گرفته شده باشد؛ اما تشخیص اینکه این یک الهام‌گیری است یا یک سرقت هنری، یکی از چالش‌های جدی حقوقی و اخلاقی شده. در متاورس، جایی که افراد با آواتارهای مختلف حضور دارند و حتی ممکن است هویت مشخصی نداشته باشند، اگر طرحی دزدیده یا بازتولید شود، مشخص نیست باید چه کسی را مسئول دانست یا اصلاً چطور باید آن را اثبات کرد؟
*هوش مصنوعی، متاورس و خلأ قانونی؛ معمای حل‌نشده مالکیت فکری
یکی از اصلی‌ترین مسائل، این است که قوانین سنتی مالکیت فکری برای چنین فضاهایی طراحی نشده‌اند. در دنیای فیزیکی اگر کسی نقاشی شما را کپی کند و بفروشد، پیگیری حقوقی امکان‌پذیر است اما در متاورس، یک طرح ممکن است در کشوری ایجاد شود، در متاورس بازتولید شود و در کشور دیگری فروخته شود؛ حالا باید دید که کدام کشور باید رسیدگی کند؟ قوانین کدام کشور باید اجرا شود؟ و مسئولیت با چه کسی است؟ همین ویژگی فرامرزی و ماهیت دیجیتال دارایی‌ها، کار را بسیار پیچیده کرده است.
برای پاسخ به این چالش، ما به چند راهکار اساسی نیاز داریم. نخست اینکه، باید چارچوب‌های قانونی جدیدی طراحی شود که به‌طور مشخص برای محیط‌های مجازی مثل متاورس و برای مواردی که در آن هوش مصنوعی نقش دارد، تعریف شده باشند. قوانینی مشخص کنند که اگر اثری توسط مدل‌های هوش مصنوعی بازتولید شود، حقوق مؤلف انسانی چگونه باید حفظ شود؟ حتی پیشنهاد شده که برای آواتارها نوعی شخصیت حقوقی تعریف شود تا بتوان در صورت نیاز آن‌ها را مسئول دانست، البته این موضوع نیازمند بررسی‌های بسیار دقیق است تا سوءاستفاده نشود.
در کنار قانون‌گذاری، فناوری نیز نقش مهمی دارد. مثلاً استفاده از توکن‌های غیرقابل تعویض یا NFT می‌تواند برای اثبات مالکیت آثار هنری مفید باشد. وقتی یک اثر در قالب NFT بر بستر بلاک‌چین ثبت می‌شود، در واقع یک گواهی دیجیتال از مالکیت آن در اختیار هنرمند قرار می‌گیرد. این گواهی به‌راحتی قابل جعل نیست و می‌تواند مرجع قانونی برای اثبات مالکیت باشد. البته این سیستم هم هنوز ایراداتی دارد و نمی‌توان آن را راه‌حل کامل دانست، ولی قطعاً گامی مهم در مسیر حفاظت از حقوق هنرمندان است.
* تعادل دیجیتال؛ حفظ اصالت هنر در دنیای ماشین‌ها
نکته‌ مهم دیگر، نقش خود هوش مصنوعی در محافظت است. همان‌طور که از این فناوری برای بازتولید آثار استفاده می‌شود، می‌توان از آن برای شناسایی سرقت هم بهره برد. هوش مصنوعی می‌تواند محتوای موجود در متاورس را رصد و آثار مشابه را شناسایی کند و در صورت تشخیص تخلف، هشدار دهد. این نوع استفاده از هوش مصنوعی به نوعی «نظارت دیجیتال» محسوب می‌شود و اگر درست اجرا شود، می‌تواند ابزاری بسیار کارآمد برای دفاع از حقوق هنرمندان باشد؛ اما این اقدامات، به‌تنهایی کافی نیستند. ما به همکاری‌های بین‌المللی نیاز داریم. چون فضای دیجیتال محدود به مرزهای جغرافیایی نیست، باید استانداردها و قوانین جهانی برای حفاظت از آثار هنری دیجیتال ایجاد شود. نهادهایی مثل شورای اروپا در این زمینه پیش‌قدم شده‌اند، اما هنوز راه درازی در پیش است. در نهایت، آنچه اهمیت دارد، توجه به بعد انسانی و اخلاقی ماجراست. ما باید فضایی بسازیم که خلاقیت انسانی در آن حفظ شود، نه اینکه تحت تأثیر فناوری کمرنگ یا حتی مصادره شود. هوش مصنوعی باید یک ابزار باشد در خدمت خلاقیت، نه تهدیدی برای آن.
