شناسه خبر:86033
1403/6/7 08:47:00

در گفت‌وگو با اساتید مرتبط با حوزه آموزش و جامعه‌شناسی مشخص شد؛ فرهنگ اصیل استاد- شاگردی طرحی جامع، در مسیر ایجاد روحیه اشتغال در بین نوجوانان و جوانان امروز به‌شمار می‌رود که مورد غفلت قرار گرفته است.


جوانان در گذشته در حوزه حرفه و فن با انتقال فکر و پیشه آموزش می‌دیدند. حوزه‌‌ مذکور متأثر از نظام استاد- شاگردی بود. حال آنکه این امر خود زمینه‌ساز آن بود که جوانان در این عرصه زندگی و پختگی را تجربه می‌کردند. به دیگر سخن زندگی خانوادگی، کاری و تفریح از یک وحدت نسبی برخوردار و خانواده به چنین نظام و فرآیندی امیدوار بود، بنابراین با اینکه متعاقب انقلاب صنعتی در غرب نظام استاد- شاگردی متحول شد و آموزش در طول یک عمر به مرحله‌های کوتاه‌مدت تغییر یافت ولی در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران بین تحول ماشینی، صنعت پیشه‌وری و نظام آموزشی آن ارتباط منطقی به‌وجود نیامد و این ناهمخوانی باعث سردرگمی و عدم ‌اعتماد خانواده‌ها به حرفه و فن شد.
به دیگر سخن تقدیرگرایی و عدم ‌توجه به عقلانیت در نگرش چند دهه اخیر از سوی خانواده‌ها جوانان را درباره کار و حرفه بیشتر با ابهام مواجه کرد.
البته خالی از لطف نیست که بدانیم طی این چند دهه برخی طرح‌ها نیز در حوزه مهارت‌آموزی مطرح و تا حدی نیز اجرا شده اما به دلایل نامعلوم شاهد نیمه‌کاره باقی ماندن آن بودیم؛ به‌عنوان مثال طرح «کاد» یا طرح «کار و دانش»؛ پروژه‌ای در نظام قدیم آموزشی ایران که در دهه 1360 و اوایل دهه 1370 در دبیرستان‌های ایران به اجرا درآمد و در آن دانش‌آموزان دبیرستانی در هر هفته یک روز را برای کارورزی در یکی از مراکز صنعتی و آموزشی طی می‌کردند. به طوری که بیشتر محصلان پسر در کارگاه‌های نجاری، تراشکاری، مکانیکی، کابینت‌سازی، قطعه‌سازی، داروخانه‌ها و غیره مشغول به کار می‌شدند و دختران نیز در مدارس خود دوره‌های خیاطی، بافتنی و کمک‌های اولیه را طی می‌کردند اما با شروع دولت ششم جمهوری اسلامی ایران و تصدی محمدعلی نجفی بر وزارت آموزش و پرورش، نظام جدید آموزش متوسطه روی کار آمد و پایه چهارم دبیرستان حذف و طرح کاد نیز در سال 1373 کنار گذاشته شد.
مسئله این است که امروز ما در جامعه با جوانان و نوجوانی مواجهیم که در پی حمایت بی‌چون و چرای خانواده، از کوچکترین مهارتی برخوردار نبوده و خود را در عرصه اشتغال و مهارت‌آموزی وظیفه‌مند قلمداد نکرده و با همین رویکرد با ورود به عرصه تحصیلات تکمیلی در انتظار پشت میزنشینی هستند که همین امر آسیب‌های اجتماعی بی‌شماری را در جامعه به‌دنبال داشته است.
بنابراین در این شماره از روزنامه سپهرغرب برآن شدیم تا با امان‌اله قرائی مقدم؛ دانش‌آموخته دکتری جامعه‌شناسی، محمدصادق ذاکری؛ عضو هیئت‌مدیره انجمن ایرانی تعلیم و تربیت و نیز امیر شیخ‌زادگان؛ دانش‌آموخته دکتری جامعه‌شناسی گفت‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
جامعه‌شناس با بیان اینکه از نظر جامعه‌شناسیِ رفتار، نتیجه رفتارهای نادرست در خانواده و آموزش و پرورش این است که فرد می‌خواهد یک‌شبه از هر راهی که ممکن است، سرمایه‌دار شود یا سرمایه‌اش را چندبرابر کند، گفت: از نظر رفتارشناسی این به شیوه تربیت افراد مربوط می‌شود.
امان‌اله قرائی‌مقدم با تأکید بر اینکه اگر مطالعه‌ای دقیق بر این مسئله داشته باشیم این رفتار را در جامعه شهری بیشتر از جامعه روستایی و در نسل گذشته کمتر از نسل امروز مشاهده می‌کنیم تشریح کرد: در سیستم آموزش و پرورش و همچنین خانواده، سهل‌انگاری و ضعف کنترل و نظارت حاکم است و افراد به گونه‌ای تربیت می‌شوند که همه‌چیز آماده در اختیارشان قرار می‌گیرد، در این شرایط بروز رفتاری همچون عدم مسئولیت‌پذیری بعید نیست.
وی با بیان اینکه ما به فرزندان‌مان وظیفه‌مداری و سخت‌کوشی را آموزش نمی‌دهیم، از سوی دیگر منابعی که کشور ما در اختیار دارد، افراد را از تلاش بی‌نیاز کرده تشریح کرد: ژاپن از لحاظ منابع طبیعی جزو فقیرترین کشورها است اما امروز جزو پیشرفته‌ترین کشورها شده چون اتکا به منبع انسانی و کار این پیشرفت را برای آن‌‌ها به ارمغان آورده است.
