سپهرغرب، گروه اندیشه: چه در قبایل ابتدایی و چه در پیشرفتهترین شهرهای قرن 21، انسانها با استعداد استدلال متولد میشوند. کمیننشستن برای یک حیوان نیاز به تجزیه و تحلیل منطقی دارد، درست مانند تصمیمگیری در مورد این که کدام شرکت تاسیسات عمومی بهترین شرایط را ارائه میدهد. بنابراین چرا ما مستعد رفتار غیرعقلانی هستیم، و با استدلالهای ضعیفی که رهبران بدبین ارائه میکنند، متقاعد میشویم؟
استیون آرتور پینکر زبانشناس، روانشناس تجربی، دانشمند علوم شناختی کانادایی-آمریکایی و نویسنده کتابهای معروف علمی مانند «غریزه زبان»، «ذهن چهگونه کار میکند»، «کلمات و قواعد»، «لوح سپید»، «مواد ذهن»، «جنس اندیشه: زبان بهعنوان پنجرهای به طبیعت انسان» و «فرشتگان بهتر از طبیعت ما» است. او استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه هاروارد است و به خاطر فعالیتش در روانشناسی تکاملی و نظریه محاسباتی ذهن شناخته شدهاست. او در کتاب اخیر خود «عقلانیت: آنچه هست، چرا کمیاب به نظر میرسد، چرا اهمیت دارد» به مفهوم عقلانیت در انسان پرداخته است.
چه در قبایل ابتدایی و چه در پیشرفتهترین شهرهای قرن 21، انسانها با استعداد استدلال متولد میشوند. کمین نشستن برای یک حیوان نیاز به تجزیه و تحلیل منطقی دارد، درست مانند تصمیمگیری در مورد این که کدام شرکت تاسیسات عمومی بهترین شرایط را ارائه میدهد. بنابراین چرا ما مستعد رفتار غیرعقلانی هستیم، و با استدلالهای ضعیفی که رهبران بدبین ارایه میکنند، متقاعد میشویم؟
این سوالی است که استیون پینکر در واژههای فراوان، به دنبال پاسخ آن در کتاب جدید خود است. پینکر، روانشناس شناختی دانشگاه هاروارد، نویسنده تعدادی از آثار بزرگ است که در رویکرد خود به طور پیوسته محبوبیت بیشتری پیدا کرده و شاید بحثبرانگیزتر در حوزه خود باشد. او در کتاب «فرشتگان بهتر از طبیعت ما» از فاش کردن اسرار شناخت و نحوه یادگیری گرامر، او به این نتیجه رسید که خشونت بشریت کمتر میشود.
این کتاب جنجال فراوانی برانگیخت و پینکر مهربان از سوی کسانی که او را مرد سفیدپوست محصول و مدافع بنگاههای علمی میدانند، به طور فزایندهای مورد تحقیر قرار گرفت. در این میان، «عقلانیت» پاسخی به این منتقدان، و بازتأییدی بر تفکر انتقادی در برابر حملات به آن نظریه جنجالی ست.
همانطور که او مینویسد: «جنبشهای آکادمیک شیک مانند پسانوگرایی... معتقدند که عقل، حقیقت و عینیت ساختارهایی اجتماعی هستند که امتیازات گروههای مسلط را توجیه میکنند.» مسیر پینکر این است که گرچه ما هرگز نمیتوانیم حقیقت عینی را به طور قطعی مشخص کنیم، با این حال حقیقت عینی وجود دارد و بهترین وسیله ما برای نزدیک شدن به آن از طریق فهم عقلانی است.
اما عقلانیت در واقع به چه معناست؟ اساساً، مجموعهای از قوانین و ابزار است که به ما کمک میکند تا سوگیریها، تعصبها، هراسها، خرافات و آنچه را که پینکر «توهمات شناختی» مینامد و بین ما و روشنترین درک ما از واقعیت قرار میگیرد از بین ببریم. از جمله این ابزارها میتوان به دستگاههای منطق، احتمالات و استدلال تجربی اشاره کرد.
