سپهرغرب، گروه اقتصادی - عباس سریشی :مشکل کارگران ساختمانی و فصلی مختص به امروز و این شرایط نیست، بلکه این مشکل موضوعی است چندوجهی که میتواند ناخواسته صدمات فراوانی را به شاکله سلامت روانی و امنیتی جامعه وارد کند.
بهظاهر در تقویم کشور ما از پنجم الی یازدهم اردیبهشتماه را بهعنوان هفته کارگر نامگذاری کردهاند تا در این چند روز مگر فرصتی دست دهد که جامعه، مدیران و مسئولان شنوای حرف و درد دلهای ایشان باشند؛ اما چه سود که فقط هرساله این مطالبات است که روی هم انباشت میشود و دردی از آنها دوا نمیکند.
جماعتی که دائماً در محافل، مجالس، همایشها و گزارشها بهعنوان یکی از بنمایههای اصلی تولید، زحمتکشان عرصههای مختلف صنعت و عامل اصلی کار و تولید در ساختار اقتصادی جامعه معرفی میشوند، اما نبود امنیت شغلی، تأمین معیشت، گسترش قراردادهای موقت و سفیدامضا، کاهش قدرت خرید، پایین بودن دستمزدها، سوء استفاده و تخلفات برخی کارفرمایان در حق ایشان و غیره، تنها بخش کوچکی از دردهای آنان بوده که هیچگاه نیز بهصورت واقعی شناخته و دیده نشده است.
چرا؟ پاسخ بسیار ساده است، چون به قول معروف دست جامعه کارگری نهفقط بهعنوان پایینترین طیف و طبقه اجتماعی به هیچ جایی بند نیست، بلکه هرساله نیز ناخواسته گرههای بیشتری بر کلاف کور کار آنها میافتد که نه با انگشت، بلکه با دندان هم باز نمیشود.
به گفته برخی از مطلعین این صنف (رؤسای کانونهای صنفی کارگری) سالها است که این حرفها چه بهصورت مکتوب و چه شفاهی، در جلسات و محافل و مصاحبهها زده شده و هرسال نیز این طومار مشکلات را تکرار میکنیم، اما وقتی منتج به تغییری ملموس نمیشود، چه فایده؟ گو اینکه تقریباً همه مسئولان و مخاطبین نیز دیگر این موضوعات را حفظ شدهاند، اما بهصورت غیر مستقیم به ما میفهمانند که این حرفهای تکراری فقط برای ایامی مثل هفته کارگر و بعضی مناسبتهای خاص و نهایتاً رخدادهای حاد، محل اعتنا و تأمل پیدا میکند!
حالا جدای آنهمه مشکلاتی که قبلاً نوشته و تکرار شده، با توجه به شرایط موجود، کرونا هم با آمدنش بهمثابه قوز بالای قوز به همان چندرغاز درآمد و معیشت ناچیز بسیاری از کارگران نیز بهشدت آسیب وارد کرد، بهگونهای که تعداد قابل توجهی از این افراد هماکنون هیچ درآمدی (بهخصوص در ایام قرنطینه) ندارند که همین موضوع باعث شده متأسفانه شاهد گذران روزهای تلخی در جامعه کارگری و بهصورت خاص خانوادههای آنان باشیم.
البته شکی نیست که با توجه به شرایط کلی جامعه و اینکه همه ارگانها و شئون اقتصادی و اجتماعی کشور و حتی جهان با این موضوع درگیر شدهاند، طبیعی است که کمتر کسی هم به ایشان توجه کند؛ اما موضوع این است که نباید غافل بود که جدای آن طیف کارگرانی که از محل پرداخت بیمه بیکاری و یا بستههای حمایتی تاحدودی وضع بهتری نسبت به بقیه دارند، اما متأسفانه درحال حاضر بسیاری از کارگران بهدلیل فقدان این حمایتها و بیکاری طولانیمدت، در وضعیت معیشتی بسیار نامناسبی قرار داشته و بیشتر از هر چیز دغدغه نان شب و پُر کردن شکم زن و بچه و دلواپسی روزهای بیکاری بعدی را دارند. روایت لاعلاجی که نه با صبر و تحمل درست میشود و نه وعده فردا را قبول میکند.
* کارگر ساختمانی قربانی کرونا و بیکاری!