وی با تأکید بر اینکه امروز در کشور ما کار ارزش واقعی نداشته و از فضاهای مهارت‌آموزی استقبال چندانی نمی‌شود، گفت: این ارزشمندی از نهاد خانواده و سپس آموزش و پرورش آغاز شده ودر جامعه تبلور پیدا می‌کند.
در ادامه عضو هیئت‌مدیره انجمن ایرانی تعلیم و تربیت نیز با اشاره به الزامات تقویت روحیه کار و تلاش در نسل جدید گفت: آنچه مسلم است اینکه امروز نمی‌توان با اتکای صرف به فرهنگ استاد- شاگردی انتظار داشت که روحیه کار و تلاش در بین نسل جدید تقویت شود، مسئله این است که در دوره مدرنیته با توجه به وجود سازمان اجتماعی مدافع حقوق کودکان موضوعی همچون فرهنگ استاد- شاگردی با آن شرایط قبل حاکم بر این فرهنگ زیر سؤال می‌رود.
دکتر محمدصادق ذاکری با تأکید بر اینکه مسئله مهم در رنگ باختن فرهنگ کار و تلاش در جامعه امروزی همدان به مغفول ماندن مهارت آموزشی در ساختار آموزشی بازمی‌گردد، تشریح کرد: در واقع مهم‌ترین مشکل ما این است که در آموزش نوین به آموختن فن و مهارت توجه نکرده و منطبق با گذار جامعه از فرهنگ استاد و شاگردی بر اثر تحولات اجتماعی عملاً این مهارت‌آموزی در جامعه رنگ باخته است.
وی با اشاره به اینکه بنده خود را شاگرد علم یادگیری می‌دانم، اذعان کرد: آنچه مسلم است اینکه اگر آموزش فنون و مهارت‌ها در عمل صورت پذیرد کارایی بسیار بالایی را نسبت به آموزش تئوری به‌دنبال خواهد داشت.
وی با اذعان بر اینکه معمولاً در آموزش تئوری برای افراد سؤال در عرصه یادگیری ایجاد نمی‌شود و همین امر فراموشی را در فراگیری مسائل و مهارت‌ها به‌دنبال خواهد داشت گفت: آنچه مسلم است اینکه یادگیری فرایندی است که در عمل اتفاق می‌افتد، ما در فضای آموزش و پرورش و نیز آموزش عالی می‌بایست به سمتی حرکت کنیم که فضای یادگیرنده ایجاد شود یعنی فرد با تمام وجود آنچه آموزش آموزش داده می‌شود را بیاموزد نه اینکه وابسته به یک مربی باشد.
این دانش‌آموخته آموزش با تأکید بر اینکه با این رویکرد آنچه می‌آموزد جزو وجودی او خواهد شد، اذعان کرد: بدین ترتیب در فرد شاهد به‌وجود آمدن شور یادگیری خواهیم بود.
ذاکری با عنوان اینکه به‌نظر می‌رسد امروزه باید به نحوه یادگیری نوین در نظام‌های آموزشی موجود در دنیا رجوع کرد، افزود: آنچه مسلم است اینکه امروز روحیه استاد- شاگردی در جامعه ایران رنگ باخته اما باید به این نکته توجه کرد که در این فرهنگ به معنای واقعی یادگیری در عمل اتفاق می‌افتاد.
دانش‌آموخته دکتری جامعه‌شناسی نیز با بیان اینکه فرهنگ استاد- شاگردی در تقویت روحیه کار و تلاش در بین نسل جوان و نوجوان از گذشته دور در فرهنگ اصیل ایرانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده، اذعان کرد: آنچه امروز در صنایع ظریفی همچون خاتم‌کاری، سفالگری و گچبری‌های زیبا در شهرها شاهد هستیم مرهون همین فضای استاد- شاگردی است.
استاد امیر شیخ‌زادگان با تأکید بر اینکه میزان بهره‌وری در کار از طریق به‌کارگیری این فرهنگ بسیار بالا بوده، اذعان کرد: البته در این بین می‌توان اشکالاتی هم در این فرایند اشاره کرد اما در خصوص استاد- شاگری موضوع پرورش فرد نیز مد نظر قرار می‌گرفت؛ یعنی افراد حین یادگیری حرفه، اخلاق و منش مرتبط با آن را نیز می‌آموختند.
وی با ابراز اینکه آموزش در استاد- شاگردی نوعی آموزش شخصی به‌حساب می‌آید، اذعان کرد: یعنی در این روش استاد همواره توانایی شاگرد را مورد توجه قرار داده و روش تدریس خود را منطبق با توانمندی فردی او سازگار می‌کرد.
این جامعه‌شناس با بیان اینکه در بسیاری از موارد شاهد آن بودیم که حتی استاد و شاگرد با یکدیگر زندگی می‌کردند، گفت: بر این اساس می‌توان این فرهنگ را به‌نوعی با آنچه امروز از آن به‌عنوان آموزش جامع یاد می‌شود همخوان قلمداد کرد.
شیخ‌زاگان با اشاره به نکته منفی موجود در فرهنگ استاد- شاگردی، اذعان کرد: برای این رابطه شاید بتوان رابطه استثمارگونه را بیان کرد؛ زیرا مشهور است که در گذشته خانواده‌ها وقتی فرزندشان را به استاد می‌سپردند عنوان می‌کردند که زین‌پس استخوان فرزند ما متعلق به شما و گوشت او ازآن ماست.

شناسه خبر 86033