بنگاههای کوچک چگونه ایران را از حاشیه به قلب تولید میرسانند؟
در دل اقتصاد پُرتلاطم ایران، جایی که تورم مانند سایهای سنگین بر دوش تولیدکنندگان افتاده، طرح ملی «طاها» همچون نوری در افق ظاهر شده است؛ این طرح که مخفف «اتصال و توانمندسازی بنگاههای کوچک و متوسط» است، از مهرماه 1404 (اکتبر 2025) با حمایت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و بانک تجارت، پا به عرصه اجرا گذاشت.
هدف چیست؟ اتصال بنگاههای کوچک، خُرد و خانگی به زنجیرههای تأمین بزرگ، حذف واسطههای پُرهزینه و ایجاد اشتغال پایدار. در شرایطی که نرخ تورم بخش پوشاک در مهرماه به 40.6 درصد جهش کرده، طاها نهتنها یک برنامه حمایتی، بلکه یک استراتژی ضد تورمی است که زنجیره توزیع را کوتاه و سفتهبازی را مهار میکند. طبق گزارشهای اخیر، بیش از 165 هزار فقره تسهیلات اعتباری به بنگاههای پوشاک تعلق گرفته و حدود 300 هزار نفر، عمدتاً زنان سرپرست خانوار در مناطق کمبرخوردار، وارد چرخه تولید شدهاند. (خبرگزاری ایرنا، 19 مهرماه 1404)
این یادداشت براساس بررسیهای میدانی و گزارشهای رسمی، به کاوش در عمق طرح طاها میپردازد: از اصول بنیادین و اجرای آزمایشی در خوشههای صنعتی همدان، تا ریشههای نظری آن در اقتصاد جهانی و چالشهای پیش رو. طاها را میتوان بهعنوان یک مدل بومیشده از اقتصاد مقاومتی دید؛ مدلی که بنگاههای کوچک را از حاشیهنشینی نجات میدهد و به قلب زنجیرههای ارزش جهانی متصل میکند. در دنیایی که SMEs (بنگاههای کوچک و متوسط) بیش از 50 درصد اشتغال جهانی را تأمین میکنند، ایران با بیش از 90 درصد بنگاههای کوچک، نمیتواند از این موج عقب بماند، اما آیا طاها میتواند پُلی باشد به سوی رشد فراگیر؟ بیایید قدم به قدم بررسی کنیم:
* اهداف و اصول بنیادین: از حاشیه به همافزایی
طرح طاها بر پایه سه اصل کلیدی بنا شده: همافزایی زنجیرهای، پایداری مالی و عدالت اجتماعی. در اصل این طرح بنگاههای کوچک را که اغلب با چالشهایی مانند کمبود سرمایه، دسترسی محدود به مواد اولیه و بازارهای ناپایدار دستوپنجه نرم میکنند، به بنگاههای بزرگ متصل میکند. مواد اولیه تا سقف 500 میلیون تومان (پنج میلیارد ریال) بهصورت اعتباری تأمین میشود، با تضمین بنگاههای مادر و تسویه حساب هر چهار ماه. (خبرگزاری جوان، 8 آبانماه 1404)
این مدل که بر پایه تأمین مالی زنجیرهای (Supply Chain Finance) عمل میکند، هزینههای تولید را 20 تا 30 درصد کاهش و بهرهوری را افزایش میدهد.
از منظر عدالت اجتماعی، طاها اولویت را به بنگاههای خانگی زنان سرپرست خانوار در مناطق کمبرخوردار میدهد. در حوزه پوشاک که یکی از صنایع پیشران است، بیش از 170 هزار فقره تسهیلات پرداخت شده و 300 هزار نفر وارد زنجیره شدهاند؛ این نهتنها اشتغال ایجاد میکند، بلکه نابرابریهای جنسیتی را کاهش میدهد. اصول طاها، ریشه در سیاستهای شورای عالی اشتغال دارد و از مدلهای جهانی الهام گرفته: مانند برنامه IFC بانک جهانی (شرکت مالی بینالمللی) که SMEs را به GVCها (زنجیرههای ارزش جهانی) متصل میکند. در ایران این اصول با شرایط بومی تطبیق یافته؛ جایی که حذف واسطهها میتواند تورم را کنترل و اقتصاد را مقاومتر کند.