و اما شکی نیست که درمجموع قشر کارگر، این کارگران ساختمانی هستند که بهصورت علیالدوام و در تمام فصول سال، شرایط سختی را پشت سر میگذرانند؛ بهخصوص حالا و در این روزهای کرونایی که روزگارشان نیز سختتر از قبل شده و در این شرایط بیشترین آسیب را متحمل شدند، چراکه بخش عمدهای از کارگران پس از بیکاری بهنوعی مشمول بیمه بیکاری و حمایتهای صنفی شدند، اما این قشر حمایت چندانی را از خود ندیدند.
موضوع این است که افراد مذکور نهتنها از پشتیبانی برخوردار نشدند، بلکه جزء مشاغل برخوردار از حمایت معیشتی نیز به حساب نیامدند؛ شاید هم گزافه نیست اگر بگوییم متأسفانه کماهمیتترین طیفی که در قشر کارگری این کشور وجود دارند و زندگی میکنند، همین طیف کارگران ساختمانی هستند.
جماعتی که در 365 روز سال در گرما و سرما و باران برف به امید یافتن کار از کله صبح در سر چهارراهها و میدانها و پاتوقهای کارگری میایستند تا بتوانند در پی کسب کار، نانی برای خانوادههایشان تهیه کنند، درحالی که مشمول هیچگونه حمایت و یا توجه اجتماعی و بیمهای نیز نیستند.
درواقع کارگر روزمزد اگر شانس بیاورد و کاری باشد، مزدش میشود نان شبش؛ البته گو اینکه عمده کارگران فصلی و ساختمانی با بحران بیکاری بیگانه نیستند و صابون ایندست بدبیاریها بارها و بارها به تنشان خورده، اما موضوع این است که وقتی این روزهای کرونایی همه را خانهنشین کرده و کار ساختمانی هم خوابیده، فقط هرروز این سفره کارگران است که آب میرود و لاجرم نیز پُر شدن این سفرهها تنها یک شانس خوب برای پیدا کردن کار میخواهد و کمی سخاوت زمانه و مردمانش، اما افسوس که...
داستان این است که هنوز شانه جماعت مذکور از زیر بار اعمال محدودیتها و ممنوعیتهایی که در اسفندماه سال گذشته و متعاقباً ماههای فروردین و اردیبهشت امسال که منجر به از دست رفتن درآمد و نان شبشان شد، خارج نشدهاند که بازهم با اوجگیری مجدد کووید 19 در ایران، این نگرانی و دغدغه بهوجود آمده که بیکاری و مشکلات معیشتی کارگران ساختمانی همچنان ادامه یابد و وضع و حال جماعت مذکور از این هم که هست، بدتر شود.
درواقع وجود یک بلاتکلیفی و نامشخص بودن فردا است که امروزه کاسه بزرگی از چِه کنمها دست بسیاری از آنها داده، زیرا نه یارانهها و نه حتی بستههای معیشتی و حمایتی میتواند دست کارگرانی را که اینروزها با نداری میجنگند، بگیرد؛ آنها اکنون دچار مرگ تدریجی اقتصادی شدهاند که ممکن است زندگیشان را به معنای واقعی به چالش بکشد.
* افرادی که در هیچ کجای قانونهای حمایتی جا ندارند
به اعتقاد بسیاری از کارگران ساختمانی شاغل در همدان، خط سیر در زندگی کارگر ساختمانی یک روایت بیشتر ندارد و آنهم چیزی نیست جز ایستادن سر چهارراه و پاتوق و چشمانتظاری برای آمدن یک صاحب کار؛ البته با اینکه اینروزها قرنطینه تمام شده و بخشی از ساختمانسازیها دوباره جان گرفتهاند، اما هنوز برای بسیاری از ایشان که نه بیمه دارند و نه توانستهاند در جای دیگری مشغول بهکار شوند، زندگی به روال عادی برنگشته، بنابراین کارگران ساختمانی را باید ساکنان پایه ثابت و همیشگی میدانها دانست.
افرادی که بیکاری و کرونا طی ماههای گذشته ساختار زندگیشان را زیروزبر کرده و سایه سنگینش را بر روی خانواده ایشان هوار کرده، صرفاً به این دلیل که نه شغل ثابتی دارند و نه پشتوانه و حمایتی که بتوانند در این روزهای سخت به آن تکیه کنند، حالا شاید نگرانی عمده دیگر کارگران در این روزهایی که با بیکاری و بیپولی عجین شده، درد بیخانمان شدن است و برنیامدن از پرداخت اجارههایی که هرروز رقمش بالاتر میرود.