ذکر چنین عباراتی آقای اسپوک در سریال پیشتازان فضا را به ذهن متبادر میکند - کهنالگویی از برده خشک و جدی تفکر منطقی. اما پینکر نه خشک است و نه جدی. و در حالی که شوخیهای او ممکن است خیلی خندهدار نباشند، او میداند که آنچه ما به نظر خندهدار میآید، اغلب چیزی بیش از وارونگی هوشمندانه منطق نیست. یا همانطور که یک بار کلایو جیمز منتقد گفت، شوخطبعی فقط رقصیدن عقل سلیم است.
عقل هرگز به اندازه احساسات پرشور نبوده است، و بخش عاشقپیشه ما همیشه از افراد پرشور را به افراد عقلانی ترجیح میدهد. با این حال، همانطور که پینکر از ویلیام جیمز روانشناس نقل میکند، رومئو نیز مجبور است برای پیدا کردن راهی برای غلبه بر موانع بین خود و ژولیت از ذهن عقلانی خود استفاده کند.
همانطور که پینکر اشاره میکند، عقلانیت در واقع تنها وسیلهای است برای به دست آوردن آنچه میخواهیم، بنابراین غیرعقلانیترین افراد نیز قادر به انتخاب عقلانی هستند. جایی که همه چیز دشوار میشود زمانی است که مغز ما، که برای جستوجوی میانبرهای ذهنی تکامل یافته است، ما را به بیراهه میبرد- سرنوشتی که به طور مرتب حتی از تیزترین ذهنها نیز دیده میشود.
برای نشان دادن این گرایش، پینکر برخی از تلهها و مغالطههای کلاسیک را در پیش رو میگذارد. من آن یکی را دوست دارم که انتخاب بین سه در است که قبلاً در یک مسابقه تلویزیونی آمریکایی نشان داده میشد. پشت یکی از درها یک ماشین و پشت دو در دیگر یک بز بود. بعد از اینکه یک شرکتکننده در را انتخاب کرد، میزبان یکی از دو در باقی مانده دیگر را باز میکرد و یک بز را نشان میداد. سپس به شرکتکننده فرصت داده میشد تا انتخاب درب خود را تغییر دهد.
بیشتر شرکتکنندگان در انتخاب اصلی خود باقی میماندند، با فرض اینکه این یک وضعیت 50-50 است- فرضی که حتی توسط برخی ریاضیدانان برجسته نیز مطرح شده است. اما آنها اشتباه میکردند. تغییر دادن در دیگر، شانس شرکتکننده در برنده شدن خودرو را از یک به سه به یک به دو افزایش میداد. ما برای محاسبه این واقعیت اساسی احتمالات تلاش میکنیم. اما تصور کنید که هزار در وجود داشت، و شما یکی را انتخاب کرده بودید، و سپس 998 تا به سوی بزها باز میشد. آیا هنوز به جای انتخاب در باز نشده دیگر، به انتخاب اصلی خود پایبند میماندید؟
چگونه یک بازی فکری مسابقه تلویزیونی در زندگی واقعی کاربرد دارد؟ زیرا ما با اتکا به عادت و شهود و ترس از تغییر، دائماً به نتایج نادرست میرسیم. پینکر میگوید، جنبش ضدواکسن نمونهای است که بر واکنشهای بسیار نادر نسبت به واکسنها متمرکز شده و پیامدهای بسیار شایع عدم مصرف واکسن را نادیده میگیرد.
همین امر در مورد ظهور پوپولیسم نیز صدق میکند. شخصی مانند دونالد ترامپ تقریبا هر بار که دهان خود را باز میکند دروغ میگوید و متناقضگویی میکند، با این حال کشش احساسی به او غالبا بر کاستیهای منطقی او غلبه میکند.
مخالفت با منطق شخصی پینکر دشوار است، با این وجود همیشه یک روح در ماشین وجود دارد: آن انگیزهها و غرایزی که به تحریف واقعیت کمک میکند. احتمال مرگ ما در حین رانندگی بسیار بیشتر از هنگام پرواز است، اما این آگاهی، اگر بخواهیم عصبیت ترس از پرواز را کاهش دهد، بسیار اندک مینماید. با این حال، در نهایت، عقلانیت تنها چیزی است که داریم تا از سقوط جهان به آشوب یا استبداد جلوگیری کنیم. شما نمیتوانید علیه آن استدلال کنید- به جز با وسایل عقلانی، که میتواند خودشکن باشد. با این وجود، دست کم گرفتن جذابیت غیرعقلانیت، عقلانی نخواهد بود.
شناسه خبر 47248