برای رسیدن به این نقطه، به هم‌افزایی میان حوزه‌های مختلف حقوق، فناوری، هنر و حتی علوم اجتماعی نیاز داریم تا بتوانیم همزمان هم از مزایای متاورس و هوش مصنوعی بهره‌مند شویم و هم از حقوق و کرامت هنرمندان به‌درستی صیانت کنیم. به زبان ساده، مسیر پیشِ رو پیچیده است، اما با یک نگاه مسئولانه و متعهدانه، می‌توان آن را به فرصتی برای تعالی هنر در عصر دیجیتال بدل کرد، نه تهدیدی برای اصالت و خلاقیت هنرمندان.
*در صورت گسترش استفاده از هوش مصنوعی، چه تهدیدهایی متوجه معیشت فعالان سنتی صنایع‌دستی خواهد شد؟ چه سیاست‌ها و آموزش‌هایی باید طراحی شود تا هنرمندان صنایع‌دستی به شکل ایمن و آگاهانه از هوش مصنوعی استفاده کنند؟
با گسترش استفاده از هوش مصنوعی و ورود روزافزون آن به حوزه‌های هنری، ازجمله صنایع دستی، طبیعتاً نگرانی‌هایی در مورد معیشت فعالان سنتی این عرصه شکل می‌گیرد؛ نگرانی‌هایی که کاملاً جدی هستند و باید با دقت مورد بررسی قرار گیرند، ما در حال ورود به دورانی هستیم که بسیاری از مفاهیم سنتی، مثل خلق اثر، مالکیت، بازار و حتی تعامل با مشتری، در حال بازتعریف است؛ بنابراین اگر پیش‌بینی درستی نداشته باشیم، ممکن است بخش بزرگی از میراث فرهنگی و همچنین جامعه هنریِ سنت‌محور ما، با آسیب‌های جدی مواجه شود.
یکی از مهم‌ترین تهدیدهایی که می‌توان به آن اشاره کرد، مسئله جایگزینی آثار فیزیکی با آثار دیجیتال است. یعنی وقتی یک فرد می‌تواند با چند کلیک یک شیء تزئینی زیبا، سه‌بعدی و قابل تعامل را با کمک هوش مصنوعی تولید کند یا حتی بخرد، ممکن است تمایل او به خرید یک محصول فیزیکی که با زحمت فراوان و در مدت زمان طولانی توسط یک هنرمند ساخته شده، کمتر شود. در متاورس، آثار دیجیتالی به‌صورت NFT قابل خرید و فروش هستند، به‌راحتی می‌توانند مالکیت‌شان را اثبات کنند و حتی در قالب‌های جذاب و مدرن‌تری به نمایش دربیایند. این اتفاق، بی‌تردید نوعی رقابت نابرابر را برای هنرمندان سنتی رقم می‌زند.
* سکوهای دیجیتال، جایگزین بازارهای فیزیکی
از سوی دیگر، شکل و ساختار بازار نیز در حال دگرگونی است. بازارهای فیزیکی که تا دیروز محل اصلی عرضه و فروش صنایع دستی بودند، حالا جای خود را به سکوهای دیجیتال، فروشگاه‌های متاورسی و ارزهای رمزنگاری‌شده می‌دهند. این تغییر، اگرچه در ظاهر نوآورانه و جذاب است، اما برای هنرمندانی که به آن عادت نداشته یا مهارت کار با آن را ندارند، می‌تواند باعث حذف شدن از چرخه بازار شود.
* سیاست‌گذاری درست، آموزش هدفمند و آگاهی‌رسانی مستمر راز حفظ مالکیت فکری در دنیای دیجیتال
در کنار این‌ها، نباید خطرات مربوط به مالکیت فکری و امنیت دیجیتال را هم نادیده گرفت. اگر هنرمند اثر خود را در فضای مجازی به نمایش بگذارد، این احتمال وجود دارد که آن طرح توسط یک مدل هوش مصنوعی تحلیل، الگوهای آن یاد گرفته و خروجی‌های مشابهی بدون اجازه از هنرمند اصلی تولید شود. در این صورت، اثبات اینکه حق با چه کسی بوده و چه کسی مالک واقعی اثر است، کاری بسیار دشوار خواهد بود، آن هم در جهانی که اغلب هویت‌ها مجازی و ناشناس هستند.