درواقع مشکل کارگران ساختمانی و فصلی مختص به امروز و این شرایط نیست، بلکه موضوعی است چندوجهی و طبعاً دارای تبعات اقتصادی و اجتماعی و بعضاً آسیبهایی در سطح جامعه که میتواند ناخواسته صدمات فراوانی را به این قشر و بازار کار و اشتغال کشور و یا شاکله سلامت روانی و امنیتی جامع وارد کند و لاجرم باید از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان چارهاندیشی جدی و اساسی دراینارتباط انجام شود.
موضوع این است که بهدلیل فقدان یک سازمان و یا ساختار و سندیکای مشخص و کارآمد، بسیاری از شاغلان این صنف همیشه و در همه حال باید خود به فکر باشند و به امید این و آن و وعدههای نهچندان قابل اطمینان برخی متولیان و مسئولان نمانند. حتی اگر به قول برخی از این افراد بیمه ایام بیکاری هم داده باشند و یا با دریافت گواهینامه فنی و حرفهای و ثبتنام در سامانه اطلاعات و یا سندیکای کارگران ساختمانی، بهظاهر برای خود پروندهای هم داشته باشند.
در گفتوگو با برخی از این افراد بهوضوح تکرار میشود که دنیای کارگران ساختمانی دنیای رقابت است و هیچ حسابوکتاب و دفترودستک مشخصی ندارد و حتی نوبتنویسی هم نمیتواند ضامن پیدا شدن کار برای آنها باشد؛ درواقع دفتر کاریابی اصلی آنها همین کف میدان و خیابانها و پاتوقهای کارگری است که میایستند و درنهایت قدرت چانهزنی با صاحب کار و رقابت با دیگران برای کسب فرصت شغلی!
البته طی چند ماه گذشته اضافه شدن معضل کرونا نیز بر این داستان سراسر غم و اندوه مزید بر علت شده و بهمثابه نمک لای زخم فقط آزار و درد شرایط را برای آنان و خانوادههایشان بیشتر کرده، گو اینکه نهفقط درحال حاضر، بلکه در همان زمان شدت قرنطینه هم بسیاری از این افراد بیتوجه به توصیهها و تأکیدات پزشکی برای کسب روزی حتی به شهرهای قرنطینه هم رفتند و مشغول کار شدند، صرفاً به این دلیل که نان شب زن و بچه شوخیبردار نیست!
البته به گفته برخی دیگر از این افراد با کاهش ارزش پول و افزایش تورم، شاهد ورود یک موج سنگین دیگر هم به زندگی ایشان هستیم که نباید از آن غافل شد؛ زیرا حقوق تقریباً تکانی نخورد، اما قیمتها چندبرابر شد و این یعنی الزام به تلاش و کار بیشتر.
به قول همین کارگران اگر کرونا ما (کارگران ساختمانی) را نکشد، این فشار کار و تحمل سختیهای ساعتها کار بدنی و نداشتن بیمه، تعطیلی و غیره بهسرعت فرسودهمان کرده و از پای درخواهد آورد. حالا بحث حوادث و رخدادهای کاری که منجر به فوت و یا صدمات جسمی و روحی برای ایشان میشود هم بهجای خود، گو اینکه در بیشتر این موارد هم بهدلیل فقدان حمایت و بیمه کافی و یا عموماً عدم تعهد صاحب کار در جبران خسارت، کارگر بیچاره و خانوادهاش باید تاوان این مصیبت پیشآمده را هرچند سخت و گران، تمام و کمال و تا ریال آخر بدهند.
* روزگار سخت، مبهم، ناامید
حالا اگرچه منظور این نوشتار آن نیست که جامعه و مدیران همه کار و زندگی و تلاش خود را رها کرده و به دنبال رتقوفتق و حل مشکلات کارگران ساختمانی باشند، بااینحال این انتظار هست که با کمی توجه به لایههای زیرین و طبقات پایین اجتماع و بررسی انبوه مشکلات و کموکاستهای این طیف، به دنبال پیدا کردن تسکین دردی برای آنان باشند و یا راه را بر برخی موضوعات ناخوشایند ببندند.
زیرا تجربه نشان داده که طبقات کمبرخوردار و ضعیف در مواقع فشار و سختی دارای شکنندهترین و درعینحال مستعدترین حالت برای ورود و یا کشیده شدن به مسیرهای ناسالم توسط سودجویان فرهنگی و اقتصادی و یا حتی برنامهریزیشده توسط مخالفان و معاندان سیاسی و امنیتی کشور هستند که البته چندی پیش نیز شاهد بروز نمونههایی از آن بودیم که با موجسواری روی مطالبات بهحق مردم، اقدام به چالشآفرینی برای ساختار جامعه و نظام کردند.