اما چرا طاها حیاتی است؟ اقتصاد ایران با سهم 30 درصدی بخش خصوصی کوچک در GDPغیر نفتی، از ظرفیت عظیمی برخوردار است، (خبر گزاری ایسنا، 3 آبانماه 1404) اما بدون اتصال، این بنگاهها در دام هزینههای بالا و بازارهای محلی گیر میافتند. طاها با تمرکز بر صنایع پیشران مانند پوشاک، صنایع تبدیلی کشاورزی و گیاهان دارویی، چرخهای از نوآوری ایجاد میکند. طبق برآوردها، اجرای کامل طرح میتواند تا پایان 1405، 500 هزار بنگاه را متصل کند و GDP استانی را در مناطق هدف تا 15 درصد، افزایش دهد. این اهداف فراتر از آمار، وعدهای برای تحول ساختاری است: از اقتصادی وابسته به نفت، به اقتصادی مبتنی بر تولید خُرد و پایدار.
* اجرای آزمایشی در همدان: آزمونه موفق خوشههای پوشاک
استان همدان با 42 خوشه صنعتی فعال و تمرکز بر پوشاک، بهعنوان یکی از آزمونههای کلیدی طاها انتخاب شده است. (ایرنا، 27 مهرماه 1404) از مهرماه 1404 اجرای طرح در روستاهایی مانند لتگاه (قطب جوراببافی) و کردآباد (با ظرفیت تولید ماهیانه 1.2 میلیون دست لباس) آغاز شد. اقدامات انجامشده شامل اتصال بیش از 100 بنگاه کوچک به زنجیرههای بزرگ، پرداخت تسهیلات اعتباری از طریق «برات الکترونیکی» بانک تجارت و برنامههای آموزشی برای استانداردسازی و بازاریابی است.
وهب مختاران، مدیرکل تعاون، کار و رفاه استان همدان اجرای طاها را «تحولآفرین» توصیف و روستاهای استان را بهعنوان آزمونه ملی صنعت پوشاک معرفی کرده است.
در لتگاه بیش از 100 نفر از تسهیلات بهرهمند شدهاند و تولید محلی 30 درصد افزایش یافته است. خوشه کردآباد با بازارچههای فروش محلی و نزدیکی به مرزهای غربی، ظرفیت صادراتی زیادی دارد؛ ظرفیتهای موجود شامل نیروی کار ماهر (با انعطافپذیری بالا)، زیرساختهای لجستیکی و حمایتهای دولتی است. این اتصال، بنگاههای خُرد را قادر میکند بدون وثیقه سنگین، مواد اولیه را تأمین کنند و محصولاتشان را به بازارهای بزرگ بفروشند. نتیجه؟ کاهش هزینهها، افزایش حاشیه سود و ایجاد اشتغال پایدار برای 500 نفر در فاز اولیه.
بااینحال، اجرای آن در همدان چالشهایی مانند عدم هماهنگی لجستیکی و آموزش دیجیتال را برجسته کرده است. کارگروههای استانی با نظارت برخط، این مسائل را مدیریت کردهاند و نرخ موفقیت اتصال به بازارهای صادراتی به 40 درصد رسیده است. همدان با 42 خوشه، میتواند الگویی برای سایر استانها باشد: از کرمان و اردبیل تا سیستان و بلوچستان، جایی که طاها اخیراً گسترش یافته است. این آزمونه نشان میدهد که طاها نهتنها تئوریک، بلکه عملی است؛ مدلی که بنگاههای کوچک را از انزوا نجات میدهد و به شبکههای بزرگ میپیوندد.
* ریشههای جهانی و نظری: طاها در آینه اقتصاد دانشبنیان
طاها هرچند بومی، ریشه در تجربیات جهانی دارد. برنامه IFC بانک جهانی با بودجه سه میلیارد دلاری، SMEs را در آمریکای مرکزی و آسیای جنوب شرقی به زنجیرههای بزرگ متصل میکند و هزینهها را 20-30 درصد کاهش میدهد. ابتکار OECD-UNIDO در ویتنام و اندونزی، بیش از 100 هزار SME را توانمند کرده، مشابه تمرکز طاها بر آموزش و استانداردسازی. APEC در مالزی و فیلیپین، با سیاستهای افقی (آموزش) و عمودی (تضمین مالی)، تولید را 30 درصد افزایش داده است. ADB در تایلند، با برنامههای کارآموزی، نرخ بقا SMEs را 25 درصد بالا برده که این مدلها، طاها را تأیید میکنند: اتصال زنجیرهای، کلید رشد در اقتصادهای نوظهور است.
از دیدگاه نظری، طاها با نظریه زنجیره ارزش جهانی (GVC) همخوانی دارد؛ جایی که SMEs از حاشیه به لینکهای حیاتی تبدیل میشوند. مایکل پورتر در تحلیل زنجیره ارزش، بر کاهش هزینههای معامله تأکید دارد (هدفی که طاها با حذف واسطهها، محقق میکند). رونالد کوز در اقتصاد هزینههای معامله، خطر معاملات را برجسته میکند؛ طاها با پلتفرمهای دیجیتال و تضمینهای بانکی، این هزینهها را تا 20-30 درصد پایین میآورد. پُل رومر در رشد درونزا، SMEs را منبع نوآوری میداند؛ طاها با ادغام فناوری، اشتغال زنان را دوچندان میکند و نوآوری محلی را تقویت میکند. نظریه جاسازی گرانووتر، روابط اعتمادساز را کلیدی میبیند؛ کارگروههای استانی طاها، چنین شبکههایی میسازد.
این نظریات مسئله طاها را علمی میکنند: SMEs بدون اتصال، در دامنههای پایین زنجیره گیر میافتند و ارزشافزوده کمی ایجاد میکنند. طاها با الهام از گزارشهای WTO و ITC، این شکاف را پُر و ایران را به GVCها نزدیکتر میکند. در آبانماه 1404 با اجرا در صنایع تبدیلی گیاهان دارویی، طاها تنوع یافته و ظرفیت صادرات را افزایش داده است. این ریشهها طاها را از یک طرح محلی به یک مدل جهانی ارتقا میدهند.
* سایر تأثیرات طاها: تورم، انرژی و گسترش
طاها فراتر از پوشاک، به مقابله با تورم کمک میکند؛ کوتاهسازی زنجیره، سفتهبازی را مهار کرده و ثبات قیمتها را تضمین میکند. گسترش به استانهای مرزی مانند سیستان و بلوچستان، توسعه متوازن را پیش میبرد و مهاجرت را کاهش میدهد. ادغام با صنایع تبدیلی کشاورزی، اشتغال روستایی را تقویت میکند و با چالشهای انرژی (مانند قطع برق) مقابله میکند، پیشنهادی برای پنلهای خورشیدی در کارگاههای خانگی.
* چالشهای طرح کداماند؟ نظارت دیجیتال ناکافی و ناهماهنگی لجستیکی.
پیشنهاد: داشبوردهای برخط و آموزش مداوم. مدل زنجیرهای طاها با حذف واسطهها، موفق بوده و نرخ بازپرداخت تسهیلات را به 95 درصد رسانده است.
* چشمانداز: طاها، آینده اقتصاد ایران
طاها پُلی به سوی اقتصاد فراگیر است؛ مدلی که بنگاههای کوچک را توانمند و رشد پایدار را تضمین میکند. با اجرای آن در همدان و گسترش ملی، ایران میتواند از تجربیات جهانی بیاموزد و چالشها را به فرصت تبدیل کند. این طرح نهتنها اشتغال ایجاد میکند، بلکه عدالت را ترویج میدهد و تورم را مهار میکند. آینده؟ روشن است، اگر نظارت و نوآوری ادامه یابد؛ طاها، انقلاب خاموشی است که ایران را به سوی خودکفایی میبرد.