اما سؤال اساسی این است که چه باید کرد؟ چطور می‌توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد؟ پاسخ در یک جمله خلاصه می‌شود؛ با سیاست‌گذاری درست، آموزش هدفمند و آگاهی‌رسانی مستمر.
*قوانین مالکیت فکری باید به‌روزرسانی شوند
در گام نخست، باید چارچوب‌های قانونی و حمایتی مناسبی طراحی و قوانین مالکیت فکری به‌روزرسانی شوند تا آثار دیجیتال، طرح‌های سه‌بعدی و حتی محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را به رسمیت بشناسند. باید سازوکارهای مشخصی برای اثبات مالکیت، پیگیری حقوقی و حتی رسیدگی قضائی در فضای متاورس وجود داشته باشد. در عین حال، نباید اجازه داد که سکوهای بزرگ، با انحصارطلبی، اختیار بازار و اقتصاد هنر را در دست بگیرند. فضای متاورس باید یک محیط رقابتی و برابر برای حضور کسب‌وکارهای کوچک و هنرمندان مستقل باقی بماند.
* هنرمند سنتی ما باید بداند که مثلاً چطور می‌تواند طرح فرش خود را دیجیتال‌سازی کند
در کنار این سیاست‌ها، آموزش یکی از کلیدی‌ترین ابزارهاست. هنرمندان باید با مفاهیم جدید مثل هوش مصنوعی، NFT، بلاک‌چین، قراردادهای هوشمند و بازاریابی دیجیتال آشنا شوند. این آشنایی نباید در سطح تئوری باقی بماند؛ بلکه باید در قالب کارگاه‌ها، دوره‌های آموزشی کاربردی و سکوهای ساده و قابل‌دسترس ارائه شود. هنرمند سنتی ما باید بداند که مثلاً چطور می‌تواند طرح فرش خود را دیجیتال‌سازی کند، به NFT تبدیل کند، در یک گالری متاورسی به نمایش بگذارد و آن را به فروش برساند؛ بدون اینکه احساس کند در حال از دست دادن هویت یا اصالت اثرش است.
همچنین دانشگاه‌ها، موزه‌ها و مراکز فرهنگی باید وارد میدان شوند. آن‌ها می‌توانند نقش واسطه و حامی را بازی کنند. مثلاً یک دانشگاه می‌تواند بخشی از موزه هنری خود را در متاورس بازسازی کرده و آثار هنرمندان سنتی را در قالبی مدرن به نمایش بگذارد. این کار، هم به حفظ میراث فرهنگی کمک می‌کند، هم به درآمدزایی بیشتر هنرمندان.
* هوش مصنوعی، در کنار تهدید، یک ابزار قدرتمند هم هست
فراموش نکنیم که هوش مصنوعی، در کنار تهدید، یک ابزار قدرتمند هم هست. اگر هنرمند یاد بگیرد که از این ابزار برای بهینه‌سازی طرح‌های خود، سرعت‌بخشی به فرآیند تولید یا حتی ایجاد آثار جدید الهام‌گرفته از هنر سنتی، بهره ببرد، می‌تواند جایگاه خود را در این دنیای جدید تثبیت کند. مهم این است که این استفاده، آگاهانه، خلاقانه و با درک صحیح از فناوری صورت گیرد.
در پایان، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، حفظ کرامت و شأن انسانیِ هنرمندان است. ما نمی‌خواهیم هنرمند تبدیل به کاربر صرف یک سیستم هوش مصنوعی شود؛ بلکه می‌خواهیم این فناوری، ابزار قدرتمندی در دستان او باشد. این هدف، تنها زمانی محقق می‌شود که سیاست‌گذاران، دانشگاهیان، و خود هنرمندان با نگاهی مسئولانه، آینده‌نگر و مشارکتی به استقبال تحولات دیجیتال بروند. در غیر این صورت، خطر حاشیه‌نشینی فرهنگی و اقتصادی برای صنایع دستی، جدی و غیرقابل‌جبران خواهد بود.
*نقش دولت، دانشگاه و نهادهای فرهنگی در تنظیم‌گری این فضا چیست؟
اگر بخواهیم به شکل دقیق و شفاف به این پرسش پاسخ دهیم، باید ابتدا بپذیریم که با پدیده‌ای کاملاً نوظهور مواجهیم؛ پدیده‌ای که نه‌فقط عرصه فناوری، بلکه بسیاری از مفاهیم حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فلسفی ما را زیر سؤال برده است. بنابراین، مواجهه با آن نیازمند رویکردی کاملاً بین‌رشته‌ای، جامع و هماهنگ است. در این میان، سه نهاد اصلی یعنی دولت، دانشگاه و نهادهای فرهنگی، به‌عنوان ارکان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر جامعه، باید نقش کلیدی و مکمل یکدیگر را ایفا کنند.