البته این سخن به آن معنا نیست که همه افراد ضعیف و بیکار و یا گرفتار جامعه دارای چنین تصور و افکاری بوده و یا احتمالاً آنان را باید پیادهنظام، سربازان و سیاهیلشگرهای بیجیره و مواجب هر رخداد اجتماعی سیاسی دانست؛ اما واقع امر این است که احتمال ریزش سقفی که ستونهای آن به هر علت و بهشدت ضعیف شده، دور از ذهن نیست و باید برای آن به فکر راهکار و چارهاندیشی قبل از خطر و هر احتمال دیگر بود.
در گفتوگو با برخی از این افراد که عموماً در پاتوقهای کارگری موجود در سطح شهر همدان روزهاست به دنبال یا منتظر کار بوده و دستشان روزبهروز خالیتر میشود نیز میتوان بهوضوح این استیصال، درماندگی و مغمومی را حس کرد؛ افرادی که اگرچه بهظاهر سکوت کردهاند، اما اگر گوش شنوایی باشد، میتواند صدای بلند شکسته شدن چیزهایی را از درونشان بشنود. آدمهایی که اگر بهظاهر سرپایند، اما واقعیت این است که از درون درحال فرو ریختن و از هم پاشیده شدن هستند.
- تقریباً همه 20 نفر افراد مصاحبهشونده تأکید تأیید کردند که از اسفندماه سال پیش تاکنون وضعیت کار و ساختمان بسیار خراب شده و آنان مدتهای زیادی بیکار بودهاند.
- بیشتر این افراد با عنوان آنکه در طول این مدت با قرض گرفتن از این و آن و یا خرج از جیب، زندگی را سرکردهاند، شرایط را برای کارگران ساختمانی و فصلی بسیار بد و نگرانکننده توصیف کردند.
- از دید این افراد با توجه به شرایط موجود، نگرانی از بیماری و کرونا در تقدم چندم قرار دارد و آنان باید به هر شکل به دنبال رزق و روزی باشند!
- تعدادی از این افراد تصریح کردند که حتی در ایام قرنطینه نیز کار کرده و یا برای کار به شهرهای قرمز مسافرت کردهاند.
- همین تعداد با عنوان اینکه رعایت پروتکلهای بهداشتی و اصول ایمنی باعث میشود تا نتواند کار کنند، عنوان کردند زیاد این توصیهها را جدی نگرفته یا نمیگیرند.
- به گفته اکثریت این کارگران ساختمانی آنان شامل حمایتهای بیمهای و یا کمکمعیشتهای واگذاری دولتی شدهاند، اما با مخارجشان برابر و یا پاسخگو نیست؛ برای همین مجبورند تا با وجود وضعیت موجود، برای کار تجمع کنند.
- با توجه به افزایش قیمتها و تورم عمومی جامعه، اما حقوق روزانه ایشان تکافوی مخارج اصلی (سفره و سبد خانواده) را هم نمیکند.
- ایشان تأکید کردند که تاکنون و از سوی هیچ نهاد، سازمان، ارگان و یا افراد حقیقی و حقوقی حمایت، توجه و یا نگاه خاصی به جماعت کارگر ساختمانی و فصلی و یا روزمزد نبوده و آنان به حال خود رها شدهاند.
- درحال حاضر و با وجود شروع برخی کارهای ساختمانی، اما شغل برای همه نیست و افراد زیادی در پاتوقها طی روزها بیکار میمانند.
- اگرچه عموم این افراد عمیقاً بر آن باورند که هیچکس جز خودشان و روزگار باعث بروز این مشکلات نشده، اما لزوم توجه مسئولان به ایشان را بهعنوان طبقه کمبرخوردار و قشر ضعیف جامعه، لازم میدانند.
- این افراد خواستار تقویت و ساماندهی بهتر و بیشتر سندیکاهای کارگری در راستای حمایت از حقوق خود هستند.
- لزوم توجه به بیمه بیکاری، بیمههای حوادث و مشاغل و غیره کارگران ساختمانی از عمده مطالبات این افراد است؛ مضاف بر اینکه با توجه به کاهش درآمد، باید تخفیفهایی هم درخصوص واریز حق بیمه به ایشان داده شود (حداقل برای این مدت).
شناسه خبر 26724