* نقش دولت‌ها بسیار تعیین‌کننده است
در سطح نخست، نقش دولت‌ها بسیار تعیین‌کننده است. ما با جهانی روبه‌رو هستیم که مرزهای فیزیکی‌اش در فضای دیجیتال دیگر اعتبار سابق را ندارد. مفهوم سنتی حاکمیت، در برابر سکوهایی که هر روز قدرت بیشتری پیدا می‌کنند و گاه از خود دولت‌ها نیز اثرگذارترند، به چالش کشیده شده است. در چنین وضعیتی، دولت‌ها باید با رویکردی آینده‌نگرانه وارد عمل شوند. این دخالت، صرفاً در قالب «ممنوعیت» یا «محدودسازی» نیست، بلکه بیشتر در راستای تدوین قوانینی است که بتواند از حقوق شهروندان در این فضا دفاع کند؛ در زمینه حفاظت از داده‌های شخصی و حریم خصوصی، در مورد مالکیت آثار دیجیتال، در خصوص حقوق کودکان، یا در مواجهه با جرایم سایبری نوپدیدی که حتی هنوز زبان مناسبی برای توصیف آن‌ها نداریم.
این وظیفه، فقط یک بار بر دوش قانون‌گذار نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از نهادهای دولتی از دستگاه قضائی گرفته تا سازمان‌های فناوری و ارتباطات، همه باید در این بازآفرینی حقوقی مشارکت داشته باشند.
* دانشگاه‌های پیشرو، چراغ هدایت جامعه در عصر تحولات دیجیتال
اما از سوی دیگر، اگر دولت‌ها چارچوب‌سازند، دانشگاه‌ها به‌نوعی «معناپرداز» این فضا هستند. دانشگاه تنها محل انتقال دانش نیست؛ بلکه جایی است که در آن، پدیده‌های نو شناسایی، تحلیل و تبیین می‌شوند. دانشگاه‌ها باید پیشتاز در پژوهش‌های نظری و کاربردی متاورس باشند؛ از درک ماهیت متاورس گرفته تا شناسایی مخاطرات اخلاقی و حقوقی آن، از بررسی فرصت‌های کسب‌وکار در این فضا تا مطالعه اثرات روان‌شناختی بلندمدت زندگی مجازی. به بیان ساده‌تر، دانشگاه‌ها باید آن‌قدر سریع و پویا عمل کنند که بتوانند چراغ راه دولت‌ها و جامعه در مواجهه با این تحولات باشند.
از نظر آموزشی نیز، دانشگاه‌ها باید به‌سرعت دوره‌هایی متناسب با نیازهای عصر متاورس طراحی کنند. ما به نسل جدیدی از دانش‌آموختگان نیاز داریم، نسلی که فقط کاربر نباشد، بلکه بتواند تولیدکننده، تحلیل‌گر و حتی منتقد متاورس باشد. مفهومی مثل «فرادانشگاه» دقیقاً در همین راستا مطرح شده، دانشگاهی که دیگر در یک مکان جغرافیایی محصور نیست، بلکه به‌صورت کاملاً مجازی، جهانی و فراگیر عمل می‌کند. این تحول، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند در دسترس‌پذیر کردن علم و آموزش، انقلابی ایجاد کند.
* نهادهای فرهنگی نقش پیوند‌دهنده بین سنت و نوآوری دارند
در این معادله سه‌جانبه، نهادهای فرهنگی نقش پیوند‌دهنده بین سنت و نوآوری را دارند. آن‌ها نه‌فقط حافظان میراث فرهنگی، بلکه «مترجمان فرهنگی» برای این دنیای نو هستند. موزه‌ها، گالری‌ها، کتابخانه‌ها و دیگر نهادهای فرهنگی باید یاد بگیرند چگونه در متاورس حضوری فعال داشته باشند؛ چگونه آثار خود را در قالب سه‌بعدی و تعاملی بازآفرینی کنند، چگونه تجربه‌ زیارت یک اثر هنری را در جهان دیجیتال معنا ببخشند و چگونه گفت‌وگوی فرهنگی را در بستری فراملی و چندزبانه مدیریت کنند.
نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که هوش مصنوعی نیز در این فرآیند، نه فقط یک تهدید، بلکه یک فرصت برای نهادهای فرهنگی محسوب می‌شود. مثلاً تصور کنید یک موزه در متاورس، به کمک هوش مصنوعی، بتواند بازدیدکننده را راهنمایی کند، به سؤالاتش پاسخ دهد، درباره تاریخ یک اثر توضیح بدهد یا حتی با شخصیت‌های تاریخی شبیه‌سازی‌شده تعامل برقرار کند. این سطح از تجربه، بی‌سابقه است و می‌تواند مرزهای سنتی آموزش و فرهنگ را بشکند و بازتعریف کند. در نهایت، چیزی که تنظیم‌گری متاورس را موفق خواهد کرد، نه‌فقط دخالت یک‌جانبه هریک از این نهادها، بلکه هم‌افزایی آن‌هاست. ما به سیاست‌هایی نیاز داریم که با پژوهش دانشگاهی پشتیبانی شوند، به آموزش‌هایی نیاز داریم که از دل فرهنگ عمومی برخاسته باشند و به فرهنگ‌سازی‌ای نیاز داریم که به کمک ابزارهای فناورانه، متکی بر داده‌های روز و با اتکا به حمایت دولت شکل بگیرد. فقط در چنین فضایی است که می‌توانیم از فرصت‌های متاورس بهره بگیریم، بدون اینکه دچار بحران‌های عمیق هویتی، اخلاقی یا اجتماعی شویم. پس در پاسخ به این پرسش که نقش دولت، دانشگاه و نهادهای فرهنگی چیست؟ باید گفت: دولت قانون‌گذار و حافظ حقوق است، دانشگاه نظریه‌پرداز و توانمندساز است و نهاد فرهنگی، حافظ هویت و معنا. هرکدام بدون دیگری ناقص خواهد بود، اما با هم می‌توانند ستون‌های اصلی حکمرانی هوشمند در جهان متاورسی آینده را شکل دهند.
*آینده صنایع‌دستی در عصر هوش مصنوعی را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟ آیا ترکیبی از سنت و فناوری قابل تحقق است؟
قطعاً، هنگامی که سخن از آینده صنایع دستی در عصر هوش مصنوعی به میان می‌آید، با یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال پُرظرفیت‌ترین تقاطع‌های سنت و فناوری روبه‌رو هستیم. به‌عنوان فردی که سال‌ها در حوزه‌های هوش مصنوعی، حقوق فناوری، متاورس و اقتصاد دیجیتال فعالیت کرده‌ام، با اطمینان می‌گویم اگر آینده صنایع‌دستی هوشمندانه مدیریت شود، نه‌تنها با تهدیدی مواجه نخواهد شد، بلکه می‌تواند دگرگونی عمیقی را تجربه کند و به‌عنوان صنعتی نوآور و جهانی بدرخشد.
هوش مصنوعی در حال حاضر صرفاً یک ابزار فنی نیست، بلکه به یک بستر خلاقیت بدل شده. در حوزه صنایع دستی، این ابزار می‌تواند به صنعتگر کمک کند که به جای محدود ماندن در قالب‌های سنتی و ایستا، به دنیایی از ایده‌پردازی، بازآفرینی و شخصی‌سازی انبوه وارد شود. فرض کنید هنرمندی که سال‌هاست در یک سبک خاص فرش ایرانی یا سفال سنتی کار می‌کند، بتواند به کمک هوش مصنوعی و داده‌کاوی، سلیقه مشتریان جهانی را تحلیل کرده و بر همان اساس، طرح‌هایی تولید کند که نه‌تنها ریشه در هویت فرهنگی او دارد، بلکه با نیاز بازار جهانی هم هماهنگ است. این یعنی، هنر سنتی دیگر فقط برای موزه‌ها و نمایشگاه‌ها نیست، بلکه می‌تواند در سطح وسیعی، تولید، شخصی‌سازی و عرضه شود، بدون اینکه اصالت خود را از دست بدهد.
* متاورس یک بستر بسیار غنی برای تعاملات فرهنگی، آموزش و تجارت است
از آن طرف، متاورس یک بستر بسیار غنی برای تعاملات فرهنگی، آموزش و تجارت است. تصور کنید گالری یا کارگاه صنایع‌دستی یک هنرمند در فضای متاورس بازآفرینی شود. بازدیدکننده‌ای از ژاپن، با آواتار خود، وارد این کارگاه شود، با صنعتگر گفت‌وگو کند، مراحل ساخت یک اثر را به‌صورت سه‌بعدی و واقع‌گرایانه مشاهده کند و در نهایت اثر را در قالب فیزیکی و به‌صورت NFT، خریداری کند. این نوع از تجربه خرید و تعامل، بسیار فراتر از یک فروشگاه اینترنتی ساده است؛ این نوعی تجربه فرهنگی است که هنر را به‌صورت زنده و ملموس، در یک فضای دیجیتال عرضه می‌کند.
* ترکیب سنت و فناوری، نه‌فقط ممکن، بلکه ضروری و اجتناب‌ناپذیر است
در همین زمینه، فناوری بلاک‌چین و NFT هم نقش کلیدی دارند. ما همواره در صنایع دستی با معضل جعل و سرقت هنری مواجه بوده‌ایم. حالا با استفاده از NFTها می‌توان برای هر اثر، یک شناسنامه دیجیتال معتبر صادر کرد که مالکیت، اصالت، و تاریخچه اثر را ثبت کند. این اقدام، نه‌تنها اعتبار بازار را افزایش می‌دهد، بلکه اعتماد مشتریان بین‌المللی را نیز جلب خواهد کرد. حتی می‌توان نسخه‌های دیجیتال یک اثر را به فروش رساند، بدون آنکه نسخه فیزیکی آن جابه‌جا شود. به بیان ساده‌تر، صنایع‌دستی ما می‌تواند از یک محصول محدود فیزیکی، به یک دارایی دیجیتال چندمنظوره تبدیل شود.
اما تمام این چشم‌انداز روشن، بدون درک عمیق از چالش‌های حقوقی و اخلاقی‌اش بی‌ثمر خواهد بود. ما باید به این درک برسیم که در فضای دیجیتال، مالکیت یک اثر فقط یک موضوع هنری یا اقتصادی نیست؛ بلکه یک مسئله حقوقی و حتی فلسفی است. آثار در متاورس ممکن است به‌راحتی کپی یا بازتولید شوند. اگر چارچوب قانونی شفافی برای حفظ حقوق هنرمند وجود نداشته باشد، این فناوری به جای کمک، به آسیب بدل خواهد شد؛ بنابراین، تدوین قوانین جدید، تعریف حقوق مالکیت دیجیتال، تعیین مسئولیت آواتارها، حفاظت از داده‌های شخصی و حتی تعریف ساختارهای نظارتی در متاورس، ازجمله اولویت‌های غیرقابل تعویق هستند. اما با تمام این ملاحظات، من معتقدم که ترکیب سنت و فناوری، نه فقط ممکن، بلکه ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. اگر ما خودمان متولی این تلفیق نباشیم، این تحول توسط بازیگران دیگری رقم خواهد خورد که شاید به هویت فرهنگی ما چندان پایبند نباشند. در واقع، پرسش این نیست که آیا صنایع‌دستی می‌تواند وارد فضای دیجیتال شود یا نه؛ پرسش این است که ما با چه سیاست‌گذاری، چه آموزش، و چه سطحی از آگاهی، می‌خواهیم این انتقال را انجام دهیم؟
در آینده‌ای نه چندان دور، احتمالاً موزه‌ها، گالری‌ها و حتی کارگاه‌های هنری ما، به‌صورت زنده در متاورس حضور خواهند داشت. نسل جدید از هنرمندان، شاید با همان مهارت‌های سنتی، اما در قالبی دیجیتال، به آفرینش اثر مشغول باشند. مخاطبان، شاید بیشتر از فضای فیزیکی، از طریق آواتارهایشان در متاورس با صنایع‌دستی ما ارتباط برقرار کنند و آثار، شاید بیش از آنکه روی دیوار خانه‌ها نصب شوند، در کلکسیون‌های NFT یا گالری‌های دیجیتال نگهداری شوند.
آینده صنایع‌دستی، نه بازگشت به گذشته، و نه گسست کامل از آن است. بلکه یک هم‌زیستی هوشمندانه میان ریشه‌های فرهنگی و ابزارهای نوین است. اگر این مسیر را با درایت، جسارت و آگاهی طی کنیم، نه‌تنها صنایع‌دستی ما حفظ خواهد شد، بلکه به سطحی از جهانی شدن خواهد رسید که پیش‌تر تصورش را هم نمی‌کردیم. این آینده در دسترس است، به شرط آنکه برای ساختنش، امروز اقدام کنیم.

ارسال نظر

سوال: جمع پنج و سه؟ 8

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار